جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

در وادی هنر و ادبیات


در وادی هنر و ادبیات

نشر و خوانش کتاب کمیت یا کیفیت

هر چند این روزها شاهد مسائلی در عرصه فرهنگ مکتوب هستیم که قاعدتاً می باید حاکی از شکوفایی و گستردگی جوانه های نشر کتاب و بالندگی مطالعه باشد و به رغم آن که شاید بسیاری از ما، به رشد روزافزون کمیت عناوین کتاب ها می بالیم و به این رویداد خجسته می نازیم، غفلت از این نکته بنیادین و اساسی نیز زیان بار است که چشم و دل، از کیفیت ها بپوشیم و تنها باده سرمستی از کمیت ها را بنوشیم. این جاست که به رغم افزایش عناوین آثار مکتوب، نمی توان دریغ و تأسف خویش را از این نکته پنهان داشت که سوگمندانه پاره ای از این مکتوبات، از کیفیت رضایت بخشی برخوردار نیستند.

آن سان که دریغ مان نمی آید واژه هایی همچون سطحی و نازل را به عنوان صفت مشخصه این گونه آثار، به کار گیریم.

به نظر می رسد دلبستگی های شدید گروهی از ما، به ارائه آمارها و چرخش حول محور ظاهرسازی ها، ما را از غوص در دریای حقایق، کسب گوهر و جواهر و دریافت برآیندهای لایق بازداشته است. آفت آمارگرایی صرف و بسنده کردن به کمیت ها، خسرانی است که امروزه ما شاهد آنیم. بدون تردید، قصد نداریم که تکیه بر آمارهای سنجیده، صحیح و برخوردار از قابلیت های برنامه ریزی را در عرصه های گوناگون تخطئه کنیم و به انکار بنشینیم؛ بلکه می خواهیم به اصرار و تأکید بر این نکته و نقطه بایستیم که پیوسته می باید به کیفیت ها، بسی بیش تر و پیش تر از کمیت ها اندیشید. به ویژه باید توجه داشت که توسعه فرهنگی با بهره وری از کیفیت ها پدید می آید، نه با روی کردن به کمیت ها.

حقیقت این است که در این روزگار، ارائه آثار برجسته و ارزشمند، سیری نزولی یافته است، حال آن که شمارگان موضوع ها و بیش از آن ها، تعداد عناوین، سیری صعودی پیموده است و دریغ و درد که درخت بارور اندیشه و کتاب، به آفت نزول معنا و محتوا گرفتار آید.

اینکه انبوهی از کتاب های تولید شده، کمترین نقش را در تقویت مبانی فکری فرد و توسعه فرهنگی اجتماع به خود اختصاص داده اند و بسیاری از آن ها به دلایلی چند، موجب بازگشت و انحطاط و ایستایی شده اند. هم اکنون در عرصه نشر کتاب های کودکان و نوجوانان، با آثاری کم ارزش از لحاظ شکل و محتوا رو به رو می شویم که تنها با توجیه اقتصادی برخی ناشران به بازار عرضه می شود. این آثار به اصطلاح بازاری، ذائقه مخاطبان خود را در سطحی پایین نگه می دارد و مانع رشد و شکوفایی اندیشه های آنان می شود. چنین اتفاق نامبارکی البته در زمینه آثار بزرگسالان نیز مشهود است و آشفته بازاری که در چاپ و نشر برخی کتابها از جمله در زمینه شعر و داستان و به طور کلی ادبیات به وجود آمده، نگران کننده به نظر می رسد. این اتفاق سبب می شود که این گونه آثار، خوانندگان را از درک و کشف و شهود و ایجاد تغییر در خویشتن بازداشته و سودی برای مخاطب در برنداشته باشد. گرچه متأسفانه آثاری را نیز می توان یافت که افزوده بر نداشتن سودرسانی به مخاطبان، به آنان زیان نیز می ر سانند! این گونه آثار را می توان به مواد غذایی فاسدی تشبیه کرد که سبب ایجاد مسمومیت در وجود انسان می شوند. چنین پدیده هایی، سطح پسندها، ذائقه ها، سلیقه ها و اندیشه ها را فرومایه نگه داشته و از رشد و تعالی بازمی دارند.

در واقع، رشد آثار سست و سطحی، ضعیف و کم محتوا و به تعبیری بازاری، موجب کتاب زدگی و کتاب گریزی می شود. هم از این روی یکی از دلایل نبود رغبت عمومی به مطالعه را می توان از این زاویه بررسی کرد. زیرا روشن است که غذای خوشمزه، سالم و مقوی به بدن انسان نیرو و توان و نشاط می بخشد، اما غذای کم انژری، مانده و فاسد یا شبه غذاها نه تنها آدمی را سیر نمی کند بلکه او را دچار بیماری نیز می سازد!

در این جا سخنی بس ژرف و والا را از حضرت امام مجتبی(ع) به یاد می آورم که می فرماید: «شگفتا بر کسی که در خورد و خوراک خویش [ به نیکی] می اندیشد و شکمش را از آن چه آزارش می دهد به دور می دارد، چگونه در امور عقلی و معنوی خویش اندیشه نمی کند و سینه اش را از مطالب باطل یا آن چه پست و آلوده اش می سازد، پر می نماید!»

بر این اساس و با امعان نظر در آن چه گفته آمد، ضرورت می یابد که افراد و نهادهای مؤثر در مسائل فرهنگی، به راه های برون رفت از بحران کتاب و کتاب خوانی عمیق بیندیشند و چاره جویی و اقدام کنند. ناشران و نویسندگان به اهمیت کار خویش و مسئولیتی که در ارائه آثار کیفی و مطلوب دارند توجه نمایند، ویراستاران و سایر دست اندرکاران کتاب به پالایش و پیرایش کتاب ها بپردازند. نقدهای علمی و بی طرفانه و دقیق در عرصه آثار مکتوب رواج و شیوع یابد. کتابداران به مدد مراجعان به ویژه کودکان و نوجوانان بشتابند و به آنان در دستیابی به آثار ارزنده و والا کمک نمایند و همگان با شیوه های مطالعه انتقادی به منظور جداسازی سره از ناسره و تشخیص و شناخت معانی والا و پرمحتوا آشنا شوند و با گزینش کتاب های خلاق و ارزشمند و آثار کیفی، مطلوب و مفهوم گرا، روند رو به رشد جریان و گسترش کتاب خوب و مطالعه مفید را شتاب بخشند.

از سوی دیگر می باید همزمان با ترغیب و تشویق همگان به کتابخوانی، شیوه های مطالعه انتقادی را به آنان توصیه کرد و بدین سان، سهمی در گسترش فرهنگ اصیل کتاب و کتابخوانی ایفا کرد.

اصولاً می توان چنین باور داشت که مطالعه کتاب یک هنر است ولی انتخاب کتاب خوب و مطلوب، هنری والاتر. بدون تردید، امروزه با عنایت به مجموعه گرفتاری های انسان، گذر شتابناک زمان و فزونی شمارگان عنوان، این سخن که «هر کتابی به یک بار خواندن می ارزد»، اعتبار خود را از دست داده است. چه آن که به رغم همه نارسایی ها و اشکال های برشمرده شده، هنوز میزان آثار برجسته خوب و تأثیرگذار و مفید، چندان زیاد است که هر گاه چندین برابر عمر طبیعی خویش، درازای حیات یابیم؛ قادر به مطالعه بخشی از آنها نخواهیم بود.

امید است با نهادینه شدن فرهنگ کتابخوانی و توجه عمیق به شیوه های گزینش و درست خوانی کتاب و روش های بهره وری از فرصت ها و معانی، شاهد زمانی باشیم که در آن، هیچ تنی از ما، هیچ گاه و پگاه خود را بدون مطالعه عمیق و انتقادی، به شامگاه نرساند و گل اهتمام همگان برای ترغیب دیگران به مطالعه آثار برجسته و والا و ثمربخش و مفید، در همه جا، شکوفا شود و شمیم دانش و بینش، سرتاسر جان و جهان ما را معطر سازد. ان شاء الله.

جواد نعیمی