یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

رفیقان قدر همدیگر بدانید


رفیقان قدر همدیگر بدانید

گوئی خصلتی است جدا ناشدنی در بین ما ایرانیان که نمی توانیم قدر آن چیز هائی را که داریم تا هنگامی که آنها از دست نداده ایم بخوبی بدانیم حکایت فوتبال فارسی هم چون دیگر مسائل خاص اجتماع ایرانی است و از قدیم گفته اند ” پهلوان زنده را عشق است “

رفیقان قدر یکدیگر بدانید اجل سنگ است و جان آدم چو شیشه

گوئی خصلتی است جدا ناشدنی در بین ما ایرانیان که نمی توانیم قدر آن چیز هائی را که داریم تا هنگامی که آنها از دست نداده ایم بخوبی بدانیم حکایت فوتبال فارسی هم چون دیگر مسائل خاص اجتماع ایرانی است و از قدیم گفته اند ” پهلوان زنده را عشق است “

حکایت این روزهای بیماری ناصر حجازی هم نوعی دیگر از این نوع نگرش است از روزی که خبر بیماری او به گوش رسیده و شایعه ابتلای او به سرطان که هم تائید و هم تکذیب شده ! به گوش همگان رسیده است به یک باره ناصر حجازی همان مردی که در ماههاو سالهای اخیر به طعنه خود را ” غریبه ” و ” ناشناخته از فوتبال ایران می دانست ” و به برنامه تلویزیونی ۹۰ با طنز در مورد مسابقه پیام کوتاه آنها مبنی بر محبوب ترین فوتبالیست تاریخ ایران سخن گفت حالا تیتر یک تمامی روزنامه های ورزشی و غیر ورزشی ایران شده است گوئی حالا همگان به یادشان آمده که ناصر حجازی نیز روزگاری در این دیار ملی پوش و کاپیتان تیم ملی و تیمهای مطرح باشگاهی این دیار و سالها مربی باشگاه آن بوده است حکایت حجازی چون حکایت مجتبی محرمی است که وقتی در بیمارستان بستری شد همه به یاد او افتادند حکایت او چون حکایت دیروز دهداری و حسین فکری و صفر ایرانپاک و شیرزادگان و… است

حکایت او چون حکایت آن روزهائی است که خبر آمد ” عابد زاده سکته مغزی کرده است “ و هزاران نفر در جلوی بیمارستان کسری گریان او بودند و لی از همان مردم کسانی در اهواز پیدا شده اند که در پنجشنبه گذشته بر زانوی مصدوم او در بازیهای ملی کوبیدند تا جشن پیروزی تیمشان را بگیرند حکایت حجازی چون حکایت مردانی چون حسن حبیبی ومنصور امیر آصفی و عطا الله بهمنش و حسن روشن و مهندس حسین کلانی و اصغر شرفی و نصر الله عبد الهی و حسین کازرانی و ایرج دانائی فرد و آندرانیک اسکندریان و حسن نظری و محمد صادقی و … خیلی ها دیگر است که زنده هستند اما به یاد آنها وقتی می افتیم که خدای ناکرده حس کنیم که ممکن است آنها را از دست بدهیم و یا از دست داده ایم طنز تلخ قصه بیماری حجازی در اینجا است که او در روزی خبر بیماریش را گرفت که کمیته فنی تیمهای ملی در فدراسیون فوتبال جلسه داشتند و بر روی صندلی های جلسه آن کمیته کسانی بعنوان پرسشگر و پاسخگو بودند که به احتمال زیاد روزی آرزو داشته اند که عکسی با بزرگان فوتبال ایران نظیر حجازی بگیرند براستی چه زمانی قرار خواهد شد که قدر پیر های فوتبال دانسته شود ؟

آیا باید زمانی به یاد آنها بیافتیم که روزی چون محرمی و حجازی و عابد زاده بر بستر بیماری افتند و یا چون ناصر محمد خانی تیتر روزنامه های غیر ورزشی شده و یا چو ن دهداری و شیرزادگان و ایرانپاک و… از پیش ما بروند؟ در طرز تفکر کبک گونه هایمان همه چیز را پیش بینی کردیم در فدراسیون فوتبال ایران کمیته ای بعنوان پیش کسوتان این ورزش تشکیل شده است که چند بزرگی نظیر همایون بهزادی و فرامرز ظلی و.. در آن عضویت دارند اما وقتی می بینیم همین کمیته پیش کسوتان در زیر گروه چه افرادی قرار دارد و مدیریت می شود که هیچ محلی از اعراب در تاریخ فوتبال این دیار نداشته اند , آن وقت است که می فهمیم که کمیته پیش کسوتان چیزی جز خانه سالمندانی نیست که بهر نمایش ساخته شده است. در بین اعضای ارشد فدراسیون چند پیش کسوت چون حجازی دیده شده اند ؟ برنامه های فوتبال ایران چون برنامه ریزی برای تیمهای ملی و لیگ فوتبال با نظارت چند نفر از اینان که موی خود را در فوتبال سپید کرده اند انجام می گیرد ؟

کسانی که دم از منشور اخلاقی و دیگر مسائل من در آوردی در فوتبال زده اند چند بار از این بزرگان نظر خواسته اند و اصولا در حالی که بزرگان فوتبال وجود دارند آنها چرا باید بر مسند پستهای مدیریتی فوتبال بنشینند ؟امروز قطعه ای در قبرستان شهر تهران به نام قطعه هنرمندان وجود دارد جائی که یاد آور هنرمندانی است که در هنگام زنده بودنشان کمتر کسی از حاضرین در مراسم تدفینشان به یادشان بود روزگاری ورزشگاه پیر شهر ما امجدیده سابق و یا شیرودی فعلی همان نقش قطعه هنرمندان را بازی می کرد که اگر پیش کسوتی از دنیا می رفت به دور زمین شماره یک کالبدش را می چرخاندند که حالا فوتبال آن را هم به مدد حاتم بخشی بی دلیل سازمان تربیت بدنی ندارد. بیائیم به خود آئیم و قدر بزرگان فوتبال را در هنگام سلامت روح و فکر و جسمشان بدانیم و فوتبال را به صاحبان اصلی آن برگردانیم که اگر غیر از این باشد باید تنها بزرگان را در هنگام بیماری و خدای ناکرده در مهاجرتشان یاد آورد و بر فوتبال ما همچنان غریبه ها حکمرانی می کنند

تورج عاطف



همچنین مشاهده کنید