سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

و آبروی رباعی


و آبروی رباعی

گذری بر مجموعه رباعی «کم کم کلمه می شوم» سروده جلیل صفربیگی

▪ مجموعه شعر: کم کم کلمه می شوم

▪ انتشارات: برگ آذین

▪ سروده: جلیل صفربیگی

رباعی یعنی حضور همیشگی «خیام نیشابوری» درادب فارسی .با نگاهی به رباعی های شاعران نامداری چون عطار، مولوی و بابا افضل کاشانی که عشق و عرفان و فلسفه را با رقص کلمات به زمزمه نشستند و جمال خلیل شروانی با گردآوری رباعی های معروف در«نزهه المجالس» این مهم را استادانه به تاریخ ادبیات سپرد و به تعبیر اهل ادب برای «ثبت لحظه های زودگذر شاعرانه» رباعی قالب مناسبی شمار می رود به شرط اینکه پیام اصلی شاعر در مصرع آخر ضربه نهایی باشد.

بی انصافی است اگر نپذیریم هنوز با شاه بیتی از «حافظ» برخود می بالیم و با نکته ای باریکتر از مو در اشعار صائب تبریزی، کلیم کاشانی و بیدل دهلوی مبهوت لحظه های شاعرانه و هنری شان هستیم که بسیار شورانگیز و اعجاب آورند و بی تردید دیدگاه «هنری تیمرود» در این باب شایسته تر:

«تنها زیبایی نمی تواند منشأ شعر باشد بلکه اصالت و حقیقت هم اهمیت دارند».

و دراینجاست شاعر جوان معاصر جلیل صفربیگی با رباعی می خواهد «کم کم کلمه می شوم» را بعد از مجموعه رباعی های «و»، «انجیل به روایت جلیل»، «هیچ» و جدیدترین اثرش «او نویسی» در حوزه شعر معاصر ایران به گونه ای نشان دهد که هنوز «رباعی» ردپای روشنی برای ایستایی دارد.

او سه مجموعه قبلی را در «کم کم کلمه می شوم» به تکرار نشسته است.

● دو

بازی زبانی یا حفظ ساختار رباعی

«کم کم کلمه می شوم» نشان می دهد شاعر مجموعه سعی کرده ساختار رباعی را به طور نسبی حفظ کند و برای نگاه امروزی چاره ای نداشت تا با بازی زبانی گاهی جدی باشد وگاه نیز به طنز متفکر روی آورد و فرآیند بازی زبانی ساختارشکنی را پیش رو می گذارد، با شواهدی از این است:

ساکت شو! چرا چوب صدا را بخوری؟

شاعر بشوی با دهوارا بخوری؟

چفت درخانه را بیانداز و بخواب

یادت نرود که قرص ها را بخوری

□□□

عشق آمده بود داشت رویا می کاشت

در باغچه هنوز، فردا می کاشت

آن قطره که از ابر به پایین افتاد

در باور رودخانه دریا می کاشت

□□□

آن روز چقدر باده با هم خوردیم

لب بر لب هم نهاده با هم خوردیم

آن روز خدا به خانه ما آمد

یک نان و پنیر ساده با هم خوردیم

رباعی اول خطی از ساختارشکنی را نشان می دهد. رباعی دوم در فضای ساختاری رباعی دور می زند و در رباعی سوم تلفیقی از این دو فرض یعنی بیت اول زبانش زبان «خیام» در بیت دوم «صفربیگی» ما را به زبان معاصر دعوت می کند و از «خیام» این گونه عذر می خواهد:

راهم راهم راهم راهم راهم

گم گم گم گم گم گم در راهم

من آبروی رباعی ات را بردم

خیام من از تو معذرت می خواهم

● سه

احساس با شهودی تازه

«آنتونیو ماچادو» درباره نقش شعر و عملکرد آن این گونه عقیده دارد. «نقش شعر و عملکرد آن ابدی ساختن لحظات است ابزاری نه تنها برای تبیین ادراکات مجازی، بل برای ثبت و ضبط احساسات زنده و حقیقی روزمره آدم هاست.»

شاعر «کم کم کلمه می شوم» با احساس لطیف و شاعرانه ای که دارد می خواهد شهودی تازه را با «رباعی» پیش روی ما قرار دهد و اینکه می توان به گونه ای دیگر و به تعبیری امروزی حرف زد تا جایی که برای زیبایی شعر اصالت و حقیقت را به هم پیوند زد:

هر چند کلاس درس او یک واحه است

راهی که به آنجا نرسد بی راهه است

پیران همه طفل مکتب او هستند

این پیر طریقتی که خود شش ماهه است

□□□

ابلیس شدم برای کس خم نشدم

رانده شدم از بهشت و آدم نشدم

گفتند: برو که شاید آدم بشوی

اصلا به شما چه؟ به جهنم! نشدم

هر دو رباعی اصالت و حقیقت را در یک خط زیبا یعنی مضمون دینی به هم می آمیزد که باید از حضرت علی اصغر(ع) آموخت و به آخرت نیز فکر کرد. بنابراین صرف احساس و ادراک نمی تواند شعر را ماندگار کند بلکه شهود تازه با محتوایی ارزشمند شعر را به جایی می رساند که «خیام»ها هنوز بر قله ی ادب فارسی می درخشند.

● چهار

▪ طنزی شاعرانه

«صفربیگی» با به کارگیری زبان طنز که ملهم با حسی شاعرانه است می خواهد به رباعی آبرو دهد و اینکه به عذرخواهی می نشیند در روی دیگر سکه بااحترام به «خیام» به رباعی شیرینی تفکر امروزی می دهد و اجتماعی تر می شود:

۱) عاشقانه ها:

از دست زمانه تیر باید بخوری

دائم غم ناگزیر باید بخوری

صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست

بچه! تو هنوز شیر باید بخوری

۲) پند و اندرز:

یک روز مگر کسی بیاید آن را...

نه! فکر نمی کنم نباید آن را...

این زندگی آهنی زنگ زده

قفلی است که مرگ می گشاید آن را

□□□

یک عمر به اشتباه دعوا کردیم

شیطان و من و گناه دعوا کردیم

آدم شده بودم و نمی دانستم

عمری سر یک کلاه دعوا کردیم

دو وجه عاشقانه ها و پند و اندرز در اشعار «صفر بیگی» حکایت از این موضوع دارد که با توانایی و تبحر خاص رباعی را با طنز می آمیزد تا کشف تازه خود شاعر باشد و «صداقت» را در این رهپویه نادیده نمی گیرد.

● پنج

▪ حفظ آبروی رباعی

شاعر «کم کم کلمه می شوم» پشتوانه ادبی خوبی دارد، یعنی رباعی را می شناسد، در شعر سخت کوش است و سعی دارد به دنبال کشف فضاهای تازه و ملموس تر باشد زیرا:

۱) از لحاظ ساختار زبانی بهم ریختگی ندارد.

۲) دارای تجارب شاعرانه است و به دور از پریشان گویی.

۳) در محور افقی یعنی ترکیب واژه ها در یک بیت و محور عمودی یعنی پیوند ابیات مهم، شاعر موفق و توانایی است.

و آخر اینکه به توانایی تمام توانسته پیام اصلی هر رباعی یعنی ضربه نهایی را به ثبت برساند و این مهم یعنی خیام؛ و حفظ آبروی رباعی!

فرامرز محمدی پور