پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
من تا صبح بیدارم

عقربهها هنوز ساعت ۱۱ شب را نبوسیده بودند که مهمان ویژه شب متروی تهران خودش را به خیابان استاد مطهری رساند.شب با خستگیاش دامن گشوده اما خوش و بش و احوالپرسی اولیه با مهمانی که هنوز یخش آب نشده شهادت میدهد که انگار انرژی صبح آفتابی همراه بازیگر خنده روی مترو است...
از خستگی روز پرکارش مینالد اما یک استکان چای با دو حبه طنز را که دور هم سر میکشیم حال و احوال همهمان بهتر میشود برای متروگردی شبانه.خندهها به نیمه شب رسیده و دیگر نوبت این است که با «مهران رجبی» راه تجریش را در پیش بگیریم.
● با تاکسی تا مترو
سکوت شبهای تهران با آرامش اش نوید یک تور مترو سواری متفاوت را زمزمه میکند و تاخت ما برای رسیدن به شمالیترین ایستگاه متروی تهران ختم میشود به هوای رسیدن آخرین قطار به دامنههای شمالی تهران.تجریش قصه آغاز متروگردی شبانه ماست با بازیگری که لبخند،هدیه همیشگیاش برای مردم است. هنوز میان تاکسی زرد و ورودی ایستگاه هستیم که مهران رجبی با هواداران مترو سوارش روبرو میشود. جلوی ایستگاه بعد از امضا و احوالپرسی میشنویم که: «آقای رجبی مترو دیگه کار نمیکنه...کجا آقای رجبی و...»
● دومین سفر به عمق تجریش
وارد ایستگاه که میشویم و اولین پله برقی را نشان میکنیم رجبی میگوید: «این دومینبار است که به ایستگاه تجریش میآیم و واقعا از این همه مهندسی و تلاش در عمق زمین و کارکردن در دامنه کوه و حتی همین پلههای متعدد برقی حیرت میکنم.» بعد که صحبت کار بیقفه این پلهها و جابجایی مسافران از سطح زمین به عمق و برعکس میشود رجبی با خنده میگوید: «عجب راحتی جذابی. من خانهای در حوالی سد کرج دارم که تا رسیدن به آن چند دقیقهای باید در سربالایی راه برویم. کاش میشد پولی داشتم یکی از این پلهبرقیها را میخریدم.»
● هی شما؛ کجا کجا؟
حالا با مهران رجبی در ایستگاه تجریش مسافران آخرین قطار را میبینیم که خسته از کار روزانه، خود را به کاروان پایانی به خانه رسیدن رسانده و حالا کمکم با رساندن خود به پلههای برقی و گیتها، برای خروج از ایستگاه از هم پیشی میگیرند. دیدن بازیگر طنز در سرسرای ایستگاه اما انگار برای مسافران هیجانی جذاب ایجاد میکند. رجبی در ابتدای پله برقی ایستاده و با جدیت رو به مسافران میگوید: «معلوم هست تا حالا کجا بودید؟» اما چهرههای خسته وقتی با صدا به خودشان میآیند مهمان لبخند بیدریغ رجبی میشوند و انگار شب?شان ساخته میشود. بعد از اینکه آخرین مسافران هم با صعود از پلهها، ایستگاه را ترک میکنند سراغ اتاق کنترل و همکاران شیفت شب در ایستگاه تجریش میرویم.
● متروی تمیز؛ مسافران تمیز
تکنیسین فنی و کارکنان اتاق کنترل و بچههای حراست که هر شب این موقعها برای تعمیرات برق، تاسیسات، روشنایی، پله برقی و آسانسور کارکنان پیمانکار را میبینند امشب با یک بازیگر دمخور شدهاند. البته وقتی به تعمیرات اساسی نیاز باشد این دورهمیهای شبانه کارگران و پیمانکاران طولانیتر و شلوغتر هم برگزار خواهد شد. یکی دو نفری که هنوز در سالنها آرام راه میروند و ایستگاه را ترک نکردهاند با صدای پخششده در ایستگاه که این بار صاحبش بازیگری آشناست کمکم از ایستگاه تجریش خارج میشوند تا چراغ کار این ایستگاه در نبود مسافران، خاموش که نه بلکه کمسو شود. صحبت از ماجرای دردسرهای رایج در بعضی شهرهای دنیا برای خارج کردن مسافران از ایستگاهها میشود و حرفهای کارکنان شیفت شب که میگویند: «متروی تهران یکی از تمیزترین و امنترین متروهای دنیاست چون الحق و الانصاف مسافرانش هم تمیز و پاکیزه هستند. اینجا در ساعت پایانی کار مترو، مسافران خودشان ایستگاه را ترک میکنند و این پایان ماجراست...»
● غرب از شمال
از ایستگاه متروی تجریش به مدد پلههای برقی به خیابان پا میگذاریم و در حالی که شب مهرباطل خورده و روز دقایق اولیهاش را به رخ میکشد با مهران رجبی به سمت غرب تهران و به قول متروییها «پایانه غرب» حرکت میکنیم.خاطرات رجبی از روزهای کاری مسیر را برایمان کوتاه میکند و نزدیک صادقیه که میشویم میگوییم شما چقدر خاطره تعریف کردنی دارید که جواب میدهد: «در حرفهام همه به من میگویند آقای جامع الخاطرات.»
● اتاق خواب قطار
اینجا پارکینگ خط دو متروی تهران (صادقیه تا فرهنگسرا) است که هر شب بین ۵ تا ۱۲ قطار برای خواب شبانه خودشان را به آن میرسانند. این خواب البته همراه است با چک شدن سلامت قطارها و به اصطلاح تعمیرات آنها در تمام موارد.
● رصد نوروزی
گاهی ممکن است قبل از فرارسیدن شب و ساعت خواب و تعمیر قطارها، قطاری برای بروز عیب به این پایانه مراجعه کند تا در ساعت کاری وارد پروسه تعمیر و رفع عیب شود. البته تعمیرات اضطراری عمدهترین علت رجوع روزانه قطارها به پایانه است. طبیعی است که در تعطیلات ملی فعالیت این بخشها حساستر و بیشتر است.مسافران میخواهند با استفاده از مترو در روزهای تعطیل به خرید یا دید و بازدید بروند و این یعنی کار و کار و کار برای متروییهای زحمتکش.
● درمانگاه قطارها
در پایانه غرب تعمیرات قطارهای ناوگان خط ۲ و ۴ انجام میشود. به گفته کارکنان تعمیرات در پارکینگ اضطراری ۶۲ قطار پایانههای دردشت و صادقیه چک میشوند. در این چکاپ موارد گزارش شده شناسایی و رفع عیب میشود و مجوزهای لازم برای سرویس قطارها صادر میشود. در هر شیفت تعمیرات ۳۰ نفر مشغول کار هستند و این البته به غیر از کارکنان metro washاست که پرسنل جدا دارد. به غیر از اینها در پایانه غرب و در بخش عملیات و پایانه مانور (راهبرجابجایی قطارها) حدود ۸۰ نفر مشغول کارند.
● مانع بسته شدن در نشوید
«مسافر گرامی لطفا مانع بسته شدن درنشوید.» این جمله آشنا که در سکوهای مسافرگیری مکرر از بلندگوهایهای سالن شنیده میشود پاشنه آشیل کار در خوابگاه شبانه قطارهاست. بچههای تعمیرات به اتفاق، مهمترین و اصلیترین مشکل تعمیراتی قطارها را «مشکلات در» میدانند. مشکلی که علتش فقط رعایت نکردن نظم کافی مسافران هنگام پیاده و سوار شدن به قطار در ساعتهای شلوغ است. گاهی پیش آمده که در ساعات پیک و به دلیل فشار مسافران درها دچار مشکل شده و قطار در ساعت کاری مهم مجبور به ترک موقعیت و اعزام به تعمیرگاه شده است.
● خاطرات مترویی مهران رجبی
وقتی از مهران رجبی درباره اولین روزی که مترو سوار شده، میپرسیم حواسش را جمع میکند و انگار با چین پیشانیاش میرود به روزهای معلمی و هنرستان. بعد که گره ابروهایش را باز میکند تعریف میکند که: «همان اوایل روزهای افتتاح خط متروی توپخانه-صادقیه بود که بچههای هنرستان را از طریق ایستگاه امام خمینی به موزه ایران باستان آوردیم. اولین باری که سوار مترو شدم همان موقع بود و خاطره غرور خوشایند بهرهمندی از تکنولوژی هنوز در یادم مانده است.
● هر روز عید؛ هر شب رفت و روب
اینجا مرکز نظافت قطارهایی است که وقتی اول صبح سوارشان میشوید اثری از غبار، لک و کثیفی بر شیشه، دستگیره، صندلی و کف آن نیست. اینجا هرشب قطارها را میشویند و میروبند. اینجا METRO WASH است. قطارها با ۲ روش اتوماتیک و دستی پیراسته میشوند. گویی برای دوش شبانه به صف میشوند و بعد تمیز و آراسته برای سرویسدهی منتظر طلوع آفتاب میشوند.
● حمام سنتی و مدرن
روش اول شستشو، روش اتوماتیک برای شستشوی بیرون واگنهاست. فرچههای بزرگ سر و روی قطار را میشویند و بعد از اینکه حسابی برق افتادند نوبت رفتن کارگرها به داخل واگنها و «توشویی» است. توشویی اول با شستشوی کف واگن یا همان «ساب خوردن» آغاز میشود و بعد هم دستمال و شویندهها به داد تمیزی قطارها میرسند. ساعت حدود ۲ نیمه شب است و مهران رجبی در جوار کارگران متروواش هنوز شیطنت میکند و لبخند بیدریغش را به شب بیدارهای مترو هدیه میدهد. رقابت او برای برق انداختن صندلیها و شیشهها با کارگران شیفت شب خودش حکایتی است که فقط از عهده یک بازیگر طنز برمیآید.
● بشور و بساب واگنی
مسوول شیفت شب متروواش میگوید: «بهطور معمول هر شب ۳ تا ۴ قطار در اینجا شسته میشوند. البته گاهی هم پیش آمده که تا ۸ قطار هم در متروواش دوش گرفتهاند و تمیز شدهاند. با این حساب هر قطار در تهران و در هر خطی که فعال باشد بهطور میانگین هر ۵ روز یکبار نوبت حمام دارد. بماند که گاهی هر قطار هر ۳ روز به حمام عریض و طویل مترو پاگذاشته و پاکیزه شده است. به گفته کارگران متروواش در مناسبتهای خاص مثلا ۲۲بهمن قطارها در اصطلاح خشکشویی هم میشوند که شامل دستمالکشی سقف و بالای واگنهاست.
● وداع در ۳ نیمه شب
از مترو واش که بیرون میآییم مهران رجبی دلشوره کارگرانی را دارد که با حضور ما از کار عقب افتادهاند و حالا باید تا کمتر از یک ساعت دیگر همه چیز را برای صدور مجوز تردد روزانه قطارها مهیا کنند. خداحافظی و گرفتن عکس یادگاری را هم که به این شبگردی با حال و هوای مترو در جوار بازیگر طناز اضافه کنیم کار تکمیل است و لحظه وداع با شب مترویی.
● خاطره یک کارگر
قدیمی مترو
تعمیرات آشنا
«کار روی ماشین حفار ذکور،سال ۶۵ و روزهای حقوق نگرفتن تا یک سال بعد از آن،تونل و آوار و آسیب و...» اینها کلیدواژههای خاطرات قدیمیترین کارگر بخش تعمیرات پایانه غرب است. «حسن آشنا» که به ما میپیوندد کارگرها و لبخندهایشان با شیطنتهای مهران رجبی را تنها میگذاریم و در گوشهای از سالن تعمیرات خاطرههای او را زیر و رو میکنیم. میگوید در سال ۶۵ در شهرستان بجنورد تعمیرگاه داشته و با ماشینهای حفار ذکور که از سال ۵۷ وارد ایران شده بوده کار میکرده است. در همان سال طی یک اتفاق پایش به مترو باز میشود و حکایت حفاری را در تهران ادامه میدهد.
ماشینی که در دردشت نصب شد و تا نظام آباد برای حفاری زیرزمینهای تهران روشن بود برای امثال او خاطرهای است آمیخته با روزهای جوانی. میگوید خاطره است و خطر و یاد میکند از سال ۶۷ که برای اولین بار در ماشین حفاری آسیبدید و عصب پایش قطع شد. بعد از سال ۶۹ و سقوطش از ارتفاع میگوید و خلاصه آسیبدیدگی چشمش در سال ۷۵. میگوییم با این همه خاطره بد چه میکند اما جوابش برایمان عجیب است که: «تمام این سالها و کار کردنها و مشکلات را مانند یک خاطره خوب دوست دارم چون خودم را در خدمتی به نام متروی تهران شریک میدانم و لذت میبرم.»
وقتی مهران رجبی را با «آشنا»، آشنا میکنیم بهترین خاطره ۲۶ سال کار متروییاش را اینگونه تعریف میکند: «سال ۷۸ و اعزام قطار از کرج به صادقیه و ذوق مردمی که میخواستند سوار مترو شوند بهترین خاطره من است. ما در اوج جنگ ایران و عراق به مترو آمدیم و احساس میکنم مترو برای ما حکم جبهه را داشت. حالا هم آرزو میکنم جوانها بیایند و جای ما را بگیرند و البته متروی تهران هر روز مجهزتر و گستردهتر شود.»
مسعود میر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست