جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
عاشقانه تا ملکوت
شهید مظلوم آیت الله بهشتی در سال ۱۳۰۷ در یک خانواده روحانی در اصفهان دیده به دنیا گشود. تحصیلات ابتدایی و سطح را در حوزه علمیه اصفهان گذارند و پس از آن رهسپار قم شد. در قم از محضر اساتید بزرگی چون آیت الله بروجردی، آیت الله محقق داماد، امام خمینی و علامه طباطبایی در رشتههای فقه،اصول، فلسفه و عرفان کسب فیض کرد. علاوه بر فلسفه اسلامی، مکاتب فلسفی شرق و غرب را نیز مطالعه کرد تا از این رهگذر علاوه بر اینکه نسبت به آن مکاتب آگاهی و بینش کسب کند، به حقانیت فلسفه و عرفان اسلامی نیز بیشتر پی ببرد. آشنایی و تسلط او به زبانهای عربی، انگلیسی و آلمانی باعث شد که مستقیما متون اصلی کتب اسلامی و منابع مکتبهای شرقی و غربی را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهد.
شهید مظلوم آیت الله بهشتی به سرعت در فقه، اصول، فلسفه، عرفان، معارف، قرآن، علم حدیث، علم رجال، ادیان،روانشناسی، جامعهشناسی، تاریخ و کتب اقتصادی جهان صاحبنظری اندیشمند و توانا شد.
یکی از مهمترین و پرثمرترین فعالیتهای شهید بهشتی را باید حرکت او به اروپا و تلاشهای خستگی ناپذیرش برای هدایت نسل جوان مسلمان ایرانی که برای تحصیل به خارج عزیمت کرده بودند، نام برد.
شهید بهشتی بنابر ضرورت و با اصرار مراجع تقلید به هامبورگ سفر نمود تا در مسجدی که توسط مرحوم آیت الله بروجردی بنیان گذارده شد و محل تجمع مسلمانان هامبورگ بود،به فعالیت و هدایت و ارشاد پردازد.
البته انگیزه اصلی هجرت شهید بهشتی به خارج از کشور همان احساس نیازی بود که مسلمانان هامبورگ به وجود یک روحانی مبلغ و محقق داشتند.
شهید بهشتی در آن دیار احساس میکرد که جوانان نیاز شدیدی به یک تشکیلات اسلامی دارند و در برابر سازمانهای الحادی که به اغوای دانشجویان میپرداختند وجود چنین سازمان و تشکیلاتی بیشتر ضروری مینمود. با این بینش، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا توسط شهید بهشتی بنیان نهاده شد و فعالیتهای اسلامی سامان گرفت. شهید بهشتی با ایراد سخنرانی،سازماندهی سمینارهای اسلامی، تهیه جزوات، رهنمودهای تشکیلاتی و در مواردی کمک مالی از مسجد هامبورگ، دانشجویان مسلمان ایرانی را ارشاد مینمود.
علاوه بر فعالیتهای فوق " مرکز اسلامی هامبورگ" با رهنمودهای آن عالم متفکر، راه هدایت و راهنمایی مسلمانان ایرانی را طی مینمود. همین مرکز بود که بارها از جانب شاه برای دیدار از آن تلاش و تقاضا به عمل آمد ولی هنوز شهید بهشتی مانع این کار میشد تا اینکه سرانجام شاه خائن به کمک پلیس آلمان به مرکز اسلامی هامبورگ رفت تا بدین ترتیب علاوه بر تظاهر به اسلام، شخصیت شهید بهشتی را نیز لکه دار نماید، لیکن وقتی به آنجا رفت متوجه شد شهید بهشتی قبل از آمدن او به شهری دیگر رفته تا بدین وسیله نقشه او را نقش بر آب نماید.
شهید بهشتی بیش از پنج سال در آلمان به سر برد و در سال ۱۳۴۹ به ایران آمد و ساواک بازگشت مجدد او را به آلمان ممنوع کرد. درباره ممنوعیت سفر به آلمان و توطئهای که ساواک علیه آن شهید تدارک میبیند در کتاب " شهادتنامه" چنین آمده است:
" شهید مظلوم آیت الله بهشتی وقتی در سال ۱۳۴۹ به ایران آمد دیگر ساواک به او اجازه بازگشت به آلمان را نداد. او را دستگیر هم نکرد ولی توطئه بزرگی علیه او تدارک دید تا شخصیتش را برای همیشه خرد کند. ساواک فکر کرده بود اگر بهشتی را دستگیر کند او بزرگ خواهد شد پس چه بهتر که به جای زندان،او را به دام توطئه بیفکند. توطئه این بود که عوامل ساواک همه جا گفتند و شایعه کردند که بهشتی وهابی است و اهل ولایت نمیباشد.
بهشتی همواره از اختلاف ریشه برانداز شیعه و سنی رنج میبرد و معتقد بود که ایجاد اتحاد میان شیعه و سنی که جهانخواران همواره از تفرقه آنها علیه اسلام بهره برداری میکنند، یکی از ابعاد مهم مبارزه با استکبار جهانی است. ساواک با استفاده از همین زمینه او را به وهابی گری متهم کرد و تعدادی از روحانیون غافل نیز آلت دست شدند و به بهانه دفاع از ولایت، بهترین چهرههای مدافع ولایت را آماج تهمتهای ناروا قرار دادند. ساواک گرچه در این توطئه ناکام ماند، ولی توانست از سرعت حرکت مبارزاتی بهشتی و همرزمانش تا حدودی بکاهد".
شهید بهشتی از جدایی دو قشر تحصیلکرده جامعه یعنی طلاب علوم دینی حوزههای علمیه و تحصیلکردههای مدارس و دانشگاهها، رنج میبرد و همواره در تلاش بود تا این دو قشر را به هم نزدیک کند و سیاستهای استعماری را که در طول تاریخ علیه دخالت دین در مسائل اجتماعی و سیاست تبلیغات میکردند رسوا سازد.او برای نیل به این مقصود دبیرستانی در قم تأسیس نمود و بدین وسیله محلی برای آشنایی و تماس روحانیون و دانش آموزان به وجود آورد. نام این دبیرستان را نیز به پیروی از سیاست پاک و والای آن شهید که میخواست قشر روحانی و نسل جوان با هم در تماس و مرتبط باشند، " دین و دانش" گذاشتند. وقتی دبیرستان دین و دانش در سال ۱۳۳۳ در قم تأسیس شد اولین اقدام مهم آن شهید ، مبارزه با سیاست استعماری جدایی دو قشر روحانی و دانشجو بود.
شهید بهشتی علاوه بر مدیریت، به تدریس زبان انگلیسی در این دبیرستان اشتغال داشت و علت انتخاب درس انگلیسی، پیروی از هدف والای خویش جهت نزدیکی روحانی به قشر تحصیلکرده جوان و اثبات این حقیقت که روحانیت علاوه بر علوم دینی بر علوم روز و مسائل اجتماعی نیز تبحر داشته و آن گونه که تبلیغ میکنند که اینان کارشان در گوشهای خزیدن و مسئله گفتن است،نیست.
خود آن شهید بزرگوار در این باره چنین میگفتند: "من خودم با اینکه طبعاً میبایست به تدریس تعلیمات دینی در دبیرستانها میپرداختم، به دو منظور به جای این کار تدریس زبان انگلیسی را عهده دار شدم؛ هدف اول این بود که میخواستم حقوقی که از فرهنگ میگرفتم در ازای آموزش علوم دینی نباشد، چون گرفتن پول برای آموزش علوم دینی در شریعت مذموم است. هدف دوم این بود که عملاً ذهن دانش آموزان را متوجه این نکته کرده باشم که روحانیون در چهارچوب حوزهها محصور نیستند و علاوه بر علوم حوزهای با علوم روز آشنایی دارند".
شهید بهشتی، دانشگاه و قشر دانشگاهی را نیز از نظر دور نمیداشت. او در همان حین که در حوزه علمیه قم عالیترین مقام علمی را کسب کرده و به درجه اجتهاد نایل آمده بود و از مدرسین حوزه علمیه محسوب میشد، در تهران دوره دانشکده الهیات و معارف اسلامی را تا اخذ درجه دکترا طی نمود و با اینکه نیازی به تحصیل در دانشکده نداشت و خود از اساتید دانشکده بسیار فاضلتر بود، برای اینکه بتواند گامهایی مؤثر جهت پیوند بین روحانی و دانشجو بردارد،تحصیل در دانشکده را انتخاب نمود و با این عمل، افکار حوزه را در جامعه دانشگاهی رسوخ داد و در طرد اندیشههای دشمنان اسلام جهت تفرقه افکنی بین دو قشر روحانی و دانشجو، درحد امکان تلاش نمود.از جمله اقدامات مهم فرهنگی و اجتماعی شهید بهشتی باید از تأسیس مدرسه منتظریه (حقانی) قم نام برد. این مدرسه که به کمک همرزمانش از جمله شهید قدوسی تأسیس گشت، برنامههای منظمی جهت تحصیل طلاب علوم دینی ارائه داد و محلی شد برای تجمع طلاب علوم دینی و تحصیل براساس روش جدید ارائه شده از جانب آن شهید و همرزمانش،کسانی که در این مدرسه پرورش یافتند مهمترین و بیشترین نقش و سهم را در مبارزه با رژیم پهلوی به عهده داشتند و پس از پیروزی انقلاب نیز خدمات بزرگی را به جامعه انقلابی ایران ارائه داده و میدهند.شهید مظلوم آیت الله بهشتی با نهضت ملی ایران و مبارزات اسلامی آیتالله کاشانی، گام در عرصه مبارزه نهاد. با شکست این مبارزات بود که ذهن بیدار و خلاق شهید بهشتی متوجه این امر شد که تا روحانیت از تشکلی قوی برخوردار نباشد نمیتواند در امور پیشرفت کند و لذا از آن پس بود که او به کمک همرزمانش سعی وافر داشتند به مبارزات مردم نظم وسامان دهند و نیروهای مؤمن و مخلص را گرد هم جمع آورند.شهید بهشتی در سال ۱۳۴۱ به فرمان حضرت امام به عضویت شورای روحانیت جمعیتهای مؤتلفه اسلامی درآمد و حکم اعدام انقلابی منصور توسط این شورا و به امضای او شهید مطهری صادر شد.شهید بهشتی در سال ۱۳۴۲ به جرم فعالیتهای انقلابی علیه رژیم شاه از اقامت در قم ممنوع و از آن شهر تبعید شد. آن شهید بزرگوار در اثر مبارزه و حرکت در مسیر اهداف نهضت الهی امام خمینی ( ره) در فاصله سالهای ۴۹ تا ۵۷ سهبار توسط ساواک دستگیر شد. او از عناصر فعال جامعه روحانیت بود که در سازماندهی و رهبری تظاهرات و راهپیماییهای میلیونی مردم مسلمان ایران نقشی بزرگ به عهده داشت بهطوری که آخرین باری که ساواک او را دستگیر نمود به او اعلام کردند: تو را دستگیر کرده ایم تا راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا صورت نگیرد. شهید بهشتی در پاسخ به مزدوران شاه میگوید: اشتباه شما در همینجاست، چه مرا آزاد کنید و چه نکنید این راهپیماییها صورت خواهد گرفت، این کارها قائم به شخص نیست. شهید مظلوم آیت الله بهشتی در آبان سال ۵۷ پس از هجرت امام از عراق به پاریس، سفری جهت زیارت رهبر کبیر انقلاب به پاریس نمود. در این سفر بود که هسته اصلی شورای اسلامی تشکیل شد و خود آن شهید و مرحوم استاد شهید آیت الله مطهری از عناصر اصلی این شورا بودند.
● پس از انقلاب
پس از آنکه انقلاب مقدس اسلامیمان با رهبریهای پیامبر گونه حضرت امام به طرزی معجزه آسا به پیروزی رسید، شهید بهشتی که از دانشی وسیع و فکری روشن و قدرت مدیریتی کم نظیر و صبر و استقامتی وافر برخوردار بود برای خدمت به انقلاب،کمر همت بست و با ایثار و گذشت وجامعیت
بینظیرش در تمام عرصههای علمی و سیاسی و اجتماعی، خدمات شایانی را به اسلام و انقلاب ارائه داد.
فعالیتهای ایثارگرانه، قدرت شگرف او در انجام امور و سازش ناپذیری او بود که باعث شد دشمنان اسلام و انقلاب، او را عامل و مسبب تحقیر و شکست خود در جامعه اسلامی ایران دانسته و به انحای مختلف دست به تلاش بزنند تا شخصیت والای او را متلاشی کنند و خود بر مسند قدرتی که از آن جز نابودی اسلام قصد و نیتی نداشتند، تکیه زنند.
بنی صدر، این مهره آمریکایی، یکی از بزرگترین موانع راه سلطه جوییهای نامشروع خویش را وجود شهید بهشتی میدانست. نه تنها
بنیصدر بلکه تمام گروههای معاند و ضد انقلاب از جمله سازمان مجاهدین خلق و عوامل لیبرال و ملی گرا و روشنفکرهای وابسته، با آن بزرگوار سر ستیز داشتند.
بنی صدر، با دارو دستهاش که مهمترین آنان مجاهدین خلق ( منافقین) بودند با طرحی خائنانه در نظر داشت که روحانیت و نیروی مؤمن و فعال و متعهدی را که سخت بر معیارهای مکتبی اصرار میورزند از تسلط بر امور دور سازد و خط متمایل به غرب را جایگزین آن کند. او با ملاقاتهایی که با مأموران سیا در پاریس و تهران داشت قول همکاریهای لازم را در این زمینه به آنها داد.
ناجوانمردانه ترین راهی که او برای نیل به هدف شوم خویش انتخاب نمود این بود که توسط عواملش شخصیت شهید بهشتی را در سطح جامعه لکه دار کند و بر این اساس بود که سیل دروغ و تهمت و ناسزا از همه طرف به سوی شهید مظلوم سرازیر گشت و این تبلیغات مسموم نه تنها در تمام شهرها رسوخ نمود بلکه در دل روستاهای کشور نیز راه یافت.چیزی نگذشت که تهمتهای"قدرتطلبی"،" انحصار طلب بودن"، "سوءاستفاده از بیتالمال" ، "بانی تمام نابسامانیها و عقب ماندگیها بودن" ، " ارتباط با بیگانه داشتن" و دهها تهمت و افترای دیگر، شخصیت مقدس شهید بهشتی را در سطح جامعه اسلامی ایران زیر سئوال برد و این تبلیغات دروغ علاوه بر اینکه خوراک تبلیغاتی دشمنان داخلی انقلاب گردید، رسانههای گروهی دنیای استکبار را نیز تغذیه نمود. شهید مرحوم آیتالله بهشتی به خاطر اینکه بر معیارهای اسلامی سخت پافشاری میکرد و سعادت و رستگاری ملت اسلام را جز با اطاعت از مقام ولایت فقیه میسر نمیدانست و هر اندیشه باطل و انحرافی دیگری را که میخواست ولایت فقیه را از ارزش انداخته و روحانیت اسلام را منزوی سازد، طرد مینمود، مورد خشم و غضب و کینه طیف گسترده ای که با نظام جمهوری اسلامی مخالفت میکردند و از دشمنان سرسخت روحانیت بودند، واقع شد.شهید بهشتی محو مبارزه با لیبرالیسم و منافقین بود. همه برگرد شمع نورانی وجودش جمع میشدند و با پیروی از رهنمودهای سازندهاش با کودتای خزنده بنی صدر مقابله ومبارزه میکردند. آنان میدانستند که بهشتی جز اسلام را نمیخواهد و مخالفت و مبارزهاش با بنیصدر علیرغم تصور بعضی از دوستان ناآگاهی که تحت تأثیر جو حاکم قرار گرفته بودند یک مسئله شخصی نیست. آنان میدانستند شهید بهشتی از فحش و تهمت و دروغ نمیهراسد و تا پای جان بر حاکمیت ارزشهای اسلامی ایستاده است.
بهشتی و یارانش عاشقانه به سوی ملکوت اعلی پر کشیدند:
شهید بهشتی تا جان در بدن داشت بر سر حاکمیت اسلام فریاد زد. او میگفت: " انقلاب اسلامی ایران دومین تجربه انقلاب بنیادی اسلامی در تاریخ ماست و بر ماست که به هوشیاری، وظیفه شناسی و پیروی از امام امت این رهبر انقلاب پیرو راستین پیامبر بزرگوار اسلام، انقلابمان را پاینده تر کنیم و شرط این است که راه هر گونه تحریک علیه اسلام و شعارنه شرقی، نه غربی را ببندیم".
او اعلام میکرد که : " من و همفکرانم با کسانی که بخواهند سیاست نه شرقی، نهغربی را خدشهدار کنند مبارزه میکنیم." شهید بهشتی بر حفظ هویت اسلامی انقلاب سخت تأکید داشت و ملت مسلمان زجرکشیده در راه حاکمیت اسلام را این گونه هشدار میداد.:
" ملت مسلمان متعهد ایران! هشیار باش! آگاه باش! با حفظ هویت و اصالت اسلامی انقلاب کن! فریاد کشیدی ( نه شرقی، نه غربی،جمهوری اسلامی) حفظ هویت اسلامی انقلاب نیازمند به حضور دائم، آگاهانه ، هشیارانه، فداکارانه، تو در صحنه است".
سید عقیل ابراهیم زاده مشکینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست