دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

«ایمان», شاهراه خوشبختی


«ایمان», شاهراه خوشبختی

خوشبختی هم مانند خیلی چیزهای دیگر, مشکلات و موانعی دارد که شناختن آنها مطمئنا در رسیدن به گوهر خوشبختی به ما کمک شایانی خواهد کرد

خوشبختی هم مانند خیلی چیزهای دیگر، مشکلات و موانعی دارد که شناختن آنها مطمئنا در رسیدن به گوهر خوشبختی به ما کمک شایانی خواهد کرد.

حتما می پرسید چه موانعی؟ آیا همین فکر که «رسیدن به خوشبختی، کاری سخت و دشوار است» نمی تواند مانع خوشبختی محسوب شود. چون بعضی از مردم به اشتباه، این گونه فکر می کنند و یا حتی از این هم پا را فراتر می گذارند و معتقدند که رسیدن به خوشبختی، غیرممکن است.

مثلا «آنتوان چخوف» می گوید: «خوشبختی میلی است محقق نشدنی» و یا گفته می شود: «سعادت، شبح بزرگی است که همه در جستجوی آن هستند، ولی آن را ندیده اند » یا: «سه چیز است که مردم آن را جستجو می کنند، ولی نمی یابند: خوشبختی، سلامتی، و راحتی.» حال شما چه طور؟ آیا شما هم خوشبختی را تا این اندازه دست نیافتنی می دانید؟

به نظر نمی رسد این افکار، کمکی به جز دور کردن انسان از تلاش و فعالیت در جهت رسیدن به خوشبختی داشته باشد، و فقط خلاقیت در فکر و عمل را از انسان می گیرد. ما با توجه به منابع دینی مان این گونه نیستیم; چون دائما به ما توصیه به امید داشتن و امیدوار بودن می شود و همین حالت امید است که راه را بر این گونه تفکرات غلط می بندد. در فرهنگ فارسی ما نیز «جوینده» را «یابنده» معرفی کرده اند.

آیا به نظر شما این تفکرات غلط خود یکی از بزرگ ترین موانع خوشبختی به حساب نمی آید؟ و آیا همین یک مانع را می توان برای خوشبختی جستجو کرد؟ در پاسخ باید گفت: مادر همه موانع، همین تفکر غلط است; اما موانع کوچک و بزرگ دیگری را نیز می توان برشمرد که تا اندازه ای راه را بر طالب سعادت، تنگ می کنند، از قبیل: احساس گناهکاری، حسادت، چشم و همچشمی، ملامت و سرزنش، و.... نباید عواملی از قبیل: بدشانسی، فقر، عدم شهرت، نداشتن موقعیت اجتماعی و... را علت بدبختی خود بدانیم و در حقیقت، تمام استعدادهای خود را کنار گذاشته، تسلیم اینگونه مسائل شویم. نتیجه اینکه: «خوشبختی چشمه ای است که همه، آن را جستجو می کنند اما راه رسیدن به آن را نمی دانند.» شاید شما برای رسیدن به خوشبختی، راه های زیادی را رفته باشید و یا از این راه های گوناگون، اطلاع پیدا کرده باشید; اما مطمئنا خوشبختی یکی نیست و مسلما یک راه هم ندارد.

به اقتضای خوشبختی شما، راه مناسب آن نیز وجود دارد. به نظر می رسد که در بین همه این راه ها، یک راه وجود دارد که می توان آن را حقیقتا «شاهراه خوشبختی» نامید; همان راهی که مطمئن ترین راه است و منتهی به خوشبختی حقیقی، ابدی، و زوال ناپذیر می شود. کدام راه؟ راه «ایمان.» ایمان به چه کسی؟

ایمان به خدای یگانه، خدای خوشبختی ها، خالق سعادت و سعادتمندان. خدایی که یاد او آرامبخش دل هاست و دوری از او موجب سختی و تنگی زندگی است. خدایی که قادر مطلق است. غنی مطلق است، و ثروت و قدرت واقعی را باید از او طلب کرد.

و آن ثروت و قدرتی که سعادت بخش است، همین ثروت و قدرت است، نه قدرت دنیایی و ثروتی که زوال پذیر است; چون زوال پذیر، هیچ گاه خوشبخت کننده واقعی نیست. اصلا هر چیزی که رنگ خدایی ندارد، فانی است و فقط خداست که باقی و ماندنی است.

پس نه ثروت، نه قدرت، نه لباس، نه زیبایی و نه شهرت من، هیچکدام مرا به سرمنزل آرامش بخش خوشبختی نمی رساند، مگر اینکه همه اینها را خداوند عطا کند و از او طلب کنیم.

حال به روشنی درمی یابیم که شاهراه خوشبختی، همان راهی است که ما را به خداوند، نزدیک کند و فطرت ما را بیدار سازد; چون در وجود ما چیزی است بزرگ تر از همه عوامل مادی خوشبختی که ما باید در جستجوی آن باشیم و آن، روح خداجو و خدایی ماست; روحی که نه پیر می شود و نه پیری بر او تاثیر می گذارد.