جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
ذهن علیه بدن
نمایش «ساعت صفر» کار آتیلا پسیانی بر خلاف نمایش دیگرش، «تیکی تاکا»، که همزمان با ساعت صفر اجرا میشود و حالتی مینیمال و واقعگرا دارد، از ویژگی سورئال برخوردار است.
نمایش ساعت صفر، هم در فرم و هم در محتوا، سورئال عمل میکند. محتوای ساعت صفر بیان حالات مالیخولیایی ذهن است. به عبارت دیگر منظر نمایش، منظر درونذهنی ذهن یک فرد خوابزده و مالیخولیایی است که علیه بدن خود قیام کرده است. به نحوی که میتوان درونمایه اثر را قیام ذهن علیه بدن دانست؛ ذهنی که از محیط پرتنش خود خسته شده و نمیتواند زمینه رئال و واقعی بدن و محیط بدن را تحمل کند. ذهن عصیانگر از تمام توان خود استفاده میکند تا به واسازی بدن بپردازد و از این طریق شاید بتواند بدن را به بازسازی محیط بدن وادار سازد؛ ابتکاری که رومانتیکهای اولیه آغازگر آن بودهاند. رومانتیکهای اولیه نظرشان این بود که با واسازی ذهن میتوان به تغییر حالالت ذهنی و خلق آرمانهای جدید ذهنی رسید بهطوریکه ذهن مسلح به آرمانهای نوین و شاعرانه میتواند بدن و محیط بدن را نوع دیگری ببیند و بازسازی کند.
ابتکاری که در سورئالیستهای اولیه نیز به نحو دیگری وجود داشت. آنها نیز با تکیه بر تمایز دو بعد وجودی انسان یعنی بعد مردانه (آنیموس) و بعد زنانه (آنیما) به دنبال وحدت شاعرانه و همدلانه این دو بعد وجودی انسان بودهاند تا اینکه شرایطی فراهم آید که مرد بتواند نماد بیرونی آنیمای درونی خود (زن نیمه دیگرش) را بیابد و زن هم بتواند نماد بیرونی آنیموس درونی خود (مرد نیمه دیگرش) را بیابد و با آن به وحدت و هماهنگی برسد. ساعت صفر را میتوان ترکیبی روایتی از این دو ابتکار سورئالیستی و رومانتیکی دانست. بازیگر نمایش بهمثابه ذهن کاراکتر در تمام طول نمایش، عصیان علیه بدن کاراکتر را به نمایش میگذارد. ذهن چندین بار اقدام به قتل و کشتن بدن میکند و هر بار که در این کار موفق نمیشود به رویای دیگری برای اقدام علیه بدن خود میپردازد و چون منظر نمایش، منظر درونذهنی و رویاپرداز است، قواعد حرکات و نسبت اشیاء با هم، قواعدی و نسبتی خلاف معمول و غیرمتعارف است. درست شبیه آنچه ذهن خواب دیده و حتی بدتر از آن ذهن مالیخولیایی تجربه میکند و در همین جاست که فرم نمایش هم حالتی سورئال، نمادین و اشارهگرا به خود میگیرد.
نمایش ساعت صفر به لحاظ فرمال مجموعهای است از اشارات، ارجاعات و نشانههای صوتی، تصویری، کلامی و حرکتی. اشارات، اشارات و نشانههایی که الزاما روابط منطقی و واقعی را بیان نمیکنند تا از این طریق حداکثر هماهنگی بین فرم و محتوا را ایجاد کنند و زمینههای فرمال بروز محتوای نمایش را فراهم کند. نمایش که با بازی تنها بازیگر خود (آتیلا پسیانی در نقش ذهن علیه بدن) اجرا میشود، نمایشی است عاری از متن و ساختار متنی و با آنکه در طول نمایش، روایت و کلمات و عباراتی را میشنویم ولی با نمایشی متن- محور روبهرو نیستیم؛ بلکه برعکس، نمایش به شدت عمل- محور است و همین عمل- محور بودن نمایش است که پارادوکس زیباییشناختی آن را نیز ظاهر میکند. در پارادوکس زیباییشناختی نمایش از یک سو با نمایشی سر و کار داریم که محور اصلی آن ذهن است؛ ذهنی که حاصل آن مفهوم و متن است نه عمل پراتیک؛ اما از سوی دیگر فرم همین نمایش برای بیان حالات چنین ذهنی، فرمی عملـمحور است و نه متنـمحور یا مفهومـمحور. این پارادوکس بارزترین وجه زیباییشناختی ساعت صفر است.
محتوای نمایش را هم میتوان نگاهی زیباییشناسانه به حالات زشت مالیخولیایی ذهن درنظر گرفت. بنابراین نگاه از منظر ذهن مالیخولیایی به بدن و حتی به محیط بدن را نباید الزاما به معنی هجو ذهن یا هجو بدن دانست زیرا اگر این عمل (نگاه از منظر ذهن مالیخولیایی به بدن و محیط بدن) به قصد نوعی بازنگری در خود ذهن و واسازی آن به قصد بازسازی بدن و محیط بدن باشد؛ میتواند در خدمت نوعی دعوت به آسیبشناسی ذهن بحرانزدهای باشد که همواره در خدمت کشتن و نابودی صاحب خود است. در این صورت پرسشی که در ذهن مخاطب (اگر ذهنی مالیخولیایی نباشد) ایجاد میشود این است که چرا ذهنی علیه صاحب خود عمل میکند؟ چرا ذهنی به این نتیجه میرسد که میزبان خود را نابود کند؟ چرا سالمترین و معتبرترین روش برای واسازی ذهن به قصد بازسازی بدن و محیط انسانی او همواره مفقود است؟ آیا ذهن که محل ادراک و عامل ادراک است، نمیتواند درک کند که اقدام علیه میزبانش (بدن) نابودی خودش را هم فراهم میکند؟ به ویژه اگر دریابیم که ذهن یک امر جمعی است و نه یک امر خصوصی. بهطوریکه اقدام ذهن علیه بدن، اقدام ذهن علیه بدن جامعه است و شکلگیری بحران در ذهن، شکلگیری بحران در ذهنیت جمعی است و اینکه رسیدن به ذهنیت نامعتبر یعنی رسیدن به جامعه نامعتبر.
نمایش با انجام انواع اقدامات خشونتبار ذهن علیه بدن به پایان رومانتیک خود میرسد؛ یعنی پیوند رومانتیک آنیما و آنیموس. با این ابهام که ما نمیدانیم آیا این پیوند رومانتیک، پایان آرام یک شروع پریشان است یا آغاز پریشان یک خاتمه آرام ولی ویرانساز دیگر؟
محسن خیمهدوز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست