یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
تا مغز استخوان
ـ یاداشتی بر: نگارش در تعارض (لویی فردینان سلین)
ـ فلیپ دتروئل
ـ ترجمه :وحید نژاد محمد
ـ نشر ثالث
با توجه به اقبال دیر هنگام لویی فردینان سلین به عنوان یکی از قول های داستان نویسی جهان و رویکر د برخی مترجمان به تر جمه اثار وی در سالهای اخیر "نگارش در تعارض " را می توان مولودی بهنگام در شناخت عمیق تر از متن و شخصیت این نویسنده بزرگ فرانسوی به شمار آورد. این اتفاق در مورد برخی از اثار داستانی رخ نداد و می توان سالهایی را در اواخر دهه هفتاد و اویل دهه اخیر به یاد آورد که هجوم کتاب و مقالات نظری در مورد ادبیات پست مدرن به پژواک نام هایی منجر شد که در اکثر موارد هیچ اثر ترجمه شده از انها در میان نبود.
بررسی هم زمان متن و شخصیت سلین که موضوع کتاب را معطوف به خود ساخته ،نویسنده را بر آن میدارد تا در مقدمه بر نکتهای اساسی انگشت گذاشته و تاکید کند:«...اما بدون در آمیختگی مولف با شخصیت هایش، ضروری است مشخص کنیم چه مسیری از لوییفردینالدتوش، لوئیفردینالسلین ارئه کرده است .۱۲ص» وی با اتخاذ این موضع و پیش کشیدن آن در فصلی با عنوان : از زندگینامه شخصی تا تخیل در جهت تحقق این خواست گام بر داشته و گویی در پس این ایده می خواهد از مصالح و حوادث سازنده رمان های وی پرده بردارد .او با این ادعا که بخش عظم نوشته های سلین از جمله رمان های : سفر به انتهای شب ، مرگ قسطی و دسته دلقک ها به تجربه نقال سلین (باردامو) مرتبط اند و تجربه زیسته را در آثار او برجسته می سازد.
در تمام متون مربوط به سلین می توان رگه هایی از "آلوده انگاری" را بازیافت. آلوده انگاری به مثابه احراز هویت و مسیری که در نهایت میل به سوی منفی ات فردیتی مجرد دارد .در این فرایند سوژه مرزهای " خود" را نه به واسطه آن کنش آینهگون ، بلکه از طریق فرایندی دفع و زایش درک میکند. و این تفاوت احراز هویت درست نقطه ایست که می توان نظریات ژولیا کریستوا را در برابر صورت بندی لاکانی آن قرار داد. این پدیده نقشی محوری را در نظریات کریستوا در باب سوبژکتیوته ،و در نقادی ادبیاش بر عهده دارد .آلوده انگاری،به عنوان یک فرایند،با بیرون راندن آنچه که برای "خود" یک دیگری فرض شده، وسیله ای برای دفاع از مرز های سوبژبکتیوته فراهم میآورد. اما آلوده انگاری، به عنوان پدیده ای که هرگز کلا به پایان نمی رسد، با تهدید به تفکیک و تخریب آن چه که بنا شده در سوبژکتیوته ماندگار میشود ؛ در ک شخص از "خود" هر گز ثابت و تنزل ناپذیر نیست و سوژه برای حفاظت از "خود" در مقابل چیزی که ممکن است مرز هایش را تخریب کند هشیار باقی می ماند. کریستوا سعی در اثبات این موضع دارد که اغلب آفرینش های ادبی محصول این هوشیاری اند .گونه ای والایش و تهذیب که سویه های تاریک بشریت را نشان می دهند سویه ای که بیگانه را "ناپاک" می یابد و می خواهد هر چیزی که نا آشنا یا ، معمول تر، به طور غریبی بیش از حد آشنا است ، نفی بلد کند. «می دانیم و می بینیم که وی محسور عمل زایش است ، آن هم اغلب اوقات در شرایط مشکل از رمان "سفر به انتهای شب " گرفته تا "ازقصری به قصر دیگر " ص۳۱ » کریستوا صراحتا بر این امر تا کید می کند که سلین « به نیروی مثبت مادرانه ،جوهری کامل ، ملموس ، اطمینان بخش ، و شادمان » مشتاق است که در « خانواده ، ملت ، نژاد و تن تجسم می یابد. با این تعابیر می توان سلین را بهترین سوژه برای تشریح نظریات کریستوا نیز به شمار آورد و در کنار آن به نوعی نژاد پرستی افراطی در عمق باورهای این نوسیده نیز اندیشید« هر انسانی که به منطق گلاویز میشود و خود را به آن آراسته میکند، فقط یک ترس اساسی را پنهان میکند که بیشتر مجبور نیست آن را بررسی و تحلیلکند. وی می تواند با همه استدالالات اشتباه سازگار شود. برای سلین دورگه ها انسان هایی هستند که محکوم به شرم از خویشتن بوده و از خویشتن داری ناتوانند. بدون هیچ هویت تعریف شده از طرف جامعه سفید پوست .۱۴۶ص»
بازتاب زبانی این فرایند را می توان در یک اجبار ساختاری، رویکرد به منفی ات "آرگو "* یعنی همان زبان اقلیت ها جست. زبانی که در دل مناسبات رسمی همچون هیولایی حول کرده و خود را به کلیت و منطق سلطهگر آن تحمیل می کند. با این روش یعنی به کار گیری "آرگو" او یک جریان کلامی را که بر اساس باز آفرینی پردههای گفتار دور از هر گونه پیوستگی عقلانی بنیان نهاده شده است جایگزین عبارت های خشک و متناوب می کند . آیا سلین با این کار قصد یک کاسه کردن درد و درمان ،پزشک و بیمار نقل و نقال را دارد؟ «سلین نگارش را به سان ابزاری فیزیکی ، فیزیولوژیکی نزدیک به واقعیت عینی ملاحظه می کند ، خلاصه ، دنیا ، زندگی ، شناخته می شود همانند یک جنب و جوش ،یک چرخش بی پایان پدیده های گوناگون که ،بین نسل و تباهی ، بین مرگ و تولد ، برای احراز یک بعد پایانی زندگی دنیوی اختصاص یافته اند .۲۹ص»
نویسنده به مثابه شاهدی بر انحطاط و زوال بیپایان و مرگ. شاهدی بر گندیدهگی و تباهی تمدن بشری و از همین روست که می توان حضور او را نمودی از نگرشی آسیب شناسانه بر جهانی رو به زوال انگاشت . نویسنده ای که زندیگش را دو جنگ و کشتار فرا گیر در بر گرفته آیا می تواند نگرشی جز این ، و نفرتی کمتر سلین در بر خورد با موضع جنگ از خود بروز دهد ؟
«این جهان پدیداری عمیقا انسان محور است . فردینان از مشاهده انسانها باز نمی ایستد . انسان ،موضوع برتر تخیل سلین است . انسانی که باید بدگمان باشد ، برای این که وی در برابر مرگ مات و مبهوت است و کاملا خود را وقف جنگها کرده است . انسان نزد سلین با خصوصیاتی مختلف تعریف می شود . رو به پیدایش ، رو به پیری ، رو به حیات ، و همچنین وی همزمان انسانی است متاثر ، ناطق و متفکر .۳۰ص»
فرهاد اکبرزاده
پی نوشت
*Argo. زبانی که به اولین قبایل کولی که در ۱۴۹۱ در قلمرو فرانسه رویت شدند منتسب است زبانی مخصوصی که کولیان و گدایان از آن استفاده می کردند (چیزی شبیه به زرگری و زبانهای غربتی در فارسی) این زبان که توسط طبقات مخفی و خطرناک به کار گرفته می شد فاصله نامشروعی را با دل مناسبات زبان رسمی تولید می کرد و به تدریج واژگان آن در میان طبقات زیرین رواج یافت.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس مجلس شورای اسلامی ایران حجاب شورای نگهبان دولت دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد افغانستان رئیسی رئیس جمهور
تهران هواشناسی شورای شهر شهرداری تهران پلیس دستگیری سیل قتل وزارت بهداشت کنکور سلامت سازمان هواشناسی
قیمت دلار مالیات خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا سایپا مسکن ایران خودرو ارز
تئاتر سریال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زنان تلویزیون سریال حشاشین سینمای ایران قرآن کریم سینما فیلم موسیقی مهران مدیری
سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ خورشید
فلسطین اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه آمریکا جنگ غزه روسیه چین اوکراین حماس عربستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران تراکتور سپاهان رئال مادرید
اپل فناوری همراه اول ایرانسل آیفون تبلیغات سامسونگ ناسا بنیاد ملی نخبگان دانش بنیان نخبگان
خواب بارداری دندانپزشکی مالاریا هندوانه