جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
در غیبت انسان تمام
اشاره به داستان عبرت آموز مختار که تلاش می کرد محمد حنفیه را مهدی لقب دهد و از جانب او، یا به نام او حکومتی برای خود تدارک بیند.
هنوز از واقعه ی عاشورا یكی دوسالی نگذشته بود كه تردیدها بالا گرفت، مشروعیت نظام اسلامی كه امویها متولی آن بودند با چالشی جدی مواجه شد. یزید هم كه امیرالمومنین زمانه لقب گرفته بود سه سال بعد از واقعه عاشورا نقاب خاك به چهره كشید. اختلاف حتی در خاندان امویان هم بالا گرفت همین بود كه برخی ماجراجویان عرب به سودای حكومت و امارت، به جدال با خلافت امویان پرداختند.
اما از آنجا كه خود نیز مشروعیت نداشتند مدام در جستجوی چهرههای مشروع و موجه بودند تا به عنوان نمایندگی از آنان، از مردم بیعت گیرند. مشخصترین این كسان مختار ثقفی بود كه محمد حنفیه را با عنوان «مهدی» مراد و امام خویش خواند. احتمالا این اولین بار بود كه در تاریخ مسلمین واژهی «مهدی» طرح و عنوان شد. واژهای مناسب با نیاز جامعهای سردرگم.
اما محمد كه برادر ناتنی امام حسین بود انگار رغبت چندانی به مهدی شدن نداشت. از گزارش تاریخ چنین بر میآید كه او فرهیختهتر از آن بود كه دل به این سودا بسپارد و نیز این هوشمندی را داشت كه مختار سر آن دارد تا به نام او، خودش را به امارت و فرمانروایی برساند. همین بود كه در پاسخ نامههای مختار و اصرار او نوشت:
«دانستم آنچه گفته بودی، لاكن من اگر این كار خواستمی، یار بسیار یافتمی. من دست از این باز داشتم و چشم همی دارم كه تو هم طاعت خدای نگاه داری..»
طبری در ادامهی مینویسد:
«رسول جواب آن نامه باز آورد، چون به كوفه درآمد مردمان همه بر مختار گرد آمدند تا جواب نامه بشنوند، مختار نتوانست نامه برنخواند، و چون برخواند گفت: سخن امام چنین بود، امام جز اطاعت نفرماید و امام هرچیزی جدا جدا نفرماید، سخن امام مجمل بود و تفسیر آن، ما دانیم»
شاید بیآنكه محمد حنفیه خبر داشته باشد برخی كرامات و معجزات هم، از سوی مختار و اعوان و انصارش به محمد نسبت داده شد.
مختار بهانهی دیگری هم پیدا كرده بود تا بهآن بهانه مردم را گرد خویش فراهم آورد، آنهم انتقام خون حسین بود. در این روزگار قبایل عرب در كوفه و آبادیهای اطراف تازه به ندامت افتاده بودند كه چرا حسینابن علی را یاری نكرده بودند. همین بود كه مختار گروه خود را به نام «یالثاراتالحسین»(یا آل ثارات الحسین) نام نهاد و بسیاری از وفاداران به حكومت امویان را وهركس را كه گمان همكاری با سپاه ابن زیاد و شركت در واقعهی كربلا داشت از دم تیغ یالثارات گذراندند و بسا مخالفین را، به این گونه امارت كوفه را یكچند از آن خود كرد.
هنوز ترفندهای دیگری هم برای بقای امارت بود از آن جمله داستان آن كرسی كه مختار مدعی شد از پیامبر برجای مانده و او توانسته آن را دو باره پیدا كند. از آن پس به هنگام نماز كرسی را به مصلی میآوردند و مردم بر آن بوسه میدادند و آن را چون مقام ابراهیم كه در مسجدالحرام است میشمردند. گاهی در نبردها نیز آن كرسی را پیشاپیش سپاه میآوردند تا همچون تابوت عهد در میان بنیاسرائیل موجب اطمینان قلبی سپاهیان شود:
«مختار گفت این آن كرسی است كه چون به پیامبر وحی آمدی براین كرسی تكیه كردی و از پس وی علی را وصیت كرد و از پس علی به حسن افتاد و از آنجا غایب شد و به دست كسان افتاد و اكنون من بهجای آوردم»
فرمانروایی مختار در كوفه به سالیان هم نكشید و كشته شد، اما از پس مرگ او فرقهی مختاریه كه آن را كیسانیه هم میگفتند، همچنان در انتظار ظهور مهدی بودند، یعنی به انتظار ظهور محمد حنفیه. همین بود كه حتی پس از فوت محمد حنفیه، بخشی از فرقه كیسانیه مرگ او را باور نكردند و مدعی شدند كه او مهدی است و نمرده اما معلوم نیست در كجاست و بیشتر این گمانه را داشتند كه در كوه رضوی(رضوا) مقام گزیده است تا هنگام ظهورش فرا رسد. اشعار باقی مانده از شاعرانی در آن روزگار نشان میدهد كه حتی پس از گذشت حدود هفتاد سال از مرگ محمد حنفیه، این فرقه با اشتیاق بیشتری به انتظار ظهور اوست. این اشتیاق را در پارهای از شعرهای سید حمیری كه مسعودی نقل كرده میتوان دید :
«به وصی بگو، جانم فدایت، در كوه مقام گزیدهای، هفتاد سال غیبت تو برای دوستارانت كه تو را امام خود میدانند بسی مایه خسران شده است..»
«ای درهی رضوا، چرا آنكه در تو هست و ما از شوق او قرین جنون شدهایم، دیده نمیشود؟ ای پسر پیامبر كه زندهای و روزی میخوری، انتظار تا كجا و تاچند و تا چه وقت؟»[۱]
بعدها فرقهی كیسانیه به دلیل انشعابات تازه، نامهای متعدد و تازهای پیدا كرد. اما در همهی این فرقهها و نامهای گوناگون، در مفهوم انتظارشان نوعی اعتراض به حكومت رسمی امویان و سپس عباسیان نهفته بود. شاید به همین جهت بوده باشد كه منصور خلیفهی عباسی، فرزند خود را «مهدی» نام نهاد تا شاید وقتی فرزندش به خلافت رسید همان نامی را داشته باشد كه در واگویهها و سرودهای شورمندانهی منتظران مهدی به تكرار آمده بود.
با این همه باز هم انتظار ظهور «مهدی» یا انتظار ظهور «انسان تمام»، پایان نگرفت، چه در میان خواص و چه در میان مردم تهیدست و گرفتار، و در هر گروهی مدام در ساحتی تازه و با رویكردی متفاوت بازخوانی شد و میشود. و در این میانه بسا فرصت طلبانی كه در غیبت انسان تمام، به حیله ها و نیرنگ ها مردم را فریفتند، می فریبند، كه رویای او در سر دارند و از سوی او فرمان دارند كه چنین و چنان كنند.
تاریخ نحلههای دینی دیگر هم، اعم از تاریخ دینی یهود، مسیحیت و زرتشتیان، این گرایش و این بازخوانی مدام را شاهد است. همچنین كسان بسیاری در تاریخ همین ملتها خود را مهدی خواندند، یا لااقل این گونه پنداشتند كه واقعا مهدی هستند و باید ظهور كنند تا ملت خویش را نجات دهند. اما بازهم تاریخ شاهد است كه هیچگاه ظهور این همه مهدی به آن ایدهی جهانی صلح و عدالت منجر نشد و همهی این ظهورها و قیامها در موج خون فرونشست.
اكنون شاید بتوانم این پرسش را مطرح كنم كه آیا منشاء این اعتقاد، واقعهای تاریخی است یا آن گونه كه در مضامین عرفانی ما آمده، واقعهای روانی است كه از لایههای پنهان و ناخودآگاه هر آدمی نشأت میگیرد و ربط چندانی هم به زمان تاریخی ندارد؟ به تعبیر دیگر، آیا «مهدی» یا «منجی» صرفا شخصی عینی و بیرونی و مقید به زمان و مكان خاصی است؟ یا دغدغه ای جدی در ناخودآگاه هر انسانی برای به ثمر رسانیدن و به تمامیت رسیدن خویش و جامعه هست؟ یا به تعبیری، «انسان تمام»ایده ای ازلی در وجود خودم هست كه هنوز در ما انسان های كنونی تحقق پیدا نكرده و در غیبت است و هنگامی كه متوجه این دغدغه ی بزرگ نباشیم، یا شایستگی رشد را در خویش پیدا نكنیم، با نوعی فراكنی جمعی، مصداقی عینی و بیرونی یا تاریخی به جای آن گوهر درونی جستجو می كنیم و منجی خویش را كه از فرایند فردیت خود باید ظهور كند، در این فرافكنی به نقشی بیرونی، و غیر از خود تقلیل میدهیم. مدام در غیبت انسان تمام هستیم، به انتظار عدالت، آزادی، و هر نوع رابطه ی انسانی بهتر میان انسان ها، اما نمی دانیم این انسان تمام از كجا ظهور خواهد كرد و از كدام سرزمین پیدایش می شود و رستاخیزش كی خواهد بود. از سرزمین وجود هر انسانی كه دغدغه نجات دارد؟ یا از فلان شهر و فلان آبادی؟ .طرح این نكته البته مجالی دیگرمی طلبد.
[۱] - بخشی از این سرودهها عینا در آنچه امروز به عنوان دعای ندبه میشناسیم آمده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست