جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
بازی های المپیک چگونه شهرهای میزبان را ویران می کند
همزمان با اعلام رسمی نامزدی شهر شیکاگو برای میزبانی بازیهای المپیک تابستانی سال ۲۰۱۶ میلادی، بسیاری از منتقدان و مخالفان برپایی این رقابتهای پر سر وصدا، به اعلام دلایل مخالفت خود با این مسابقات پرداختهاند. نویسنده که خود از ساکنان این شهر میباشد، با توجه به آثار ناگوار برپایی این بازیها در شهرهای میزبان، به ویژه آواره نمودن مردم محلی، سرکوب آنان با روشهای غیرانسانی، ایجاد تورم، ساخت پروژههای عمرانی کم فایده، به وجود آوردن انبوهی از بدهیهای کمرشکن، تخریب محیط زیست و پرداخت رشوه به مقامات محلی، یادآوری میکند که مدیران کمیته بینالمللی المپیک، در سالهای اخیر به دنبال اعتراضات گسترده مردم شهرهای برلین و تورنتو و ناگویا، نامزدی این شهرها را لغو نمودند. بدین ترتیب، مردم شیکاگو نیز میتوانند با همبستگی و اتحاد و مقاومت، از بروز یک فاجعه بزرگ جلوگیری کنند.
ریچارد ام.دالی شهردار شیکاگو که ۱۸ سال در این سمت به فعالیت مشغول است، بهشت زمینیاش را در حال ورود به عصری جدید میبیند، چرا که کمیته المپیک ایالات متحده در این شهر قرار دارد و شیکاگو به عنوان یکی از کاندیداهای برپایی بازیهای المپیک در سال ۲۰۱۶ میلادی مطرح شده است. گفتنی است که در صورت پذیرش میزبانی شیکاگو، زمینی در بخش جنوبی این شهر به عنوان دهکده بازیها طراحی و ساخته خواهد شد. این منطقه که از دیرباز به عنوان یک بوستان عمومی شناخته می شده، اینک ماههاست که به روی عموم بسته شده و تنها افراد بلندپایه دولتی و مدیران تجاری میتوانند از آن بازدید نمایند. این پارک هماینک از هر زمان دیگری تمیزتر شده و قرار است با انجام اصلاحاتی پرهزینه، موافقت مدیران کمیته بینالمللی المپیک برای برگزاری این رقابتهای پر سر و صدا فراهم گردد. اما رهبران یک ائتلاف مخالف بازیهای المپیک، با اجاره یک اتوبوس و نصب چند بلندگوی پرقدرت و حضور در مقابل در ورودی این مجموعه، مخالفت خود را اعلام مینمایند.
آقای فلمینگ، یکی از این افراد میگوید: «آیا سودآوری مهم ترین چیز است؟...این بازیها را به شهر شیکاگو نیاورید. ما هم اینک نیز با انبوهی از تنشها و ناآرامیهای نژادی روبهرو هستیم.»
به هرحال، شیکاگو با پشتسر گذاشتن لوسآنجلس، هم اینک باید برای میزبانی این رقابتها با شهرهای توکیو، ریودوژانیرو، مادرید و چند شهر کمشانستر به رقابت بپردازد. این شهر برای اولین بار میزبانی مسابقات پر سر و صدا و پرهیاهوی المپیک تابستانی را در چند قدمی خود میبیند.
از سوی دیگر، شواهد و دلایل تاریخی نشان میدهد که برگزاری المپیک، شهرهای میزبان را با تغییراتی گسترده و شدید روبهرو مینماید. ساخت پروژههای غولپیکر ورزشی و اقامتی عموماً یک بار مصرف و پرداخت بودجهای هنگفت برای آمادهسازی دهکده المپیک، آثار ناگوار زیادی را برای شهروندان بر جای میگذارد. اینک سیاستهای خودکامه شهردار شیکاگو ریچارد دالی و روشهای زیادهخواهانه مدیران کمیته بینالمللی المپیک، تا حدود بسیار زیادی، همخوان هستند. هر دوی آنها ترجیح میدهند که تصمیماتشان را پشت درهای بسته اتخاذ کنند، اتفاقات گذشته را به راحتی نادیده بگیرند، پولهای زیادی را هدر بدهند و در نهایت، زمینه سرگرمی و ثروتاندوزی ثروتمندان را فراهم کنند.
● المپیک، خون، اشک و آوارگی
آثار فاجعه بار و قابل پیشبینی میزبانی این رقابتها که در سایه صنعتی پرسر و صدا به نام صنعت بازیهای المپیک بر شهرهای میزبان تحمیل میگردد، همواره بسیار گسترده و ناگوار بوده است. مثلاً در مطالعه جامعی که بر روی ۷ شهر میزبان (سئول، بارسلون، آتلانتا، سیدنی، آتن، پکن و لندن) در بازیهای تابستانی انجام گردیده، پژوهشگران عضو مرکز حمایت از حقوق شهروندی که دفتر مرکزی آن در شهر ژنو سوئیس واقع گردیده، به نتایج تکاندهندهای دست یافتهاند. شایان ذکر است که اسفبارترین نتایج در حکومتهای دیکتاتورماب به وجود آمده است. مثلاً دولتمردان چینی ۵/۱ میلیون انسان را برای برپایی این رقابتها در سال جاری آواره نمودهاند و گفته میشود، تا پایان مراحل آمادهسازی، این عدد به دو برابر مقدار کنونی افزایش خواهد یافت. آنان بدون اعلام قبلی، جریان برق و آب شهروندان را قطع نموده و مردم را مجبور به ترک خانههایشان میکنند. در صورت عدم موفقیت، زبالههای شهری و لولههای فاضلاب را در کوچههای آنان سرازیر مینمایند. به دنبال از دست دادن همه زندگیشان، تاکنون چندین زن و مرد چینی تهدید به خودکشی نمودهاند. البته تعدادی از آنها موفق بودهاند و بسیاری از این افراد به دلیل ایجاد ناآرامیهای مردمی، دستگیر و زندانی گردیدهاند.
در این میان، چینیها در ستمگریها و اقدامات خشونتبارشان تنها نیستند. رژیم دیکتاتور حاکم بر کره جنوبی، در سال ۱۹۸۸ میلادی دهها هزار شهروند کرهای را برای برقراری بازیهای المپیک سئول آواره و بیخانمان نموده بود. در آن سال، نیروهای امنیتی خصوصی، با مسدود کردن شبانه خیابانها، تجاوزات جنسی، گاز اشکآور، ضرب و شتم و آتش زدن خانهها، مقاومت مردمی را درهم میشکستند. به علاوه، در آستانه بازیها نیز در همه این شهرهای میزبان، هزاران نفر بدون هیچ دلیلی به اتهام بیخانمانی، سیاه پوست بودن و یا هرزگی، روانه زندان و یا تبعید شدند.
آنچه را که این دستگیریهای انبوه و بولدوزرها قادر به انجام آن نیستند، توسط دست پنهان بازار عملی گردیده است. مثلاً هزاران نفر به دلیل اینکه در خانههایی در حاشیه محل بازیها زندگی می کردهاند، به دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره بهای کمرشکن و یا اقساط سنگین رهن منازل خود به دلیل رشد صعودی قیمتها، بیخانمان گردیدهاند. از سوی دیگر، رشد ۲۴۰ درصدی قیمت مسکن در آستانه بازیهای بارسلونا، فشار اقتصادی زیادی بر عموم مردم وارد نمود.
منتقدان و مخالفان برپایی بازیهای المپیک در شیکاگو نیز به مسأله مشکلات کنونی اقشار کم درآمد و متوسط در این شهر اشاره میکنند. آنان از شهردار شهر خود با عنوان اسلوبودان میلوسویچ یاد می کنند، چرا که اقدامات این دو فرد به ویژه در حوزه پاکسازی شهری و نابودی اقتصادهای محلی، کاملاً مشابه با یکدیگر است. گویی باید مردم شیکاگو در برابر تقسیم شهر خود به دلیل حرصطلبی و ثروتاندوزی تعدادی اندک، تنها یک تماشاگر دست و پا بسته باشند. چرا که هم اینک نیز خانههای ۰۰۰/۵۰۰ دلاری ساخته و عرضه شده، به دنبال اجرای طرحهای بازسازی شیکاگو، برای اکثر مردم غیرقابل دسترس است.
با نگاهی به کارنامه عملکرد دالی و همفکرانش میتوان دریافت که وی در نظر دارد، از این فرصت برای تخلیه مناطق جنوبی شهر که یک محدوده ۶ مایلی تا منطقه هاید پارک (ناحیهای با ساکنان طبقه متوسط) است، استفاده نماید. در نهایت نیز ۰۰۰/۶ خانه برای اسکان ورزشکاران در دهکده المپیک بر روی زمینهای مردم فقیر ساخته خواهد شد. آیا ساکنان پیشین این مناطق قادرند که یک بار دیگر به محلههای خود بازگردند؟ پاسخ من به این سؤال، خیر است.
● وقتی شرایط به سوی یک فاجعه سوق پیدا میکند...
امروزه خانم تونی پرکوینکل عضو شورای شهر شیکاگو، در تلاشهای خود برای افزایش ۱۵ درصدی قیمت خرید زمینهای شهروندان ناکام مانده است. وی همواره بر احقاق حقوق مردم در طرحهای عمرانی پافشاری میکند، ولی تنها موفقیتهای اندکی کسب نموده است. وی تاکنون توانسته حمایت چند گروه فعال اجتماعی را به دست آورد که عذرخواهی مسئولان پروژه به دلیل عدم شفافیت در طرحها و قراردادهای اجرا شده، یک موفقیت بزرگ برای وی و همفکرانش میباشد.
البته حامیان جنبش ضدالمپیک، طرح توسعه سالن بسکتبال مسابقات ۱۹۹۶ آتلانتا را به خوبی به خاطر دارند. چرا که در آن سال، مقامات برگزارکننده تصمیم گرفته بودند تا برخلاف طرح اولیه، صدها خانه دیگر را برای این طرح تخریب کنند. اما با پافشاری گروههای حامی خانوادههای بیبضاعت، تلاش شد تا حقوق این افراد مورد توجه قرار گیرد.
از دیرباز، پرداخت رشوه نیز جزو روشهای مرسوم مدیران شهرهای میزبان برای پیشبرد اهدافشان بوده است. مثلاً در شهر آتلانتا، صدها هزار دلار کمک به سازمانهای امنیتی و قضایی پرداخت شد تا از ادامه فعالیت سازمانهای غیردولتی مخالف میزبانی جلوگیری گردد.
پاتی هاگان از اعضای ائتلاف دورنماهای متعالی (PHAC) چنین میگوید: «آنچه که بیش از هر چیزی ذهن مرا آزار میدهد، این است که سناریوی اقدامات وحشیانه و غیرانسانی مدیران شهرهای میزبان بازیهای المپیک، همواره در حال تکرار شدن است، اما هیچ کدام از شهروندان این شهرها به این حقایق توجهی نمینمایند... و البته پرداخت خفتبار مشتی دلار، همه لطفی است که به خانوادههای طبقه فقیر و متوسط اختصاص مییابد.»
من و بسیاری دیگر از کارشناسان منتقد این بازیها معتقدیم که برای موفقیت بیشتر، باید سازمانهای مردمی قدرتمند نظیر اتحادیههای کارگری نیز به صحنه بیایند. هر چند مدیران این مراکز و سازمانها هم معمولاً در تصمیمات خود، مردد و یا افتان و خیزان عمل میکنند. با گذشت زمان، معمولاً دیگر زمانی برای بازنگری و تغییر طرحهای عمرانی وجود نخواهد داشت.
کریس شاو که رهبری انجمن «ونکوور ۲۰۱۰» را برعهده دارد، با اشاره به اینکه این شهر میزبان بعدی المپیک زمستانی خواهد بود، یادآوری میکند که مسئولان ونکوور هر گونه مخالفت را به شدت سرکوب مینمایند. بابانوئل با مشاهده آوارگی و بیخانمانی مردم فقیر این شهر، چه احساسی خواهد داشت؟
برپا کنندگان این بازیها همواره برای دفاع از اقداماتشان به سودآوری چنین رقابتهایی اشاره میکنند، اما باید دانست که معضلات پدید آمده، برخلاف این منافع موقتی و کوتاه مدت، سالها مردم این شهرها را آزار خواهد داد. همچنین نباید فراموش کرد که بخش اعظم منافع اجتماعی و اقتصادی این بازیها هم نصیب عدهای محدود از شرکتهای تجاری داخلی و بینالمللی میگردد. بسیاری نیز پذیرفتهاند که تغییر در الگوی کنونی، تقریباً ناممکن است.
منتقدان با اشاره به آسیبهای زیستمحیطی، اجتماعی، اقتصادی و به ویژه آوارگی مردم محلی، یادآوری میکنند که قریب به اتفاق وعدههای مطرح شده مدیران شهرهای میزبان در گذشته محقق نشده است. مثلاً نابودی گسترده جنگلهای کانادا برای ساخت چند پیست بزرگ اسکی که با توجه به ظرفیتهای کنونی، عملاً در آینده بیمصرف باقی خواهند ماند، یکی از این نقاط تاریک میباشد.
کسب پول به هر قیمتی؟
در شیکاگو، حامیان این مسابقات معتقدند که ساخت و سازهای عمرانی، توریسم و تجارت چمدانی، منافعی هنگفت را برای شهروندان به همراه خواهد داشت. اما تجارب گذشته، نتایجی متفاوت را نشان میدهد.
مثلاً رابرت بادی استاد اقتصاد ورزشی دانشگاه لیک فارست، کوهی از اطلاعات را در مورد بازیهای المپیک آتلانتا (۲۰۰۶ میلادی) تهیه نموده است. مثلاً بر این اساس، میتوان دریافت که در حقیقت پس از پایان بازیها، نرخ بی کاری افزایش یافته است، چرا که بودجهای هنگفت از منابع اقتصادی موجود، صرف برپایی رقابتهای المپیک گردیده بود. (مثلاً پس از گذشت دو هفته از پایان رقابتها، ۴۰ % مشاغل موقتی به وجود آمده از بین رفت.)
وی میگوید: «من مخالف بازیهای المپیک نیستم، اما نباید برای فروختن ایده این رقابتها، از منافع اقتصادی آن نام برد... پیش از برگزاری این بازیهای پر سر و صدا، علاوه بر آوارگی شهروندان، قیمتها به گونه ای نجومی رشد پیدا می کند و بررسیهای من نیز نشان داد که بسیاری از افراد مجبور شدند با وجود تمایل به ماندن در شهر خود، به سایر شهرها مهاجرت نمایند و بدین ترتیب، آنان پولهای خود را برای هزینه کردن به شهرهایی دیگر منتقل نمودند.»
فیلیپ پورتر استاد اقتصاد دانشگاه فلوریدای جنوبی نیز دریافته که درآمدهای وعده شده در مورد رونق توریسم در شهر آتلانتا، اصولاً تحقق نیافته است. آمار مرتبط با درصد اشغال هتلها، فروش مغازه و آمار استفاده از ظرفیت فرودگاه نیز این یافتههای تحقیقاتی را اثبات میکند. از سوی دیگر، اگرچه درآمدهای موجود به دقت ثبت واعلام میگردد، اما هیچ کس به آوار بدهیهای هنگفت باقیمانده برای مردم توجهی نمیکند.
کمیتههای برگزارکننده هم، با حذف هزینههای عمرانی خود از ترازنامههای مالی ارائه شده به رسانهها، به اصطلاح فعالیتهای خود را سودآور نشان میدهند. چرا که هیچ گاه این هزینههای عمرانی قابل بازیابی نخواهد بود. به علاوه نباید فراموش کرد که مردم محلی پس از پایان بازیها بیدار میشوند. شهر آتن هم اینک با ۹ میلیارد دلار بدهی، سیدنی با ۲/۳ میلیارد دلار بدهکاری و بازیهای بارسلونا نیز ۴/۱ میلیارد دلار بدهی برای مالیاتدهندگان این شهر بر جای گذاشته است. مقامات شهر لندن نیز تاکنون هزینهای دو برابر بودجه اولیه تخصیص داده شده برای برگزاری المپیک ۲۰۱۲ میلادی پرداخت کردهاند. در نهایت هم، دولت چین با ۴۰ میلیارد دلار هزینه، یک ولخرجی تمام عیار را به یادگار گذاشته است.
چگونه میتوان ساخت فروگاههای بزرگتر، مراکز خرید و تفریح و امکانات فرهنگی و اجتماعی جدید را که عموماً پس از دوره یک ماهه برپایی بازیها، بسیار کمتر از ظرفیت اسمی خود به فعالیت میپردازند و باید همه ساله دهها میلیون دلار صرف نگهداری آنها گردد، توجیه کرد؟ و آیا پیمانکاران ساخت این پروژههای غولپیکر را نباید یکی از حامیان مهم چنین رقابتهایی به شمار آورد؟
نکته دیگر حائز توجه این است که مهلتهای زمانی تعیین شده از سوی کمیته بینالمللی المپیک به گونهای تعیین میشوند که در اکثر موارد، ارزیابی نتایج زیستمحیطی و اجتماعی پروژههای در دست اجرا، هیچگاه مورد توجه قرار نمیگیرد.
مثلاً مدیران شهری شیکاگو اعلام کرده اند که ظرف دو دهه آینده، یک شبکه راهآهن شهری را تأسیس خواهند کرد تا بخشهای حومه ای دهکده بازیها را به مرکز شهر متصل نماید. نکته اساسی این است که شهروندان مناطق غربی و جنوبی شیکاگو، هیچ بهرهای از این پروژه نخواهند برد. به همین دلیل، مردم این مناطق، اعتراضات زیادی را مطرح کردهاند.
خانم هلن جفرسون لنسکی، جامعهشناس دانشگاه تورنتو که تاکنون سه کتاب در مورد بازیهای المپیک نگاشته است، میگوید: «انجام چنین پروژههای پرخرج اما فاقد مطالعات کارشناسی، در آینده مردم را با مشکلات زیادی روبهرو میکند... چرا که با پول مردم طرحهایی اجرا میگردد که با خواستههای آنان تناسبی ندارد.»
● سرمایهگذاری، ریاکاری و اتلاف منابع
من معتقدم که انتخاب شهر شیکاگو به عنوان میزبان بازیهای المپیک ۲۰۱۶ میلادی، بیش از هر کس، نزدیکان شهردار دالی را خوشحال خواهد کرد. چرا که آنان میتوانند با مشارکت در طرحهای مختلف مورد نیاز، سودهای زیادی را نصیب خود نمایند. بدین ترتیب، برای انتخابات آتی شورای شهر و شهردار شیکاگو، آنان از هم اینک سرمایهگذاری سنگینی را آغاز نمودهاند.
چندی پیش یکی از شهروندان سیاهپوست حومه شیکاگو در گفت وگو با روزنامه «شیکاگو سان تایمز» اعلام نموده بود که مسئولان شهری هیچ توجهی به مسایل ما نمی کنند، علیرغم اینکه در این مناطق حومهای، عموماً کمترین درآمد سرانه وجود دارد.
در مجموع، دلایل بسیاری زیادی برای مخالفت با برپایی این بازیها وجود دارد. گویی همه ثروت مردم شهرهای میزبان باید برای برگزاری آبرومند و متظاهرانه این بازیها هزینه شود. در کنار تضعیف زیرساختهای خدماتی، مسأله هزینههای پیشبینی نشده، موضوعی است که عموماً مشکلات مردم را دوچندان مینماید. با پایان بازیها نیز، مردم شهرهای میزبان باید در کنار پروژههای ورزشی غولپیکری زندگی کنند که به ندرت مورد استفاده قرار میگیرد. به علاوه، استفاده از بسیاری از این امکانات ورزشی و خدماتی و اقامتی، به دلیل وضعیت آب و هوا، تنها در یک دوره زمانی محدود ممکن است.
امروزه منتقدان یادآوری میکنند که در چند دهه اخیر، مخالفتهای گسترده مردم شهرهای ناگویا (ژاپن)، تورنتو (کانادا) و برلین (آلمان)، مقامات کمیته بینالمللی المپیک را از ادامه بررسی در مورد شرایط این شهرهای نامزد برپایی مسابقات منصرف نموده است. ما نیز میتوانیم در سایه اتحاد و همبستگی همگانی، ایده برپایی این رقابتها را به تاریخ بسپاریم. این مبارزه اینک شروع شده است و مقاومت همهجانبه، تنها راه پیروزی ما خواهد بود.
محسن داوری
میشا گاوس
منبع: www.InTheseTimes.com
منبع:ماهنامه سیاحت غرب،شماره۶۲
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست