شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
سرمایه اجتماعی و دکتر مجتهدی
حتما شما تاکنون کلمه سرمایه اجتماعی را شنیدهاید. برخی اقتصاددانان با کاربرد این اصطلاح مخالفند اما کمکم این اصل در حال پذیرفته شدن است که چنین سرمایهای وجود دارد، بسیار هم مهم است و غفلت از آن ممکن است خسارتهای بیشتری نسبت به غفلت از سرمایه پولی و مالی داشته باشد زیرا سرمایههای اخیر در بستر سرمایه اجتماعی است که به کار میرود و ثمر میدهد. به علاوه سرمایه اجتماعی را نمیتوان از خارج وارد کرد اما سرمایه مالی و پولی را میتوان وارد نمود. سرمایه اجتماعی را حتی میتوان با تقریب مناسب به سرمایه مادی تبدیل و معادل آن را تعیین کرد. دو جامعه الف و ب یا دو فرد الف و ب را در نظر بگیرید.
جامعه الف برخلاف جامعه ب دارای مردمی صادق، کوشا و امین است و ضوابط و نظم و قانون در آن رعایت میشود. حال اگر از شما بخواهند که برای بهبود این دو جامعه سرمایه خود را به آنجا ببرید و مثلا کارخانه معینی را تاسیس کنید، ممکن است برای طرحی که مثلا با یک میلیارد تومان در جامعه الف انجام میدهید، در جامعه ب مجبور شوید ۵/۱ برابر هزینه کنید و طبعا سود سرمایه اخیر هم باید بیشتر باشد تا سرمایهگذاری شما صرف کند. این تفاوت رقم از کجا آمده است؟ روشن است که این رقم نیم میلیارد تومان همان سرمایه اجتماعی جامعه الف است که میتوان گفت <آورده> آن جامعه در احداث طرح کارخانه است و طبعا متناسب این سهم آورده نیز سود خواهند گرفت. این سرمایه در برخی جوامع بسیار بالا و در تعدادی دیگر بسیار اندک است. معنای سرمایه اجتماعی را میتوان با ارجاع به مصداق مهمی در ایران بهتر فهمید. مرحوم دکتر محمدعلی مجتهدی مصداق روشنی از این مفهوم است.
هفته گذشته جلسه باشکوهی در تالار دانشکده فنی دانشگاه تهران به مناسبت یکصدمین سال تولد دکتر مجتهدی رئیس دبیرستان البرز برگزار شد که ۳۵ سال ۱۳۵۷۷-۱۳۲۳) در این مسوولیت و نیز حوزههای دیگر آموزشی ازجمله ریاست دانشکده صنعتی پلیتکنیک ۱۳۴۱۱ تا ۱۳۴۴) امیرکبیر فعلی، ریاست و موسس دانشگاه صنعتیشریف ۱۳۴۴۴ تا ۱۳۴۶) و... فعالیت کرد. سرمایه اجتماعی دکتر مجتهدی چقدر بود و چقدر است؟
بهتر است که قضیه را با ذکر خاطرهای از خود وی شروع کنیم. وقتی که وی در سال ۱۳۲۳ ریاست مدرسه البرز را از آمریکاییها میگیرد، این هدف را برای خود تعیین میکند که اداره این مدرسه باید از گذشته بهتر باشد، چراکه اگر چنین نشود خواهند گفت ایرانیجماعت قادر به انجام امور نیست. وی چنان کار میکند که پس از مدت کوتاهی موفق به انجام کار بزرگی میشود. در آن زمان مدرسه برای برخی از دانشآموزان شبانهروزی بود که ساختمان شبانهروزی قدیمی بود و به قول مرحوم مجتهدی، موشهای آن ساختمان اندازه گربه بودند و این برای دانشآموزان مناسب نبود. اما وی بودجهای برای احداث محل شبانهروزی جدید نداشت. پس از مشورت تصمیم میگیرد که از تعدادی افراد پولدار دعوت کند به مدرسه بیایند. وقتی نامهها ارسال میشود، فردای آن روز آقایی مراجعه میکند. مجتهدی از او میپرسد چه کار داری که وی میگوید ظاهرا شما مرا دعوت کردهاید و معلوم میشود یکی از آن افراد دعوت شده است. مجتهدی مشکل شبانهروزی را توضیح میدهد، آن فرد هم درجا یکصد هزار تومان پرداخت میکند. (این رقم در سال ۱۳۲۷ بود که با مقایسه آن به نرخهای فعلی شاید معادل صدها میلیون تومان است.) تا چند روز بعد ۲۵۰ هزار تومان جمع میکند.
نقشهکش، محاسب ساختمان و برخی امور دیگر نیز از سوی افراد علاقهمند به وی مجانی انجام میشود. در فاصله زمانی کوتاهی ساختمان شبانهروزی جدید ساخته و آماده میشود. وی برای افتتاح آن از شاه دعوت میکند که به محل شبانهروزی بیاید، همزمان کمککنندگان را هم دعوت میکند. وقتی که گزارش میدهد و اسامی و مبالغ کمکها را میگوید، شاه از او میپرسد: <چه بامبولی سوار کردی که از اینها پول گرفتی؟> مجتهدی با صراحتی که تعریضی ضمنی هم از آن استنباط میشود پاسخ میدهد که: <بامبولی، قربان در کار نبوده، غیر از اینکه اینها مطمئن شدند که پولشان به مصرف آنچه میخواهند میرسد.> این پاسخ کلید فهم سرمایه اجتماعی مرحوم مجتهدی بود. اتفاقا اکثر افراد کمککننده نفع شخصی هم در آن دبیرستان نداشتهاند (مثلا فرزندشان در آنجا درس بخواند.) وقتی که بر اثر توطئه مهندس ریاضی رئیس وقت مجلس از ریاست پلیتکنیک عزل میشود و در صورتجلسه رسمی وزارت فرهنگ وی را به دمل چرکینی تشبیه میکنند که باید به آن نیشتر زد به وزیر وقت گفت من دملم برای اینکه کسی پیدا نمیشود توی این مملکت یک دبیرستان ۵۳۵۰ نفری را بدون اینکه وزارت آموزش و پرورش دیناری برای حقوق و ساختمان آن خرج کند سالها اداره کند. ارزش مادی این کار را برای دبیرستانی در سطح البرز میتوانیم حساب کنیم که سرمایه مالی عظیمی بوده است این سرمایه اجتماعی دکتر مجتهدی.
سالها بعد مجتهدی مامور تاسیس دانشگاه صنعتی میشود. وی این بار با حمایت افرادی که عموما شاگردان او بودهاند، اقدام به عمل میکند که بعید است که دیگران در گذشته و حال میتوانستند با میلیاردها تومان هم چنین کاری را انجام دهند. او از زمان اخذ حکم تا راهاندازی و احداث ساختمانها و پذیرش دانشجو، حداکثر ۹ ماه زمان صرف کرد. آنان که امروز با امور اجرایی آشنا هستند معنای این فاصله کوتاه را بهتر از هر کس دیگری درک میکنند. اما اهمیت نقش وی در پیشرفت سختافزاری و ساختمانسازی این دانشگاه نبود، بلکه اهمیت وی در آوردن اساتید مجرب از خارج از کشور بود. دانشآموزان وی در البرز و فارغالتحصیلان دانشکدههای فنی و پلیتکنیک چنان به او علاقهمند بودند که دربرابر درخواستهای وی برای آمدن به این دانشگاه، هیچگونه مخالفتی نمیکردند و قراردادهای همکاری وی را بدون مطالعه امضا میکردند و بهترین شهرهای دنیا و کارهای پردرآمد خود را برای اجابت دعوت وی ترک کرده به تهران میآمدند و چنین شد که بهترین دانشگاه صنعتی کشور را تاسیس کرد.
این سرمایه اجتماعی چگونه ایجاد شد؟ وقتی که مدیری چون او حقوق شخصی خود را برای کمک به دانشآموزان و دانشجویان و حتی کارمندان صرف میکند و ذرهای پارتیبازی و تبعیض روا نمیدارد و در حالی که زن و دو فرزندش در اروپا بودهاند، علیرغم تمام توصیهها حاضر نمیشود خدمت در ایران را ترک کند و به آنان بپیوندد تا زندگی راحتی را پیشه کند و... تمام این موارد، تبدیل به سرمایه اجتماعی و در موقع مناسب تبدیل به سرمایه مادی میشود.
وقتی که مجتهدی را به دلیل مخالفتهای مهندس ریاضی از ریاست دانشکده پلیتکنیک برداشتند، هیچ اعتراضی و گلهای نکرد اما هنگامی که فهمید به تبع این کار استاد بسیار متخصص و جوانی را که به وی علاقه داشته و از شاگردان وی بوده نیز به کارگزینی معرفی کردهاند، فورا اقدام میکند و نزد نخستوزیر میرود و با طعنه میگوید: <بنده آدم فاسدی هستم، من آدم بدی هستم، من کارم را و وظیفهام را درست انجام ندادم. به همین دلیل بنده را برداشتند، به جای من یک معلم تاریخ و جغرافی را گذاشتید که رئیس دانشکده پلیتکنیک باشد که از صنعت کوچکترین اطلاعی ندارد. همه تقصیرها را من دارم. حق هم داشتید مرا بردارید. دکتر پرتوی که فیزیسین است و دکتری فیزیک را گذرانده از ام. آی. تی و من استخدامش کردم در پلیتکنیک با حقوق خیلی کمی، ایشان را چرا در اختیار کارگزینی گذاشتند؟...> مجتهدی ادامه میدهد که پس از حل مشکل دکتر پرتوی خوشحال شدم و از پیش نخستوزیری بیرون آمدم. گفتم که من حقیقتا نزد دکتر پرتوی دیگر خجل نیستم که این را به آتش خودم سوزانده باشم. این رفتارها در ظاهر فقط بعد اخلاقی دارد اما چنین نیست. ابعاد سرمایهای آنها وقتی خود را نشان میدهد که کسی مثل مجتهدی دست به کاری میزند، اینجا است که آن سرمایههای اخلاقی تبدیل به سرمایه عظیم مادی میشود.
این رفتار را مقایسه کنید با برخی افراد که حاضرند اطرافیان خود را قربانی کنند تا بر تلی از اجساد آنان صعود کنند، روشن است که چنین افرادی فاقد سرمایه اجتماعی هستند و چهبسا سرمایه آنان منفی است و بدهی اجتماعی دارند و در موقع مقتضی متوجه میشوند که چکهای آنها برگشت میخورد. ارزیابی ارزش مادی سرمایه اجتماعی باقیمانده و به ارث رسیده از مرحوم مجتهدی و امثال او به ما قابل مقایسه با هیچ یک از طرحهای اقتصادی حتی عظیم هم نیست اما چون به چشم ظاهربین نمیآید، مورد غفلت واقع میشود. امروز هم سرمست از دلارهای نفتی هستیم، دلارهایی که جز بدبختی برای ما نخواهد آورد و نیاورده است اما عظیمترین سرمایههای اجتماعی و انسانی موجود در جامعه خود را مورد غفلت قرار میدهیم. چنین مباد.
عباس عبدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
حجاب چین گشت ارشاد ایران رئیس جمهور پاکستان رئیسی مجلس شورای اسلامی توماج صالحی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
کنکور سیل سلامت تهران قم سردار رادان سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان شهرداری تهران پلیس زنان
خودرو بانک مرکزی دلار قیمت خودرو آفریقا قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو ارز سایپا ایران خودرو مسکن
پایتخت خانواده تلویزیون موسیقی ترانه علیدوستی فیلم سریال سینمای ایران مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا ترکیه
پرسپولیس فوتبال آلومینیوم اراک جام حذفی استقلال فوتسال بازی بارسلونا تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور
هوش مصنوعی سامسونگ گوگل همراه اول ناسا الماس تسلا فیلترینگ نخبگان
دندانپزشکی مالاریا آلزایمر کاهش وزن سلامت روان زوال عقل داروخانه