دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

خشونت علیه زنان


تاریخ زندگی بشر همواره شاهد پایمال شدن حقوق زنان و دختران بوده است حتی در سالهای اخیر با وجود فعالیتهای ارزشمندی كه توسط سازمانهای جهانی مدافع حقوق بشر برای دفاع از حقوق انسانی زن انجام شده است و

تاریخ زندگی بشر همواره شاهد پایمال شدن حقوق زنان و دختران بوده است. حتی در سالهای اخیر با وجود فعالیتهای ارزشمندی كه توسط سازمانهای جهانی مدافع حقوق بشر برای دفاع از حقوق انسانی زن انجام شده است. این روند همچنان ادامه دارد. زنان قربانیان تجاوز، آزار جنسی،‌شكنجه، بردگی جنسی ،‌خرید و فروش به منظور فحشاء ،‌نسل كشی ، قتلهای ناموسی، جهیز – مرگی (مرگ به علت كمی جهیزیه) و ابزاری برای تهیه فیلمهای غیر اخلاقی هستند. و دختران نیز مورد رفتارهایی مانند سوء‌تغذیه ، زنای با محارم، سوء استفاده جنسی و فحشاء ،‌ازدواجهای زودرس و قطع اندام تناسلی (ختنه دختران) واقع می شوند. نوع رایج قانونی كردن اعمال خشونت آمیز در حریم خصوصی، از طریق ایدئولوژی متداول پدرسالاری یا «حكم پدر» است. در چنین مواردی عقیده بر این است كه چون مردها،‌روسای خانواده به شمار می آیند،‌حق انجام هرگونه رفتاری را در حریم خصوصی خود دارند. انواع رایج خشونت در حریم خصوصی عبارتند از : تهدید،‌فحاشی و سایر خشونتهای كلامی ، ضرب و شتم، سوء استفاده جنسی از زنان و كودكان ،‌همچنین خشونتهای روانی ،‌اقتصادی ،‌اجتماعی ،‌سیاسی و معنوی.در برخی فرهنگها نوعی سوء‌استفاده از جهیزیه رایج است و در برخی دیگر قطع عضو تناسلی زنان عمومیت دارد. از دیگر انواع خشونت بر ضد زنان و دختران در حریم خصوصی. می توان به كشتن نوزاد دختر و سوء تغذیه دختر بچه ها اشاره كرد. سایر خشونتها در قلمرو عمومی اتفاق می افتد. در این موارد شاهد تبعیض علیه زنان و كودكان و تحقیر آنان به دلیل تفاوتهای قومی، وضعیت تاهل ، نژاد، مذهب و یا طبقه اجتماعی آنها هستیم زنان و كودكانی كه در شرایطی از قبیل درگیری مسلحانه ، مهاجرت و تبعید گرفتار شده اند، مورد ضرب و شتم ، تعدی وتجاوز، دزدی و شكنجه قرار می گیرند. مردانی كه آنها را شكنجه می كنند. گاه این كار را برای تحقیر مردان خویشاوند این زنان انجام می دهند تا از این طریق برنده درگیری شوند. خرید و فروش غیر قانونی زنان و اجبار آنها به روسپیگری از سایر راههایی سوء استفاده از آنها در قلمرو عمومی به شمار می رود. مزاحمت جنسی، نوعی سوء استفاده در محل كار است. فقدان قوانین كنترل كننده شرایط كار، می تواند باعث اعمال خشونت علیه زنان و سوء استفاده از آنان از طریق اضافه كاری تحمیلی، تهدیدهای مداوم به اخراج و امتناع از پرداخت حقوق و خطرناك كردن محیطهای كاری برای زنان باشد. گاه دولتها نیز از طریق نظام اجرایی قانون و یا سیستم حقوقی به دو شكل ارتكاب مستقیم و یا نادیده گرفتن اعمال خشونت علیه زنان،‌به شكلهای دیگری از خشونت را پدید می آورد. خشونت علیه زنان و یا سو ء‌استفاده از آنان ،‌ منحصر به فرهنگ ،‌اقلیم ،‌ملیت ،‌نژاد یا مذهب خاصی نیست،‌به عنوان مثال در ۱۹۹۳ ،‌ ۱۴۵۰۰ زن در جمهوری روسیه كشته و بیش از ۵۶ هزار نفر به دست شوهران خود مجروح شدند،‌بر طبق گزارشها، در همان سال در ناحیه كسیی (در كنیا) ۴۲ درصد از كل زنان به طور مرتب توسط شوهران خود مورد ضرب و شتم واقع شده اند. در ۱۹۹۰ ،‌پلیس ۴۸۲۵ مورد «جهیز – مرگی » را در هند ثبت كرده است . یك تحقیق ملی درباربادوس نشان میدهد كه ۳۳ درصد از زنان بین ۲۰ تا ۴۵ سال،‌در كودكی مورد سوء‌استفاده جنسی قرار گرفته اند. بر طبق مطالعه ای در كانادا، ۱۷ درصد از ۴۲۰ زن بین ۱۸ تا ۶۴ سال، قبل از ۱۶ سالگی حداقل یك بار تجربه«زنای با محارم » داشته اند،‌۵۱ درصد آنها قربانی تجاوز جنسی یا تجاوز جنسی نافرجام بوده اند. و ۲۷ درصد طی رابطه ای نزدیك مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.

خشونت علیه زنان پدیده ای فراگیر و جهانی است و بنا به خصوصیات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر جامعه اشكال مختلفی به خود می گیرد. و به عنوان وسیله ای برای كنترل زنان در جوامع مختلف استفاده می شود. در رویكرد به این پدیده باید تفاوت در ظرفیتهای اقتصادی ، ایدئولوژی و شرایط اجتماعی هر جامعه را در نظر داشت. خشونت در واقع نوعی مساله عمومی در سراسر دنیاست. این مشكل، نیازمند راه حلهایی مناسب در سطح منطقه و قابل دفاع در عرصه بین المللی است.

خشونت چیست ؟

محققان زیادی در مورد خشونت تعریف ارائه داده اند ،‌گلز و استراوس خشونت را رفتاری با قصد و نیت آشكار و یا رفتاری با قصد پنهان كردن اما قابل درك برای وارد كردن آسیب فیزیكی به فرد دیگری می دانند ( اعزازی ،‌زنان كتك خورد،‌۲۴) . در تعریف فوق خشونت روانی منظور نشده است در حالیكه می دانیم خشونت تنها جنبه فیزیكی ندارد. مارتین علاوه بر قبول تعریف فوق به خشونت روانی نیز اشاره كرده است و از تهدیدهای آشكار و پنهان، تحت مراقبت دائمی قرار دادن فرد،‌تحقیر و ... نیز صحبت می كند. (منبع پیشین، ۲۵) گالتونك خشونت را به معنای گسترده هر نوع رفتار یا ساختاری كه باعث تحقیر فردی گردد معرفی كرد. به زعم وی ،‌زمانی از خشونت نام می بریم كه افراد چنان تحت تاثیر قرار گرفته باشند كه گمان برند قابلیت های جسمانی و روانی موجود آنها كمتر از قابلیتهای بالقوه و واقعی آنهاست. (منبع پیشین ،‌ص ۲۶در ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان محلل متحد خشونت علیه زنان را این گونه تعریف كرده است.

ماده ۱: خشونت علیه زنان به معنی هر عمل خشونت آمیزی است كه بر اختلاف جنسیت مبتنی باشد و به آسیب یا رنج بدنی.‌جنسی و یا روانی برای زنان بیانجامد یا احتمال مغبر شدن آن به این نوع آسیبها و رنجها وجود داشته باشد. از جمله تهدید به این گونه اعمال زوگویی یا محروم سازی خودسرانه از آزادی خواه در ملاعام روی می دهد و خواه در زندگی خصوصی

تعریف خشونت در بیانیه های اجتماعی

در بیانیه بی چینگ مصوبه همایش جهانی چین، خشونت چنین تعریف شده است :

خشونت شامل هرگونه عملی بر علیه زنان است كه به دلیل جنسیت صورت گیرد و نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم آن صدمه و آزار جسمی، یا روانی زنان باشد. این اعمال ممكن است به زور و جبر، اضطرار یا اختیار انجام گیرد،‌درهر دو عرصه عمومی (جامعه ) و یا خصوصی ( زندگی خانوادگی) اعمال شود و نتیجه آن محروم كردن زنان از آزادی باشد.

شرایط اعمال خشونت بر اساس جنسیت

قدرتمندان از اعمال خشونت و بد رفتاری با زنان و دختران در حریم خصوصی و قلمرو عمومی به عنوان ابزاری برای تثبیت قدرت خود سود می برند. در بسیاری از موارد ،‌اعمال خشونت علیه زنان و دختران با اشاره به رسوم و فرهنگ توجیه می شود. وجود شبكه ای درونی میان نهادهای اجتماعی، موقعیت خشونت آمیز را از طریق توسل به نظریه های مبتنی بر برتری مردان یا فرودستی زنان نادیده می انگارد. این عقاید غالبا در مدارس نیز آموزش داده می شود. و در خانواده ها اشاعه می یابد. نهادهای مجری قانون ،‌گاه خود به طور غیر مستقیم از متخلفان حمایت می كنند و ادعا دارند كه هیچ قدرتی برای مداخله ندارند. آنها حریم خصوصی خانواده یا روابط نزدیك را خارج از حیطه اختیارات خود می دانند در برخی موارد دولت نیز موافق اعمال خشونت علیه زنان در حریم خصوصی است. و این شیوه را حق مردان در حفظ نظم خانواده های خود،‌به هر صورتی كه تمایل دارند، می داند. قوانین خانواده غالبا پدر سالارانه است و از حقوق مردان در خانواده حمایت می كند.

آیا زنها نیز مرتكب رفتارهای خشونت آمیز می شوند؟

بله ، امكان دارد اما زنان به خاطر دفاع از خود و یا فرزندانشان به خشونت جسمانی علیه مردان غالبا متوسل می شوند. از سوی دیگر در اغلب موارد زنها از خشونت كلامی به عنوان نوعی واكنش علیه مردان استفاده می كنند ، بعضی از زنها كلماتی خشن به كار می برند و كودكان را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. كه این مساله به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. اگرچه منضبط كردن فرزندان وظیفه ای مهم برای زنان به شمار می آید. اما خشونت،‌رفتاری است كه از حد قابل قبول انضباط فراتر می رود در اكثر فرهنگها،‌ اعمال خشونت جسمانی یا كلامی توسط زنان مورد تائید قرار نمی گیرد. اغلب جوامع تهاجم مردانه را در ورزش ، سیاست و جنگ ارج می نهند . اما خشونت زنانه نه مورد حمایت قرار می گیرد و نه از آن تقدیر می شود ،‌زنان قادر نیستند كه با توسل به خشونت موقعیت خود را مستحكم كنند.

مهناز عابدی کارشناس ارشد مطالعات زنان

روزنامه یاس کرج