پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
باغی برای مردگان

می خواهم شما را برای عصر یک روز پنجشنبه یا جمعه به قبرستان ظهیرالدوله دعوت کنم. به میدان تجریش بیایید. در قسمت شمالی آن، ماشینهای کرایهای شما را تا خیابان ظهیر الدوله میبرند اما اینجا به سرگردنه بیشباهت نیست، زیرا برای مسیری که پیادهروی آن کمتر از ۱۰ دقیقه است، باید کرایه زیادی بپردازید.
انتخاب پیاده یا با ماشین رفتن در این مسیر سربالایی با شماست. قبرستان ظهیرالدوله از بسیاری از قبرستانها متفاوت است.
آن در فلزی ورودیاش که آیه قرآن روی آن نقش بسته است، آن فضای پر از درختهای میوهاش، آن هجوم برگ و رنگ و نور، آن قبرهای متفاوت و احیانا صدای بلند کسی که دارد شعری از فروغ میخواند یا صدای بلند آوازخوانی یا ساز کسی که در اتاقک فلزی آرامگاه استاد روحالله خالقی فضا را متفاوت میکند...
در ظهیرالدوله میتوان با سنگ حرف زد و همچنین با دست و اندیشه هنرمندی که آن را دیگرگون برای کسی شکل داده است که شاید بودنش با نبودنش برابر باشد که تهی نبودنش، تازه بودنش را نشان میدهد، که شاید آنقدر متفاوت زندگی کرده که هنوز هم جاری است.
به ظهیرالدوله که میروید نیازی نیست تا از کسی سراغ قبرهای معروف را بگیرید. وقتی وارد میشوید، در سمت راست از دور مقبرهای با ستونهای سفید بلند میبینید. اینجا آرامگاه مرحوم ملکالشعرای بهار است.
بالای قبر او، آرامگاه دکتر حسین لقمانادهم ملقب به لقمانالدوله و معینالاطباست. او پس از یادگیری پزشکی نزد پدرش و شهرتی که در تبریز کسب کرد، به دربار محمدعلی شاه فراخوانده شد.
معینالاطبا در جریان استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس، تعدادی از آزادیخواهان زندانی را در باغ شاه فراری داد. پس از این جریانات به فرانسه رفت و دکتری پزشکی گرفت و هنگامی که بازگشت، طبیب ویژه احمد شاه شد و لقب لقمانالدوله را از احمدشاه گرفت.
جالب است بدانید او اولین رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود. حتی بعدها هم پزشک ویژه رضا شاه شد. بگذریم.
پایین قبر مرحوم بهار، آرامگاه رشید یاسمی است. کمی جلوتر هم رهی معیری، شاعر در مقبره متفاوت خود به خواب ابدی رفته است که میتوانید از در به مقبره وارد شوید و شعرهای روی سنگ قبرش و نیز ستونهای آن را بخوانید.
چند قدم جلوتر، سنگ قبر ساده فروغ را میبینید با شعر مشهورش:
من از نهایت شب حرف میزنم / من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم / اگر به خانه من آمدی برای من/ ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه /که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
معمولا افرادی کنار قبر فروغ نشستهاند. بعضی برایش شمع میآورند و روشن میکنند. گاهی هم کسی بلند بلند شعر میخواند البته الزاما نه شعرهای او را. کمی جلوتر با دقت بیشتر، سنگ قبر سفید متفاوتی را میبینید که از آن حسین صباست. اینجا موسیقیدانها گویا جمع شدهاند.
کنار دیوار ظهیرالدوله، آن انتها، قبر موسیقیدان معروف، مرحوم روحالله خالقی قرار دارد. در نزدیکی او، قبر قمرالملوک وزیری هست. کسی که میگویند انتظار میرفت خیلیها برای تشییع جنازهاش بیایند، ولی مراسم دفنش با حضوره عدهای کم انجام شده بود.
آن روز که من رفتم کسی در آن اتاقک آهنی سفید جدا شده کنار مزار مرحوم خالقی با صدای خوش، مرغ سحر میخواند. فضای ظهیرالدوله به گونهای است که ابراز هنرهای مختلف را میطلبد و گویا همه توجیه هستند.
در ظهیرالدوله به دنبال قبر ایرج میرزا هم بروید؛ قبری که سنگی بزرگ و متفاوت دارد و روی هر قسمتش چیزی نوشته شده است.
البته این را هم بدانید که اینجا شاهزادهها و درباریان زیادی مدفون هستند. ما بسیار میشنویم که بالاخره همه آدمها، هر سمتی هم که داشته باشند آخرش در یک وجب خاک بدون تمایز خاصی خواهند خوابید. اگر با فراغ خاطر و تنهایی به قبرستانها بروید، بوضوح این را درک میکنید.
چنین دریافتی از آن تجربههایی است که خیلی دربارهاش شنیدهایم، ولی وقتی خودمان به دستش میآوریم انگار یکی از بکرترین درکهای زندگیمان است. از آن دست تجربههای بکری که هنگام تصمیمگیریهای مهم در خاطرمان زنده میشود و لحظهای مکث به منظور درنگ در انتخابمان برایمان خلق میکند.
از شاهزادهها میگفتم؛ مثلا قبری هست برای سلطان عبدالله که روی آن نوشته شده: آرامگاه مرحوم شاهزاده سلطان عبدالله میرزا شهنژاد قاجار، فرزند مرحوم نصرتالدین میرزا سالارالسلطنه و نوه ناصرالدین شاه قاجار... یا روی سنگ قبر دیگری نوشتهاند: قمرتاج فروغالدوله، دختر ظهیرالدوله و... و البته چهرههای سیاسی معروفی چون سیدحسن تقیزاده از رهبران انقلاب مشروطه و محمد مسعود مدیر روزنامه مرد امروز.
دیدن سنگ قبرهای متفاوت ظهیرالدوله وقت زیادی میطلبد که دیدن و فکر کردن درباره دیگر قبرها با شما. از قبرهای مهم ظهیرالدوله گفتیم اما این که چرا در این منطقه از شهر چنین قبرستانی آن هم با این نام باید وجود داشته باشد، باقی ماند.
ظهیرالدوله لقب فردی به نام علیخان قاجار دولو بوده است که در ۱۳ سالگی بعد از فوت پدر، وزیر تشریفات دربار ناصرالدین شاه شد و در ۱۶ سالگی با «تومان آغا» ملقب به فروغالدوله، دختر ناصرالدین شاه قاجار ازدواج کرد.
بماند که او با داشتن نسب و سبب، باز هم آدم متواضعی بوده و در دورهای از زندگیاش با دراویش نعمتالهی آشنا میشود، پوشیدن لباس درباری را ترک میکند و اموالش را دائم میبخشیده و نمایشنامهای انتقادی از محمدعلی شاه قاجار نوشته تا حقوق بربادرفته مردم را احیا کند و در شاعری و نواختن ویولون و پیانو دستی داشته است و... به طور خلاصه در یک عبارت میتوان گفت ظهیرالدوله از رجال خوشنام دربار ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلیشاه و احمدشاه قاجار بوده است.
ظهیرالدوله در ۲۴ ذیقعده سال ۱۳۴۲ قمری مطابق با ۸ تیر ۱۳۰۳ هجری شمسی از دنیا رفت و او را بنا بر وصیتش در مزرعهای زیر یک درخت مابین تجریش و امامزاده قاسم دفن کردند. بعدها این محل به نام آرامگاه ظهیرالدوله معروف شد.
حورا نژادصداقت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست