شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

از دموكراسی تا تولید مدرن


صنعت در جوامع بشری همواره پدیده ای جدید بوده كه یا منشاء تحول دیدگاه های جامعه قرار گرفته و یا از دیگر پدیده های مدرن, تاثیر پذیرفته و به اصلاح آن پرداخته است

واقعیت جوامع حاكی از این حقیقت است كه صنعت تحول سازترین پدیده ای است كه به دست بشر به وجود آمده است و در زندگی او تاثیر گذاشته است. صنعت گر فردی از جامعه است كه همواره تحت تاثیر شدید سیاست و عوامل سیاسی جامعه قرار می گیرد ولی معمولاً خود انسانی سیاسی نیست و از آن دوری می كند و تمام سعی و كوشش خود را برای موفقیت فعالیتی به كار می گیرد كه بر آن مدیریت دارد. او تعریف جداگانه از دموكراسی ندارد اما به آن دل بسته است زیرا خود نمادی از جامعه مدرن است و شركتی را كه اداره می كند سمبلی از نماد دموكراسی است كه در آن سهامداران در یك جا جمع شده اند و هیات مدیره را انتخاب كرده اند.هیات مدیره هم كه انتخاب مجمع بوده با گزینش وی به عنوان مدیرعامل سرنوشت دارایی های شركت را به دست او سپرده است تا آزمایش او را با نشان دادن موفقیت شركت پشت سر بگذارد.در جوامع مرتبط با جهان سوم وضع تا حدودی متفاوت تر است. در میان آنها كشورهایی كه دولت دسترسی به یك یا چند منبع درآمدی مستقل دارد و اغلب هزینه های خود را از راه فروش مواد اولیه یا درآمد هایی غیر از مالیات به دست می آورد. رفتار ها دگرگونه است در این گونه جوامع، رانت های اقتصادی وجود دارد و به علت وجود چنین موقعیتی گروه های فشار شكل می گیرند كه نمی توانند با دموكراسی و مظاهر آن ارتباط برقرار كنند. ممكن است در محدوده معینی برخی از نهاد های مرتبط با دموكراسی را اجازه ظهور دهند ولی به طور كل مانع از رشد آنها هستند.اصولاً در جامعه ای كه دموكراسی رشدكند گره های مقتدر اقتصادی به وجود می آیند كه در تصمیم سازی ها نقش اصولی دارند. اگر كشوری بر پایه اقتصاد كشاورزی توسعه خود را پایه گذاری كرده باشد و صنعت هم برای رشد كشاورزی به كار گرفته شود گروهی از كشاورزان هستند كه در تصمیم سازی های اقتصادی اثر می گذارند. نمونه تعدادی از آنها را در كشور های اروپایی می بینیم. اگر بخش خدمات بر سایر بخش ها غلبه داشته باشد تصمیم سازی ها را به منظور توسعه همه جانبه كشور گروه هایی از این بخش به عهده می گیرند كه نمونه آن را باز در برخی از كشور های اروپایی می بینیم كه یكی از آنها به عنوان نمونه سوئیس است. چون این گروه ها سبب رشد و توسعه اقتصادی جامعه می شوند و به تمام مظاهر دموكراسی توجه دارند در جامعه حساسیت به وجود نمی آورند.در كشور ما به علت تسلط طولانی و تاریخی دولت بر همه بخش های اقتصادی خواه ناخواه فرآیندهای تصمیم سازی متصل به گروه هایی بوده كه از رانت استفاده می كرده اند.با پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونی هایی كه ابتدای انقلاب به وجود آمد گروه های صاحب نفوذ متلاشی شدند ولی چون تلاش آنها با رشد بخش خصوصی در صنعت همراه نبود این بخش به صورت بخش تصمیم ساز كه توسعه اقتصادی و اجتماعی را مبنای گسترش صنعت قرار دهد و دولت نیز متعهد به تقویت آن باشد و حفظ احترام او را واجب بداند به وجود نیامد كه این امر باعث وارد آمدن زیان های بعدی به توسعه اقتصادی و اجتماعی شد. جوامعی كه نسبت به تصمیمات اشتباه خود حساس هستند و در پی جبران آن برمی آیند و می توانند تغییرات را بپذیرند و خود را آماده چالش های نو كنند آماده توسعه همه جانبه جوامع خود برای مردم هستند.در سا ل های اخیر كه بحث خصوصی سازی مطرح شده (هر چند به غلط به نوعی دولت گرایی جدید رو آورده ایم) همین نوع تفكر، تغییری اساسی نسبت به گذشته را نوید می دهد كه همراه با آن پذیرش نظرات بخش خصوصی در صنعت را باید رهاوردی جدید برای توسعه صنعتی به حساب آورد.از سوی دیگر باز بودن و یا بسته بودن اقتصاد می تواند كاملاً جدا از مسئله دموكراسی مورد بررسی قرار گیرد ولی در جوامعی كه دموكراسی مورد تكریم است گروه های رانت طلب (كه خود از دشمنان دموكراسی به شمار می آیند و معمولاً به حكومت های اقتدارگرا تمایل دارند و در این جهت فعالیت های خود را سامان می دهند و امكاناتی را در جامعه به كار می گیرند كه عملاً دولت ها را به سوی خودكامگی سوق دهند و به بنیاد های دموكراسی لطمات جدی وارد سازند) اجازه رشد نمی یابند. بر همین اساس دموكراسی و بنیاد های مرتبط با آن وقتی در جامعه ای فعال شوند جریان های اقتصادی جز باز بودن راهكار دیگری نمی توانند اتخاذ كنند. ما كشوری هستیم كه بر پایه این نظریات مبانی دموكراسی را در خود فراهم كرده ایم و باید درصدد آن باشیم تا این نهاد ها را تقویت كنیم و آنچنان كه برنامه های توسعه به ما دیكته می كنند درصدد آن باشیم كه سازمان های اقتصادی را از دولت جدا كرده و مردم را حاكم بر آنها سازیم تا با ابتكارات و توانایی های مردم صنعت كشور دگرگون شود و دولت بتواند با برخورداری از توان اقتصادی جامعه نیاز های مالی خود را تامین كند.در این مسیر عملكرد مدیران صنعتی نیز قابل تحلیل است. البته آنها به هیچ روی در تقابل با دموكراسی قرار ندارند و آن را موهبتی برای پیشرفت می دانند ولی متاسفانه در كشور هایی كه شناخت از مرز های دموكراسی كامل نشده است عده ای تصور می كنند مدیران صنعتی باید در برابر تنبلی، بی اعتنایی به مبانی كاری و نبود بهره وری در نیروی كار تساهل و تسامح را پیشه كنند و اگر در برابر آن بایستند دموكراسی را زیر پا گذاشته اند. كار مدیر صنعتی اتخاذ تصمیم است. او باید با بهره گیری از مشاوره و كسب اطلاعات و یا تصمیم گیری های فوری روش هایی ایجاد كند كه تصمیم او به صورت قاطع اجرا شود. اجرای تصمیم مدیر در مدیریت صنعتی اصل كاملاً شناخته شده ای است. گاهی مشاهده می شود عده ای آن را با دیكتاتوری اشتباه می كنند، چنین تصوری غیراصولی است. این نوع تصویر ها از دموكراسی (كه مدیریت را نفی كند) در برابر اقتدار مدیریت به صورت مستقیم به جامعه زیان می رساند و مردم را از داشتن كالا ی با كیفیت، مطلوب و ارزان محروم می كند.اگر به راهبرد های بازسازی مدیریت بها داده شود و عملكرد مدیر براساس اندازه گیری پیشرفت واحد مورد سنجش قرار گیرد و ضوابطی كه امروز برای شناخت مدیر موفق مرسوم است ماخذ انتخاب باشد سریع تر از آ نچه فكر می شود مدیریت مدرن در راستای مفاهیم دموكراسی در جامعه نهادینه می شود.

* رئیس كنفدراسیون صنعت ایران