دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دكتر قمر آریان


متولد سال ۱۳۰۱ مشهد لیسانس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران ۱۳۳۲ دكترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران ۱۳۳۷
یك دوره ریاست هنرستان هنرهای تجسمی تهران در دهه ۳۰
تدریس روان شناسی درهنرستان هنرهای تجسمی و هنرستان عالی موسیقی

دكتر قمر آریان

متولد سال ۱۳۰۱ مشهد

لیسانس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران ۱۳۳۲

دكترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران ۱۳۳۷

یك دوره ریاست هنرستان هنرهای تجسمی تهران در دهه ۳۰

تدریس روان شناسی درهنرستان هنرهای تجسمی و هنرستان عالی موسیقی

چاپ تعداد زیادی مقالات ادبی و پژوهشی درمجله های سخن، راهنمای كتاب، یغما، مروارید، مهرگان و... چاپ كتاب های «چهره مسیح در ادبیات فارسی» (تحقیق درباره تأثیر مسیحیت در ادبیات ایران) و «كمال الدین بهزاد» (تحقیق دراحوال و آثار بهزاد و محیط هرات در عهد شاهرخ) ترجمه كتاب های «شرق نزدیك درتاریخ» اثر «فیلیپ حتی» و «جهان اسلام» اثر «برتولد اشپولر»

عضو هیأت مدیره بنیاد ایران شناسی

عضو هیأت علمی دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی

چندین سال تدریس دردانشگاه تهران ـ دهه چهل و پنجاه

می گوید: «دربرابر خیلی زن ها و آدم هایی مثل عبدی من كاری نكرده ام که شما بنویسید.»

منظورش از «عبدی» اینجا دكتر عبدالحسین زرین كوب است كه عمری را با او و دركنار او زندگی كرده و این را من ـ قبل ازهرچیز ـ از عكس های روی دیوار می فهمم و از چارچوب هایی كه چهره مصمم و به یادماندنی زرین كوب را قاب گرفته است. دكتر «قمر آریان» بیشتر از آنچه كه باید، متواضع می نماید و از نشانه های این تواضع همچنان اشاره های مكرر و مؤكدی است كه به همسرش می كند. به بزرگمردی كه تأثیر او را بر ادبیات فارسی نه می توان نادیده گرفت و نه می توان انكاركرد. برای آنكه بالاخره ازجایی شروع كرده باشم، به چند دهه قبل بازمی گردم و به جایی كه قمر قرار است از مشهد به تهران بیاید و برای همیشه همین جا بماند: «سال ۱۳۲۴ برای اولین و آخرین بار قرار شد كه كلاس ششمی ها درتهران امتحان بدهند و به همین خاطر من هم مجبور شدم كه بیایم به تهران. بعد از امتحان با یك نامه از پدرم اجازه خواستم در تهران بمانم، كه قبول كرد و من هم به برادرانم پیوستم كه یكی پزشكی می خواند و یكی فیزیك. رشته ای كه من انتخاب كردم، اما، ادبیات بود. با دكتر زرین كوب هم همانجا آشنا شدم. همكلاس بودیم و سر یك میز می نشستیم. ولی او آنقدر معلومات داشت و مطالعه می كرد، كه كمتر سركلاس حاضرمی شد. ما با هم در دوره دكترا ازدواج كردیم و همین باعث شد كه پایان نامه من هفت سال طول بكشد. آن وقت ها برای پایان نامه موعد تعیین نمی كردند و این قدر قضیه را ساده نمی گرفتند. من هم حسابی روی رساله ام كاركردم. تأثیر مسیحیت در ادبیات فارسی رساله دكترای من بود كه با علی اصغر خان حكمت وزیرخارجه وقت گرفته بودم. بعد كه ایشان سفیر یكی از كشورها شد، كسی دیگر جایگزین او شد كه... همان موقع دكتر زرین كوب یك سال با یونسكو كارداشت و ما به پاریس مراجعه كردیم و من همانجا رساله ام را دركتابخانه یونسكو و با منابعی كه در آنجا وجودداشت، تكمیل كردم. دكتر قمر آریان انبانی از تجربه های تاریخی معاصر نیز هست و همین او را بارها دست به قلم كرده و به گفتن و بازگفتن واداشته است. از این گذشته مطبوعات مستقل نیز او را هرگز و هیچگاه رها نكرده اند و هرازگاهی ـ به مناسبتی ـ سراغش رفته اند و از او درباره حضور و حساسیتش دراین و آن ماجرا پرسیده اند. یكی از رویدادهایی كه برای خود او نیز خیلی جالب بوده و هنوز و همچنان از یاد نمی برد، حضور در جلسه محاكمه دكترمحمدمصدق است. فرصتی كه در سه ماهه نخست زندگی مشتركش دست می دهد و تصویر مصدق را برای همیشه در ذهن و زندگی او تثبیت می كند. آریان وقتی از آن روز یادمی كند، سراسر وجودش را غرور ملی فرامی گیرد. او از ایستادگی مصدق در برابر دادگاه و افشای صریح خیانت هایی می گوید كه حكومت وقت داشته وبر آن سرپوش می گذاشته است. صرفنظر از مشكلاتی كه برای او و دكتر زرین كوب درآن دادگاه پیش می آید، آریان محاكمه مصدق را محاكمه انسانیت در برابر رذالت و خیانت می داند و می شمارد. زندگی آریان با تمام هدفمندی اش، زندگی پراكنده ای بوده كه بیشتر آن در مسافرت های طولانی و در كشورهای دیگر گذشته است و همین فرصت یك نگاه عمیق و یك مطالعه دقیق را به او همیشه عطا كرده است. خیلی از این فرصت ها را تدریس دكتر زرین كوب در دانشگاه های معتبر دنیا پیش می آورده است. كتاب های مهمی هم كه قمرآریان ترجمه و تألیف كرده حاصل همین سفرها و آشنایی با آدم هاو افق های تازه بوده است. كتاب «شرق نزدیك درتاریخ» را او زمانی ترجمه می كند كه «فیلیپ حتی» نویسنده آن هنوز زنده بوده است. ترجمه این كتاب به زمانی بر می گردد كه دكتر زرین كوب به عنوان استاد میهمان در دانشگاه «یو.سی.ال. ا» كالیفرنیا و دانشگاه «پرینستون» تدریس داشته است. فیلیپ حتی را مترجم كسی می شمارد كه تمام شرق شناسی های آمریكا متعلق به اوست. كتاب مهم دیگری كه آریان ترجمه كرده «جهان اسلام» اثر «برتولد اشپولر» آلمانی است. اشپولر این كتاب را با اشاره ای ژرف آغاز می كند و از دو امپراطوری بزرگ ایران و روم در قدیم می گوید و جنگ های بزرگی كه با هم داشته اند و بعد بلافاصله به جنگی اشاره می كند كه در یك بیابان بی نام و نشان(عربستان) بین دو نیروی سیصد وهزارنفره در می گیرد و با غلبه سپاه سیصدنفری پایان می یابد(جنگ بدر) . او در نهایت این طور نتیجه می گیرد كه امروز در دنیا از آن لشگركشی های بزرگ ایران و روم هیچ حرفی نیست، اما از ساحل اقیانوس اطلس تا سرحدات رود سن هر روز صبح اذان «لااله الاالله» و «محمد رسول الله» را تكرار می كند. كتاب «جهان اسلام» ، با این آغاز، بیشتر به زمینه های تاریخی ظهور دین اسلام می پردازد. بعداز بازگشت از آمریكا و در حدود سال های ۳۸ ـ ۱۳۳۷ دكتر آریان یك دوره ای رئیس هنرستان نقاشی تهران می شود. جایی كه در آن بسیاری از چهره های مطرح هنر معاصر ایران درس خوانده اند. كسانی چون «مسعودعربشاهی» ، «صادق تبریزی» و... ریاست هنرستان و تدریس روان شناسی در آن و علاقه ای كه از این رهگذر به هنر ایران به وجود می آید ، باعث می شود كه آریان كتابی هم درباره «كمال الدین بهزاد» بنویسد كه پژوهشی است در احوال وآثار بهزاد و محیط هرات عهد شاهرخ. كتابی كه به زوایای مختلف افكار و آثار این نقاش قرن نهمی می پردازد وآنها را با نگاهی تكوینی بررسی می كند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.