شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اهداف پنهان شرق شناسان


اهداف پنهان شرق شناسان

دکتر کریستیان بونو که پس از تشرف به اسلام نام یحیی بونو را برای خود برگزیده است, فیلسوف و اسلام پژوه فرانسوی است وی پایان نامه دکتری خود را که به عنوان پژوهش سال فرانسه برگزیده شده است با عنوان الهیات در آثار فلسفی و عرفانی امام خمینی در دانشگاه سوربن نگاشته است

دکتر کریستیان بونو که پس از تشرف به اسلام نام یحیی بونو را برای خود برگزیده است، فیلسوف و اسلام پژوه فرانسوی است. وی پایان نامه دکتری خود را که به عنوان پژوهش سال فرانسه برگزیده شده است با عنوان الهیات در آثار فلسفی و عرفانی امام خمینی در دانشگاه سوربن نگاشته است.

وی هم اکنون در ایران حضور دارد و با مراکز علمی ایران همکاری دارد. بونو ظهر روز شنبه در مرکز پژوهشی مطالعات تطبیقی اسلام معاصر وابسته به مجتمع مذاهب جامعه المصطفی به ارائه کنفرانسی در زمینه «مطالعات اسلامی و شرقی در اروپا و بویژه فرانسه» پرداخت. بخش هایی از این کنفرانس را در پی می خوانید.

مطالعات مربوط به اسلام چه در حوزه تمدن و چه اعتقادات، در چهار دوره تاریخی قابل بررسی است. این دوره ها عبارت است از قرون وسطی، رنسانس، استعمار و پسا استعمار. خود لفظ «قرون وسطی» ایدئولوژیک است و اولین بار توسط ژول میشله، نویسنده تاریخ فرانسه در ۱۸۸۳ استفاده شده است.مراد از وسطی اشاره به وسط بودن این دوره، بین نور باستان یونان و روم و رنسانس آن نور باستانی است. این دوره هزار ساله بین این دو تعریف می شود. قرون وسطی دوره حاکمیت اندیشه دینی، مسیحی، یهودی، عربی و در یک کلام روح سامی معرفی شده است. در رنسانس یک مبارزه کامل با روح «سامی»​ یا به معنای عام​ «شرقی» صورت گرفت.

از نظر محدوده زمانی، قرون وسطی از سقوط روم غربی در قرن پنجم میلادی تا سقوط روم شرقی مصادف با محمد فاتح محسوب می شود​ که ۱۴۵۰ در نظر گرفته می شود. از ۱۴۵۰تا ۱۵۰۰ انقلاب عجیبی در معادلات بین المللی رخ می دهد. در ۱۴۹۲ قرناطه که آخرین شهر مسلمانان بود سقوط می کند و در ۱۴۹۲ کریستف کلمب آمریکا را کشف کرده و گمان می کند راهی دریایی برای دور زدن راه ابریشم پیدا کرده است. باید توجه داشته باشیم با این که برخی این دوره را دوره ظلمانی و وحشیگری نام نهادند، اما چنین توصیفی صحیح نیست زیرا بزرگ ترین آثار هنری غرب در این دوره به وجود آمده است.

● ترجمه قرآن در عصر ترجمه، به قصد مبارزه با مسلمانان

قرون وسطی را می توان به دو دوره تقسیم کرد. بخش اول از حدود قرن ششم تا قرن یازدهم و دیگری از قرن یازدهم تا پایان آن. در عصر دوم است که اولین ارتباط با جهان اسلام با عصر ترجمه آغاز می شود. جدایی روم شرقی و غربی سال ۱۰۵۰ باعث می شود سه جهان به وجود بیاید، جهان نویسندگان زبان های لاتینی، یونانی و عربی. بعدها مشکلی که به وسیله مستشرقین به وجود آمد این بود که این سه قسم را از زبان به قوم برگرداندند. در حالی که ابن سینا عرب و یا دانس اسکوتوس لاتینی نبود. عصر ترجمه، یک قرن (از ۱۱۰۰ تا ۱۲۰۰ میلادی) را در برمی گیرد. در این یک قرن، در عرصه ترجمه، از عربی به لاتین ترجمه شده است. تا این زمان کتاب منطق ارسطو به صورت ناقص ترجمه شده بود، اما پس از عصر ترجمه فلاسفه ای مانند آکویناس توانستند کل آثار ارسطو را با شرح و بسطی که ابن رشد و ابن سینا داده بودند، مطالعه کنند.

در عصر ترجمه هیچ کتابی در زمینه کلام، تصوف، فقه یا حتی حدیث ترجمه نشده است و ترجمه ها مربوط به علوم معقول مانند ریاضیات و موسیقی و فلسفه بود. استثنای این مطلب قرآن بود که آن هم به صورت ناقص ترجمه شد. انگیزه ترجمه قرآن نیز مبارزه با مسلمانان بود. این ترجمه به زبان لاتین و به درخواست یک اسقف که به اندلس رفته بود و می دید برخی مخفیانه مسلمان مانده اند و باید با آنها مبارزه کرد، انجام شد. این ترجمه نیز کامل نیست و در واقع یک نوع خلاصه است و همراه با پیش داوری است و جالب است که این ترجمه تا پانصد سال تنها ترجمه قرآن بوده و ترجمه بعدی سال ۱۶۴۷ به عنوان اولین ترجمه به زبان فرانسه که به انگلیسی و آلمانی نیز برگردانده شد به عمل آمد و ترجمه سوم تا دویست سال دیگر و حول و حوش انقلاب فرانسه انجام شده و سپس ترجمه های دیگری از قرآن انجام شد. در قرون وسطی اعتقاد این بود که عقل بشر مشترک است و می توان از مباحث عقلی و پژوهش علمی کسانی که جلوتر رفته اند با وجود آن که دین متفاوتی داشته باشند، استفاده کرد. فلسفه ارسطویی در قرون وسطی زبان مشترکی شده بوده میان مسلمانان، مسیحیان و یهودیانی که در اطراف مدیترانه بوده اند.

● سهل گیری بر مسلمانان

در عصر رنسانس اولین کتاب چاپی، کتاب مقدس بود که سال ۱۴۵۵ توسط گوتنبرگ چاپ شد.اولین چاپ های کتب عربی نیز در غرب صورت گرفت. نخستین چاپخانه ای که با حروفچینی عربی​ کتاب منتشر کرد، سال ۱۵۱۴ و در ایتالیا بود. این چاپخانه ها بعدها در فرانسه و هلند نیز توسعه یافت.

اولین چاپخانه عربی در مصر متعلق به مسیحیان ارتدوکس و اولین چاپخانه عربی متعلق به مسلمانان سال ۱۸۲۱ در بولاق مصر بود. علت این تاخیر مخالفت مفتیان مسلمان بود و الا در اسلامبول یهودیان سال ۱۴۹۰ مجوز چاپخانه گرفتند و در آن حتی کتب ابن سینا و ابن میمون را که به زبان عربی بود با حروف عبری منتشر کردند. تدریس زبان عربی و مطالعه علوم شرقی در دوره رنسانس رواج داشت و منادیان بازگشت به یونان به این افراد شرق زده می گفتند. در دوران انقلاب فرانسه ترجمه سوم از قرآن از سوی کسانی که از ولتر متاثر بودند،ارائه شد. در این دوره اسلام ستیزی وجود نداشت و حتی نبود کلیسا به عنوان واسطه ای میان انسان و خدا و نیز تساهل اسلامی مورد ستایش افرادی مانند ولتر، دیدرو و روسو بود.

● نیاز به نجات؟

دوره استعمار از سال ۱۸۳۰ زمانی که الجزایر به عنوان مستعمره فرانسه تسخیر می شود، آغاز شد. شرق شناسی در عصر استعمار شکل جدیدی به خود می گیرد. در این دوره شرق در مقابل غرب، مفهومی ایدئولوژیک دارد. شرق عالمی در نظر گرفته می شود که منور به عقل گرایی غربی نشده است. این دوره را می توان بر مبنای الهیات نجات​که مختص به این دوره است، بررسی کرد. الهیات نجات در یهودیت، مسیحیت، رنسانس و عصر استعمار معانی مختلفی دارد، به صورت کلی در الهیات نجات پرسش اصلی درباره این است که چه کسی نجات می یابد. میان یهودیان، قوم و نژاد یهود و میان مسیحیان، انسان معتقد به مسیح نجات یافته است و در مسیحیت می توان به تبشیر پرداخت و افراد بیشتری را مسیحی کرد. اما در دوره رنسانس کسانی نجات یافته تلقی شدند که به نور عقل رنسانس منور شده باشند. در دوره استعمار این الهیات نجات حفظ شد و شرق یعنی تمام دنیا که هنوز منور به عقل رنسانسی نشده است. (و باید نجات یابد)

در زمان استعمار می بینیم دو گروه از شرق شناسان مطرح می شوند. اولین گروه مبلغان مسیحی که اقلیت بودند و دیگر استعمارگران که با هدف این که چگونه بتوانند مستعمرات را اداره کنند، کار خود را آغاز کردند. برای آنها این سوال مطرح بود که شرق چه خصوصیتی از نظر اجتماعی، اقتصادی و اعتقادی دارد. عمده تحقیقات اسلام شناسانه فرانسه در باب آفریقای شمالی و ساحلی که حوزه استعمار این کشور بوده صورت گرفته و به طریقه های متصوفه که بافت اصلی این مناطق است، پرداخته شده است. شرق شناسان معتقد بودند اولین گروهی که باید شکست داده شود طرق صوفیه است، چون هر وقت اینها شکست بخورند دیگر بافت اجتماعی و دژی باقی نخواهد ماند و اسلام شکست خواهد خورد. برای این شرق شناسان مساله اصلی ارتباطات اجتماعی و اقتصادی بود و خیلی کم به مسائل اعتقادی پرداخته می شد.

غیر از طرق صوفیه موضوع دیگر پان اسلامیسم بود که پس از سقوط خلافت عثمانی مطرح شد. باز در این زمینه محققان درباب عقاید و ابعاد فلسفی و نظری کمتر وارد شدند. فکر رایج در میان شرق شناسان این دوره، این بود که در اسلام نه عقل گرایی می تواند وجود داشته باشد نه معنویت و اگر چنین چیز هایی وجود داشته باشد از جای دیگری وام گرفته شده است. این فکر ادامه داشت تا زمانی که ماسینیون تلاش کرد اثبات کند معنویت در اسلام وجود دارد و تصوف در خود قرآن وجود دارد و احتیاح ندارد مسلمانان از جای دیگری وام گرفته باشند. وی در همین زمینه کتابی با نام مصطلحات صوفیه و ریشه های قرآنی آن نوشت. شرق در این عصر شرق هزار و یک شب بوده، جایی که محل حاکمیت اسطوره و خرافه بود.

● شرق شناسی یا استعمارگری؟

در عصر پسا استعمار شرق شناسی و اسلام شناسی یا اصلا مطرح نیست، یا کسی دوست ندارد با این صفت خوانده شود و در این دوره این صفت با بررسی ایدئولوژیک در مقابل بررسی علمی تعبیر شده است. اکنون متخصصان خود را به جای اسلام شناس و شرق شناس، مثلا اقتصاددان تخصصا اقتصاد ایران، مورخ امپراطوری اسلامی، زبان شناس در زمینه عربی در شمال آفریقا می نامند، در حالی که در دروه استعمار این افراد خود را شرق شناس یا اسلام شناس می خواندند. این کاملا درست است، زیرا ما موضوعی به نام شرق نداریم تا شرق شناسی داشته باشیم. شرق یا معنایی ایدئولوژیک داشت که شامل کسانی می شد که منور به نور عقلانیت رنسانس نیستند یا معنایی جغرافیایی که شمال آفریقا و بسیاری نقاط دیگر را در برنمی گرفت و معنایی نسبی داشت. این تحول دو علت داشت اول به دلیل رواج افکار ضداستعماری در میان تحصیلکردگان و دوم کتاب شرق شناسی ادوارد سعید. امروز حتی کسانی که روحیه استعماری دارند جرات نمی کنند بگویند ما طرفدار استعمار هستیم. این کتاب همه را وادار به موضع گیری کرد و عنوان فرعی آن شرق ساخته شده غرب بود و این بدان معنی است که این شرق (در مفهوم شرق شناسی) واقعی نیست و وجودخارجی ندارد. الان دیگر یک رشته یا دانشگاه به عنوان دانشگاه شرق شناسی وجود ندارد و در نهایت چیزی به نام مطالعات اسلامی وجود دارد. این در حالی است که در عصر استعمار، شرق شناس بودن یک افتخار بود در حالی که الان کسی به نام شرق شناس وجود ندارد.

● چرا شیعه شناسی در غرب گسترش نیافته است؟

در فرانسه به طور خاص در مورد شیعه مطالعات جدی صورت نگرفته​ و این به آن سبب است که ایران شناسان مطالعه در مورد شیعه را به عهده اسلام شناسان می دانند و اسلام شناسان شناخت شیعه را مربوط به مطالعات ایران می دانند و بنابراین شیعه شنا​سی گسترش کمی در فرانسه داشته است. از سوی دیگر کمتر تحقیقی درباره تشیع وجود دارد زیرا ایران مستعمره فرانسه نبوده است و چنان که دیدیم انگیزه مطالعات در این زمینه ها قبلا استعمار بوده است. ما در مورد شیعه در فرانسه تحقیقات معدودی داریم که آن هم درخصوص سیستم فئودالی جنوب لبنان بوده و نکات حائز اهمیتی ندارد.

میثم قهوه چیان



همچنین مشاهده کنید