پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پوشاک, سمبل فرهنگی


پوشاک, سمبل فرهنگی

پوشاک بارزترین سمبل فرهنگی , مهمترین و مشخص ترین مظهر قومی و سریع الانتقال ترین نشانه فرهنگی است که به سرعت تحت تأثیر پدیده های فرهنگ پذیری در بین جوامع گوناگون انسانی قرار می گیرد

پوشاک بارزترین سمبل فرهنگی ، مهمترین و مشخص ترین مظهر قومی و سریع الانتقال ترین نشانه فرهنگی است که به سرعت تحت تأثیر پدیده های فرهنگ پذیری در بین جوامع گوناگون انسانی قرار می گیرد ، حتی عده ای را عقیده بر آن است که استیلای فرهنگی و سلطه پذیری در وهله اول از طریق انتقال پوشاک صورت می گیرد و حتی می توان با تغییر پوشاک یک جامعه ، نوع معیشت و شیوه تولید آنها را نیز دچار گرگونی نمود و تغییرات و تحولاتی در ساختار زندگی اجتماعی آن جامعه ایجاد کرد(مثل تغییر پوشاک تحمیلی توسط رضا خان در ایران و کمال آتاتورک در ترکیه).

گروههای متفاوت انسانی که در مناطق مختلف ایران زندگی می کنند و هر کدام دارای ویژگیهای قومی برجسته ای هستند تحت عوامل گوناگون از جمله اکولوژی منطقه قرار دارند تن پوش ویژه ای به تن دارند که در همان نگاه نسخت قومیت ، حوزه زندگی ، زبان و سایر مشخصات فرهنگی و حتی مذهب و اشتغالات اصلی زندگی آنان را در ذهن بیننده تداعی می کند. شناخته شده ترین این اقوام عباتند از آذربایجانی،بلوچی ، بختیاری ، ترکمن ها و قزاق ها ، خراسانی ها،قشقایی ها، کردها ، گیلانی ها ، لرها ، مازندرانی ها، جنوبی ها ، ضمناً همانطور که گفته شده پوشاک در هر منطقه ای زمینه بسیار مناسبی برای تأثیر و تأثر فرهنگی به حساب می آید.مثلاً پوشاک زنان جنوب ایران که به پوشاک« بندری معروف است متأثر از پوشش ساکنان کشورهای همجوار و شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس است، زیرا مردم ناحیه جنوب ایران از دیرباز تاکنون ارتباطات دریایی با مردم کشورهای همجوار داشته و یا دریانوردانی از ملل مختلف بدلایل گوناگون در این ناحیه مستقر بوده اند ، لذا پوشاک زنان و منطقه تا حد زیادی متأثر از نشانه های فرهنگی اقوام و ملل همجوار است ، حتی نشانه هایی از پوشاک زنان هند و پاکستان را نیز در لباس زنان این منطقه می توان مشاهده کرد و بازمانده نشانه ای از ابتکار زنان پرتقالی را برای ممانعت از سوخت صورت و نوک بینی در اثر تابش شدید نور آفتاب در پوشش زنان بندری می توان ملاحظه کرد. بنابر این پوشاک یکی از نشانه های بارز فرهنگی است که همواره در معرض تغییر و تحولات قراردارد . در شکل گیری و ترکیب پوشاک محلی هر قومی عوامل عمده زیر دخالت دارند:

● مذهب

مردم شهرها، روستائیان و عشایر ایران معتقد به دین مبین اسلام بوده و به ارزش آن سخت پای بند هستند به طوری که هر یک از آحاد جامعه ،کلیه اعمال و رفتارهای فردی و اجتماعی و حتی ظواهر خود را از جمله « پوشاک » با آن موازین هماهنگ می کند .

خط مشی و دستورات اسلام در مورد پوشاک افراد و بخصوص جامعه نسوان کاملاً مشخص است و لباس زنان پوشیده و بلند است تا حدی که به پشت پایشان می رسد.

پیراهن آنان با دگمه بسته می شود که در مواردی تا یقه ادامه دارد.

عموما آن دسته از زنان ایرانی که در جوامع کوچک و بصورت سنتی زندگی می کنند بجای روسری یا مقنعه از سربند یا لچک برای پوشش موهای سر استفاده می کنند، لباس ها نیز گشاد و راحت است و از پارچه های ضخیم دوخته می شود . روی پوشاک زنان معمولاً زیورها و پیرایه هایی نیز بسته می شود.

● شرایط و عوامل طبیعی

عمده ترین جنبه کاربری پوشاک ، علاوه بر بعد مذهبی و پوششی آن ، حفاظت تن در مقابل عوارض آب و هوائی و نیز خطرات و ضربه ها و تماس های ناشی از فعالیتهای روزمره است:

لذا لباس های سنتی در قالب کاربردی آنها عمدتاً ساده و بی پیرایه هستند و فقط به جنبه کاربردی آنها توجه می شود ، مثلا مردم مناطق کوهستانی ، از پتاوه استفاده می کنند تا پا را از خطر نیش گزندگان ، ضربه سنگها ، پیچ خوردگی و غیره مصون سازند یا چوپان ها به این دلیل پستک (نمدین) با خود به کوهستان می برند تا در مقابل باد و باران و برف و سرما و حتی تابش شدید نور خورشید خود را محافظت نمایند.ضمناً جنس و نوع پارچه بکار رفته در پوشاک و حتی تعداد آنها در هر منطقه ای با شرایط و عوامل طبیعی مطابقت دارد، بطوری که در هر فصلی از سال پوشاک ویژه ای مورد استفاده قرار می گیرد و اساسا بلندی و کوتاهی لباس و رنگ آنها در ارتباط مستقیم با نوع آب و هوای هر منطقه می باشد . مثلا شلوار مرد بلوچ بلند و گشاد و به رنگ روشن است تا مانع نفوذ گرمای تابستان به بدن شود در مناطق کوهستانی نیز که هوا سرد و متغیر است ، برای محافظت از سرما از پوشاک پشمی استفاده می کنند اگرچه به مقتضای هر فصل به تعداد پوشاک افزوده و یا کاسته می شود.

در کوهستان های سرسبز شمال و مزارع چای زنان غالباً رنگ لباس خود را طوری انتخاب می کنند که که تضاد شدیدی با رنگ محیط داشته باشد تا از فاصله دورهم در معرض دید رئیس خانواده باشند .همین امر در مورد زنان ساکن کوهستانهای خشک نیز صادق است و رنگ پوشاک زنان تضاد شدیدی با رنگ مسلط محیط دارد.

● شیوه معیشت مسلط و فعالیتهای غیر زارعی

معیشت مسلط جامعه دو نوع تاثیر کاربردی روی پوشاک ساکنان هر منطقه دارد. اولاً بیشتر مواد اولیه ای که در پوشاک بومی و سنتی منطقه بکار می رود ، از تولیدات محلی تامین می شود ، ثانیاً نوع فعالیت مردم ، پوشاک های ویژه ای را اقتضاء می نماید، لذا معیشت هم در کیفیت پوشاک مردم تأثیر می گذارد و هم در شکل ظاهری و در تعداد قطعات آن موثر واقع می شود . بنا براین مردمی که معیشت مسلط آنها دامداری است ، مواد اولی و اصلی پوشاک آنها را پشم تشکیل می دهد ( یا پشم بصورت پیچیده و ریسیده و تابیده ، بافته شده و یا اینکه بصورت پوست و پوستین و غیره)و یا اینکه پشمهای در هم تنیده شده به صورت لباس های نمدین .ضمناً گشاد یا چسبان بودن لباس و ضخیم یا نازک بودن آن هم با شیوه معیشت مسلط هر منطقه تناسب دارد.

مثلا دامداران معمولا جورابهای پشمی ضخیم ، شلوار و کلاه پشمی و کفش های محکم پوستی می پوشند. در گذشته نه چندان دور کلیه پوشاک مردم در محل تولید و استفاده می شد به جز آن دسته از افراد که به علت رفت و آمد زیاد به شهر و تاثیر پذیری از فرهنگ شهر نشینی ،ترجیحاً بعضی از پوشاک مثل کلاه یا کفش و یا شال را از سایر مناطق تهیه می کردند ، کیفیت پوشاک مردان و مواد آنها غالباً در ارتباط با نوع معیشت و حاصل از آن است،ولی در مورد پوشاک زنان معمولا چنین نیست و بخشی از در آمد خانواده همیشه صرف خریدن پارچه برای پوشاک زنان می شده است ، همین موضوع نیز عاملی ابتدایی برای ایجاد ارتباط بین گروه های قومی منزوی با مراکز اقتصادی و تجاری نزدیک آن بوده است .

● منزلت های اجتماعی

هماهنگونه که تنوع پوشاک مناطق گوناگون به منزله علامت و نشانه خاص برای معرفی اقوام مختلف است ، جنس ، رنگ و شکل لباس و زیورها و ضمائم آن هم به پوشنده لباس منزلت اجتماعی ویژه ای می بخشد، زیور آلات زنان در گذشته بجز جنبه های نمایش و زیبایی ، دلایل اقتصادی و مالی نیز در پس انداز خانواده داشته است .

زن در کلیه گروه های قومی و جوامع انسانی موجود در ایران یکی از محارم است و از یک مصونیت اجتماعی ویژه برخوردار می باشد، لذا در کشمکش های قومی و قبیله ای از هر آسیبی در امان بوده است ، بنابراین زیورهای زنان به ویژه در گذشته پشتوانه اقتصادی هر خانواده به حساب می آمد، زیرا همه اموال منقول و غیر منقول می توانست به تاراج رود جز زیورآلات که توسط زنان استفاده و حمل می شد و این به خاطر همان احترام و قداستی بود که زنان داشتند، بنا براین مرد خانواده ترجیح میداد که بیشترین پس انداز خود را تبدیل به زیورهای گران قیمت نموده و به زن خود هدیه نماید.

در واقع به یک کرشمه دو کار انجام می دهد و علاوه بر جنبه های محکم اقتصادی در کسب وجهه بقیه نقش داشته است .

کسب منزلت اجتماعی از طریق پوشاک در بین مردان نیز وجود دارد . ضمن اینکه هر قطعه ای پوشاک ممکن است بیانگرقشر و طبقه و رفاه و تحول خاصی باشد، میتواند بیانگر میزان دانش ، سفر، سیاحت و زیارت نیر به حساب آید.

حاجی های ترکمن عمامه ای به رنگ زرد می بندند، اشخاص مسن و متقی ، عبا بر دوش می اندازند و تشخص خود را باین صورت نمایان می سازند، مداحان حضرت علی (ع) کلاه سبز مخروطی بر سر می گذارند. خوانین شال را زیر چوقای می بندند. یا اینکه کلاه بلند خسروی ، مخصوص خوانین می شود و کلاه کوتاه مخروطی به رنگ قهوه ای مخصوص فقیران و کارگران می باشد.