پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
«تاریخ پژوهی استاد دوانی زمینه ها و آثار»
ـ گفت وگوی با دکتر محمدرجبی (دوانی)
سال گذشته در چنین روزهایی مورخ خبیر و فرزانه مرحوم حجت الاسلام والمسلمین علی دوانی رخ در نقاب خاک کشید و جامعه علمی و پژوهشی ایران را در سوگ نشاند. شکل، وسعت و عمق نگاه تاریخی استاد دوانی و آثاری که از آن ناشی گشت او را در میان تاریخ پژوهان معاصر جایگاهی ممتاز بخشیده و اوج داوری های او را بس افزون ساخته بود. «ایران» در پاسداشت خاطره مجاهدات علمی این اندیشمند ربانی و در آستانه سالگشت رحلت وی با فرزند وی جناب دکتر محمد رجبی گفت وشنودی را به انجام رسانده است که آغازین بخش آن در پی می آید.
▪ مرحوم دوانی در تاریخ نگاری مبدع سبک جدیدی بود که ریشه در شخصیت فردی آن بزرگوار داشت و نوع نگاه وی را نسبت به دیگران، متفاوت می کرد. از نظر جنابعالی، عناصر تشکیل دهنده این نگاه تاریخی کدامند
شخصیت پدرم برای کسانی که ایشان را از نزدیک می شناختند، شاخصه های بارزی داشت که اهم آنها آزادگی، استقلال شخصیت، صداقت و عدالت خواهی ایشان بود. به اینها می توان نبوغ و حافظه بسیار قوی را افزود که همه این ها دست به دست هم می داد که در امر تاریخ نگاری نتایج درخشانی را به بار می آورد. من ترجیح می دهم قبل از این که به بحث درباره این شاخصه ها و تأثیر آنها در سبک تاریخ نگاری پدرم بپردازم، اشاره ای داشته باشم به چگونگی تکوین شخصیت ایشان. طبیعی است که مثل هر انسان دیگری، بخشی از شکل گیری شخصیت هر فردی ناشی از تأثیرات محیط خانوادگی است. خانواده ایشان، خانواده کشاورزی بود که رعیت نبوده اند. خرده مالکی بوده اند که ملک مختصری را کشت و برداشت می کردند و فرمانبر و مطیع هیچ خانی نبوده اند. جالب این جاست که روستای «دوان» با آن که خانوارهای زیادی دارد، هرگز فئودالی نبوده است. در آنجا خانی وجود نداشته و همه مردم، خرده مالک بوده اند. آن روستا «کدخدا» داشته که از بین خودشان انتخاب می کردند و معمولاً مدیرترین و معتمدترین فرد روستا بوده، ولی او هم آب و ملکی و قدرتی بیش از دیگران نداشته است. طبیعی است که در این محیط، افراد مستقل و آزاده ای بار می آیند که نه به کسی زور می گویند و نه زیر بار زور می روند، چون همه با یکدیگر برابرند و این شاید یکی از نادرترین موارد در جغرافیای تاریخی کشور ما باشد و نمی دانم نمونه هایی از این دست را آیا می توان در ایران پیدا کرد یا نه و اگر هستند چند تا و کجا هستند و لذا مردمان «دوان» یک روحیه عدالت خواهی و مبارزه در راه آن را دارند که البته بعضی از آنها این بخت را پیدا می کنند که این روحیه شان در مسیر اعتقاد دینی به جریان می افتد، مثل مرحوم پدرم و عموی بزرگم که از یاران شهید نواب صفوی بود و یا برخی در چارچوب ایدئولوژی های دیگری به مبارزه در راه عدالت خواهی می پردازند و به هر حال انگیزه همه آنها عدالت جویانه بوده و این عجیب است که از یک روستا، این همه افراد مبارز سیاسی بیرون بیایند، ولو ایدئولوژی های گوناگونی داشته باشند. در مورد شخص پدرم، باید ذکر کنم که پدر ایشان از افراد فوج ناصر دیوان کازرونی بوده که جلوی سپاه انگلیس را گرفتند و به کمک تنگستانی ها رفتند و مرحوم ناصر دیوان هم وقتی به «دوان» آمد، منزل پدر بزرگم بوده است.
طبیعی است که فرزند یک رزمنده مبارز بودن، حس مبارزه جویی و عدالت خواهی را بیشتر تقویت می کند. وقتی که به سن نوجوانی پدرم توجه می کنیم، می بینیم با این که در مدرسه فنی شرکت نفت درس می خوانده و هرکس که آنجا می رفت می دانست که در صورت ادامه تحصیل، مهندس شرکت نفت می شود و وضعیت مالی خوبی پیدا خواهد کرد، کما این که همین حالا هم چنین است و البته در آن زمان نسبت به فقر کلی مردم ایران، قطعاً تفاوت های آشکارتری هم داشت، با این همه پدرم در سن ۱۴ سالگی به چنین آینده ای پشت پا می زند و بدون این که زمینه خانوادگی یا خویشاوندی یا دوستان نزدیک در ایشان تأثیرگذار بوده باشد، به این تصمیم می رسد که در مسلک روحانیت شیعه در آید و مسلک شیخی گری که خانواده مادری اش داشته باشد، دوری کند و این را هم می پذیرد که از سوی همه خویشاوندان و اعضای خانواده، طرد شود. در واقع ما در این مقطع، اولین ظهور و بروز روح آزاده ایشان را، آن هم به صورت اقدامی تعیین کننده، می بینیم. بعد هم سفر خطرناکی که ایشان به اتفاق عده ای از زوار که به صورت قاچاق می رفتند و احتمال غرق شدنشان بود، انجام می دهد و با لنج کوچکی از اروند رود عبور می کند و به نجف می رود. در اینجا غیر از آن روحیه آزادگی ، متوجه اراده خلل ناپذیر ایشان هم می شویم. بسیاری هستند که شخصیت مستقل و آزاده ای دارند، ولی اراده و همتشان هم سنگ آن شخصیت نیست، ولی ایشان باکیفیت بسیار دشواری که شرح آن را هم در خاطرات خود آورده اند، وارد عراق می شوند و چهار سال تمام، آن هم در سن نوجوانی، تک و تنها به زندگی ادامه می دهد. ایشان نوشته اند هر کاروانی که می آمد، برای دیگران پولی و پیغامی داشت. تنها کسی که هیچ نامه و پیغامی نداشت، من بودم. ملاحظه می کنید که در غربت، تحمل چنین چیزی چقدر دشوار است و این شرایط سخت نه تنها ایشان را دلسرد و ناامید نکرد که بر عزم و اراده شان افزود و آن را راسخ تر هم کرد. نکته جالب این است که در طول پنج سالی که ایشان در نجف بودند، به رغم غربت و تنهایی و فقر شدید، چنان در درس درخشش پیدا می کنند که نه تنها همدرس های ایشان که اساتیدشان هم بسیار به پدرم علاقه مند می شوند و به ایشان جایگاه بسیار شایسته ای می دهند و ایشان در مقام آموزش و تعلیم از چنان جایگاهی برخوردار می شوند که به نوعی خلأ اقتصادی و نبود جایگاه اجتماعی پیشین جبران می شود. خوشبختانه در سال آخر اقامتشان، مادرشان به همراه یکی از خواهرانشان به دیدن ایشان می آیند و آن دوره ای بوده که پدرم به دلیل فقر و سوء تغذیه دچار زردی شده و حال بدی داشته اند، اما لحظه ای درسشان را رها نمی کنند. مادرشان مدتی از ایشان پرستاری می کند، ولی پزشکان می گویند که باید عراق را ترک کنید و به مناطق خوش آب و هوا بروید.
ایشان پس از اقامت کوتاهی در آبادان و نزد خانواده، عازم شهرهای مختلف ایران می شود و در همه جا، در سن ۱۹ سالگی، به منبر می رود و با قدرت هر چه تمامتر، با بهائی ها و پیروان سایر فرقه های لائیک به مبارزه می پردازد. ایشان اطلاعات جنبی و فراتر از دروس حوزوی هم زیاد داشتند و لذا فعالیتش هم فراتر از درس خواندن عادی بوده. مثلاً از دوستان صمیمی ایشان شهید نواب صفوی و علامه جعفری است. شاید آنچه که باعث شده بود که ایشان مثل همه طلاب عادی، همه وقتش را صرف دروس حوزوی نکند و به مسائل سیاسی، روزنامه خواندن و مطالعه کتاب های متفرقه اعم از فارسی و عربی بپردازد، این باشد که ایشان در آبادان بزرگ شده بوده که یک محیط بین المللی بود، خارجی ها و مردم مختلف در آنجا بودند و ایشان که از ۷ تا ۱۴ سالگی در آنجا اقامت داشت، ذهن بازتری نسبت به دیگران پیدا کرده بود، ولی البته ما افرادی زیادی را داشتیم که از آبادان هم به نجف رفتند و مثل ایشان نشدند که اینها برمی گردد به ذوق و استعداد فردی ایشان.
نکته دیگری که باز نشانه روحیه مستقل و آزاده خواهی ایشان است، تصمیم مستقل ایشان برای ازدواج است. به طور سنتی در همه جای ایران، به خصوص در قصبات، از کودکی افراد را برای ازدواج در آینده، برای پسر و دختر در نظر می گیرند. ایشان هم طبیعتاً چنین برنامه و طرحی را برایشان در نظر گرفته بودند، ولی پدرم هنگامی که به نهاوند می روند و متوجه می شوند که یکی از نوادگان علامه وحید بهبهانی به نام آیت الله احمد آل آقانهاوندی به تازگی فوت کرده و دختری از ایشان به جا مانده است، تصمیم می گیرد با این خانم ازدواج کند و چنین می کند و به تصدیق خود ایشان، مادر ما تا آخر زندگی، حتی یک لحظه از پدرم غافل نبود و به هر شکل ممکن موجبات آرامش و آسایش ایشان را فراهم می ساخت.
▪ نشانه ها و نمودها و ویژگی های شخصیتی ایشان را در آثارشان تبیین کنید.
آزادگی ایشان باعث می شد که در تحقیق و نگارش تاریخ، دنباله روی کسی نباشد و به عبارت دیگر کار تکراری انجام ندهد و همان گونه که از هر انسان آزاده ای انتظار می رود، هر موضوعی که انتخاب کرده، بکر بوده و در واقع مبدأ و مبدع آن، خود ایشان بوده است. اولین کتاب ایشان، کتاب جلال الدین دوانی است که به عبارتی اولین قدم برای نوشتن کتاب تراجم شیعه به زبانی همه فهم و غیرتخصصی و به عبارتی سهل و ممتنع است. از آنجا که نکات تازه ای در این اثر روشن می شوند، در عین حال که برای عامه مردم کتاب مفیدی است، برای اهل نظر نیز تازگی دارد. در مورد ارزش این کتاب همین بس که زمانی که تحصیل می کردم و کتاب شرح عرشیه ملاصدرا می خواندم که نوشته هانری کوربن و ترجمه دکتر سید حسین نصر هست، دیدم که در حاشیه آن نوشته شده، «رجوع کنید به کتاب جلال الدین دوانی اثر محقق محترم آقای علی دوانی» و با تجلیل خاصی از ایشان نام برده شده بود. بعدها که من به زندان افتادم و پدرم به خاطر من ناچار شد به دانشکده ما برود و با دکتر نصر ملاقات کند، دکتر نصر به ایشان گفته بود چطور شما این قدر جوان هستید تصور کرده بود که این کتاب را یک پیرمرد نوشته است. طلبه بیست و دو سه ساله، کتابی بنویسد که هانری کوربن و دکتر نصر، آن را کتاب نفیسی بنامند، قطعاً اثری است که در آن مطالب جدید و بکری مطرح شده اند، نکته مهمتر از کتاب، مقدمه آن است و در این مقدمه تا آنجا که مطالعات نه چندان مستوفای بنده قدمی دهد، برای نخستین بار طرحی از تاریخ فلسفه اسلامی داده شده است. من از هر کسی که پرسیدم تا آن تاریخ هیچ متنی، حتی به صورت مقاله، چه رسد به کتاب، به زبان فارسی یا عربی یا زبان دیگری نداشتیم که درباره تاریخ فلسفه اسلامی نوشته شده باشد که همگان آن را بشناسند و به آن استناد کنند، ایشان در ۲۳ سالگی، با یک نوع ذوق و قریحه شخصی، در مقدمه کتابش این موضوع را نوشته است. از آنجا که طلبه جوانی بود و این کتاب هم نخستین اثر ایشان است، هیچ ناشری حاضر نشد آن را چاپ کند و باز ایشان شخصاً پولی فراهم آورد و کتاب را چاپ کرد که باز این هم نشانه دیگری از آزادگی و همت ایشان است. ایشان با حقوق ناچیز طلبگی و فروش بخشی از جهیزیه مادرم، هزینه چاپ کتاب را تهیه می کند و با زحمات فراوان توزیع می گردد و به طوری که می دانید در سن ۲۵ سالگی مورد تقدیر آیت الله العظمی بروجردی قرار می گیرد که خیلی هم انعکاس پیدا می کند. این نکته را هم ذکر کنم که مرحوم علامه طباطبایی و نیز مرحوم آیت الله سید احمد شبیری زنجانی، پدر آیت الله شبیری زنجانی کنونی و نیز آیت الله نجفی مرعشی به زبان عربی بر این کتاب مقدمه های نوشته اند و آیت الله مرعشی به قدری از ایشان تقدیر کرده اند که پدرم در پائین متن عربی ایشان نوشته که من خود را لایق نمی دانم که این متن را ترجمه کنم و ایشان به لطف خودشان این نکات را مرقوم فرموده اند.
بدین ترتیب چندین تن از اساتید بزرگ حوزه، بر کتاب یک طلبه جوان تقریظ نوشته اند، به خصوص ذکر این نکته، مهم است که ایشان در قم شخص گمنامی بودند و هنوز شهرتی پیدا نکرده بودند و غیر از درس فقه و اصول، در درس فلسفه مرحوم علامه طباطبایی هم حاضر می شدند. کتاب دوم ایشان درباره تاریخ فقهاست. موضوع مهم برای ایشان وحید بهبهانی است. انتخاب این موضوعات هم جای بحث دارد که چرا ایشان به سراغ جلال الدین دوانی و وحید بهبهانی رفت ایشان وحید بهبهانی را برمی گزیند، زیرا اخباری گری را برانداخته و ملیت اجتهاد را تأسیس کرده است. این کتاب مقدمه مستوفائی دارد در باب تاریخ فقه و فقاهت در شیعه نوشته وحید بهبهانی، ضمن آنکه مطلب مفصلی نیز درباره اخباری گری و اصولی گری دارد. تا آنجا که من تحقیق کرده ام مرحوم دکتر محمود شهابی در آن تاریخ هنوز کتاب ادوار فقه را ننوشته بودند که این کتاب ضرورتاً کتاب تاریخ فقها نیست. بنابراین هنگامی که پدرم این کتاب را می نویسد و خدمت آیت الله بروجردی می برد، چنان مورد توجه آیت الله قرار می گیرد که پدرم را به حضور می طلبند و چهره ایشان را می بوسند و در حضور جمع کثیری که آنجا بوده اند، دوبار با صدای بلندی که همه بشنوند، می فرمایند، «من استفاده کردم.» این در صورتی است که آیت الله العظمی بروجردی از استوانه های علم رجال بودند.
▪ و در ترویج و تبلیغ این علم هم ممتاز بودند
دقیقاً و وقتی ایشان می گویند که استفاده کردم، یعنی در این کتاب نکاتی وجود داشت که برای من آموزنده بود، وگرنه می گفتند کتاب خوبی نوشتید و نمی گفتند استفاده کردم. این کتاب هم، مثل کتاب قبلی، مباحث تخصصی را با اصطلاحات و ادبیات ویژه حوزوی به میان جامعه فرهنگی و کتابخوان کشیده بود، بی آنکه از وزن علمی آن کاسته شود.
سؤالی که مطرح می شود این است که چرا ایشان به سراغ فقها و علما رفت که بعداً هم تبدیل به کتب مفاخر اسلام شد
نظر ایشان این بود که روحانیت باید اصلاح و متحول شود، منتهی به جای دادن پیشنهادهای کلی، نمونه های عینی روحانیون برجسته وقت را که سمبل اصلاح و تحول بوده اند، مطرح می ساخت. جلال الدین دوانی نابغه ای است که هم متکلم است و هم فیلسوف در عین حال سنی است و تحول پیدا می کند و شیعه می شود. هم اهل قلم است، هم شعر می گوید، هم کتاب اخلاق نوشته و هم به اعتباری اهل سیاست است و از نظر پدرم، جدای از همشهری بودن، جا دارد که به عنوان یک نمونه برجسته معرفی شود. وحید بهبهانی هم همین طور. طبعاً چنین افرادی آدم های معمولی نبودند و ضرورت دارد که زوایای زندگی آنها کاویده شود. در واقع آنچه که ایشان در مورد روحانیت و روحانیون به صراحت بیان نمی کرد، در چهره شخصیت های برجسته ای که از نظر ایشان می توانستند الگو قرار بگیرند، بیان می کرد.
این باز می گردد به همان ویژگی آزاد اندیشی و اندیشه اصلاح و انجام عالمانه و محتاطانه این کار
این نکته ای است که کمتر کسی به آن توجه می کند که ایشان در واقع دارد الگوهایی را ارائه می دهد تا ادعا نکنند که این کارها شدنی نیستند، بلکه در برهه هایی از تاریخ، این کارها انجام شده اند و ما نمونه های عینی آن را ارائه می کنیم.
آنچه که ایشان عمدتاً درباره فقها نوشته اند، غیر از جلد آخر مفاخر اسلام که اخیراً چاپ شده، در ارتباط با رویدادهایی است که معاصر با ایشان اتفاق نیفتاده و طبیعتاً ایشان راهی جز پژوهش نداشته اند. آن اثری که در میان آثارشان بسیار مهم است و باتوجه به آشنایی دیرینه ای که با حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب داشتند و حاصل شهود و مشاهده شخصی ایشان است، کتاب نهضت روحانیون است که ایشان بارها اظهار داشتند که بیشتر از همه کتاب هایشان، آن را دوست دارند. ویژگی های تاریخ نویسی ایشان درباره انقلاب، جالب، متنوع و در عین حال سهل و ممتنع به نظر می رسد. اولاً، احساس پیوند محکمی که با این جریان دارند با روایت صادقانه رویدادهایی جمع شده که بسیاری که مدعی داشتن چنین احساسی هم هستند، قادر به نگارش آن نبوده اند و لذا در تاریخ نگاری انقلاب هم، تاریخ نگاری ایشان بسیار با دیگران متفاوت است و هنوز هم پس از نزدیک به ۳۰ سال بعد از انقلاب اسلامی و نیم قرن آغاز این نهضت، هنوز یکی از معتبرترین و شاید بشود گفت بهترین کتابی است که درباره انقلاب نوشته شده است. این ویژگی هایی که از آغاز سخن درباره آنها بحث کردیم، در این مجموعه به چه شکلی تبلور پیدا کرده است.
سؤال بسیار مهمی را مطرح کردید. شاید همان طور که اشاره کردید هیچ کتابی مثل این کتاب که ابتدا در مجموعه کوچکی کمتر از ۲۰۰ صفحه منتشر شد و بعد تفصیل آن در ۱۱ جلد، در دوران قبل از انقلاب تدوین شد و در اوان انقلاب به سرانجام رسید و منتشر شد، ویژگی های ایشان را جلوه گر نمی کند. من بر ویژگی های قبلی ایشان، باید شاخصه دیگری را هم بیفزایم و آن شجاعت علمی ایشان است. معمولاً به ندرت کسی حاضر می شود تاریخ زمان حال خود را بنویسد و همه تاریخ گذشته را می نویسند تا مدعی کمتری برایشان پیدا شود. افرادی که درگذشته اند و حتی خاندانی هم از آنها باقی نمانده است و تاریخ زمان حال را نوشتن و به فکر خوش آمدن و بد آمدن کسی نبودن، واقعاً شجاعت می خواهد و ایشان نوشت و در مقدمه همان کتاب ۱۷۰ ، ۱۸۰ صفحه ای اول، ایشان ذکر می کند که چقدر مورد تهدید و فشار بوده اند که این را ننویسند، ولی باز توجه ایشان به ریشه های تاریخی نهضت روحانیت در گذشته سبب شده که این کتاب را تألیف کنند. در مقدمه آن کتاب به تلخی از این مزاحمت ها یاد می کنند. نگارش همین کتاب نشان می دهد که ایشان نه از ساواک می ترسد و نه از گلایه های روحانیون که چرا فلان فرد را اول گذاشتی و دیگری را دوم گذاشتی . به هر حال نمی شد همه سلیقه ها را رعایت کرد و من در جای دیگری و به مناسبت خواهم گفت که این کتاب در میانه چاپ بود که بدلیل سعایت برخی نزدیک بود چاپش متوقف شود و مرحوم پدرم با تحمل چه شداید و آسیب های روحی دشواری موفق شد کار را به سامان برساند. تعهد ایشان به حقیقت و آزاداندیشی و آزادگی ایشان سبب می شد که از تقدیر و خوشامد دیگران بی نیاز باشد و آنچه را که مشاهده کرده، صادقانه بنویسند و این صداقت در جای جای این کتاب مشاهده می شود. نکته جالب تر این است که تفصیل آن کتاب مختصر اولیه، ۱۵-۱۰ سال بعد نوشته شد و بسیاری از شخصیت های مثبت آن زمان، در این برهه تبدیل به شخصیت های منفی شده بودند، بعضی ها که آن زمان منفی بودند، بعدها نقش مثبتی را ایفا کردند، بعضی ها گمنام بودند، نام آور شدند، چون ۱۵ سال مدت کمی نیست، اما ایشان به هیچ وجه تحت تأثیر زمان قرار نگرفت و نقش مثبت آن زمان افراد را قربانی وضعیت منفی فعلی شان نکرد، در حالی که در کتاب هایی که درباره تاریخ انقلاب اسلامی نوشته شدند، در هر چاپ جدید، عده ای حذف و گروهی اضافه و دائماً ویرایش شدند.
در این کتاب به چهره هایی برمی خوریم که شخص مرحوم دوانی در مورد برخی از عملکردهای آنها داوری مثبتی نداشت و از موضعگیری های بعدی آنها دلگیر بود. چه چیزی موجب می شد که در عین آن که چنین ذهنیتی درباره برخی از افراد داشت، اما خدمات آنان را نادیده نمی گرفت
ایشان بسیار عدالت خواه بود و دور از عدالت می دانست که حق کسی را ضایع کند. ایشان در آن زمان با دوستانی بود و نام و سخنان آنان را در نخستین کتاب نهضت روحانیون آورده بود و با تجلیل هم از آنان یادکرده بود، چون واقعاً کارهای مهمی را انجام داده بودند. در این فاصله ۱۵ سال از آنها بریده بود، ولی تاریخ را که تدوین می کرد، نوشته هایش درباره آنها، هیچ نقصان وکمبودی نسبت به زمانی که با آنها دوست بوده، ندارد و حتی اقدام های بعدی آنها را صادقانه منعکس کرده و نوشته، اعلامیه هایی را که امضا کرده بودند، سخنانشان و تمام موضعگیری های آنها را دقیقاً نقل کرده است.
این شیوه حتی واکنش عده ای را هم برانگیخت. مثلاً ایشان حتی اعلامیه های دکتر بقایی را هم آورده بود که دکتر بقایی بعد از چاپ این کتاب برای اظهار تشکر هم نزد ایشان آمد.
از این مهم تر نقش مجاهدین است که به هر حال در مقطعی، نقش مهمی در برانگیختن روحیه مبارزه در میان قشر جوان داشتند. ایشان در همین کتاب نهضت روحانیون تذکر داده که هرچند این کتاب درباره روحانیون است، اما من نمی توانم از این مسأله غفلت کنم که به هر حال اینها چنین نقشی داشتند و در زندان ها چه می کردند و هر اتفاقی که افتاده بود، ایشان منعکس کرده بود. البته ایشان به من گفت که اگر می خواستم تاریخ انقلاب را بنویسم، باید خیلی چیزهای دیگر و خیلی کسان دیگر را هم می نوشتم، ولی من نهضت روحانیون را نوشته ام و لذا آنچه را که مربوط به نهضت روحانیون می شود، آورده ام.
محمد رضا کائینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست