دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

لکه


لکه

پیراهن یقه آروی سفید را که از دست عزیزی برسم هدیه دریافت داشته بودم پوشیدم. بوی تازگی آنچنان از آن به مشام می رسید که گویی امروز از کارگاه تولیدی اش بیرون آمده است. ناهار، در محل …

پیراهن یقه آروی سفید را که از دست عزیزی برسم هدیه دریافت داشته بودم پوشیدم. بوی تازگی آنچنان از آن به مشام می رسید که گویی امروز از کارگاه تولیدی اش بیرون آمده است. ناهار، در محل کارم، چلو خورشت قیمه آوردند. روی خورشت قیمه لا یه ای از چربی نشسته بود. هنگام تناول غذا یک قطره از خورشت روی پیراهن من نشست. لکه چرب زرد رنگ بد منظری بود در زمینه سفید پیراهن نو و پاکیزه. اطرافیان به من گفتند لکه با مایع ظرفشویی می رود. همین کار را کردم. پنبه را به مایع ظرفشویی آغشتم و روی لکه گذاشتم. لکه که از بین نرفت هاله دایره ای دور لکه از مایع ظرفشویی پدید آمد. دلم چرکین شد. بعضی به من گفتند الکل هر دو لکه را می برد. پنبه را به الکل زدم و روی آن گذاشتم. پنبه را که برداشتم، دیدم هاله دیگری دور هاله اول پدید آمده است. دیگر کفرم در آمده بود. تا آدم خیرخواهی آبلیمو آورد و گفت این اسید است و همه لکه ها را از بین می برد چند قطره آبلیمو روی دستمال کاغذی چکاندم روی لکه ها گذاشتم. لکه ها که از بین نرفت هیچ این دفعه هاله زرد کمرنگی دور هاله های دیگر ظاهر شد. داشتم پیراهنم را در می آوردم که فرد خبره ای را پیدا کردند و او «ماست» را پیشنهاد کرد که به عنوان آخرین حربه بکار برم.

بکار بستم. اینک می دیدم در مرکز چهار دایره متحمدالمرکز نامتجانس و ناهمگونی از لکه ها لکه چرب و چیله زرد رنگ خورشت قیمه همچنان به قوت خویش باقیست و در جای خود می درخشد.

نویسنده : عبدالحمید حسین نیا