یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
مجله ویستا

باز هم دیر شد


باز هم دیر شد

شاید شما هم جز آن دسته از افرادی هستید که همیشه به محل کار و قرار ملاقات ها دیر می رسید، فرزندتان هر روز باید دقایقی منتظر رسیدن شما باشد، سرویس را از دست می دهید و... انگار قدرت …

شاید شما هم جز آن دسته از افرادی هستید که همیشه به محل کار و قرار ملاقات ها دیر می رسید، فرزندتان هر روز باید دقایقی منتظر رسیدن شما باشد، سرویس را از دست می دهید و... انگار قدرت این تاخیرها آن قدر زیاد است که نمی توان از آنها راحت شد. هر بار که این مسئله تکرار می شود، مجبورید بهانه بیاورید و عذرخواهی کنید. هر بار با خود عهد می بندید که دیر نرسید، اما روز بعد، روز از نو و روزی از نو!

روشی برای جلب توجه

شاید تصور معمول ما این که دیر رسیدن افراد اتفاقی است و آنها واقعا همیشه از این مسئله نگران می شوند. اما برخی اشخاص عمدا این شیوه را پیش می گیرند. هنگامی که دیر به قرار ملاقات می رسید، تنها فکر و دل مشغولی فرد منتظر، رسیدن شماست. انگار با دیر کردن، طرف مقابل را وادار به فکر کردن در مورد خود کرده اید. غیبت ما برخلاف آنچه تصور می کنیم، بسیار به چشم می آید. بعضی افراد وقتی کسی را منتظر می گذارند، در واقع به دنبال این هستند که علاقه او را نسبت به خود بسنجند. آنها آرزوی رسیدن خود را به فرد مقابل القا می کنند.

به همین خاطر است که بعضی از سخنرانان، شنوندگان خود را منتظر می گذارند و یا خانم ها معمولا در ابتدای دوران نامزدی یا ازدواج، چند دقیقه دیرتر به قرار ملاقات می روند.

قدرت را از دیگران گرفتن

در زبان عامیانه گفته می شود که «انتظار، رنج آور است». به عبارت دیگر، کسی که منتظر است، ناراحت است و فردی که دیگران را منتظر می گذارد نیز رنج می برد. کسی که دیگران را منتظر می گذارد، یک رابطه بیمارگونه را ایجاد می کند. با تاخیر خود در واقع موقعیت قربانی را به فرد مقابل داده ایم. او تمام قدرت خود را جمع کرده تا وقتی از راه می رسید ناراحتیش را داد بزند، در حالی که چنان نگرانی در وجودش شکل گرفته که فقط زمانی که پس از این همه عذاب از راه می رسید، آرام می شود.

اما توجه داشته باشید! این رابطه فقط زمانی ایجاد می شود که قربانی انتظار، شکایتی نمی کند و تسلیم می شود. اگر او ناراحتیش را ابراز کند و تصمیم بگیرد که دیگر منتظر نماند و قرار را ترک کند، این حالت کم کم از بین می رود.

امتحان کردن محبت دیگران نسبت به خود

دیر رسیدن سر یک قرار در نهایت می تواند راهی باشد تا بفهمیم دیگران چقدر ما را دوست دارند. با تاخیرهای مکرر، او را از سنگرهایی که گرفته، دور می کنیم. این حالت کمی شبیه کودکی است که با رفتارش، پدر و مادر را امتحان می کند. با اعمال برخی محدودیت ها می توان نهایت صبر فردی که منتظر ماست، را حدس زد. به عبارت دیگر، منتظر گذاشتن دیگران روشی غیرمستقیم است تا از او بپرسیم «تا چه حد می توانی شرایط مرا تحمل کنی؟»

مدیریت اشتباه بر زمان

گرچه از حدود ۸ تا ۱۰ سالگی مفهوم زمان برای بچه ها شناخته می شود، اما برای برخی افراد انگار این مسئله روشن نمی شود! همه ما کسانی را می شناسیم که نمی توانند وقت خود را برنامه ریزی کنند، ترتیب انجام کارها را نمی دانند و یا به قول معروف «گاه در یک لیوان آب غرق شوند و گاهی در دریا هم خیس نمی شوند». گرچه برخی زمان را خیلی بزرگ می کنند و بیش از حد خود را درگیر قید و بندها می کنند، بعضی دیگر برخلاف آنها توجه چندانی به زمانی که برای انجام هر کاری باید صرف کنند، ندارند و آن را دست کم می گیرند. بیشتر افراد تاخیرکننده درک چندان واقعی از زمان ندارند. در مورد ساعت ها نیز آنها همیشه آرزویی فراتر از واقعیت دارند و امیدوارند که زمان طولانی تر شود، انگار فراموش کرده اند که هر شبانه روز فقط ۲۴ ساعت است.

توصیه کاربردی

برای غلبه بر این مشکل، به کسانی که تاخیر برای آنها یک عادت شده، توصیه می شود همیشه یک دفترچه یادداشت داشته باشند و کارهایی که می خواهند انجام دهند از قرار ملاقات، ساعات کاری، مراجعه به پزشک، تماشای برنامه ورزشی و حتی زمان غذا خوردن، انجام امور منزل و خواب را در آن بنویسند. حتی اگر فیلم یا برنامه تلویزیونی نیز تماشا می کنید، زمان را در دفتر یادداشت کنید. همچنین وقتی را که صرف رفتن به جایی می کنید نیز از قلم نیاندازید. این یادداشت ها به شما کمک می کند تا به روشی روشن و واضح، زمانی را که برای تفریح و استراحت صرف می کنید و مدت زمان لازم برای کارها و قرارهای ملاقات را به خوبی بشناسید.

شکلی خودویرانه

اگرچه کسانی که به دیر رسیدن معروف هستند به ظاهر نشان می دهند که همیشه آرامش دارند، زمان در اختیار آنهاست، هر طور که بخواهند کارهایشان را انجام می دهند، به قرارهای اجتماعی پایبند نیستند و برایشان اهمیتی ندارد که دیگران چه فکری در مورد آنها می کنند یا چه احساسی دارند، اما در واقع در دل از ناراحتی و خجالت رنج می برند. در واقع این روشی غیرمستقیم برای پیش برد زندگی به سمت شکست است. تاخیرهای همیشگی، آنها را از شغل دور می کند، کسی روی حرفشان حساب نمی کند، دوستانشان را به خاطر بدقولی از دست می دهند و... این مسئله را می توان یک سیکل ناقص دانست: از اینکه دیر برسند ناراحت می شوند و دیر می رسند تا ناراحت شوند. در پایان باید گفت که این تاخیرها حالت افسردگی عمیقی را مرتبط با نگاه منفی به خود در آنها ایجاد می کند.

مترجم: مریم سادات کاظمی