چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

عقلانیت و معنویت


انقلاب ایران به عقیده بسیاری از اندیشمندان غرب , انقلابی است پست مدرنیستی و در روایت مدرنیته جای نمی گیرد, چرا که این انقلاب بر اساس انگیزه ها و انگیخته های گوناگونی شکل گرفت و اجازه نداد یک متاتئوری به توضیح آن بپردازد

انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ در دوره‌یی‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌ که‌ جریان‌ پست‌ مدرنیسم‌، در ربع‌ آخر قرن‌ بیستم‌، وارد مرحله‌ جدی‌تر شده‌ بود، غالب‌ بحث‌های‌ پست‌ مدرن‌، در دهه‌ هفتاد، به‌ حوزه‌ ادبیات‌ و هنر اختصاص‌ یافته‌ بود و مباحث‌ سیاسی‌ را کمتر در بر می‌گرفت‌. انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ با آن‌ ویژگی‌ ایدئولوژیک‌ و ساختار شکن‌اش‌، مورد توجه‌ متفکرانی‌ چون‌ میشل‌ فوکو، دریدا، ادوارد سعید، رابرت‌ یانگ‌ و لویتار قرار گرفت‌ و توجه‌ آنها را بیش‌ از گذشته‌ به‌ مباحث‌ سیاسی‌، با نگرشی‌ پست‌ مدرنیستی‌، جلب‌ کرد.

از این‌ رو انقلاب‌ ایران‌ به‌ عقیده‌ بسیاری‌ از اندیشمندان‌ غرب‌، انقلابی‌ است‌ پست‌ مدرنیستی‌ و در روایت‌ مدرنیته‌ جای‌ نمی‌گیرد، چرا که‌ اولا این‌ انقلاب‌ بر اساس‌ انگیزه‌ها و انگیخته‌های‌ گوناگونی‌ شکل‌ گرفت‌ و اجازه‌ نداد یک‌ متاتئوری‌ به‌ توضیح‌ آن‌ بپردازد. به‌ بیان‌ دیگر، تئوری‌ها و رهیافت‌های‌ مختلفی‌ می‌طلبد تا قابلیت‌ توضیح‌ یابد. ثانیا انقلاب‌ اسلامی‌، موید نظریه‌ میشل‌ فوکو درباره‌ چهره‌ چهارم‌ قدرت‌ شد، قدرتی‌ که‌ از زیر می‌جوشد و پخش‌ می‌شود و به‌ قول‌ دریدا در قالب‌ پوستر، عکس‌ و شعار هم‌ تجلی‌ پیدا می‌کند. به‌ نظر فوکو، همگان‌ قدرت‌ را عنصری‌ می‌دانند که‌ از بالا اعمال‌ می‌شود، در حالی‌ که‌ قدرت‌، پدیده‌یی‌ است‌ که از پایین‌ به‌ بالا اعمال‌ می‌شود و در همه‌ عوامل‌ اجتماعی‌، منتشر است‌ و بموقع‌، خود را نشان‌ می‌دهد.

از نظر وی‌، محمدرضا شاه‌ تمامی‌ قدرت‌های‌ معارض‌ داخلی‌ را حذف‌ کرده‌ بود، قدرت‌های‌ بین‌المللی‌ نیز برای‌ او خطری‌ به‌ حساب‌ نمی‌آمدند، اما در مدتی‌ کوتاه‌ قدرت‌ مردم‌ انباشته‌ شده‌ و بسیج‌ می‌شود. این‌ قدرت‌ توانست‌ بنیاد رژیم‌ مقتدر پهلوی‌ را براندازد. به‌ عقیده‌ او، روشنفکران‌ یا احزاب‌ سیاسی‌ هیچ‌ نقشی‌ در این‌ ماجرا نداشتند، بلکه‌ خود توده‌ها، روشنفکران‌ را به‌ دنبال‌ خویش‌ کشیدند و نقش‌ پیشتاز را ایفا کردند. ثالثا، انقلاب‌ اسلامی‌ تبلور و تجلی‌ هویت‌های‌ کدر است‌، یعنی‌ یک‌ هویت‌ مشخص و خالصی‌ را نمی‌توان‌ در جریان‌ این‌ انقلاب‌ شناسایی‌ کرد.

هویت‌هایی‌ که‌ انقلاب‌ اسلامی‌ را شکل‌ دادند، رنگارنگ‌ و متنوع‌ بودند. بدین‌ معنی‌ که‌ در این‌ انقلاب‌ تمامی‌ اقشار جامعه‌ حضور داشتند. هویت‌ خاص‌ یا طبقه‌ ویژه‌یی‌ پیشتاز آن‌ نبود، روحانیون‌ نیز تنها از یک‌ طبقه‌ برنخاسته‌ بودند و به‌ همه‌ طبقات‌ اجتماعی‌ ایران‌ تعلق‌ داشتند. رابعا، انقلاب‌ اسلامی‌ نشان‌ داد علی‌رغم‌ به‌ سر آمدن‌ مذهب‌ در گفتمان‌ مدرنیته‌، مذهب‌ می‌تواند در اداره‌ جامعه‌ ایفای‌ نقش‌ کند و در کنار سیاست‌، به‌ وحدت‌ رسد. خامسا انقلاب‌ اسلامی‌ در استراتژی‌ خود، به‌ دنبال‌ این‌ بود که‌ غرب‌ را از مرکزیت‌ بیرون‌ کند و در برابر آن‌ گفتمانی‌ ترسیم‌ کند که‌ رنگ‌ و بوی‌ یک‌ ملت‌ را داشته‌ باشد. علاوه‌ بر این‌، انقلاب‌ ایران‌ با نفی‌ این‌ مطلب‌ که‌ غرب‌، تنها الگوی‌ توسعه‌ یافتگی‌ است‌، به‌ ارایه‌ راهکارهای‌ جدیدی‌ پرداخت‌ که‌ در مدل‌های‌ مارکسیسم‌ و لیبرالیسم‌ جای‌ نمی‌گرفت‌.

● انقلاب‌ ایران‌ در اندیشه‌ فوکو

حکایت‌ میشل‌ فوکو و ایران‌ به‌ سال‌های‌ قبل‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ در این‌ کشور باز می‌گردد، زمانی‌ که‌ در کنار فیلسوف‌ نامدار دیگر فرانسوی‌، ژان‌ پل‌ سارتر، نامه‌ها و اعلامیه‌های‌ تندی‌ را علیه‌ شاه‌ و رژیم‌ استبدادی‌ او و به‌ طرفداری‌ از مردم‌ و روشنفکران‌ ایرانی‌ صادر می‌کردند در پای‌ اکثریت‌ قریب‌ به‌ اتفاق‌ اعلامیه‌های‌ امضا شده‌ توسط‌ سارتر در این‌ زمینه‌، امضای‌ فوکو به‌ چشم‌ می‌خورد. ولی‌ اینجا نیز همچون‌ عرصه‌ تفکر و اندیشه‌، سایه‌ بلند و سنگین‌ سارتر کمتر به‌ فوکو اجازه‌ مطرح‌ شدن‌ را می‌داد. تا اینکه‌ در شهریور ۱۳۵۶ درست‌ در کوران‌ مبارزات‌ انقلابی‌ مردم‌ ایران‌ و به‌ درخواست‌ یک‌ روزنامه‌ ایتالیایی‌ کوریره‌ دلاسرا فیلسوف‌ فرانسوی‌ به‌ تهران‌ آمده‌ و در طی‌ اقامت‌ خود در ایران‌ ۹ مقاله‌ با عناوین‌ گویا و جالب‌ توجه‌ برای‌ این‌ روزنامه‌ ارسال‌ می‌ دارد:

«ارتش‌ زمانی‌ که‌ زمین‌ می‌لرزد»، «شاه‌ صد سال‌ عقب‌ است‌»، «تهران‌: ایمان‌ و اعتقاد در مقابل‌ شاه‌»، «قیامی‌ با دست‌های‌ خالی‌»، «دهن‌ کجی‌ به‌ اپوزیسیون‌»، «گزارش‌ عقاید»، «شورش‌ و قیام‌ مردم‌ ایران‌ سوار بر نوارهای‌ ضبط‌ صوت‌ گسترش‌ می‌یابد»، «رهبر افسانه‌یی‌ قیام‌ ایران‌»، و «انبار باروتی‌ به‌ نام‌ اسلام‌». تنها مقاله‌ فوکو در نشریات‌ فرانسه‌ تحت‌ عنوان‌ «ایرانیان‌ چه‌ رویایی‌ در سر دارند» در مهر ماه‌ ۱۳۶۵ در مجله‌ «لونوول‌ ابزرواتور» به‌ چاپ‌ می‌رسد. «روح‌ جهانی‌ بی‌روح‌» عنوانی‌ است‌ که‌ نویسندگان‌ کتاب‌ «ایران‌: انقلاب‌ به‌ نام‌ خدا» به‌ مصاحبه‌ خود با فوکو درباره‌ انقلاب‌ ایران‌ می‌دهند. بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ فوکو نامه‌ سرگشاده‌یی‌ به‌ مهدی‌ بازرگان‌ نوشته‌ و مقاله‌یی‌ استفهامی‌ تحت‌ عنوان‌ «قیام‌ بی‌فایده‌ است؟» منتشر می‌کند. فوکو همچنین‌ در دو نوبت‌ به‌ حملاتی‌ که‌ علیه‌ او در نشریات‌ صورت‌ گرفته‌ پاسخ‌ می‌گوید: «پاسخ‌ به‌ یک‌ خواننده‌ زن‌ ایرانی‌»، «پاسخ‌ به‌ میشل‌ فوکو و ایران‌» عناوین‌ جوابیه‌های‌ فوکو به‌ کسانی‌ است‌ که‌ او را متهم‌ به‌ طرفداری‌ از انقلاب‌ ایران‌ کرده‌ و به‌ او تاخته‌اند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.