جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
نگاهی به اجرای مرگ دانتون
گئورگ بوخنر ۲۲ سال بیشتر نداشت که نمایشنامه"مرگ دانتون" را ظرف ۵ هفته به شکل مخفیانه و در آزمایشگاه پدرش به رشته تحریر در آورد . او دست نوشتههایش را زیر کتابهای قطور پزشکی مخفی میکرد و تنها در غیاب پدرش بود که میتوانست به شور درونیاش برای بازآفرینی واقعیت تاریخی در قالب یک نمایشنامه پاسخ گوید. بوخنر آن قدر زنده نماند که حتی اجرایی از این نمایشنامه را روی صحنه ببیند. منبع الهام او برای آفرینش این اثر بیش از هر چیز خواندن تمامی آثار شکسپیر بود .
مردی که سحر دیالوگهای شاعرانهاش، وجود پریشان بوخنر را رام میکرد و نبوغ او را به جنبش وا میداشت . تأثیر زبان و فرم آثار شکسپیر سبب شد در کنار مطالعات بوخنر در مورد تاریخ انقلاب فرانسه و آثاری چون"زمانهای ما" نوشته "کارل سترالهایم" که وقایع سالهای ۱۷۹۰ تا ۱۸۳۰ را پوشش میداد، به احضار روح هملت در کالبد دانتون بپردازد. منتقدان بسیاری از جمله"ویکتور پرایس" به زیبایی شباهتهای هملت شکسپیر و مرگ دانتون را مورد توجه قرار دادهاند:"دانتون هنگامی که دست زدن به هر عملی را رد میکند، بسیار شبیه هاملت است".
نمایشنامه مرگ دانتون در سال ۱۸۳۵ نوشته شد و با حذف برخی بخشهای آن علاوه بر مجله"فونیکس" به شکل یک کتاب مستقل نیزمنتشر شد. بوخنر تا پایان عمرش(۱۸۳۷) تنها فرصت کرد، نمایشنامه کمدی"لئونس و لنا"، داستان ناتمام"لنتس" و یکی از مشهورترین نمایشنامههای نیمه کاره تاریخ ادبیات نمایشی که به عنوان نخستین تراژدی طبقه کارگر شناخته میشود؛ یعنی ویتسک را به رشته تحریر درآورد. آثار بوخنر تا ۴۰ سال بعد از مرگش ناشناخته ماند.
● مرگ یک هملت سیاسی
بوخنر در یادداشت ابتدایی نمایشنامه مرگ دانتون نوشت:"ماجرای این نمایش ۱۲ روز، از ۲۴ مارس تا ۵ آوریل ۱۷۹۴ به طول میانجامد . حکومت"ژاکوبن"ها به سرکردگی"ماکسیمیلیان روبسپیر" که به تازگی با کشتن"ژاک هربر" و پیروانش خطر چپیها را دفع کردهاند، حالا خطر تازهای را از ناحیه راست، شخص "دانتون" و پیروانش احساس میکنند. ژرژ دانتون خود در تابستان ۱۷۹۳ با قتل عام هواداران سلطنت و بنیانگذاری کمیته امنیت عمومی، فرانسه را یکپارچه کرده بود. اکنون او خسته از خون ریزی در برابر کمیته خود ساخته خویش میایستد تا داستان این مقاومت و مرگ خالی از شور او ماجرای این نمایش را شکل دهد".
مرگ دانتون نمایشنامهای علیه انقلاب است و ریشه در نوعی بیهودگی و پوچی دارد. برای دانتون که خود را در مقام یکی از نمایندگان مجلس ملی میبیند، ایجاد یک حرکت انقلابی و کشتار هزاران نفر در کشورش بیش از آن که انگیزهای اجتماعی داشته باشد، در جهت کسب نوعی آرامش درونی اتفاق میافتد؛ آرامشی که زود جایش را به نوعی شهوترانی و خوشگذرانی میدهد؛ امیالی که او به شکل متناقضی در وجود خویش پرورش میدهد. این جاست که روبسپیر به او و دوستانش اتهامِ زیر پا گذاشتن آرمانهای انقلاب را میزند و با تحریکات"سن ژوست" شرایطی را پیش میآورد که دانتون و همراهانش گردنهای خویش را زیر تیغ آخته گیوتین مییابند. دانتون به مرگی روشنفکرانه میمیرد؛ چرا که عدم دفاع او از خودش در برابر اتهامات روبسپیر، بیشتر از سر یأسی فلسفی است؛ نه داشتن شجاعت و پافشاری بر آرمانی شجاعانه و انقلابی. یکی از امکاناتی که همواره در دراماتورژی و اجرای آثار بوخنر در قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت، وجود همین نگاه معناباخته و مأیوسانه کاراکترهای اصلی است که به شدت ما را به یاد نگرههای کامو و سارتر میاندازد."ویتسک" دیگر اثر جاودان بوخنر نیز به خاطر تلاطمات روحی و پیچیدگیهای ذهنی کاراکتر محوریاش که ریشه در هذیانها و کابوسهایش دارد، شباهتهای بیشماری با موقعیت مضطرب و پریشان انسان امروز دارد.
روبرتو چولی در بازخوانی صحنهای خویش از مرگ دانتون، ایدهای جذاب و خلاقانه را پرورانده است. او با بهرهگیری از فضا و ماهیت برخی کاراکترهای نمایشنامه ویتسک، همچون رئیس طبال و متصدی نمایش علاوه بر ایجاد ارتباطی بینامتنی میان نمایشنامههای مرگ دانتون و ویتسک تلاش میکند، انقلاب را به مثابه سیرکی درنظر آورد که روبسپیر، دانتون، سن ژوست و تمام رهبران آن همچون میمونهای دست آموز، بیاراده و تنها در محدوده قفس خویش، جایی که رئیس سیرک به آنها اجازه میدهد، امکان حرکت دارند. اعمال آنها (به ویژه روبسپیر) همچون موجود دست آموزی است که هیچ اختیاری از خود ندارند و تنها جزئی از یک اسباب بازی اتوماتیک هستند که میباید اعمالی معین را انجام دهد. از این رو اعمال آنها فاقد هرگونه شعور و عقلانیت است. آنها حیوانات دست آموزی هستند که میتوان به انجام هر کاری وادارشان کرد. دانتون اما در این میان به خاطر مسلک اِباحه گرانهاش، دیگر آن موجود رام انقلاب نیست. او حالا تمایل دارد در جهت ارضای غرایزش حرکت کند، افسرده و بیانگیزه است و"انقلاب" همان قدر برایش کسل کننده است که تلاش برای اثبات حقانیت اش در برابر روبسپیر.
نمایش با حرکات مکانیکی دانتون، همراهانش و روبسپیر در حالی که ماسک میمون روی چهره دارند و لباس نظامی پوشیدهاند، در جای جای کالسکه یک سیرک سیار آغاز میشود. آنها عروسکهای کوکیای هستند که هر کدام یک وظیفه کوچک بر عهده دارند؛ سنج زدن، چرخیدن و یا دست زدن. این صحنه بیش از هر چیز، یادآور دیالوگهای متصدی نمایش در نمایشنامهِ ویتسک است، هنگامی که میمونِ دستْ آموزش را در بازار مکاره به مردم نشان میدهد:"بیاین تماشا کنین، خانمها و آقایون! این یه موجودیه، همونطور که خدا ساختتش.... حالا ببینین چه شیرینْ کاریهایی میکنه! عین آدم، راست وامیسته ،کت و شلوار کوچولو میپوشه. شمشیرشو تکون میده ...بیا اینجا به آقایون تعظیم کن !"
چولی در خوانش خویش بر مبنای چنین امکاناتی، نگاه انتقادی خویش را بیان میکند. ترکیب کلی و بهرهگیری از فضای ویتسک نیز در ابتدا جذاب و خلاقانه به نظر میرسد، اما این امکان در چنبره سروری واژگانِ متن، اسیر میماند. کارگردان این اثر نمیتواند با قدرت تام و کامل بر متن بوخنر بشورد و از نو آن را متولد کند. متن بوخنر با دیالوگهای مطنطن و شاعرانهاش در دستان چولی بیشتر به عنصری تزئینی بدل میشود که لابلای ایدههای خلاقانه بصری و در روی صحنه باید به شکل مونولوگهای طولانی توسط بازیگران گفته شود. از این رو، ریتم نمایش در هر دو مقطعِ پیش و پس از آنتراکت در بیشتر لحظات، دستخوش نوعی نگاه دوگانه است که گاه متکی بر عناصر صحنهای تماشاگر را جذب میکند و گاه با دیالوگهای طولانی و گستردهتر از کلیت اجرا، او را پس میزند.
این دوگانگیِ موجود در اجرا سبب شده نه با یک دراماتورژی مستقل و نیرومند روبرو باشیم و نه یک اجرای وفادارانه از متن را ببینیم، بلکه با اثری مواجهایم که برخی ایدههای اجرایی و تصویریاش به شدت جذبمان میکند و گاه ملال دیالوگهای زیبا و غمناک بوخنر حوصلهمان را سر میبرد. بهرهگیری از فضای سیرک در اجرا این توقع را در تماشاگر برمیانگیزد که در اغلب لحظات با فضایی پر شور روبهرو شود، اما این مهم، ذره ذره در طول اجرا محو میشود و این متن است که اجرا را در چنبره خویش اسیر میکند. با این حال در تمام صحنههای نمایش حرکت سیال کاراکترها و میزانسنهایی که هر عنصر مجرد در آن، دیدگاه مخاطب را درگیر زاویهای از صحنه میکند، یکی از امتیازاتی است که بر نقاط ضعف و قوت اجرا میافزاید. ترکیب موسیقی کلاسیک و قطعهای از گروه tiger lilies نیز یكی از همین ویژگیهاست.
● مؤخره
مرگ دانتون، نمایشنامهای فاقد عمل است. کمتر لحظه کنشمندی را میتوان در آن یافت. تمام شخصیتها در حال فلسفهبافی هستند و بافت زبانی، اساسا ً برآمده از جملات قصار و نقل قولهای فلاسفه از سقراط گرفته تا آناکساگوراس است و بیش از هر چیز تمثیلهایی که از رومیها و بزرگانشان در دهان مردم کوچه و بازار، نمایندگان مجلس و دیگران جریان دارد. برخورد چولی همانند برخورد پدری با پسر خطاکارش است که از سویی میخواهد به خاطر کج خلقی و سرکشی(شما بخوانید دیالوگهایی مطول و فِقدان عمل و تصویر) او را تنبیه کند و با حذف عناصر تباه کننده، جایگاه بهتری به او بدهد و از سوی دیگر مِهر و عطوفت پدرانه او( شما بخوانید علاقه چولی به زبان و دیالوگهای آهنگین و پر مغز بوخنر) سبب میشود در برخی لحظات بگذارد فرزندش هر کاری که دلش خواست بکند و همه جا را آن گونه که خود تمایل دارد، شکل بخشد. چولی و دراماتورژش هیچ گاه نمیتوانند با هضم متن بوخنر امکانی نو را روی صحنه بیاورند، بلکه تنها رگههایی ضعیف و ناسور را با متن پیوند میدهند و از تجربهای ماندگار دور میشوند . چولی نیز همچون دانتون، شور انقلابیاش را در برخورد با متن، نیمه کاره رها میکند.
شخصیت"لاکروا" در آغاز نمایشنامه رو به روبیپسر میگوید:«میانه روی چیزی مث ضعفه. اونایی که عقب بیفتن وِجین میشن.» کارگردان نمایش مرگ دانتون نیز با میانه روی، ریتمی کشدار و طولانی را به خورد تماشاگر میدهد. ای کاش نگاه خلاقانه او رها از محافظه کاری یک علاقهمند به متن بوخنر به بازآفرینی آن میپرداخت!
امین عظیمی:
نوشته گئورگ بوخنر و کارگردانی روبرتو چولی از کشور آلمان
پانوشت :
نگاه کنید به مقدمه"ویکتور پرایس" که در ابتدای ترجمه فارسی نمایشنامه مرگ دانتون آمده است.
منابع:
- بوخنر، گئورگ (۱۳۸۰). مرگ دانتون. ترجمه یدا... آقا عباسی. انتشارات سپیده سحر، تهران
- بوخنر، گئورگ(۱۳۵۰). لنتس و ویتسک. ترجمه کامران فانی و سعید حمیدیان. نشر پیام، تهران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست