یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

شیرینی قند در انعکاس تلخی مرگ


شیرینی قند در انعکاس تلخی مرگ

نگاهی به فیلم یه حبه قند

سیدرضا میرکریمی و سینمای قصه گویش را از "کودک و سرباز" می شناسیم و بعد فیلم ارزشمندی به نام "زیر نور ماه" که برای کارگردانش راه رفتن بر روی لبه تیغ بود. در ادامه "خیلی دور خیلی نزدیک"، سپس "به همین سادگی" و حالا "یه حبه قند" کارنامه درخشان او را به رخ می کشد.

روند فیلمسازی میرکریمی از "کودک و سرباز" تا "یه حبه قند" نشان دهنده حضور سینماگری پویا است که علاقه وافری به سینمای قصه گو دارد و با نیم نگاهی به سینمای کلاسیک تدریجا به فضایی ساختارگرا رسیده است و شاید دغدغه اصلیش دیگر آن قصه گویی کلاسیک نباشد و بیشتر فضاسازی را دنبال کند، تصویری که بیشتر منعکس کننده سادگی ظاهری اولیه در پس تصاویری با معانی عمیق تر و بعضاً فلسفی شرقی است که معنا پیدا می کنند.

"یه حبه قند"، برشی از زندگی است. کریمی به بهانه ازدواج خواهر کوچک و حضور ۴ خواهر بزرگتر با همسران و فرزندانشان برای کمک در برگزاری مراسم ، چشم بیننده را به روی یک زندگی سنتی و ایرانی باز می کند. همین یک خط، کل ماجرای فیلم است اما آنچه دیدن این اتفاق سینمایی را مهم می کند، دریچه ای به دنیای کودکی و زمان خانه مادربزرگهاست که مزه شیرین سکانس های مملو از رنگ و نور را بیشتر به دل می نشاند.

مهمترین وجه تمایز "یه حبه قند" با دیگر آثار کارنامه میرکریمی تفاوت اصلی در ساختار فیلم نامه است. همانگونه که عنوان شد کریمی با کارنامه سینمای اش نشان داده بود فیلم سازی است که به روایت قصه در کل اثر اهمیت زیادی می دهد اما اینبار با اثر جدید خود یک فیلم ضد قصه را روایت کرده است. داستان تک خطی فیلم سعی ندارد مخاطب را به دنبال اتفاقات خاص و عجیب و غریب بکشد. فیلم بیشتر از انکه به دنبال شناسندن شخصیت ها و کاراکترهایش باشد به دنبال تصویر سازی بعضاً مستندی از زندگی سنتی و شیرین ایرانی است. به عبارتی کریمی در "یه حبه قند" داستانی را روایت نمی کند بلکه با فضاسازی، تصاویر زیبای کارت پستالی از زندگی سنتی ایرانی ترسیم کرده است.

همین امر را می توان به نوع شخصیت پردازی فیلم تعمیم داد. در "یه حبه قند" شخصیت پردازی به صورت واحد و مجزا شکل نگرفته و کلیت خانواده سنتی داستان به عنوان شخصیت اصلی داستان برجسته تر است. مخاطب خود را به نوعی با تمامی اعضای این خانواده درگیر می کند و از تکیه زدن بر روی کاراکتری خاص دوری می ورزد. به عنوان نمونه مخاطب در این فیلم به هیچ عنوان خود را درگیر ماجرا نمی کند نه انتخاب همسر پسندیده خیلی برای تماشاگر مهم است و نه حتی مرگ شیرین دایی. تنها نکته ای که بیشتر مخاطب را درگیر می کند کلیت خانواده و برخورد کل در برابر جزئیات روابط است. همین امر است که اهمیت سکانس هایی مانند شام عزا را پر رنگ تر می کند.

از نگاهی دیگر دو خط اصلی قصه بر پایه غم و شادی استوار شده است که نه تنها منجر به دو پاره شدن کلیت اصلی فیلم نیست بلکه زاویه دید کریمی این موضوع مهم را به گونه ای جدا نشدنی در کنار یکدیگر تصویر کرده است که بی شک باور پذیری بیشتری را برای مخاطب به همراه دارد. به عبارتی دیگر همه عناصر زندگی، شیرین تصویر شده است، قندی که برای مراسم ازدواج پسندیده شکسته شده، منجر به مرگ دایی میشود و در نهایت فاصله بین مرگ و زندگی به کوتاهی فرو دادن یک حبه قند است.

فیلم پر بازیگر کریمی در عین حال حال و هوای نوستالژیک ایرانی را با میزانس های بسیار دقیق و قابل تصویر کرده است. در دوره ای که دیگر به دیدن قاب بندی های تک نفره و بعضاً دو نفره عادت کرده ایم میر کریمی نه تنها توانسته میزانس هایی شلوغ و پر بازیگر را طراحی کند بلکه به پس زمینه قاب بندی های فیلم اهمیت داده است و همین نکته باعث شده رئالیسم جاری در فیلم آنقدر برجسته باشد.

این هنرمندی کارگردان در کنار تصاویر زیبای حمید خضوعی ابیانه و سکانس هایی که به مدد طراحی صحنه شاه ابراهیمی همگی سرشار از رنگهای شاد هستند، روحمان را جلا می دهد و برای ساعتی ما را از روزمرگی زندگی شهری دور می کند.

تدوین فیلم نیز یکی دیگر از نکات قوت و مثبت اثر به شمار می آید، برش های حسن حسندوست عالی از آب درآمده و ریتم فیلم با اینکه بیشتر سکانس ها در محیطی بسته رخ می دهد به هیچ وجه دچار افت نشده است.

همه اینها در کنار بازیگری درخشان فیلم اثری ماندگار را برای مخاطب ایرانی به روی پرده برده است. در کنار بازیهای یک دست اکثر کاراکترهای فیلم بازی فرهاد اصلانی، سعید پورصمیمی و علی الخصوص ریما رامین فر همدلی بیشتری را برای مخاطب در بر دارد.

در نگاهی کلی به آخرین اثر میرکریمی ذکر این نکته ضروری است که کارگردان در کنار نگاه شاعرانه نوستالژیکش به زندگی معاصر جامعه ایران، نیم نگاهی به فلسفه وجودی زندگی و مرگ داشته است و بعضا با استفاده از نمادهایی که در کنار سکانس های سرشار از نور ورنگش به کار برده است. سعی دارد به نوعی به رجعت دوباره به ریشه ها اشاره ای مستقیم داشته باشد. کریمی با اینکه در بعضی از سکانس هایش به نوعی نفوذ مدرنیته را در فرهنگ بومی ایران زمین تصویر کرده است. اما از بعدی دیگر دغدغه اصلی آخرین اثرش نگاهی بی پرده به زندگی انسانهای جامعه معاصر شهری است که همه ریشه ها را فدای مدرنیته کرده و به نوعی، استقلال فکری آنان را به انزوای شخصیتی رسانده است. "یه حبه قند" مرثیه شیرینی است بر روزهایی که خانواده معنای حقیقی اش را در حواشی زندگی مدرن از دست نداده بود.

سیده مریم مطلب پور