جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

طلاق همانند ویروس عمل می کند


طلاق همانند ویروس عمل می کند

طلاق مانند یک بیماری ویروسی عمل می کند

طلاق مانند یک بیماری ویروسی عمل می کند. شاید این جمله کمی به نظر عجیب بیاید اما محققان آمریکایی پس از ۳۲ سال تحقیقات دریافتند که طلاق می تواند مانند یک بیماری ویروسی از خانواده ای به خانواده دیگر سرایت کند.

روان شناسان و جامعه شناسان دانشگاه هاروارد، براون و کالیفرنیا در تحقیقاتی که ۳۲ سال به طول انجامید نشان دادند که طلاق یک دوست صمیمی یا یک خویشاوند به طور شگفت انگیزی خطر طلاق افراد نزدیک به زن ها را به میزان ۷۵ درصد افزایش می دهد. در این میان حضور فرزندان نقش یک تعدیل کننده را ایفا کرده است و درصد طلاق خانواده هایی را که در خانواده های نزدیک خود آشنایان طلاق گرفته دارند، کاهش می دهد. هم چنین ثابت شده است که تاثیر طلاق در بین دوستان می تواند موجب شود که خانواده نزدیک به آن ها فرزند کمتری داشته باشند.

محققان در توضیح این پدیده اظهار داشتند طلاق پدیده ای ویروسی است که می تواند به مرزهای فراتر از کسانی که به طور مستقیم درگیر آن شده اند، نفوذ کند. پژوهشگران درباره تئوری «طلاق مسری» می گویند، رفتار بسیاری از زوج های متاهل نشان می دهد که وقتی یکی از دوستان آن ها از همسر خود جدا می شود، آن ها هر نوع رابطه ای را با او قطع می کنند، تاکنون تصور این بود که شاید علت قطع رابطه این باشد که زوج ها نمی خواهند یک نمونه بد از ازدواج را پیش چشمان خود داشته باشند اما اکنون ما متوجه شدیم که افراد متاهل با قطع رابطه خود قصد دارند از ابتلا به این بیماری مسری جلوگیری کنند همانند زمانی که یک نفر به آنفلوآنزا مبتلا می شود و دیگران برای مبتلا نشدن از او فاصله می گیرند.به گفته محققان احساسات منفی برانگیخته شده از افراد مطلقه می تواند در محیط گسترده و به افراد نزدیک به آن ها منتقل شود.

وقتی این موضوع را با دکتر مصطفی اقلیما، کارشناس مددکاری اجتماعی درمیان گذاشتیم با تایید این مطلب به خراسان می گوید: واقعیت این است که داده های تجربی ما سال ها قبل این موضوع را نشان داده است و این همان هشداری است که سال هاست کارشناسان درباره آن، اما با الفاظی دیگر به خانواده ها و مسئولان می دادند و آن از بین رفتن «قبح طلاق» است.

هر پدیده ای که در جامعه فراگیر شود، قبح و زشتی آن از بین می رود باید توجه کرد که نسل پدربزرگ و مادربزرگ های ما به ندرت به طلاق فکر می کردند. آن ها در سنین پایین ازدواج می کردند و سنت ها و رسوم خانواده آن قدر محکم و پایدار بود که به کسی اجازه فکر کردن درباره طلاق را نمی داد.

اما هم اکنون وقتی خانواده ای با سرسختی جوانش برای ازدواج روبه رو می شود، ظاهرا موافقت می کند اما امیدوار است که سر جوان به سنگ بخورد و طلاق بگیرد! می بینید که قبح طلاق چطور در خانواده از بین رفته است و کسی آن را زشت و ناپسند نمی داند. از طرفی وقتی طلاقی در یک خانواده روی داد و دختر یا پسر جوان پس از تجربه ناکام یک زندگی مشترک به منزل پدری برگشت، سایر فرزندان با مشاهده الگوی طلاق، راحت تر به طلاق فکر می کنند و آن را راه حلی برای پایان مشکلات احتمالی زناشویی خود قلمداد می کنند، حتی طلاق در اقوام و آشنایان هم می تواند این پیام را برای دیگران داشته باشد که طلاق راه حل خوبی برای خاتمه مشکلات زناشویی است.

دکتر اقلیما درباره تاثیر طلاق بر تعداد فرزندان خانواده های نزدیک به فرد مطلقه می گوید: وقتی فردی طلاق می گیرد، ناخودآگاه اطرافیان تحت تاثیر تجربه او، به طلاق بیشتر فکر می کنند. همین باعث می شود در ادامه زندگی مشترک و تصمیماتی که می گیرند احتمال طلاق را از ذهن دور نکنند و به بچه کمتر که پس از طلاق مشکلات کمتری دارد، راضی شوند. در صورتی که مادران ۳ نسل قبل بدون این که حتی یک لحظه به طلاق فکر کنند، از بچه دار شدن استقبال می کردند و بچه ها را مانع رسیدن به خواسته های خود نمی دانستند.

هم چنین در شرایطی که اکثر طلاق ها در کشور ما طی ۵ سال اول زندگی روی می دهد، زوج با تفکر و تدبیر بیشتر سعی می کنند اول به ثبات برسند و بعد به فرزندآوری فکر کنند و روی آن وقت بگذارند. بنابراین خانواده های ایرانی تحت تاثیر تجربه طلاق اطرافیان و مشکلات عدیده به فرزند کمتر تمایل بیشتری دارند.

رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران با اشاره به تحولات گسترده در حوزه خانواده های ایرانی و تبعات پردامنه زندگی مدرن بر مردم تصریح می کند: ما در حال گذار از سنت به مدرنیته هستیم و پیامدهای این دوران گذار در میان خانواده ها نیز قابل مشاهده است.

در گذشته اگر کسی طلاق می گرفت انگشت نما می شد اما امروزه همه ما در اطرافیان دور و نزدیک کسانی را می شناسیم که مطلقه هستند. دیگر کسی نمی پرسد «چرا باید زوج از هم جدا شوند؟» زیرا قبح آن از بین رفته است. ارزش قول و تعهد مخدوش شده است اما درگذشته قول و تعهد نقش اساسی چه در زندگی اجتماعی و چه در زندگی خانوادگی ایفا می کرد و اعتماد متقابل بسیار حیاتی بود. با این تفاسیر ضربه ای که در کشور ما به خانواده، شخص و جامعه وارد می آید بسیاربسیار شدید است.در کشور ما هر طلاق یک فاجعه است زیرا قبح طلاق از بین رفته و افراد به راحتی به جدایی از هم تن می دهند اما پس از آن دچار گرداب مشکلات بی پایان طلاق می شوند، هیچ نهاد حمایتی از زنان مطلقه یا بچه های طلاق وجود ندارد و علاوه بر این ها ازدواج با زن مطلقه هنوز پذیرفته شده نیست. بنابراین زنان مطلقه پس از جدایی با یک تجربه ناکام، امید چندانی برای ازسرگرفتن یک زندگی مشترک و موفق ندارند و جامعه هنوز آن ها را به چشم کسانی که دچار یک بزه شده اند می نگرد.

بنابراین هر واقعه طلاق، خانواده و جامعه را دچار تبعات منفی و شدیدش می کند و بهتر است همچنان سعی کنیم با تمهیداتی مانع بروز طلاق شویم.



همچنین مشاهده کنید