شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

هزینه رد نشدن از چراغ قرمز


هزینه رد نشدن از چراغ قرمز

خیس عرق شدم وقتی جوان وانت سوار، راننده جلویی را به فحش کشید آن هم از نوع چارواداری اش! چیزی که در خور شان هیچ کس نبود حتی همان جوان فحاش و هتاک. به راننده آژانس نگاه کردم، او هم …

خیس عرق شدم وقتی جوان وانت سوار، راننده جلویی را به فحش کشید آن هم از نوع چارواداری اش! چیزی که در خور شان هیچ کس نبود حتی همان جوان فحاش و هتاک. به راننده آژانس نگاه کردم، او هم سر به تاسف تکان داد و گفت گه گاهی از این «شبه آدمی زاده ها» دیده می شوند و یک خط سیاه در دفتر خاطرات آدم می اندازند که معلوم نیست اصلا پاک شود یا نه. به خودم می پیچیدم از این بی حرمتی. راننده آژانس که حال و روزم را دید گفت: بگذار و بگذر، که این جماعت را با فحش- انگار- کام برداشته اند. من اما، بیشتر دلخوری ام از این بود که راننده جلو من به دلیل رعایت قانون و رد نشدن از چراغ قرمز، مورد فحاشی قرار گرفت یعنی به خاطر«گناه نکرده»! راننده وانت انگار توقعش این بود که راننده جلویی از چراغ قرمز بگذرد تا راه برای او هم باز شود تا از چراغ قرمز عبور کند. حالا چون اولی حرمت چراغ قرمز قانون را با احترام نگه داشته، باید فحش بخورد!چون حاضر نشده از دیوار زمانی مردم بالا برود و پا روی حق استفاده آنان از زمان و زمین بگذارد باید صحبت هایی بشنود که در شان هیچ انسانی نیست!

راستی چرا چنین می شود و آیا آدم هایی چنین سایر حقوق مردم را رعایت می کنند؟ به باور من پاسخ در خیلی از موارد منفی است و درست گفته اند رفتار ترافیکی مردمان جامعه آینه ناپیدای رفتار آنان در سایر حوزه های زندگی است. کسی که چراغ قرمز را رعایت نمی کند و علاوه بر نادیده گرفتن حقوق دیگران، خود را هم در معرض خطر تصادف قرار می دهد، در دیگر جاها نیز تعهدی برای رعایت حقوق مردم احساس نخواهد کرد و خطر کردن برای رسیدن به آن چه که حق او نیست را بر خود هموار خواهد کرد. اگر فرصت مطالعه زندگی قانون شکنان پرخطر را داشته باشیم به این نکته خواهیم رسید که حس خودخواهی چنان بر آنان مستولی شده است که برای دیگران هیچ حقی قائل نیستند. پای بندی دیگران بر قانون و حق را هم تاب نمی آورند، چنان که شنیدم در فلان خیابان که افراد به پارک کردن خودرو به شکل دوبل حتی در جاهای پارک ممنوع، عادت کرده اند، از اعمال قانون پلیس دلخوری شدید داشتند و چون پلیس حاضر نبود از آن ها رشوه بگیرد و چشم بر هم بگذارد، این دلخوری را به کلماتی که در شان خودشان بود می آلودند. که فلان فلان شده ها رشوه هم نمی گیرند و اهل چیزی نیستند!جالب است چون اهل خلاف نیستند باید حرف خلاف بشنوند. در دیگر اداره ها هم گاه می بینم کسانی که قانونی و براساس حق رفتار می کنند و اهل رشوه نیستند با چنین رفتارهایی مواجه می شوند، حال آن که مردان و زنان عمل کننده به قانون را باید قدر دانست.

چقدر خوب است عمل به قانون و احترام به قانون و رعایت کنندگان آن از همان ابتدای زندگی برای فرزندان مان فرهنگ سازی شود و زیبایی عمل به قانون و زشتی قانون گریزی چنان برجسته سازی شود تا سال های آینده جامعه ای قانونمندتر داشته باشیم. همین امروز هم خانواده ها، دوستان و شهروندان می توانند با سالم سازی رفتار خود و دیگران به بهتر شدن اوضاع کمک کنند. مثلا اگر آن نوجوان که کنار راننده جوان نشسته بود وقتی شنید به راننده دیگر فحاشی می شود، به او تذکر می داد، اگر من و ما و شما و ایشان وقتی می بینیم راننده ما به دیگران بی حرمتی می کند، تذکر دهیم و فرهنگ تذکر باب شود، باب رفتارهای ناصواب بسته می شود و کسی به خود اجازه رفتار غیرقانونی نمی دهد ولی... خود ما هم کاهلی می کنیم. اگر کاهلی را کنار بگذاریم، اگر فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر را عملی کنیم. از فراوانی زشتی ها کاسته خواهد شد و به زیبایی ها افزون خواهد گشت...

رهگذر