شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

معضل روسی ژاپن


معضل روسی ژاپن

برای رهبران و مردم ژاپن, الحاق بی رحمانه کریمه به دست ولادیمیر پوتین, بازگشتی قابل انتظار به الگوی طبیعی و تاریخی روسیه بود درواقع, بیشتر ژاپنی ها این اقدام را ناشی از ژن های توسعه طلبی که در DNA سیاسی روسیه جاخوش کرده است, می دانند و نه صرفا اقدامی از طرف شخص رئیس جمهور پوتین یا محصول بحران های به وجود آمده در اوکراین

برای رهبران و مردم ژاپن، الحاق بی‌رحمانه کریمه به دست ولادیمیر پوتین، بازگشتی قابل انتظار به الگوی طبیعی و تاریخی روسیه بود. درواقع، بیشتر ژاپنی‌ها این اقدام را ناشی از ژن‌های توسعه‌طلبی که در DNA سیاسی روسیه جاخوش کرده است، می‌دانند و نه صرفا اقدامی از طرف شخص رئیس‌جمهور پوتین یا محصول بحران‌های به وجود آمده در اوکراین.

بی‌تردید، ژاپن نگران اقدامات توسعه‌طلبانه روسیه است، چراکه تنها کشور عضو گروه هفت (آلمان، فرانسه، ایتالیا، انگلیس، ژاپن، ایالات متحده آمریکا و کانادا) است که در حال حاضر اختلافات ارضی با روسیه دارد. در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، سرزمین‌های شمالی ژاپن به اشغال روسیه در آمد. اشغال این مناطق بین ۲۵ آگوست تا ۵ سپتامبر ۱۹۴۵ اتفاق افتاد؛ در واقع اتحاد جماهیر شوروی پیمان بی طرفی ژاپن و شوروی را لغو کرد و نه تنها به منطقه منچوری که تحت اشغال ژاپن بود تجاوز کرد؛ بلکه به جنوب جزیره ساخالین و سرزمین‌های آبا و اجدادی ژاپن مثل جزیره‌های اتوروفو، کاناشیری، شیکوتان و هبومای نیز حمله کرد.

استالین با آگاهی بر اینکه توسعه و پیشرفت آمریکا و استفاده از سلاح اتمی علیه ژاپن، شوروی را از دستاوردهای ارضی در شرق محروم خواهد کرد، به ارتش سرخ فرمان حمله داد. ژاپن که پیش ازاین مساله، بمباران هیروشیما و ناکازاکی را از سر گذرانده بود، به ناچار در ۱۴ آگوست، قطعنامه پوتسدام را پذیرفت و به دنبال آن ارتش سرخ لشکرکشی خود را آغاز کرد؛ همه این جریانات در حالی اتفاق افتاد که جنگ جهانی قبلا پایان یافته بود. از آن زمان، این جزایر توسط شوروی و دولت جانشین آن یعنی روسیه اداره شده‌اند و همانند نقاط دیگر روسیه، ساکنان آن به دلیل حاکمان فاسد و همواره ناکارآمد، در فقر به سر می‌برند؛ چه زمانی که به وسیله کمونیست‌ها اداره می‌شدند و چه اکنون که در دستان دوستداران نظام سرمایه‌داری گرفتار شده‌‌اند. در دوره حکومت شوروی، بعد از اینکه بومیان ژاپنی سرزمین‌های شمالی کشته یا از این مناطق اخراج شدند، تعداد بسیاری از اوکراینی‌ها به این جزایر آورده شدند که هنوز هم در این مناطق زندگی می‌کنند. اگر یک همه‌پرسی استقلال در جزیره اتوروفو که

۶۰ درصد ساکنان آن اصالت اوکراینی دارند برگزار شود، برای من جالب خواهد بود که بدانم آیا پوتین نتایج آن را به همان راحتی که همه‌پرسی در کریمه را آن هم به زور اسلحه برگزار کرد، خواهد پذیرفت؟ «شینزو آبه» بعد از آنکه در سال ۲۰۱۲به عنوان نخست وزیر ژاپن بر سر قدرت آمد، به دنبال آن بود که روابط با پوتین را به امید آغاز گفت‌وگوهای جدی در رابطه با سرزمین‌های شمالی بهبود بخشد؛ اما در حال حاضر که پوتین پروژه تجدید امپراتوری خود را به اجرا درآورده است، همه آن امیدها بر باد رفته‌اند.

بر این اساس، شینزو آبه الحاق کریمه را محکوم کرد و آن را «نقض تمامیت ارضی اوکراین و حاکمیت و قلمرو آن» دانست. آبه همچنین اضافه کرد «تلاش برای تغییر وضع موجود به وسیله زور نادیده گرفته نخواهد شد» و اینکه ژاپن به منظور همکاری با گروه هفت تحریم‌های بیشتری را علیه روسیه درنظر خواهد گرفت.

ناگفته پیداست که همه این اظهارات، موکد این حقیقت است که قلمرو ژاپن و آب‌های ساحلی آن در غرب دریای چین، توسط کشور چین «به وسیله زور» مورد تهدید قرار گرفته است. اکنون نکته مهمی که از این مساله حاصل می‌شود این است که هر جایی که صحبت از اختلافات ارضی به میان می‌آید، ژاپن نباید به «تلاش برای تغییر وضع موجود با پشتوانه زور» تعظیم کند.

واکنش چین به بحران اوکراین بسیار قابل تامل است. طی سه دهه، چین ادعای عدم مداخله در امور داخلی کشورهای مستقل را داشته و این موضوع را به‌عنوان یک قاعده مهم در روابط بین‌الملل خود برشمرده است؛ اما وقتی که پوتین به اوکراین حمله کرد، چین رویکردی محافظه‌کارانه نسبت به قاعده مهم خود نشان داد. این کشور به جای آنکه روسیه را به خاطر تجاوز و الحاق کریمه محکوم کند، در شورای امنیت سازمان ملل رای ممتنع خود را اعلام کرد و بیشتر از آنکه رفتار قلدرمآبانه پوتین را مورد انتقاد قرار دهد، دولت جدید و مردمی اوکراین را شماتت کرد.

همه کشورهای آسیایی در تکاپوی آن هستند که فقط یک دلیل قانع‌کننده از موافقت ضمنی چین با روسیه در رابطه با تصرف خاک کریمه بیرون بکشند. چین معتقد است که در این زمینه حق دارد و اگر واقعا بر این باور است که همه مشکلات با تجاوز به اراضی مورد اختلاف حل خواهد شد، بنابراین اقدامات مشابه از طرف این کشور چه در جنوب دریای چین و چه در هیمالیای هند، دور از انتظار نخواهد بود. نتیجه اینکه، پیشگیری از چنین وقایعی مستلزم آن است که کشورهای آسیایی، پدافندهای خود را استحکام بخشند و خواستار تبعیت تمامی کشورها از قوانینبین‌الملل شوند تا چین آگاهی یابد که تصرف سرزمین‌ها به سبک پوتین، برای اقتصاد این کشور بسیار گران تمام خواهد شد.

در آینده نزدیک، ژاپن همکاری‌های خود را با گروه هفت ادامه خواهد داد تا مطمئن شود که جاه‌طلبی بی‌پروای پوتین، نقطه دیگری از اوکراین را به خطر نخواهد انداخت. علاوه بر این، ژاپن تصمیم گرفته است که مبلغ ۱۵۰میلیارد ین ژاپن (۵/۱ میلیارد دلار) را به عنوان کمک‌های اقتصادی برای اوکراین فراهم کند؛ این بزرگ‌ترین کمکی است که تا به امروز از طرف یک کشور ارائه شده است. قبل از تهاجم به کریمه، مذاکرات ارضی بین ژاپن و روسیه نشانه‌هایی از پیشرفت در خود داشت. علاوه بر این، تلاش برای همکاری‌های دوجانبه، مانند پروژه‌های مربوط به گاز طبیعی مایع، امیدوارکننده بود.

اکنون واضح است که پوتین نه تنها در حال بازگرداندن روسیه به دوره رکود اواخر حکومت شوروی است، بلکه او سخن لئونید برژنف، رهبر سابق شوروی را نیز تصدیق می‌کند: «ما نگهدار آن چیزی هستیم که در دست داریم.» بنابراین صحبت پوتین درباره رسیدن به توافق با ژاپن بر سر سرزمین‌های شمالی همانقدر کذب است که ادعای او مبنی بر در خطر بودن روس‌های مقیم کریمه و نیاز به محافظت از آنها به وسیله سربازان روس. مهم‌تر اینکه، ژاپن به خوبی آگاه است که تجارت با «روسیه متجاوز» که نظم بین‌الملل را بر هم زده است، می‌تواند همسایگان را ترغیب کند که تاکتیک‌های غیرقانونی پوتین را جایز بدانند. ژاپن تهدیدها و بد اخلاقی‌هایی را که در هر نقطه‌ای از جهان اتفاق می‌افتد خطری علیه امنیت خود نیز می‌داند و بی‌تردید واکنش مناسبی نشان خواهد داد.

نویسنده: یوریکو کوئیکه

یوریکو کوئیکه، مشاور امنیت ملی و وزیر دفاع سابق ژاپن، رئیس شورای عمومی حزب لیبرال دموکرات ژاپن بود و در حال حاضر از اعضای قوه مقننه ژاپن ( National Diet) است.

مترجم: سمانه فیاضی