چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جوش و خروش مردم سالاری در هندوستان


جوش و خروش مردم سالاری در هندوستان

هند با یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت, بزرگ ترین دموکراسی دنیا را تشکیل داده است

هند با یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت، بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا را تشکیل داده است. مردم‌سالاری غول‌آسای هند نه تنها شاهکاری در مدیریت سیاسی که همچنین تنها راه بقای این کشور با انبوهی از تضادها و اختلاف‌ها و تفاوت‌های فرهنگی، قومیتی و دینی است.

مقاله‌ زیر به بررسی وضعیت سیاسی اخیر هند و بی‌ثباتی ظاهری سیاسی این کشور می‌پردازد و با توصیف آن، روند موجود دموکراتیک را نه نشان بی‌ثباتی، بل نشان قدرت هند می‌داند.

برای احزاب سیاسی بزرگ در هند، ماه مارس امسال (فروردین‌ماه) واقعا وحشتناک بود. در ششم مارس (چهارم فروردین) به دنبال یک «سه‌شنبه بزرگ» (به سبک آمریکایی‌ها) نتیجه انتخابات مجلس [۱] در پنج استان هند اعلام شد. این نتایج، ناظران انتخاباتی را مبهوت، متخصصان را شگفت‌زده و برخی احزاب سیاسی از‌خود‌راضی را شوک‌زده کرد.

هیچ چیز مطابق برنامه پیش نرفت. مثلا حزب «کنگره ملی هند» [۲] انتظار داشت که در ایالت پنجاب به طور سنتی به قدرت برسد، اما حزب «شیرومانی آکالی دال» در این ایالت با رای قابل قبولی برنده شد. از سوی دیگر، در استان «مانیپور» در شمال شرقی کشور، «حزب کنگره» گمان می‌کرد که به خاطر کارهای «اوکرام ابوبی سینگ»، نخست وزیر این استان از حزب کنگره، که سال‌هاست این سمت را در دست دارد، بازی را واگذار خواهد کرد. اما در عوض، به یک پیروزی قاطع رسید.

در «گوآ»، بهشت گردشگران، گمان می‌رفت که حزب کنگره پیروز شود، اما این حزب «باراتیا جاناتا» [۳] بود که بالا آمد. در استان «اوتارخند» نیز هر دو حزب با هم به پیش تاختند و هیچ کدام نتوانستند اکثریت آرا را به دست آورند. این در حالی بود که کنگره روی پیروزی در این استان حساب کرده بود.

اما شگفت‌انگیزترین رویداد در بزرگ‌ترین استان هند یعنی «اوتارپرادش» با جمعیتی در حدود ۲۰۰ میلیون نفر و مجلسی با ۴۰۲ نماینده، رخ داد. «مایاواتی»، نخست‌وزیر این ایالت که حزبش (باهوجان ساماج پارتی) در انتخابات پیشین با درست کردن یک ائتلاف رنگین‌کمانی (که در آن هم احزاب طبقه پایین مانند «دلیت‌ها» یا «نجس‌ها» حضور داشتند و هم احزاب طبقات بالای جامعه) توانسته بود با اکثریت قاطع پیروز شود، این بار چنان شکستی خورد که مجبور شد از کار کنار برود. اما هیچ‌کدام از احزاب ملی از شکست حزب باهوجان ساماج در این ایالت، چندان سودی نبردند. حزب کنگره تنها توانست ۲۷ صندلی را از آن خود کند و وضع حزب «باراتیا جاناتا» تنها کمی بهتر بود. در عوض یک حزب چپ‌گرای محلی که عمر چندانی هم از تاسیس آن نمی‌گذرد، به نام حزب ساماج‌وادی، توانست ۲۲۱ صندلی را از آن خود کند.

اما این رویدادها چه دستاوردی برای هند دارند؟ امروزه ترس آشکار از این است که با ضعیف شدن دو حزب بزرگ فراگیر و ملی هند، یعنی حزب کنگره و حزب باراتیا جاناتا، کشور به سوی بی‌ثباتی سیاسی برود. اما این رویدادهای بزرگ انتخاباتی تاکنون بر بازارهای مالی تاثیری نداشته و آنها را آشفته نساخته‌اند. به خاطر بزرگی سامانه پارلمانی و نیز پهناوری این سرزمین، هر شش ماه یک‌بار در گوشه‌ای از این کشور انتخابات برگزار می‌شود و سرمایه‌گذاران و تحلیلگران سیاسی کمتر پیش می‌آید که از نتایج این انتخابات، هر چقدر هم که غافلگیرکننده باشد، تاثیر بپذیرند.

در کوتاه‌مدت، ممکن است که نگرانی‌هایی درباره ضعیف شدن حزب کنگره و در نتیجه برگزاری انتخابات زودرس، که در هر صورت زودتر از سال ۲۰۱۴ نخواهد بود، وجود داشته باشد. حزب کنگره اینک وابسته به پشتیبانی شماری از شرکای ائتلافی خود و نیز احزاب فاقد سهم در دولت فعلی مانند «ساماج وادی» است که از حزب اصلی رقیب حزب کنگره یعنی حزب باراتیا جاناتا، در رد کردن بودجه سالانه در مجلس پشتیبانی نکرد و به دولت رای اعتماد داد. اما پیروزی‌های انتخاباتی اخیر توسط دو حزب منطقه‌ای، یعنی «ترینامول» که بر استان بنگال غربی حکم می‌راند و نیز حزب «ساماج وادی»، این گمان را افزایش داده است که ممکن است آنها دولت مرکزی را با برگزاری انتخابات زودهنگام به زیر کشند.

اما حتی اگر انتخابات عمومی زودهنگام نیز انجام نشود، به نظر می‌رسد که امکان ندارد هیچ یک از این احزاب از شتاب بخشیدن به سقوط کابینه فعلی، منفعت مهمی به دست آورند. برعکس، هر دوی این احزاب تازه‌پا، از اینکه حکومتی در دهلی بر سر کار باشد که از آنها بالنسبه حرف‌شنوی داشته باشد، بیشتر سود خواهند برد. وقتی که دولت مرکزی دست‌کم در برخی تصمیم‌گیری‌ها گوش به فرمان آنها است، چرا باید دست به خطر بزنند و خواهان انتخابات زودهنگام شوند؟

شاید به نظر برسد که هند زیاده از حد کشوری مردم‌سالار است. در این کشور هر چند ماه یک بار در برخی استان‌ها انتخابات برگزار می‌شود، ساختار سیاسی چندپاره‌ای با حضور بیش از چهل حزب در مجلس این کشور درست شده، و فرآیند انتخاباتی موجود، چندان به پایداری قدرت در دست دو حزب اصلی یاری نمی‌رساند. در‌واقع، اگر با کمی حسرت به همسایه بزرگ هند در آن سوی هیمالیا نگاه کنیم، می‌بینیم که کشور چین نه تنها گرفتاری‌های یک سامانه سیاسی مردم‌سالار را ندارد، بلکه مدیریت مبتنی بر برنامه‌ریزی بلند‌مدت برای تغییر کامل کادر رهبری از بالا را در دست گرفته است.

به این ترتیب شاید عده‌ای بگویند که هند ممکن است به دلیل وجود این همه احزاب مختلف، وارد نوعی هرج و مرج سیاسی شود و حجم بالای دعواهای سیاسی گیج‌کننده در ایالت‌های مختلف، که در آغاز سده بیست و یکم شدیدتر هم شده، می‌تواند به هند ضربه بزند. اما بر اساس یک تحلیل دیگر، باید به یاد داشت که هند کشوری یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفری است که از راه مردم‌سالاری، روشی مفید را برای مدیریت تضادهای بی‌شمار قومی و مذهبی و عقیدتی درون خود یافته است. از این نگاه، نه تنها نباید نگران وضعیت کنونی بود، بلکه باید خوشحال و هیجان‌زده نیز شد.

ای.پی.تامپسون، تاریخ‌نگار انگلیسی نوشته است: «هندوستان شاید مهم‌ترین کشور در جهان آینده باشد. همه خطوط همگرایی در جهان از درون این جامعه می‌گذرند... هیچ تفکری در شرق و غرب جهان نیست که در ذهن هندی خطور نکرده و هم‌اکنون در هند طرفداران متعددی نداشته باشد.»

هند، در آغاز قرن بیست و یکم، از راه‌های گوناگون خود را ابراز می‌کند. توان این کشور در این است که می‌تواند خودش را به گونه‌های بسیار به نمایش بگذارد. و این همه به خاطر گوناگونی در مذهب، نژاد، طبقه، رنگ، فرهنگ، آیین و سنت در میان مردم و همچنان توافق عمومی بر سر نگهداشت سامانه‌ای مردم‌سالار در این کشور است.

این توافق عمومی، اصل ساده‌ای در یک سامانه مردم‌سالار است که می‌گوید لازم نیست با همه چیز موافق باشی، تنها باید دانست که به چه روشی باید مخالفت خود را بگویی. علت آن که هندوستان، با وجود پیش‌بینی‌های بسیار درباره تجزیه این کشور، همچنان شش دهه پس از استقلال بر سر پا است، آن است که توافقی در میان مردم آن پدید آمده که بتوانند کشور خود را اداره کنند، بدون آنکه لزوما به یک توافق عمومی بر سر همه چیز برسند. این همان هندی است که ماهاتما گاندی به خاطر آزادی آن جنگید و سیاست آشفته آن آنقدر ارزش دارد که پاس داشته شود.

نویسنده: شَشی تارور*

مترجم: ماندانا تیشه یار

منبع: پروجکت سندیکیت**

یادداشت‌ها:

[۱]: هندوستان کشوری است فدرال و سامانه انتخاباتی در این کشور به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده است که هر استان بتواند مجلس محلی و کابینه اجرایی ویژه خود را داشته باشد که توسط مردم همان استان انتخاب می‌شوند. مردم این کشور همچنین نمایندگان خود را در سطح ملی برای حضور در دو مجلس ملی این کشور از راه رای دادن به نامزدهای احزاب سیاسی، انتخاب می‌کنند. سامانه سیاسی در هندوستان، ویژگی‌های منحصر به فردی دارد و بسیاری آن را تلفیقی از سامانه پارلمانی وست‌مینیستر در انگلستان و سامانه فدرالی در ایالات متحده آمریکا

می‌دانند.

[۲]: حزب کنگره ملی هند، قدیمی‌ترین حزب سیاسی در این کشور است که نقش مهمی در مبارزه برای استقلال هند از دست استعمار انگلیس بازی کرده است. در سال‌های پس از استقلال هند، بیشتر نخست وزیران این کشور از حزب کنگره بوده اند و گرایش‌های چپ گرایانه و نوخواهانه آن به همراه پایبندی به اصول مردم سالاری و سکولاریسم در میان اعضای این حزب، سبب شده است که ساختار سیاسی در هندوستان، با وجود نابرابری‌های طبقاتی و اجتماعی در این کشور، همچنان بر پایه رای مردم و مشارکت سیاسی افراد و گروه‌های غیردولتی در ساختار قدرت پیش رود.

[۳]: حزب دست راستی باراتیا جاناتا پارتی (یا حزب مردم هند) که از دهه ۱۹۷۰ رفته رفته زمینه شکل گیری آن فراهم آمد و توانست در دهه ۱۹۹۰ قدرت را از دست حزب کنگره ملی به در آورد، حزبی ملی گرا است که بر هویت و فرهنگ هندو در سرزمین پهناور هندوستان تاکید می‌ورزد و همین، زمینه ساز بروز برخوردهای بسیار میان هواداران این حزب و دیگر هندیانی که پیرو آیین‌ها و فرهنگ‌های دیگر هستند، به ویژه مسلمانان هند، شده است.

* «شَشی تارور» هم‌اکنون یکی از نمایندگان پارلمان هند است. وی در گذشته از مقامات ارشد وزارت امور خارجه هند بوده و ده‌ها کتاب از جمله «هند: از نیمه شب تا هزاره» و «نهرو: اختراع هند» را به نگارش در آورده است.

** متن اصلی (انگلیسی) این مقاله، در آدرس اینترنتی زیر قابل دسترسی است:

http://www.project-syndicate.org/commentary/india-s-democratic-tempest



همچنین مشاهده کنید