جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

نفت از رویا تا واقعیت


نفت از رویا تا واقعیت

جماعتی که بوی نفت چنان آنان را مست کرده و از خود بی خود ساخته که حاضرند انواع جنایت ها کنند و تمامی اصول اخلاقی را به زیر پا گذارندو به هر وسیله ای چنگ زنند حتی استفاده ابزاری از مفاهیم عالی بشری چون آزادی تا به کام خود رسند با این که این تاثیرات بسیار عظیم است اما پدیده نفت , تاثیرات شگرف دیگری نیز دارد که اغلب نادیده گرفته می شود

نفت خام ماده ای سیاه رنگ و بدبو، که دیربازیست که دیگر به صورت یک واژه در جمع واژگان به آن نمی نگرند. نفت امروز پدیده ایست که هم بر کشورهای صاحب این ذخایر عظیم که "تولید کننده" نام گرفته اند و هم بر کشورهای بزرگ صنعتی که "مصرف کننده" به حساب می آیند تاثیر می گذارد. نفت هم بر امور و روابط داخلی دولت و سیستم ها تاثیرگذار است و هم بر روابط بین المللی. در تاثیرگذاری نفت در بعد بین المللی بسیار سخن ها شنیده ایم .

شنیده ایم از سیاست های استعماری ، از جنگ ها ، از تحریم ها ، از دست آویز قرار گرفته شدن آزادی و دموکراسی و ... و لمس کرده ایم با پوست و گوش خود کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ه.ش علیه دکتر محمد مصدق را که فقط برای یک هدف و آن دستیابی به منابع ارزان و عظیم نفت برای صاحبان صنایع جهانی که نیازشان به منابع انرژی هر روز افزون تر می شود. جماعتی که بوی نفت چنان آنان را مست کرده و از خود بی خود ساخته که حاضرند انواع جنایت ها کنند و تمامی اصول اخلاقی را به زیر پا گذارندو به هر وسیله ای چنگ زنند حتی استفاده ابزاری از مفاهیم عالی بشری چون آزادی تا به کام خود رسند. با این که این تاثیرات بسیار عظیم است اما پدیده نفت ، تاثیرات شگرف دیگری نیز دارد که اغلب نادیده گرفته می شود. آری ! پدیده مرموز نفت بر زندگی و مرگ ساکنان سرزمینی که در آن جای گرفته است تاثیر می گذارد.نفت نه تنها در اقتصاد بلکه در سیاست ، فرهنگ و ... نقش آفرینی می کند. دولت هایی با تعاریف نو می سازد همچنان که انسان هایی با فرهنگ و شخصیت منحصر به فرد. پر واضح است که دولت از بعد حقوقی به عنوان نماینده از جانب مردم ، مالک بر همه منابع می باشد، منابع را استخراج می کند و خود راسا به فروشش اقدام می کند. از اینجاست که دولت صاحب ثروت هنگفتی می شودکه سسب شروع ماجراهایی است که در بسیاری از کشورهای نفت خیز عالم شروع شده و همچنان ادامه دارد. جوامع در این مناطق دارای مشخصه هایی هستند که عموما قرابت زیادی به هم دارند. از این رو در ادامه به بررسی برخی از این ویژگی ها می پردازیم . برای سهولت چنین دولت هایی را که غالب درآمد آنها از طریق فروش منابع اولیه که در اینجا مدنظر نفت می باشد "دولت نفتی" می نامیم. ماهیت وجودی دولت های نفتی فقط بر مبنای استخراج و فروش منبع اولیه نفت می باشد. فرآیند ساده است: نفت فروخته می شود، درآمد کسب می گردد و دولت صاحب ثروت بسیار می شود. صدور نفت بیشتر ، درآمد افزون تر را به همراه خواهد داشت و انباشت بیشتر ثروت در خزانه دولت. دولت حالا ثروتی را صاحب است که می تواند بر همه امور تاثیر بگذارد و همه را تحت الشعاع خود قرار دهد. دولت روز به روز حجیم تر و بزرگ تر می گردد از مسائل اقتصادی تا فرهنگی ، از امور کوچک تا امور بزرگ، از حوزه عمومی تا حوزه خصوصی ، دولت وارد می شود و برای خود نقش هدایت گری ، نظارتی و اجرایی و ... قائل می شود. دولت های نفتی با عنوان قرار دادن تامین حداقل معیشت زندگی و گاه بالاتر بردن سطح رفاه جامعه ، بخش عظیمی از ثروت حاصل از نفت را به صورت یارانه در اختیار افراد جامعه قرار می دهد اما واقعیت از چیز دیگری حکایت می کند. پرداخت یارانه ها در بهترین حالت سطح زندگی عمومی جامعه را بهتر نمی کند بلکه در همان سطح گذشته نگه می دارد.

اما مردم جامعه را معتاد به یارانه می پروراند که حدف این یارانه ها ، صدمات روانی بسیاری در سطح جامعه برمی انگیزاند که می تواند کل ساختار اقتصادی را متزلزل نماید. بدین سان در دولت های نفتی مردم به یارانه می رسند و البته سیاستمداران به محبوبیت. یعنی هم برای مردم و هم برای دولت این بازی برد-برد ادامه می یابد و هیچ گاه به پایان نمی رسد و البته در نهان ، وابستگی مردم به حاکمیت و دولت افزون می گردد . از دیگر سو چنین حالتی ، زمینه ساز فساد دولتمردان می باشد و ناخودآگاه دولتمردان را وسوسه می کند که ظاهرسازی نمایند و بدون برنامه ریزی و آینده نگری تصمیماتی اخذ نمایند که ممکن است در کوتاه مدت سودی برای جامعه داشته باشد اما در طولانی مدت خسارات فراوانی به بار خواهد آورد. اما به جهت تحت تاثیر قرار دادن جامعه ، این تصمیمات خلق الساعه خود را عملی کنند ، آن هم در حقیقت با خرج کردن از جیب خود مردم، از اینروست که پوپولیسم و عوام فریبی در این جوامع موج می زند و بازیگران و تماشاگران زیادی را به صحنه بازی می کشاند.

عموما در دولت های نفتی "بورژوازی ملی" تشکیل نمی گردد و اگر هم به عینیت برسد آنچنان شکننده است که با کمترین فشار دولت ها یا از هم می پاشد یا خود را تابعی از دولت نفتی می گرداند. مراد از "بورژوازی ملی" در دوران امروز سرمایه داری ملی است که از تجارت به صنعت روی آورده است. در حالیکه با تشکیل اولین دولت مدرن ایران توسط رضاخان عملا چرخه تبدیل سرمایه داری تجاری به سرمایه داری صنعتی دچار وقفه شد و کودکی ناقص به دنیا آمد که همیشه محتاج مادری به نام دولت نفتی بود. این عوامل تشکیل بخش خصوصی واقعی را به کما می برد. گسترش و قدرتمند شدن بخش خصوصی ، قدرت بی رقیب دولت های نفتی را تحدید و یکه تازی را از دولت سلب می کند و خواهان سهیم شدن در تصمیم گیری ها می شود. وجود بخش خصوصی قدرتمند ، مانع ایجاد و شکل گیری سیاست های پوپولیستی تا حدودی می شود. سیاست هایی که هیچ یا حداقلی از تدبیر را با خود یدک نمی کشند. بخش خصوصی نمی تواند بدون برنامه ، منافع و سرمایه خود را در خطر نابودی قرار دهد در حالی که دولت نفتی نگران خطرات احتمالی تصمیمات خود نیست چون به خوبی آگاه است که می تواند بدون دغدغه ای هرگونه ضرر متصور را از بابت فروش نفت جبران نماید. بدین سان در دولت های نفتی یا بخش خصوصی وجود ندارد یا اگر هم در لفظ وجود داشته باشد در حقیقت خصوصی سازی به معنای اختصاصی سازی می باشد. بخش خصوصی در دامن دولت توسعه گرا ، قانونمند و مقتدر رشد می کند . البته اقتدار دولت از تخصص محوری و عقلانیت در عملکردها نشات می گیرد.

چنانچه گفتیم وجود بخش خصوصی در دولت های نفتی با ریسک پذیری زیادی همراه است . از اینرو مردم چنین جوامعی علاقه مند به اشتغال و جذب در دولت هستند که بر خلاف بخش خصوصی دارای ثبات و امنیت می باشد و از لحاظ مالی و اعتباری تضمین شده است. در این مدل است که مردم جامعه در نزدیک شدن به دولت از همدیگر سبقت می گیرند که این امر نیز به حجیم شدن دولت دامن می زند. در چنین ساختار اداری عموما خلاقیت چندان تعریف شده نیست و سیستمی ناکارآمد با بازدهی پایین شکل می گیرد، به برنامه ریزی و قواعد کارشناسی چندان بهایی داده نمی شود و همه نقص ها و کم کاری ها با سرازیر نمودن پول نفتی جبران می گردد و بدین ترتیب درآمد سرشار نفتی صرف هزینه های جاری می گردد . وجود چنین ساختارهای اداری در دولت های نفتی زمینه ساز بروز و ظهور و گسترش فساد می باشد که حتی با وجود نهادهای ناظر بسیار ، کمتر می توان از رشد فساد جلوگیری کرد. وجود بروکراسی عظیم و طویل و قوانین بسیار زیاد راه را بر وجود انواع رانت ها و سوء استفاده از قوانین فراهم می آورد و سبب کاهش احساس مسئولیت ملی در میان افراد جامعه میشود.

شاید به نظر آید که ضعف دولت های نفتی در عدم دستیابی به فن آوری های نوین می باشد اما شاهدیم که فن آوری های پیشرفته به مدد دلارهای نفتی از کشورهای صنعتی به این کشورهای کمتر توسعه یافته نفتی منتقل می شود که عدم مدیریت صحیح در برنامه ها و نیروهای انسانی ، عملا سبب ناکارآیی این فن آوری ها می شود و وجود این فن آوری ها کمک چندانی به توسعه پایدار دولت های نفتی نمکند.

دولت وابسته به نفت به سبب پول هنگفتی که از فروش نفت بدست می آورد بدست می آورد، اعتماد به نفس عجیبی پددا می کندکه دیگر خود را وابسته به جامعه نمی پندارد و برعکس جامعه را محتاج و وابسته به خود می سازد و این امر در نهایت عدم توازن بین قدرت مردم و قدرت دولت را به همراه دارد. در چنین حالتی است که احزاب ، ها ، سندیکاها و ... دیگر جایگاه واقعی و تعریف شده را دارا نخواهد بود و بیشتر جنبه صوری به خود می گیرند اگر چنانچه دولت های نفتی به آنان اجازه حضور ظاهری را صادر کنند .

دولت های نفتی چندان علاقه مند به حضور نهادهای حد واسط بین پایین هرم و بالای هرم قدرت نیستندو علاقه مند به ارتباط بی واسطه با جامعه اند. بدین سان است که دولت نفتی نه تنها تولیدکننده ثروت محسوب می شود بلکه توزیع کننده آن نیز می باشد. آنچه ذکر شد مجملی بود بر پیامدهای ناگزیری که نفت بر اقتصاد ،فرهنگ، سیاست و ... جوامع تولیدکننده نفت ، تحمیل می کند. برای دسترسی به سطح توسعه پایدار بایستی اقدامات عقلانی و مبتنی بر برنامه ریزی انجام گیرد تا تاثیر این پیامدها را کاهش داده و از دیگر سو حضور نفت در اقتصاد این جوامع مورد بازنگری قرار گیرد و این مستلزم تغییر نوع نگرش ها به مسئله نفت می باشد و اینکه نفت ثروت است و نه درآمد. نفت سرمایه ایست که در انحصار نسل های کنونی نیست و نسل های آتی نیز در آن سهیمند و هیچ نسلی حق ندارد خودخواهانه آن را در انحصار خود قرار دهد.

در پایان سخن ، راوی گوشه ای از تاریخ سرزمینمان که اغشته به نفت است می باشیم، شاید تلنگری باشد برای تمام کسانی که به مجد و آبادانی ایران زمین می اندیشند. مظفرالدین شاه به سال ۱۲۸۰ ه.ش امتیازنامچه ای به انگلیسی ها می دهد مبنی بر اینکه در ملک قجر به تفحص نفت بپردازند. بهار ۱۲۷۸ ه.ش فرا می رسد. اولین چاه نفت ایران در مسجدسلیمان شروع به فوران می کند تا سال ۱۳۳۰ ه.ش انگلیسی ها مرتب نفت را از چاه بیرون می کشند که امواج ملی شدن صنعت نفت آنان را باز می دارد. بعد از کودتای ننگین ۱۳۳۲ ه.ش این بار کنسرسیوم امریکایی،انگلیسی،هلندی و فرانسوی به مسجد سلیمان می آیند. اما این پایان ماجرا نیست. از میانه دهه ۶۰ میزان نفت فروکش می کند و مسجدسلیمان دیگر از چشم ها می افتد. آری! در مسجدسلیمان هر قطره نفت که بیرون می آمد نفسی از نفس های گیرای آن را به عقب می راند. آیا به مسجد سلیمان سفر کرده اید؟

و حالا ...

امیر قربانی



همچنین مشاهده کنید