دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
دولت نبوی
● مقدمه
یکی از موضوعهای چالشی در یک قرن اخیر، در میان متفکران اسلامی، مسئله دولت نبوی در مدینه (یثرب) بود. حول این موضوع دو رهیافت شکل گرفته است؛ عدهای، حکمرانی و تاسیس دولت را جزء شئون پیامبری حضرت محمد(ص) دانستهاند و عدهای دیگر در مقابل گروه اول حکمرانی را ذاتی وظیفه پیامبری ندانستهاند؛ بلکه شرایط زمانی و نیز فزآیند تحولات ناشی از رسالت پیامبر آن را بر آن حضرت تحمیل ساخته است. هر یکی از دو جریان برای ادعاهای خود شواهد و مستندات قابل اعتنایی عرضه داشتهاند. به صورتی که در عرصه بحث به تکافوی ادله رسیدهاند. هیچ جریانی دیگر قادر به نفی طرف دیگری از لحاظ دلیل نیست. با توجه به این رویکرد، ما راه دیگری را مد نظر قرار میدهیم. حکمرانی و تاسیس، چه جزء شأن نبوی باشد و چه براساس شرایط تحمیل شده باشد؛ نمیتواند برای معضل امروزین جهان اسلام راهگشا باشد. امروز جهان اسلامی با معضل افول تمدنی دست و پنجه نرم میکند، لذا آن دو جریان در طول تاریخ نتوانستهاند اندیشهای رهاییبخش از افول تمدنی مطرح سازند. آنچه اهمیت دارد که در عصر تکوین تمدن اسلامی، پیامبر اسلام، دولتی در مدینه تاسیس کرد. این دولت با هر منشائی که داشته، الگویی و کارکردی را عرضه داشته است. حال ما میتوانیم با بازخوانی این تجربه به مثابه یک سنت، گامی در جهت فهم آن برداریم. ما در این نوشتار سعی میکنیم به طور خلاصه جلوههایی از عملکرد این دولت را عرضه داریم. این عمل راه تعامل میان سنت و دنیای جدید (مدرنیت) را برای ما هموار میسازد.
شهر یثرب در آستانه هجرت پیامبر همانند سایر مناطق عربستان از نظام قبیلهای پیروی میکرد، اما این شهر تفاوت بنیادین با سایر شهرهای عربستان داشت. یثرب شهری چند پاره بود. اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی در این شهر ساکن بودند. آب و هوای معتدل و مرکزیت کشاورزی سبب گرایش اقوام مختلف به این منطقه شده بود. این تکثر و گوناگونی با یک محیط مسالمتآمیز زیستی همراه بود. قبایل ساکن در مدینه به وسیله پیمانهای مختلف در ارتباط بودند. این پیمانها در راستای حفظ امنیت منعقد شده بودند. قبایل بهرغم ارتباطات پیمانی با یکدیگر از لحاظ فرهنگی، سیاسی، و قضایی شیوه و روش مستقلی داشتند. این تکثر که در دامان پیمانها به وحدت میرسید، بنیان شهر مدینه را پیریزی میکرد. پیامبر با هجرت به مدینه دو رویکرد را میتوانست در قبال این نظام در پیش گیرد؛ یا باید کل نظام و سیستم فرهنگی و اجتماعی مدینه را به هم میزد و نظام جدیدی را ایجاد میکرد، یا اینکه این نظام را میپذیرفت و تدابیر خود را با توجه به این ساختار به پیش میبرد. پیامبر برای نیل سریعتر به هدف و جلوگیری از تنش در داخل مدینه، براساس نظام فرهنگی حاکم در مدینه، اهداف خود را به پیش برد. پیامبر برای رسوخ اسلام در میان ساکنان مدینه از این فرهنگ قبیلهای یاری گرفته به طوری که با ایمان آوردن رئیس قبیله، افراد قبیله نیز به صورت یک کل واحد ایمان میآوردند و شیخ قبیله به مثابه نماینده پیامبر (ص) در گسترش دین اسلام در میان اقوام خود عمل میکرد. به این ترتیب، دعوت اسلامی و ایمان رئیس و سپس اعضای قبیله در راستای سنتی قبیلهای بود. عصبیت قبیله همچنان در ناخودآگاه عرب زنده میماند؛ اما جهت آن تغییر میکرد. به جای نسب، به توحید و یگانگی خداوند میاندیشیدند. در این رویکرد مفهوم مدینه و امت اسلامی و نخستین دهههای حیات اسلامی بر جای نهاد.(۱) پس از شکلگیری امت در قالب عقیده و قبیله، پیامبر برای ایجاد دولتی منظم، به انعقاد پیمان با تمام اطراف مدینه پرداخت. در این پیمان حضرت محمد(ص) در یک سو مسلمانان از قریش و یثرب، یهودی و دیگر مستأمنین در دیگر سو قرار داشتند. وحی نیز که همسویی با تدابیر اجتماعی پیامبر دارد، بارها پیامبر را از تحمیل امور بازداشته است. بلکه همواره از او خواسته ضمن ارشاد و آگاهسازی رضایت افراد امت را جلب نماید(۲) از این رو این قرارداد به تمام قبایل استقلال میدهد که بر اساس سنن خود زندگی کنند. این استقلال در راستای همان فرهنگ متکثر جامعه یثرب و در جهت رضایت آنان بود.
پیامبر مدیریت کلان حکومتی خود را بر مشارکت اجتماعی مبتنی میسازد؛ یعنی نه تنها قدرت را بر عرف سالم روزگار خود، بیعت، به دست میگیرد؛ بلکه در اعمال آن نیز به عرف سالم زمانه یعنی شورا متوسل میشود. هم بیعت و هم شورا هر دو از تجربههای نیکوی نظام قبیلهای بود که پیامبر به آنها التزام مییابد. حتی بعد از اینکه در جنگ احد در نتیجه شورا شکست خورد؛ وحی پیامبر را ملتزم به ادامه دادن مشورت با مردم میکند؛ زیرا هدف فقط کاربرد مقطعی نیست، بلکه هدف رشد و تعالی مردم در بستر مشارکت اجتماعی بود(۳). این روش در قانون اساسی مدینه نیز وارد شده است بدین صورت که طرفهای قرارداد نباید به جنگ با یکدیگر بر خیزند، بلکه کلیه دعاوی خود را باید به صورت مسالمتآمیز حل کنند و داور نهایی هم پیامبر باشد. پذیرش تعهدات و پیمانها از جانب پیامبر در ساختار حکومتی نیز مسئلهای بسیار مهم بود؛ به صورتی که ایشان به هیچ وجه حاضر به شکستن تعهدات نبودند، چه در بعد نظام داخلی حکومت خویش و چه در بعد خارجی و معاهدات با مشرکان. در بعد داخلی، پیامبر تا زمانی که یهود و دیگر قبایل پیمان خود را نقض نکردند، به پیمانها پایبند بود.
مسئله مهم دیگر در دولت نبوی که از بدو تاسیس، مد نظر بود، امر اقتصاد جامعه بود. وی بعد از هجرت تنظیم وضعیت معیشت مهاجران را مورد توجه قرار داد. زیرا مهاجران تمام دارایی خود را در مکه به جا گذاشته بودند و اکنون در فقر و نداری به سر میبردند. بر این اساس توجه پیامبر به این قضیه از نخستین خطبهای که پس از رسیدن به مدینه القا کرد کاملا نمایان میشود. ایشان همه آن خطبه را به بحث اقتصادی اختصاص داد.(۴)
پیامبر برای حل بحران معیشتی مهاجران، از مفاهیم مذهبی و پاداش اخروی استفاده کرد. پیش از این اشاره کردیم که وحی همیشه به مثابه یک راهنما همراه نبی بوده است. لذا با تاسیس دولت وحی با سیاست اجین شد. حال از آنجایی که هر قدرت سیاسی در معرض بیتوجهی به منافع مردم و سازگاری با تمرکز ثروت و نابرابریها و استفاده سران از این وضعیت قرار دارد وحی پیامبر را به لحاظ اصول و برنامههای اقتصادی کنترل میکرد. وحی در مراحل مختلف پیامبر را موظف میداشت که در جهت توزیع محدود ثروت و جلوگیری از انحصارها و نابرابریها، برنامهریزی کند. خداوند در خطاب به نبی اعلام میداشت که زمین و آنچه در آن هست از آن خداوند است. بنا بر این باید ثروتمندان با پرداخت زکات به مستمندان، عدالت را در جامعه جاری کنند. با توجه به این گفتمان، پیامبر با دعوتی آشکارا به همبستگی و پیوند میان تمامی مسلمانان از انصار و مهاجر اقدام نمود. مهاجران در کنار انصار و در خانههای آنان فرود آمدند. پیامبر نیز برای اینکه این دعوت را به واقعیت اجتماعی ملموس بدلسازد، نظام «برادری» را پایهگذاری کرد. وی مهاجران و انصار را با یکدیگر برادر ساخت و پایههای این برادری را در «حق و برابری» قرار داد. این برادری از زیربنای اصلی امت است. نکته پایانی اینکه پیامبر در دولت خود هیچگاه به تفکیک مسئله دیانت از سیاست نپرداخت، بلکه چه بسا با استفاده از پشتیبانی نفوذ معنوی ایمان بسیاری از تاکتیکهای سیاسی خود را در جامعه نهادینه ساخت، از این از در زمان تاسیس حکومت، سیاست به عنوان پدیداری مهم در وحی متجلی شد. به تبع آن دستورهای شرعی تحت عنوان احکام شرع نیز در متن وحی ظاهر شد.
محمد عثمانی
پینوشتها:
۱- محمد عابد الجابری. نقد العقل السیاسی. (بیروت: مرکز درالسات الوحده العربیه، ۲۰۰۰/صص ۵۰-۴۸)
۲- رک. هود (۱۱) آیه ۱۱۸، کهف (۱۸) آیه ۲۹ غاشیه (۸۸) آیه ۲۱ و ۲۲، شوری (۴۲) آیه ۴۸
۳- مقصود فراستخواه، دین و جامعه (تهران، شرکت سهامی انتشار ۱۳۷۶) ص ۵۲۴
۴- ابن هشام/ السیره النبویه. (قاهره حبیبی / ۱۹۵۵)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست