یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
منتقد نخست

بعضی از منتقدان با تکیه بر نیروی تئوری درصدد گسترش دادن هرگونه دغدغه پراکتیکی هستند. این مسئله به انگیزه پافشاری بر زیربنا و بنیاد روشهای دانشمداری و همچنین انشعاب و تقسیمبندی جهان عقلی صورت میپذیرد. نمونه این منتقدان ریچاردز است؛ منتقد شاخص و نویدبخشی که عشق او به شعر و تفکر، در این گستره مثال زدنی است و وی را میتوان در زمره طلایهداران منتقدانی دانست که با تکیه بربنیادهای عقلی به عقلگرایی تقسیمبندی شده به تثبیت اندیشهها پرداختهاند، شاید ریچاردز جزو اولین افرادی است که خوانندگان عنوان منتقد را برای او برگزیدهاند و او خود در این نامگذاری زیاد تأثیرگذار نبوده است.
آثار ریچاردز قلمرو وسیعی را دربرمیگیرد؛ طوری که کثرت آثار و انبوهی نوشتههای او ما را در هالهای از ابهام قرار میدهد و شاید این شبهه را برای او به وجود بیاورد که قصد نویسنده از ارائه این همه اثر، تنها نگارش صرف بوده است و وی با ارائه آنها یک هدف کلی را دنبال نکرده است. از میان حجم کثیر آثار او میتوانیم از
۱) بنیادهای استاتیک
۲) مفهوم معانی
۳) تحلیلهایی که به همراه س.ک الگران به رشته تحریر کشیده
۴) شالوده نقد ادبی
۵) دانش و شعر
۶) نقدپراکتیکی
۷) کالریج در اندیشه و... اشاره کرد.
کتاب (دانش و شعر) ریچاردز یک کتاب پیچیده است. زیرا از یک طرف هر صفحه آن چکیده اکثر مکاتب ادبی را در خود جای داده و از سوی دیگر آشکارترین نقطه افت او را نیز شامل میشود. این افت ناشی از خوانش شعر «ییتس» است، وی در قرائت خود از شعر ییتس به بیراهه رفته و همین موضوع برای او گران تمام میشود. ریچاردز در اکثر نوشتههایش به احساس گرایی و پراکتیزه کردن توأمان میپردازد.
محور اکثر مضامینی که او در نوشتههایش به چالش و اعتدال کشیده است عبارتند از ۱-دغدغههای منحصر نویسنده، باورها، مفاهیم، القای مفهوم، طبیعت دیالوگ یا زبان شعری و در این گیر و دار وی طبیعت گفتار و زبان شعری را به مثابه شیوهای رفیع و شکوهمند دانسته و تحلیل او از عناصر دیگر دغدغههای شخصی نویسنده مفاهیم باورها و... از انتقال اندیشه میداند و تفاسیر وی از دیگر عناصر مذکور در نوشتههایش تنها برای اثبات ژانر شعر صورت میپذیرد. چرا که او اعتقاد دارد شعر مقدسترین تندیسی است که در زمانها ماندگار خواهد بود.
وی اعتقاد دارد که بعضی از کلمات فینفسه خاصیت ثبات دارند و به فروپاشی نمیرسند. این کلمات در چارچوب احساس، نوستالوژی، ارزشها و باورها و... به صورت مستقل و یا جداگانه دارای چنین قابلیتی هستند به باور وی، این مهم از یک طرف به شاعرانه بودن این کلمات و همچنین ربط داشتن آنها به زبان شعر و از دیگر سوی به قدرت تجربههای شکوهمندی که زبان شعر دارد برمیگردد. تجربههای والایی که به راحتی میتوانند سرچشمه احساس مفاهیم و ارزشها را در زندگی انسان به جریان بیندازند.
این نوع نگرش ریچاردز قابل تأیید است و همزمان در همان مرحله آن عناصر را میتوان در بحث وارد کرد؛ عناصری از قبیل کانون معنی، باارزش اندیشه و میبینیم که در واقع بین این کلمات و کانون معنا مرزی وجود ندارد یا به دیگر سخن بین کلمات و مرکزیت معناییشان فاصلهای وجود ندارد.
این طرز نگرش که از طبیعت گفتار و شیوههای ارزشی زبان سرچشمه میگیرد در مورد هنرهای موسیقی و نقاشی عناصر مفهومی آنها به ترتیب (ملودی خط) هم صادق است. درباره این مسئله کلی میتوانیم در تأیید سخنان ریچاردز وظیفه پوزیتیوی دیگری به زبان شعر اضافه کنیم تا با صراحت بتوانیم این نکته را یادآور شویم که شعر با شکوهترین شیوه استفاده از زبان است؛ وسیله بزرگ اشتراک انسانی است. وظیفهای در خدمت انسان بوده و برای کشف لحظههای شهودی در زندگی نقشی عظیم را ایفا میکند، هرچند در همین نوع نگرش تنگناهای شیوههای به کارگیری زبان از جمله کارکرد عقلی زبان کمرنگ میشود اما باید در تأیید شیوه نقد ریچاردز، این مسئله را یادآور شویم که نقد باید با وظیفه بزرگی گره خورده باشد؛ وظیفهای که بدین صورت میتواند پرده از کیفیت زبان برداشته و هدف بزرگ پراکتیکی آن را آشکار کند، به کارکرد اشتراکی زبان و استفاده مفهوم کنونی که، همچنین ارزش زبان به طور انحصاری در یک شعر منحصر اشاره میکند. البته این به نوع نگرشها کمک میکند.
اما از سوی دیگری هنگام رویارویی ریچاردز، با متن این مطلب به ذهن متبادر میشود که او در خوانش و کالبدشکافی یک شعر دیدگاه شخصی و جانبدارانه را مدنظر داشته و بیشترین سهم این خوانش و تفسیر شعر را به خودش اختصاص داده است که از دیدگاهی دیگر ریچاردز با این شیوه نقد قبل از اینکه بتواند یک معیار و ملاک مشخص و مطمئنی برای شعر اصیل و کامل ارائه دهد بیشتر به سهم خود منتقد در شعر نظر داشته است. او میخواهد که نقد ادبی به عنوان یک ژانر سهم دیگری را داشته باشد. سهمی که بیشترین نقش را در کالبدشکافی و پی بردن به پیچیدگیهای متن داشته و در کل نقد ادبی به عنوان یک متد عقلگرایی و سیستمی از تعقل نقش خویش را ایفا نماید.
برای ریچاردز این شیوه مبتنی بر ۲ فاکتور شناخت و ادراک است، این نوع نگاه از راه سیر ذهنی صورت پذیرفته اما این سیر ذهنی بشدت از واپسگرایی و برگشت به گذشته و نگرش دیگران پرهیز کرده و در واقع بازگشت را منتفی میداند.
به گفته ریچاردز این شگرد فرآیند وصفی زبان گفتاری است و با دو عنصر زمان و اندیشه گره خورده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست