یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

تجربیات سواد اطلاعاتی در محیط کار


تجربیات سواد اطلاعاتی در محیط کار

ایده سواد اطلاعاتی بطور گسترده بعنوان توانایی تشخیص نیازهای اطلاعاتی و شناسایی, ارزیابی و استفاده اطلاعات بصورت مؤثر كه در ارتباط با رشد بخش های آموزشی در چند سال می باشد بیان شده است

● چکیده:

ایده سواد اطلاعاتی بطور گسترده بعنوان توانایی تشخیص نیازهای اطلاعاتی و شناسایی، ارزیابی و استفاده اطلاعات بصورت مؤثر كه در ارتباط با رشد بخش های آموزشی در چند سال اخیر می باشد، تعریف شده است، در حالی كه در محیط کار كارفرماها و مدیران احتمالا" بیشتر در مورد نیاز به مهارت رایانه و فن آوری اطلاعات توجه نموده اند. تعریف های جدید سواد اطلاعاتی كه ممكن است برای بخش تجارت مهم باشد. در جامعه اطلاعاتی و عصر اطلاعات، دستیابی و نیل به سواد اطلاعاتی امری ضروری و حیاتی است.

نیاز دانش آموزان برای دستیابی به منابع موثق و معتبر و كارآمد بر همگان مبرهن و آشكار است. مطمئنا از آنجا كه آموزش بر اساس استانداردها ارزیابی را ساده و تمایز میان موسسات را آشكار می نماید به زودی این امر عمومی و فراگیر خواهد شد. این موضوع از لحاظ نظری به پایه ای بودن دانش می پردازد. البته دانش استاندارد یك موضوع است و بكارگیری آن یك موضوع دیگر. اینك برای آشكار سازی نتیجه تحقیق كیفی چگونگی كاربرد اطلاعات توسط متخصصان حرفه ای شروع می شود. این مقاله چكیده ای است از نتایج یك بررسی در مورد تجربه سواد اطلاعاتی در میان مشاغل مختلف، كشف تفاوت ها و ارتباط متقابل میان فرد و سواد اطلاعاتی سازمانی كه حاكی از این نتایج می باشد.

هفت روش متفاوت تجربه سواد اطلاعاتی شناسایی شده است. این تجربیات دقیقا در ارتباط با مهم ترین فرایند های كارگاه نظیر: مرور اجمالی محیطی، مدیریت اطلاعات، حافظه گروهی و پژوهش و توسعه بوده و تأكید می كند كه سواد اطلاعاتی باید بعنوان بخش مهمی از ماهیت سازمان و به اندازه كلید ماهیتی كارمندان سازمان مورد توجه واقع شود. دخالت های فردی و سازمانی سواد اطلاعاتی برای شروع و ادامه آموزش حرفه ای كشف شده است.

● مقدمه:

ایده سواد اطلاعاتی بطور گسترده بعنوان توانایی تشخیص نیازهای اطلاعاتی و شناسایی، ارزیابی و استفاده اطلاعات بصورت مؤثر كه در ارتباط با رشد بخش های آموزشی در چند سال می باشد بیان شده است، در حالیكه در محیط کار كارفرماها و مدیران احتمالا" بیشتر در مورد نیاز به مهارت رایانه و فن آوری اطلاعات توجه نموده اند. به محض اینكه فن آوری اطلاعات یكپارچه و كاربر دوست می شود احتمالا" به سوالاتی در مورد اینكه افراد چگونه با هم در ارتباط متقابل بوده و كاربرد اطلاعاتی را كه فن آوری در اختیار آنها قرار می دهد معطوف خواهد شد. در سازمانهایی كه كاربران به كشمكش با فن آوری اطلاعات ادامه می دهند و نیاز سالانه برای تصمیم گیری ها، حل مشكلات، تحقیقات و پیشنهادات وجود دارد، كارمندان به توانایی رفتار با اطلاعاتی كه به تنهایی بعنوان اهمیت اولیه می باشد نیاز دارند.

Drucker در سال ۱۹۹۲ درباره نیاز سازمان ها به سواد اطلاعاتی بحث كرده است. او پیشنهاد كرد كه شركت ها نیاز به آموزش در مورد پرسیدن سوالاتی دارند نظیر: به چه اطلاعاتی در شركت نیاز داریم؟ به چه شكلی؟ چگونه می توانیم آن را كسب كنیم؟ و سپس سوالات بیشتری در ارتباط با اثر اطلاعات دریافتی بپرسند. بطور واضح اطلاعات كسب شده از هر كجا , هر شخص و در هر محیطی می تواند ظاهر شود. با توجه به اینكه این نوع سوالات برای سازمان های فعلی ضروری هستند چرا اولویت سواد اطلاعاتی به فن آوری اطلاعات و سواد رایانه ای در نظر گرفته نمی شود.

بعضی از عوامل محدود كننده گسترش گرایش به سواد اطلاعاتی شامل خود واژه كه بطور واضح مفهوم خودش را بیان نمی كند، نارسایی تعریف هایی كه معمولا" به واژه نسبت داده می شود، حقیقت اینكه بحث اكثرا" به مطالعات كتابخانه ای، حوزه محدود و نظم آموزشی محدود می شود، آشفتگی سواد اطلاعاتی با سواد فن آوری اطلاعات و رایانه و فقدان استدلال نظری كه زیربنای بیشتر آثار می باشد. ( Bruce ۱۹۹۷; Mutch ۱۹۹۷ ). علیرغم این محدودیت ها اهمیت بالقوه سواد اطلاعاتی در تجارت، اخیرا در مقاله ای توسط Mutch بنام " رهنمودهای روش بكار گیری مفهوم در زمینه تجارت " تصریح گردیده است. Mutch پیشنهاد كرد كه باید بر دانش و معنای آن برای تقویت ارزش مفهوم بویژه در ارتباط با نظریه " سازمانهای فراگیری " تأكید شود، تعریف های جدید سواد اطلاعاتی كه ممكن است در زمینه تجارت مهم باشد بخوبی آموزش دهندگان اكنون از بررسی كیفی نحوه كاربرد اطلاعات توسط كاركنان حرفه ای فراهم می شود. بعنوان مثال: Cheuk اخیرا نشان داد كه چگونه فرایند های مهارت های اطلاعاتی بر روی یك ماهیت بازگشتی و چند مرحله ای در میان گروهی از شنوندگان داخلی تاثیر گذاشته شده است.

▪ سه گروه از افراد كه احتمالا" علاقمند به تجربیات سواد اطلاعاتی در محیط کار هستند عبارتند از:

۱) مدیرانی كه علاقمند به توانایی و پیشرفت حرفه ای اعضای نیروی انسانی جهت پاسخ به تغییرات می باشند.

۲) مدیران اطلاعاتی كه علاقمند به تعلیم و آموزش ارباب و رجوع جهت كاربرد مؤثر خدمات اطلاعاتی سازمان هستند.

۳) مربیان و آموزش دهندگانی كه خواهان آماده سازی فراگیران برای حرفه انتخابی اشان هستند.

این مقاله نتایج بررسی پنومنوگرافیك را در مورد سواد اطلاعاتی در میان مشاغل متنوع بررسی می كند. این نتایج تفاوت ها و ارتباطات متقابل ممكن میان فرد و سواد اطلاعاتی را پیشنهاد كرده و بعضی دلالت ها را برای آموزش و پرورش كشف می كند. این مطالعه هفت روش متفاوت تجربه سواد اطلاعاتی را تعیین می كند. این تجربیات دقیقا در ارتباط با اهم فرایند های كارگاه نظیر: مرور اجمالی محیط، مدیریت اطلاعات، حافظه گروهی و تحقیق و توسعه بوده و تأكید می كند كه سواد اطلاعاتی باید بخشی از ماهیت سازمان های آموزشی و بخوبی یك ویژگی مهم كارمندان سازمان باشد.

۱) كشف تجربیات سواد اطلاعاتی محیط کار

تصویر زیر از سواد اطلاعاتی كاربرد یك شیوه تحقیقی معروف به پنومنوگرافی را نشان داده است ( Marton ۱۹۹۴ ). این شیوه بطور گسترده در آموزش عالی جهت كشف تنوع كیفی میان تجربه و ادراك افراداز مفاهیم یا پدیده های مهم بكار رفته است. این شیوه روشی برای آموزش و فراگیری كه تأكید بر تعویض فراگیرندگان و یا گسترش فهرستی از تجربیات یا مفاهیم موجود را دارد، بیان می كند ( Marton & Booth ۱۹۹۷ ). پنومنوگرافی یك روش تحقیقی است كه بدنبال تفسیر دنیا به شكلی كه دیگران می فهمند هست و معمولا" جهت تحقق بخشیدن به برداشت ما از چگونگی تجربه پدیده ها می باشد. یك پدیده در پنومنوگرافی بعنوان تركیبی از روش های متفاوت كه در یك جنبه دنیا تكوین یافته یا تجربه شده است می باشد در حالی كه هر تجربه یا مفهوم متفاوت بعنوان ارتباطی میان افراد و مواردی كه در ارتباط متقابل با آنهاست تعریف می شود.

بنابراین هر یك از هفت روش تجربه سواد اطلاعاتی كه در بخش بعدی تعریف گردیده است روش های متفاوتی كه افراد در ارتباط متقابل با اطلاعات هستند " هفت تجربه مختلف " را ارائه می كند.چهار گروه از افراد حرفه ای عمدتا" از دانشگاه استرالیا در این مطالعه شركت نموده اند. اولین گروه كتابداران و متخصصین فن آوری اطلاعات ودند، دومین گروه كادر خدمات مشاوره ای، گروه سوم توسعه دهندگان كادر و گروه چهارم اعضای انجمن های علمی بودند. گروه چهارم شامل رشته های مهندسی، موزیك، تجارت و معماری بودند.

بعضی از آنها همچنین دارای نقش های مدیریتی و مشاوره ای بودند، همه آنها جزو گروه خدمت گزاران دانش و محل كارشان در واحدهای سازمانی متفاوت در موسسات آموزش عالی بودند.

جمعا" بیش از ۶۰ نفر همكاری داشتند كه ۱۶ نفر از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته و بقیه توسط اطلاعات مكتوب تقاضانامه ای هم از طریق موسسات كاریابی و هم پست الكترونیكی بودند.

وقتی سواد اطلاعاتی در طول مصاحبه ها بحث می شد و شركت كنندگان می خواستند روی تجربیات سواد اطلاعاتی خودشان متمركز شده و یا باسواد اطلاعاتی شوند، واكنش های آنها اغلب به توصیفاتی از مردمی كه بعنوان باسواد اطلاعاتی، همكار و خانواده یا دوستان مورد توجه قرار می گرفت معطوف می گردید. در این روش مثال های عینی در مورد تجربیات سواد اطلاعاتی از اصل آنالیز داده ها بدست آمده بود. جزئیات كامل مراحل تحقیق در مقاله " The seven faces of information literacy "Bruce) ۱۹۹۷ ( كه بطور خلاصه مطالعه تجربی را مستند می كند موجود است.

۲) هفت وجه سواد اطلاعاتی در كارگاه

تجربیات مختلف سواد اطلاعاتی در محیط کار تصویر مشخصی از پدیده ای نشان میدهد كه ترسیم شده است با:

▪ تأكیدهایمتفاوت بر فن آوری

▪ تأكید بر ظرفیت استخدام در مسئولیت های گسترده حرفه ای ترجیحا" از مهارت های ویژه

▪ همكاری یا همبستگی میان همكاران ترجیحا" با تأكید روی توانایی فردی

▪ نیاز به مشاركت واسطه های اطلاعاتی

▪ تأكید بر كاربرد عقلانی اطلاعات ترجیحا" در مهارت های فنی با فن آوری اطلاعات

توصیفات، نتایج تحقیق را كه بر اساس نمایش روند كاربرد سواد اطلاعاتی در متن های خادمان دانش بنا شده بود خلاصه می كند. بعضی از مثال ها از اشخاصی است كه تجارب خودشان را توصیف می كنند، عده ای با مهارت، مشاهدات و عكس العمل های شان را درباره همكاران بیان می كنند. تعاریف طبیعت چند جنبه ای پدیده را آشكار می سازد.

هر یك از هفت صورت یا روش های مختلف تجربه سواد اطلاعاتی از سه عامل كلیدی بوجود آمده است. دو مورد از این عوامل یعنی فن آوری اطلاعات و كاربرد اطلاعات در همه گروه ها یا روش های تجربه شده موجود هستند. سومین عامل در هر گروه به طرف عامل منحصر به فردی كه آن گروه را متمایز می نماید تغییر می كند. در حالیكه هر كدام از صورت ها ممتاز می باشند ولی افراد مایلند بیشتر روشی را كه بسته به شرایط خودشان می یابند بكار گیرند. عده ای ممكن است تجربیات شخصی در مورد شمار محدودی از صورت ها داشته باشند. هر كدام از آنها به سطح بالایی از سواد اطلاعاتی كه برای انتخاب مناسب ترین روش جهت اجرای همه حدود آن مجهز شده دست یافته اند. برای حمایت توصیف های خودم از هفت صورت، من سه قسمت " حلقه های كاربرد " را جهت نمایش اینكه كدام عوامل پیش زمینه و پس زمینه آگاهی كاربران اطلاعاتی هستند ترسیم كردم. با توجه به این تركیب اطلاعی، آشكار می شود كه فن آوری اطلاعاتی ( قسمت سیاه ) از مركز توجه در این گروه بعنوان پس زمینه گروه بعدی تغییر مكان می دهد.

نوشته

Christine Susan Bruce :

ترجمه و افزوده‌ها:

حسن صیامیان

كارشناس ارشد كتابداری و اطلاع رسانی پزشكی

و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشكی استان مازندران

دانشجوی دکترای کتابداری و اطلاع رسانی

مجید جودی

کارشناس مدارک پزشکی، رئیس بخش مدارک پزشکی بیمارستان قلب تبریز

افسانه شهرابی

كارشناس كتابداری و اطلاع رسانی، محقق و مترجم

و دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی

دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری

E-mail: siamianh@yahoo.com

[۱]این مقاله ترجمه‌ای است از :

Christine Susan Bruce. “Workplace experiences of information literacy”. International Journal of Information Management ۱۹ (۱۹۹۹) ۳۳ -۴۷

References

Bruce, C.S. (۱۹۹۷). ¹he Seven Faces of Information ¸iteracy. Adelaide: Auslib Press.

Cheuk, B. (۱۹۹۸). An experienced based information literacy model in the workplace: case studies from Singapore. In D. Booker (Ed.), Information ¸iteracy: ¹he Professional Issue. Proceedings of the ۳rd Australian National Information ¸iteracy Conference, Canberra, ۱۹۹۷, (pp. ۷۴–۸۲). Adelaide: University of South Australia Library.

Dall’Alba, G., & Sandberg, J. (۱۹۹۶). Educating for competence in professional practice. Instructional Science, ۲۴(۶), ۴۱۱–۴۳۷.

Drucker, P. (۱۹۹۲). Be data literate – know what to know. ¹he ºall Street Journal, ۱۶Field, L., & Ford, B. (۱۹۹۵). Managing Organisational ¸earning: From Rhetoric to Reality (p. ۲۴). Melbourne: Longman.

Marton, F. (۱۹۹۴). Phenomenography. In T. Husen, & N. Postlethwaite (Eds.), International Encyclopedia of Education (pp. ۴۴۲۴–۴۴۲۹). Oxford: Pergamon.

Marton, F., & Booth, S. (۱۹۹۷). ¸earning and awareness. New York: Lawrence Erlbaum and Assoc.

Marton, F., Hounsell, D., & Entwistle, N. (Eds.). (۱۹۹۶). ¹he Experience of ¸earning. (۲nd ed.). Edinburgh: Scottish Academic Press.

Mutch, A. (۱۹۹۷). Information literacy: an exploration. International Journal of InformationManagement, ۱۷(۵), ۳۷۷–۳۸۶.

Revans, R. (۱۹۸۲). ¹he Origins and Growth of Action ¸earning. Lund: Studentlitteratur.

Schon, D. (۱۹۸۷). Educating the Reflective Practitioner: ¹oward a New Design for ¹eaching and ¸earning in the Professions. San-Francisco: Jossey-Bass.

Velde, C., & Svensson, L. (۱۹۹۶). The conception of competence in relation to learning processes and change at work.

Paper presented at the ۴th Conference on Learning and Research in Working Life, Steyr, Austria, ۱–۴ July ۱۹۹۶.

Zuber-Skerritt, O. (۱۹۹۲). Action Research in Higher Education: Examples and Reflections. London: Kogan Page.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.