چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
رمز و راز فرزندخواندگی
پدر و مادر چه وقت باید کودک را از هویت واقعیاش باخبر سازند؟
مباحث فراوانی راجع به فرزندخواندگی هست و در میان تمامی آنها، پرسشی مطرح است و آن این که: چه موقع باید به فرزندمان بگوئیم که او، فرزندخوانده ما شده است؟
تا همین اواخر، معمول این بود که موضوع فرزندخوادگی را همچون رازی در سینه نگهدارند و امیدوار باشند که کودک هیچگاه به این حقیقت پی نبرد. معمولاً اینگونه مطرح میگردید که کودکی که زیاد میپرسد، دچار اختلالات روانی است و کودکی که کوچکترین گرایشی به شناخت والدین حقیقیاش ندارد، بهنحو رضایتبخشی با شرایط سازگار شده است. پژوهشگران با عنایت به دیدگاهشان تقسیم گردیدهاند.
برخی بر این باورند که باید این حقیقت را خیلی زود به کودک یادآوری کرد، چرا که به تأخیر افکندن آن شش ـ هفتسالگی، سبب فریب او میگردد و به مرور، بازگوئی حقیقت دشوارتر میشود. چه بسا پدر و مادری که کودکی را پذیرفته و بعد دریافتهاند که بردباری فزونتر در این جریان، بازگوئی حقیقت را سختتر کرده است. طرفداران نظریه دیر گفتن بر این عقیدهاند که خردسالان قادر نیستند موضوع فرزندخواندگی را کاملاً بفهمند، تا وقتیکه بهحدی رشد کرده باشند که بتوانند مطالبی پیرامون بارداری و زایمان دریابند. یک بچه کمسن و سال ممکن است بیندیشد که فرزندخوانده شدن، معضلی شمرده میشود.
پدر و مادری که کودکانی از نژادهای گوناگون را به فرزندخواندگی پذیرفتهاند، هیچ چارهای ندارند جزء اینکه هر چه زودتر این حقیقت را عیان سازند، چون ممکن است تفاوتهای جسمانی، پرسشهائی را از سوی همدرسان و همسایگان پیش بکشد.
در حال حاضر، به یقین به ما ثابت شده است که بحث درباره فرزندخواندگی باید صریح و پیاپی باشد و طرح سئوال در اینباره، طی فرآیندی سالم و طبیعی باشد.
با عنایت به تجربهها، بسیاری از این پدر و مادرها، چنین دلیل میآورند که هیچ لحظه ویژه یا سن مشخصی برای بازگوئی این حقیقت موجود نیست و در عوض مهم این است که فضائی بهوجود آید تا طرح چنین چیزی آسانتر انجام شود. امکان دارد پرسشها، در لحظههای شگفتانگیزی مشکلساز باشند. بهعنوان مثال، موقع رانندگی، در مغازه یا در مهمانی گهگاه احتمال دارد والدین حتی ندانند که چگونه به آن پرسشها جواب دهند. مهمترین چیز این است که وقتی دو دلی، بیم یا پرسش مطرح گردد، کودک نباید به برگشت پدر و مادر واقعی خویش بیندیشند، چرا که این امر، اعتماد و اعتقاد وی در مورد دلبستگی به والدین قانونیاش را از میان میبرد.
سوزان فیشر، نویسنده آمریکائی یادآور شده است: دو حقیقت هست یکی اینکه ما، والدین آن کودک هستیم و دیگر اینکه او پیشینهای دارد. اینها اصول ضد و نقیض یا ناساز نیستند، بلکه مکمل همدیگرند.
فاش ساختن اطلاعاتی راجع به فرزندخوانده خویشتن، برای سایرین، یک تصمیم شخصی است که در هر موقعیتی متفاوت میباشد. این حق قانونی یک خانواده است که مشخص کند تا چه اندازه به ارائه چنین اطلاعاتی به دیگران تمایل دارند. بهطور مثال ممکن است نخواهیم که همسایهای این موضوع را بداند، چون او ایدههای غریبی راجع به فرزندخواندگی دارد و احتمال میرود پرسشهای ناراحتکنندهای پیش بکشد. بهطور ساده، چنانچه کسی از شما بپرسد که کدامیک از فرزندانتان، بچه حقیقیتان نیست، لزومی ندارد که جواب دهید. توضیحات زندگی فرزندتان همانند اینکه وی را تحت چه شرایطی پذیرفتهاید، تا اندازهای خصوصیاند که هیچگاه تشریحشان ضرورت ندارد. جزء برای کودک، حتی چنانچه کودک، دارای ناهنجاریهای رفتاری است، پدر و مادر میتوانند به راحتی اینسان مطرح سازند که: فرزند ما تمایل ندارد، فردی به او دست بزند. بیهیچ توضیحی.
بهرغم اینکه لازم نیست این توضیحات را بدانند، امکان دارد لازم باشد، پارهای از متخصصین اطلاعاتی داشته باشند تا برای یاری به کودک، در وضع مناسبتری باشند. معلمان و پزشکان هم باید در جریان باشند تا با کودک به نوعی رفتار کنند تا جلوی بروز هرگونه اشکالی را بگیرند. در صورتیکه پدر و مادر مایلند که این اطلاعات محرمانه باشد، باید به کارشناسان بگویند. بیشتر اوقات آنها در فاش ساختن این راز برای معلم کودک خود، تردید میکنند، چرا که نمیخواهند با فرزندشان بهنحوی متفاوت از سایر بچهها رفتار شود (بهویژه درباره فرزندخواندگیهائی از نژادهای مختلف). معلم باید در موقعیتی قرار بگیرد که به کودک کمک کند تا بتواند به پرسشهائی که از سوی همدرسانش مطرح میگردد، رویاروی شود. اینکه کودکان در خصوص فرزندخواندگی به چقدر اطلاعات نیازمندند، به سن ایشان بستگی دارد. در اینجا رهنمودی از سنین مختلف در اختیارتان نهاده شده است، که شما را یاری میکند تا با فرزندان خود صحبت کنید. در طی مطالعه این راهنمائیها، مهم است به یاد بسپارید که: وظیفه ما بهعنوان والدین قانونی، تنها در جریان گذاشتن فرزند نیست. باید یاد بگیریم که به سخنان فرزندمان گوش بسپاریم تا بتوانیم چگونگی برخورد او با پدیده فرزندخواندگی را دریابیم.
● سنین پیشدبستانی
کودکان بسیار خردسال، یارای آن را ندارند تا به درستی تفاوت میان فرزندخواندگی و تولد در یک خانواده را درک کنند. از اینرو با اطلاعات اندکی قانع میشوند. کودکان سه ساله، پرسشهای دشواری نمیپرسند و پدر و مادر میتوانند بدانها بهعنوان تمرینی برای سئوالات پیچیدهتر که بعدها پیش خواهد آمد، بنگرند.
لویس ملینا، نویسنده، اعتقاد دارد که بهتر است به کودک اینگونه گفته شود که: این پدر و مادر خیلی بچه دوست داشتند، ولی نمیتوانستند بچهای در رحم مادر رشد دهند، والدین واقعیت هم قادر نبودند از هیچ کودکی مراقبت نمایند، از اینرو تو آمدی تا با ما زندگی کنی. کودک پیشدبستانی، دلش میخواهد بداند که از کجا آمده، چگونه بزرگ شده است و غیره. وی ممکن است اصرار کند تا شما داستانی را بازگو کنید تا بتواند بارها و بارها عشق حضور خود را در خانواده تجربه کند.
● سنین ۵ تا ۷ سالگی
کودک در حدود ۶ سالگی شروع به ابراز کنجکاوی راجع به تولدش میکند. پرسشهائی چون بچه از کجا میآید؟ بهعمل میآورد و شاید والدین بارها داستانی را تکرار کنند. در هر صورت، بچههائی که در این سن و سالها هستند، احتیاج فراوانی به این دارند تا به آنها ثابت شود که مرتکب کوچکترین اشتباهی نشدهاند و فرزندخواندگی جرم نیست.
چنانچه پدر و مادر، عکس، نامه، یا کارتهائی از والدین حقیقی کودک دارند، میتوانند آنها را با کودکشان در میان نهند. اگر کودک بپرسد که چرا پدر و مادرش نتوانستهاند از او مراقبت نمایند، سعی کنید چنین پاسخ دهید: آنها نمیدانستند که باید چطور پدر و مادری باشند.
لویس ملینا اشاره کرده است که هدف کودک در این مرحله، درک پدیده فرزندخواندگی است. بعدها خواهند پرسید که: از چه سبب چنین رویدادی رخ نموده است؟ آیا این جریان ادامه خواهد داشت و اینکه برای آنان و سایرین چنین چیزی چه مفهومی دارد؟ در این سن کودکان حس بیهودگی نخواهند داشت.
● سنین ۸ تا ۱۱ سالگی
کودکان در این سنین درک آشکارتری از رابطه خونی دارند، ولی نظام قانونی فرزندخواندگی بهطور دائم را در نمییابند. از همینرو بلافاصله از این که نکند پدر و مادر واقعی به سراغشان بیایند تا آنان را با خود ببرند، احساس ناامنی میکنند. بههمین علت در این دوره، برخورد با رفتارهای زشت و نامطلوب کودک دشوار است. وقتی کودک دهسالهای حاضرجوابی یا بیادبی میکند، پدر و مادرش وی را تنبیه میکنند. این عمل ممکن است موجب برداشتی اینگونه از طرف کودک شود که: مادر خشمگین است، پس مرا پس میفرستند.
امکان دارد کودکان پذیرفته شده در این دوره سنی وارد مرحله طبیعی افسردگی شوند ولو اگر این رخداد، ۸ یا ۹ سال قبل روی داده باشد.
پدر و مادر باید کودک را در ابراز احساسات شجاع کنند و به وی یادآور شوند که احساس ناراحتی و کنجکاویاش درباره والدین حقیقیاش به کلی طبیعی است، لیکن هماکنون آنها خانواده او شمرده میشوند.
در این سنین کودکان نسبت به این که دوستانشان چه نظری در مورد آنها دارند، بسیار حساس هستند، برای همین والدین باید آماده پرسشهائی از این دست باشند: آیا این بدان معنی است که ایشان مرا نمیخواستند؟ آیا پدربزرگ و مادربزرگم مرا مانند سایر نوهها دوست دارند؟
به آنها گوشزد کنید که شما پاسخ تمام این پرسشها را ندارید، ولی فرزندتان را مانند هر کودک دیگری دوست دارید. وقتی جمی ۸ ساله از مادرش پرسید که: فرزندخوانده بودن بهتر است یا فرزند اصلی بودن؟ مادرش جواب داد: ایندو با هم تفاوتهائی دارند، اما من تصور نمیکنم که عشقی بیش از آنچه من به تو دارم وجود داشته باشد. حتی اگر از رحم خودم متولد شده بودی.
جمی ما با این پاسخ قانع شد و گفت: من هم همینطور، میخواهم تو مادرم باشی. برخی کودکان ممکن است تخیلاتی پیرامون پیشینه تولدشان داشته باشند و با عنایت به آن میتوانند به سبب محدودیتهائی که پدر و مادر برایشان قائل میشوند، سخنان وحشتناکی بر زبان آورند. بهطور مثال: وقتی والدین پیتر به وی اجازه ندادند که تا نیمه شب در منزل دوستش بماند، واکنش او این بود: از شما بیزارم، من مادر واقعیام را میخواهم، چرا باید به حرف شما گوش دهم. شما که مادر حقیقی من نیستید.
مادر پیتر نخست حس کرد که تحقیر شده است. ولی مشاوری، او را چنین راهنمائی کرد که اینها تنها حرفهائی هستند که یک کودک وقتی کاری از دستش ساخته نیست، از آنها استفاده میکند.
جملههائی مانند: تو اسماً مادر منی، یک مادرخوانده را بیشتر میآزارد. در مواقعی اینچنین، بهجای اینکه پدر و مادر بگویند: اگر زیاد ناراحتی، برگرد برو همان جائیکه بودی بهتر است خونسرد بمانند و بکوشند علت چنین واکنشی از جانب کودک را دریابند. باید ببینند که آیا میتواند دریابد که چطور دو مادر دارد؟ آیا بهدلیل دیگری عصبانی است؟ آیا در پی جلب توجه است؟ و یا میخواهد یقین کند که هر چقدر هم کردارش ناپسند باشد، باز هم در خانواده خواهد ماند؟ واکنش مادر پیتر تشریح منصفانهای بود. وقتی کودکی هیچ نوع کنجکاوی درباره تولدش نمینمایاند، اینهم ممکن است برای والدین قانونیاش نگرانکننده باشد. زیرا آنها میپندارند که احتمالاً کودک میلی به بروز احساساتش ندارد. اما شاید دلیل این باشد که کودک نمیداند چه چیزهائی بپرسد؟ بعضی از کودکان را نظر بر این است که با نشان دادن امیال و کنجکاویهایشان، ممکن است والدین قانونی خویش را ناراحت کنند.
اگر به فرزندخوادههای خودتان بگوئید که ناراحتی آنها کاملاً طبیعی است، آنها هم بهنوبه خویش در بروز احساساتشان راحتتر خواهند بود.
● دوران نوجوانی و جوانی
زمانیکه کودکان به سنین ۱۳ـ۱۲ سالگی میرسند، درک بهتری در مورد فرزندخواندگی مییابند. بههر حال، آنان همچنان سرگرم مبارزه با پرسشها درونیشان راجع به هویت هستند و از اینرو، مسئله چه کسی هستم؟ پیچیدهتر میگردد. نوجوانی شروع به بررسی میکند تا پی ببرد فرزندخواندگی تا چه حد به زندگی او شکل داده است. برای برخی اینگونه بهنظر میآید که باعث تمامی مشکلات همین فرزندخوانده شدن است و امکان دارد به فکر بازگشت به نزد والدین حقیقیشان باشند تا گره کور مشکلاتشان گشوده شود. هر چه رخ دهد پدر و مادر قانونی باید عشق و پشتیبانی خود را ابراز کنند تا کودک احساس آسایش کند.
نوجوانان باید خودشان جواب پرسشهایشان را یافته و با این چالش درونی کنار بیایند. در چنین شرایطی یک مادرخوانده ممکن است فکر کند که: آیا او دارد مرا از مادری ساقط میکند؟ در حالیکه یک نوجوان به این میاندیشد که اگر عدم وابستگی خودم را ابراز دارم، آیا آنها باز هم مرا بهعنوان عضو خانواده میپذیرند؟
یافتن ثباتی روحی برای این دسته از کودکان، رابطهٔ مستقیمی با شیوه پشتیبانی والدین در این سنین دارد. پس باید بیشتر توجه داشت تا کودک از گزند روحی در امان ماند.
ا. امیر دیوانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست