یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
فرهنگ, گمشده تاکسی های شهر
اگر فکر میکنید همین که هر روز مسیر خانه تا محل کار، مدرسه، دانشگاه و برعکس را با یکی از آن تاکسیهای زرد یا سبزرنگ بروید و بیایید برای اینکه به شما بگویند یک تاکسیسوار حرفهای کافی است، سخت در اشتباه هستید!
شاید شما یک تاکسی سوار دائم باشید، اما این کار از شما یک مسافر با فرهنگ تاکسی نخواهد ساخت!
مسافر تاکسی باشید، اتوبوس یا مترو فرقی نمی کند، مهم این است که بدانید استفاده از یک وسیله نقلیه عمومی که فقط مختص شما نیست و بجز شما حداقل چهار تا ۴۰ نفر دیگر مسافر آن هستند که تا رسیدن به مقصد گاه نیم ساعتی را باید کنار هم سر کنند، بایدها و نبایدهایی دارد که رعایت کردن آنها می تواند از شما یک مسافر بافرهنگ تاکسی بسازد.
نکاتی که متاسفانه بسیاری از مسافران تاکسی با وجود این که مدت هاست از این وسیله برای سفرهای درون شهری خود استفاده می کنند، اما هنوز نسبت به رعایت آنها بی توجهند و با این کارشان حقوق شهروندی دیگر مسافران را زیر پا می گذارند.
«یه بار دیگه آدرسو بگو، خیابان... بن بست... پلاک... وای آقای راننده رد شدیم که، نگهدار همین جا پیاده می شم.»
نمی دانیم این چه عادتی است که خیلی از ما پیدا کردیم؛ تا سوار تاکسی می شویم یادمان می افتد که باید چند زنگ مهم بزنیم که اصلا هم نمی توانیم آنها را به زمانی که از تاکسی پیاده شدیم موکول کنیم.
البته این قسمت قابل تحمل ماجراست؛ خدا نکند دکتری، مهندسی آن سوی خط باشد، آن وقت است که صدای مکالمه مسافر ما چند برابر رساتر می شود تا به دیگر مسافران بفهماند که آن طرف خط آدم مهمی در حال صحبت کردن است.
البته شاید این گونه مکالمات حس فضولی برخی را ارضا کند؛ اما راستش بیشتر افراد آن قدر در مسائل و مشکلات زندگی خود غرق هستند که ترجیح می دهند در تاکسی فقط به مسیری که در پیش دارند فکر کنند و حوصله شنیدن حتی مفت و مجانی مشکلات و حرف های دیگران را ندارند. (البته ما بنا را بر این می گذاریم!)
این مکالمات آزاردهنده که متاسفانه گاه با بی توجهی فرد مکالمه کننده، طولانی هم می شود با آلودگی صوتی که در یک فضای بسته ایجاد می کند، در واقع نوعی تضییع حقوق شهروندان و محکوم کردن مسافران دیگر به تحمل اجباری یک مکالمه تلفنی است که هیچ ربطی هم به آنها ندارد.
● صندلی یا ارث پدری
انگار بعضی ها هنوز این عادت دوران کودکی خود را اینجا و آنجا یدک می کشند! این افراد وقتی در تاکسی می نشینند، گویی همه صندلی را خریده اند و دیگران حق استفاده از آن را ندارند، خانم هایی که سوار تاکسی می شوند قطعا با چنین صحنه هایی برخورد داشته اند و دل خونی از این دسته افراد دارند.
مسافری که از قضا آقا هم هست روی صندلی با خیالی آسوده نشسته است، اما فضایی بیشتر از آنچه حق یک نفر برای نشستن است، اشغال کرده، راننده تاکسی کمی جلوتر جلوی یک مسافر خانم می ایستد تا او را هم سوار کند، اما مسافر آقا به خودش زحمت یک جابه جا شدن جزئی را هم نمی دهد.
نتیجه این می شود که مسافر خانم مجبور می شود با هزار زحمت خودش را در اندک فضای باقی مانده جا دهد و در تمام طول راه هم خودش را مچاله کرده به در می چسباند تا جلوی هر گونه تماس فیزیکی را بگیرد.
برخی مسافران آقا بد نشستن و مراعات نکردن حریم ها را به جایی می رسانند که با اعتراض مسافر خانم مواجه می شوند، اما در این شرایط عکس العملی که از خود بروز می دهند هم جای حرف دارد. آنها به جای این که عذرخواهی کرده و خودشان را جمع و جور کنند، ترجیح می دهند از شیوه گرفتن دست پیش استفاده کرده و مسافر خانم را که معترض به رفتار آنهاست، متهم کنند.
در این میان برخی افراد هم ناخواسته و بدون قصد و غرض باعث آزار مسافران دیگر می شوند، آنها به بهانه همراه داشتن کیف سامسونت، کیف لپ تاپ یا هر وسیله دیگری به شکل بدی می نشینند و بخشی از سنگینی وسیله همراه خود را بر زانوی نفر کناری تحمیل می کنند.
به هر صورت شاید این افراد فراموش کرده اند که دیگران به اندازه آنان برای تاکسی و اتوبوس پول پرداخت کرده اند و بنابراین حق استفاده برابر با آنها را از این امکانات دارند.
● مسافران را علاف کرایه نکنید
این که در طول مسیر در افکارتان غرق شوید؛ مجذوب تماشای خیابان شوید یا گرم صحبت با نفر کناری، با موبایل یا آقای راننده چیز عجیبی نیست، اما سعی کنید بین این کارها کرایه تان را هم آماده کنید.
بسیاری از مسافران، دقیقا بعد از پیاده شدن دست می کنند ته جیبشان و هر چه اسکناس و پول خرد دارند، بیرون می آورند؛ این وسط چندتایی از آن پول خردها می ریزد روی زمین و مسافر هم بی توجه خم می شود تا سر حوصله آنها را از روی زمین جمع کند و وقتی خیالش راحت شد آن وقت بعد از کلی بالا و پایین کردن نوبت این می شود که کرایه اش را حساب کند. مسافر بی خیال اصلا برایش مهم نیست که کلی وقت مسافران دیگر را گرفته و آنها را علاف خود کرده است.پس برای این که نه راننده تاکسی و نه دیگر مسافران فکر نکنند که شما یک مسافر تاکسی بی توجه و بی فکر هستید، حتما همیشه قبل از پیاده شدن کرایه را آماده کنید تا بعد از رسیدن به مقصد بلافاصله از تاکسی پیاده شوید و دیگران را معطل خود نکنید.
● پول خرد فراموش نشود
یک اسکناس پنج یا ده هزار تومانی تقدیم راننده می کنی تا کرایه ای را که باید بدهی از سرت باز کنی! حالا نوبت راننده است دخلش را بگردد یا دست به دامان دیگر مسافران شود که اگر پول خرد دارند کرایه شان را بدهند تا بقیه پول مسافری که اسکناس درشت داده، جور شود. هر چند این مورد از جمله مواردی است که خیلی از راننده های تاکسی را عصبی می کند، اما در کل آنها نمی توانند چندان اعتراضی داشته باشند، چون با این جواب مسافر مواجه می شود که: وظیفه من جور کردن پول خرد نیست؛ این راننده تاکسی است که باید همیشه پول خرد داشته باشد.
گرچه این روزها با بالا رفتن نرخ رشد تورم، کم شدن ارزش پول و گران شدن چندباره کرایه ها، نرخ تاکسی ها به اسکانس های درشت نزدیک تر شده است، اما هنوز هم پول خرد یکی از مشکلاتی است که باعث مشاجره لفظی مسافر و راننده تاکسی می شود. اگر راننده خوش اخلاق باشد که سریع اسکناس را خرد می کند و اگر هم نباشد، چند تا غر اساسی می زند و آخرش چند تا اسکناس پاره لای اسکانس های ریزتر به شما می دهد تا به نوعی ادب شوید. پس سعی کنید قبل از سوار شدن به تاکسی، پول خود را خرد کنید، حتی اگر به قیمت خرید یک آدامس خرسی از دکه روزنامه فروشی باشد!
● میزگردهای کارشناسی ممنوع!
همین که می نشینی روی صندلی با بهانه و بی بهانه سر صحبت را با راننده تاکسی باز می کنی، انگار چند سال است که با هم رفیق شفیق هستید، از زمین و زمان می بافی تا وقتی که به مقصد برسی! البته در این میان راننده های تاکسی هم پای ثابت هر بحثی هستند تا جایی که بعضی هایشان به مسافران زحمت نمی دهند و خودشان سر صحبت را باز می کنند.
این وسط مسافران دیگر هم مجبورند شنونده اجباری گفت وگوی کارشناسی جامع شما و راننده تاکسی باشند، اما خدا می داند که در دل چقدر شما را به خاطر این وقت نشناسی و بی توجهی به حقوق مسافران تاکسی سرزنش می کنند.
پس اگر می خواهید که انگ یک مسافر بی فرهنگ تاکسی به پیشانی تان نخورد، سعی کنید در طول مسیر کمتر درباره مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... با راننده یا دیگر مسافران صحبت کنید تا با این کار حواس راننده را هم پرت نکنید.
● تعصب راننده ها روی محکم بستن در
به نظر شما راننده های تاکسی روی کدام یک از اجزای ماشین شان بیشتر حساس هستند؟ به خودتان زحمت ندهید، چون این موضوع را از روی نوشته کوچکی که اکثر راننده ها آن را با ماژیک نوشته و روی شیشه جلوی خودرویشان چسبانده اند، به وضوح می توان فهمید: «لطفا در را آهسته ببندید!»
همه چیز را درست رعایت کرده اید، فکر می کنید حالا دیگر می توان به شما گفت یک مسافر تاکسی با فرهنگ، اما عجله نکنید فوت کوزه گری آخری را هنوز نگفته ایم.
همان نکته ای که اگر آن را رعایت نکنید، آن قدر روی اعصاب راننده تاکسی تاثیر منفی می گذارد که می تواند او را تا مرز جنون پیش ببرد و حسابی کفری اش کند.
موضوع نحوه بستن در تاکسی، چیزی نیست که بتوانید از کنار آن ساده بگذرید، محکم بستن در تاکسی در حد استفاده از الفاظ نادرست یا توهین به راننده تاکسی است! چون راننده های تاکسی روی این که مسافر موقع پیاده شدن در تاکسی را چطور ببندد، خیلی حساس هستند.
● ماجرای اولین تاکسی در خیابان های تهران
پای اولین تاکسی، سال ۱۳۰۶ به خیابان های تهران باز شد ؛ یک اتومبیل فورد، ساخت آمریکا.
آن روزها هنوز درشکه مهم ترین نقش را در جابه جایی مسافران به این سو و آن سوی شهر داشت.
همین طور که تعداد خودروهای تهران هر روز زیادتر می شد، درشکه ها هم کم کم جای خودشان را به تاکسی ها می دادند.
اوایل تقریبا قانون مدونی برای تاکسیرانی و تاکسی داری وجود نداشت، اما مقرراتی که شامل اتوبوس ها و اتومبیل های کرایه شخصی می شد، تا حدودی تاکسی را هم دربرمی گرفت. به عنوان نمونه تاکسی دارها موظف بودند مانند رانندگان اتوبوس ها لباس مرتب و فرم بپوشند و کارت شناسایی خاصی را روی سمت راست سینه خود بچسبانند.
در واقع می توان گفت که تاکسی دارها و اتومبیل های کرایه شخصی تقریبا سال ها راه افتاده بود که نظمیه و بلدیه تهران به فکر سامان دادن به وضع حمل و نقل شهری و از آن جمله اتومبیل های حمل مسافر افتادند که البته چندان موفقیتی به دست نیامد و این ماجرا نتوانست نظمی هر چند موقتی به خود بگیرد و سامانی پیدا کند.
افزایش وسایل نقلیه و شلوغ شدن شهر و البته نقص قوانین، باعث بروز بسیاری از مشکلات شده بود تا این که در سال ۱۳۱۷ نظامنامه درشکه رانی دوباره تغییر کرد و فصل و مواد جدیدی به آن اضافه شد.
دو سال از عمر حکومت رضاخان مانده بود که مجلس بالاخره قانون جامع و کاملی را در مورد رانندگی و عبور و مرور تصویب کرد. قانون سال ۱۳۱۸ که به نوعی مادر قانون کنونی محسوب می شود، در ۱۳ فصل تهیه شد. (قوانین گردآوری شده شباهت زیادی به آنچه امروز به آن عمل می شود داشت.) شباهت هایی مانند سن اخذ گواهینامه پایه یک و دو و شرایط اخذ آن یا سلامت چراغ ها، آیینه، برف پاک کن و...
پوران محمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست