پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رساله فیلسوف شهید


رساله فیلسوف شهید

نگاهی کوتاه به آثار و نوشته های شیخ شهاب الدین سهروردی

شیخ شهاب الدین سهروردی ملقب به شیخ اشراق مجموعه‌ای از آثار اشراقی و ادبی از خود بر جای نهاده است، این جوان شهید که تعداد آثار او به بیش از ۱۰۰ جلد می‌رسد، در کنار آثار پرحجم و جاودان خود در فلسفه اسلامی مانند کتاب «حکمه الاشراق»، نوشته‌هایی کوتاه در قالب داستان‌هایی بیان کرده است که شرح این آثار و رمز گشایی از مفاهیم فلسفی و عرفانی این نوشته‌ها، از دیر باز کنجکاوی علاقه‌مندان به فیلسوفان و عرفان را برانگیخته است. آنچه که در این میان قابل توجه است این است که اغلب آثار نوشته شده در این میان، تنها به رمز گشایی از برخی از نمادهای این داستانها پرداخته و کمتر اثری توانایی شرح کامل و مبسوط این تالیفات را داشته است، همانگونه که شرح‌هایی که بر آثار صرفا فلسفی شیخ شهید نیز تالیف شده است با همین ویژگی بوده است، آنچه که در ادامه می‌خوانید نگاهی کوتاه است به شرح برخی از این آثار، نوشته‌ای که تنها تلاش دارد به معرفی این داستان‌ها به علاقه‌مندان به شیخ شهید بپردازد .

● زندگی کوتاه

شیخ شهاب الدین سهروردی از چهره‌های‌ برجسته ایرانی و اسلامی در حکمت، فلسفه و عرفان در سال ۵۴۹ هجری قمری در روستای سهرورد زنجان به دنیا آمد. اولین آموخته‌های او در شهر مراغه نزد مجدالدین جیلی بود. او در همین شهر با فخر رازی، منتقد بزرگ فلسفه مشاء، هم درس بود و میان این دو با تمام تفاوتهای فکری، دوستی فراوانی وجود داشت، سهروردی پس از تکمیل تحصیلات به اصفهان رفت و در همین شهر برای نخستین بار با افکار ابن سینا روبه‌رو شد، او آنچنان به فلسفه اشراق که بوعلی‌سینا مبدع آن بود تسلط یافت که پس از او هیچ‌کس برای فهم این فلسفه عقلی و عرفانی بی‌نیاز از آثار او نشد، وی پس از مدتی به حلب در شهر سوریه رفت و با دعوت ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی دروس خود را در این شهر آغاز کرد و در همین شهر بود‌که شاگرد و پیرو وفادارش شمس الدین شهروزی به او پیوست.

«شیخ همیشه در بیان مسائل، بخصوص احکام و مسائل مربوط به دین بی‌باک بود و همین صراحت بیان او بود که سرانجام فقهای قشری عامه علیه او شوریدند، او را مرتد خوانده و سخنانش را خلاف اصول دین دانستند. این کینه و عناد تا جایی رسید که ملک ظاهر را تشویق به قتل او کردند‌ اما ملک ظاهر نمی‌پذیرفت و به خواست آنان توجهی نمی‌کرد‌ اما فقها با ارسال شکواییه به صلاح الدین ایوبی او را مجاب کردند که فرمان قتل شیخ را صادر کند. سرانجام صلاح الدین ایوبی در نامه‌ای از پسرش خواست به دلیل برخی ملاحظات سیاسی شیخ را به قتل برساند» بدین‌ترتیب شیخ زندانی و در سن ۳۶ یا ۳۸ سالگی بر اثر خفگی یا گرسنگی از دنیا رفت.

● رموز عرفانی در آثار سهروردی

فلسفه اشراق را نه می‌توان فلسفه صرفا دانست و نه عرفان محض‌ زیرا این فلسفه ترکیبی‌ از عقل و مشاهدات عرفانی است بنابراین نه آنچنان عقلی محض است که عنوان مطلق فلسفه بیابد و نه صرفا ذوقی و نفسی تا شیوه‌ای عرفانی شناخته شود بر این اساس باید گفت که در سهروردی نیز همانند بسیاری از عارفان مانند بوعلی سینا، عطار و عین القضات برای دور ماندن از تهمت کج اندیشان، زبانی رمز گونه برای انتقال مفاهیم خود داشته است اگر چه باید این نکته را نیز افزود که شیخ شهید ناکام‌ترین فیلسوف در پوشاندن این معارف بوده است آن چنان در زمان او که از یکسو صوفیان به قتل او حکم دادند و از سوی دیگر فقیهان برای قتل او فتوا صادر کردند و این هر دو حاصل سخن گفتن و نوشته‌های بی‌محابای شیخ در بیان معارف الهی بود به طوری که می‌توان او را «برجسته‌ترین فیلسوف شهید» دانست.

● رساله مرغان

بوعلی سینا براساس برداشت خود از آیات قرآن «روح را به پرنده‌ای مانند می‌کند، بی‌گمان این تمثیل بر نصّ قرآن کریم مبتنی است که می‌فرماید: «وَ لا طایِرَ یَطیرُ بِجناحِیِهِ اِلّا اُمَمُ اَمثالَکم»» این تشبیه اگر چه در نگاهی برخی در عرفان ایران ریشه در عرفان ایران باستان دارد اما این شبیه‌سازی این توانمندی را داشته است که ابزار مناسبی برای تشریح نگاه‌های عرفانی به ویژه در حکمت اشراق به انسان باشد برهمین اساس نیز بسیاری از عارفان از تشبیه روح انسان به پرنده استفاده کرده و با زبانی رمز گونه به توصیف مراحل عرفانی پرداخته‌اند به عنوان نمونه «اخوان الصّفا نیز در رساله ۲۲ از رسائل خویش، عنقای مُغرب را پادشاه مرغان و جای او را در کوههای بلند جزیره بحر اخضر دانسته‌اند. در نوشته‌های ابن سینا همچون رساله الطیر یا حیّ بن یقظان و سلامان و ابسال که دو داستان نمادین است، سینا درباره بالیدن روان آدمی سخن می‌گوید که بالندگی روان وی به سفر مانند شده است.

افزون بر این، گاه در میان نوشته‌های عارفان سده ششم به گونه‌ای گذرا از گرفتاری مرغ جان در قفس تن و رهسپار شدن آنان به سوی سیمرغ و رسیدن به مراد سخن رفته است، آنگونه که عین القضاه همدانی که مرید خواجه احمد غزالی بوده، در پایان یکی از نامه‌های خود نیز می‌نویسد: جوانمردا، مرغان چندین سال در طلب سیمرغ بودند، چون به درگاه او رسیدند سالهای بسیار بار خواستند و بار نبود و بعد اللتیّا و الّتی جواب ایشان دادند که «اَنّ الله غَنیُّ عَنِ العالَمین»» اگر چه باید گفت که کاملترین و مهم‌ترین گونه عرفانی این داستان منطق الطّیر عطّار است که در آن بسیاری از نکات و دقایق عرفانی را بیان شده است، شیخ شهید نیز به داستان مرغان رویکردی خاص داشته است به گونه‌ای رساله الطیر ابن سینا را به فارسی برگردانده و خود شرحی بر آن نوشته است این داستان درباره سرنوشت گروهی از پرنده گرفتار در دام صیادان است که شرح می‌دهند چگونه تلاش آنان برای نجات خود به موانعی برخورده و چگونه بر آن موانع دست یافته‌اند. این کتاب سفر روحانی انسان را از منزلگاه اصلی خود به عالم صورت و اینکه چگونه تعلقات جهان مادی می‌تواند مانع شوق انسان به بازگشت به مبدأ روحانی او گردد، ترسیم می‌کند. شیخ شهید در این اثر در باره خطرات طریقت اینگونه می‌نویسد«‌ای برادران حقیقت، همچنان از پوست پوشیده بیرون آیید که مار بیرون آید و همچنان روید که مور رود که آواز پای شما کس نشنودو بر مثال کژدم باشید که پیوسته سلاح شما پس پشت شما بود که شیطان از پس برآید و زهر نوشید تا خوش زییید.

پیوسته می‌پرید و هیچ آشیانه معین مگیرید که همه مرغان را از آشیانها گیرند و اگر بال ندارید که بپرید به زمین فرو خزید... و همچون شترمرغ باشید که سنگهای گرم کرده فرو برد و چون کرکس باشید که استخوانهای سخت فرو خورد و همچون سمندر باشید که پیوسته میان آتش باشد تا فردا به شما گزندی نکندو همچون شب پره باشید که به روز بیرون نیاید تا از دست خصمان ایمن باشید».

که در این داستان مثلاً، پوست انداختن اشاره دارد به ترک خود نفس گفتن است و مانند مور راه رفتن اشاره‌ای است به شیوه‌ای که شخص باید بر جاده حقیقت برود آنگونه که کسی از آن خبردار نشود. نوشیدن زهر به وجهی نمادین دلالت دارد به تحمل دردها و ناکامیهایی که شخص باید در مسیر کمال تجربه کند طریقت تجربه کند. اگر چه بیان تمامی رموز این داستان عرفانی نیازمند وسعت و مجال بیشتری است.

● عقل سرخ

در چکیده‌ای از این داستان و شرح آن باید گفت «سهروردی در این داستان نفس خود را به «بازی» تشبیه کرده است که در دام صیادان گرفتار شده است و پر و بال و چشمان او بسته است و او پیوسته در آرزوی پرواز و پرکشیدن به آسمان هاست تا این که یک روز نگهبانان را از خود غافل می‌یابد و لنگان لنگان با پر و بال بسته رو به سوی صحرا می‌نهد. در آن جا شخصی را می‌بیند که رنگِ ریش و رخسار او سرخ بود، «باز» می‌پندارد که آن شخص جوان است. خود آن شخص می‌گوید: «من اولین فرزند آفرینش هستم و ریش و موی من سپید است ولی آن کسی که تو را در دام، اسیر گردانید، مرا در چاه سیاه انداخته است و این رنگ سرخ من، از آن است زیرا هر سپیدی که نور به او برسد چون با سیاه آمیخته شود، سرخ می‌نماید.» سپس آن پیر، «باز» را از مقام خود با خبر می کند که آشیان اصلی «باز» در آن‌جاست و بعد از آن پیر، عجایبی را که در جهان دیده است بر می‌شمارد.» در این داستان کوه قاف رمز عالم بالاست.

گوهر شب افروز رمز ماه است و درخت طوبی رمز خورشید، دوازده کارگاه رمز دوازده برج فلکی‌اند. زره داوودی رمز تن انسان است، تیغ بلارک رمز مرگ است و چشمۀ زندگانی رمز عالم زندگی جاودان، مزرعه رمز کرۀ زمین و ناکجاآباد، رمزِ شهرِ فرشتگان یا نفس‌ها و عقل‌هاست. صحرا کنایه از عالم مثال و چاه سیاه رمز عالم خاکی و مادی می‌باشد. «باز» همان نفس یا روح انسانی است و دو چشم «باز»، اشاره به عقل نظری و عقل عملی دارد. مقصود از نگهبانان حواس ظاهری و حواس باطنی انسان هستند. در این کتاب نظریه سهروردی درباره علم به زبانی نمادین شبیه زبان آواز پر جبرئیل بیان شده است. وی ضمن استفاده از مشتی نمادهای جدید، پاره‌ای از موضوعات دیرین فلسفه و عرفان اسلامی، از قبیل تمایز میان قوه عقلانی‌‌که او آن را عقل جزئی می‌نامد‌ و عقلی که او آن را عقل کلی می‌خواند، مطرح می‌کند. سهروردی در این کار بر نمادهای زرتشتی و منابعی از ایران باستان سخت تکیه می‌کند. دقیقاً تعامل بین عقل جزئی و عقل کلی است که اساس دستیابی به علم را تشکیل می‌دهد. همچون دیگر آثاری که در موضوع حکمت الهی است، سهروردی نظریه علم خود را در پس شبکه تودرتوی اسطوره‌ها و نمادهایی پنهان می‌کند که فقط در صورتی شخص می‌تواند راز آنها را بگشاید که با مجموعه نمادهای سنتی صوفیه آشنا باشد.

سید علی اصغر حسینی