شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اگر کتابی از کتاب های کالوینو می خوانی


اگر کتابی از کتاب های کالوینو می خوانی

پیترو چنتانی كه یكی از دوستان ایتالو كالوینو بود, پس از مرگش نوشت «مانند شاعران بزرگ ایران كه با شكار روایات كوتاه تقریباً نامرئی منظومه های بلند می سرودند, كالوینو هنر طرح داستان و اندیشه آموخته بود

● درباره‌ی ایتالو كالوینو و آخرین رمانش

پیترو چنتانی كه یكی از دوستان ایتالو كالوینو بود، پس از مرگش نوشت: «مانند شاعران بزرگ ایران كه با شكار روایات كوتاه تقریباً نامرئی منظومه‌های بلند می‌سرودند، كالوینو هنر طرح داستان و اندیشه آموخته بود و این «قالب‌های كوچك» به نوبت نمایان می‌شدند و اشارات، چشم‌اندازها، معماری‌های ناپایدار و بی‌انتها را به یاد می‌آوردند.»

در جوانی شروع كرده بود به خواندن آثار موزیل، دیلن تامس، گاددا و پاسترناك. اما هیچ كدامشان را نمی‌پسندید و درست به همین خاطر گاه حتی دوستانش را به خشم می‌آورد. اگر چه در نهایت دوستان او را می‌بخشیدند و در خفا خود را متقاعد می‌كردند كه او منتقد نیست. با این همه، كالوینو هرگز ملزم به پاسخگویی به كسی نبود. تنها كاری كه باید انجام می‌داد این بود كه از دنیای ظریف كاغذها و نور آرام چراغ خود دفاع می‌كرد.

چند سالی نگذشت كه كالوینو ناگهان به یكی از بزرگ ترین روایتگران ایتالیایی پایان قرن بیستم بدل شد. بی‌تردید این حاصل یك دگردیسی طولانی بود كه در انزوایی خود خواسته صورت گرفت. درست برخلاف آن چه كه همه فكر می‌كردند باید در فضای باز و صرفاً در آزمایشگاه‌های خیالی ادبیات تجربی این اتفاق بیفتد.

اگر زمانی سرسختی لجوجانه صراحت را دوست می‌داشت، اكنون پیچیدگی و ابهام‌های تنیده درهم را مقدم می‌داشت. به زعم او لئوناردو درست گفته بود كه: «ادبیات یك چیز ذهنی است.» از این نظر پروست هم با او هم عقیده بود.

اكنون هم موزیل می‌خواند و هم والری، هم پتراركا می‌خواند هم كافكا، هم پروست و هم مونتاله. درست همان ستون ادبای عجیب و غریبی كه در جوانی هیچ جذبش نمی‌كردند.

خانه‌اش در كاجستان «روكاماره» در جوار «كاستیلیونه دلاپسكایا» بود.

در اتاقكی فوقانی كه پلكان بسیار خطرناكی به آن منتهی می‌شد، خود را ـ گویی دور از واقعیت ـ محبوس كرده بود و در چنین شرایطی با ذهنی دگرگونی یافته، پیچیده‌تر شده، تنیده‌تر و مواج‌تر كه گویی هزار توی شگرفی است، می‌نوشت و می‌نوشت و می‌نوشت؛ با نثر و سبكی خاص و قدرت خلاقه‌ای نشأت گرفته از روحی حساس و نكته سنج. حاصل این همه آثاری بود كه همگی از تخیل نیرومند، طنز پاك و ظریف و توجه نزدیك به واقعیت و تاریخ خالق آن حكایت داشت: جاده لانه‌های عنكبوت (۱۹۴۷)، كلاغ آخر داستان می‌آید (۱۹۴۹)، ویكنت شقه شده (۱۹۵۲)، شروع جنگ (۱۹۵۴)، گردآوری افسانه‌ها (۱۹۵۶)، بارون درخت نشین (۱۹۵۷)، ابر‌آلودگی و داستان‌ها (۱۹۵۸)، شوالیه ناموجود (۱۰۵۹)، نیاكان ما (۱۹۶۰)، ماركو والدو (۱۹۶۳)، كمدی‌های كیهانی (۱۹۶۵)، «ت» نقطه‌دار (۱۹۶۷)، افسانه قصر سرنوشت‌های متقاطع (۱۹۶۹)، شهرهای نامرئی (۱۹۷۲)، اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری (۱۹۸۳)، شش یادداشت برای هزاره بعدی (۱۹۸۶).

البته باید توجه داشت كه از این میان، كتاب «نیاكان ما» به واقع در برگیرنده سه كتاب قبلی اوست: ویكنت شقه شده. بارون درخت نشین و شوالیه ناموجود.

كالوینو نویسنده‌ای است كه آثارش به اكثر زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده است. وی در ایران نیز نویسنده نام آشنایی است؛ ترجمه و چاپ برخی از آثار او به فارسی به خوبی مؤید این نكته است: ویكنت شقه شده، بارون درخت نشین، شوالیه ناموجود، ماركووالدو، شهرهای نامرئی، اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری و افسانه‌های ایتالیایی.

اما زندگی ادبی كالوینو تنها به آثار قلمی او محدود نمی‌شود. وی در همان حال كه خود به خلق رمان‌هایی كاملاً بدیع دست می‌زد كه در آن ها با نگاهی موشكاف به باطن بغرنج و چند بُعدی روابط به ظاهر ساده انسانی راه می‌جست، در امر گزینش و كمك به چاپ و انتشار آثار دیگر نویسندگان هموطنش نیز بسیار فعال بود. تأثیر كالوینو در نسل ادبی معاصر ِِ با وی، انكار ناشدنی است.

كالوینو كه كار مستمر نویسندگی را از سال‌های بعد از پایان جنگ جهانی دوم آغاز كرد، نخستین مرحله فعالیت ادبی‌اش برخوردی شورانگیز و متعهدانه با مسائل اجتماعی است. با وجود این، به مرور با كسب تجربه و رسیدن به مرحله پختگی، آگاهی‌اش نسبت به جوانب و جلوه‌های گوناگون، پیچیده و نسبی واقعیت‌های زندگی فزونی می‌گیرد.

آثار كالوینو هر یك در جای خود بسیار در خور توجه و خواندنی است؛ اما شاید واپسین رمان یعنی «اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری» شاخص‌تر از بقیه باشد هم به لحاظ شكل و هم به لحاظ محتوا.

سوزان سونتاك درباره این كتاب می‌گوید: «در شهر نامرئی دنیای ادبیات، كالوینو عظمت است… بهترین نویسنده ایتالیا است. این كتاب ادبی نهایت مبتكرانه است… اندیشه درون اندیشه … حكایت درون حكایت… »

فرانسیس دو پلیس گری، منتقد معروف مجله نیویورك تایمز ریویو می‌نویسد: «اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری» بی‌هیچ تردیدی كار یكی از بزرگ ترین استادان دنیای ادبیات است. افسانه‌ای است درباره افسانه. داستانی است درباره داستان. كتابی است درباره كتاب. بازیگران عمده آن نویسنده و خواننده‌اند.

در جریان پیشرفت كتاب «خواندن یك قصه» ترسیم می‌شود. این «خواندن» از قفسه‌های پركتاب آغاز می‌شود و به دلایلی كه به وقت خود مستدل‌اند، این «خواندن‌ها» هرگز پایان نمی‌گیرند. شخصیت‌های آن درگیر جریان خلق، ساخت و مصرف «كتاب»اند. این كتاب شگفت‌انگیزترین كار خلاقه‌ای است كه پس از سالیان سال می‌خوانیم.»

و بالاخره مجله هفتگی تایم درباره ایتالو كالوینو و كتابش «اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری» این چنین می‌نویسد: «بهترین داستان نویس ایتالیا. از آن دسته راویانی كه آینه‌ای به سوی طبیعت می‌گیرند و بعد درباره آینه می‌نویسند!… این كتاب او داستانی است عاشقانه بر پیچیدگی‌ها، اما به طریق مقاومت ناپذیری از خواندن آن لذت می‌برید.»

به زعم این قلم ـ حتی وقتی پس از سال‌ها دوباره آن را می‌خواند ـ فصل اول شاهكار است. در این فصل از رمان، نویسنده از خواندن و شیوه‌های گوناگون آن و انتخاب كتاب و كتاب‌های نخوانده‌ای كه همواره دور و بر ما قرار دارند و ما را از كاهلی خودمان در خواندن می‌ترسانند و نیز لذت خواندن و … می‌گوید.

انكار نمی‌شود كرد كه رمان شروعی بسیار رشك‌انگیز و ناب دارد. از آن شروع‌هایی كه تنها گاهی سعادت خواندن‌شان نصیب توی خواننده می‌شود. حتی هیچ كدام از رمان‌های پیشین خود نویسنده هم هرگز این چنین زیبا و با قدرت افتتاح نشده‌اند: «تو داری شروع به خواندن داستان جدید ایتالو كالوینو، شبی از شب‌های زمستان مسافری، می‌كنی. آرام بگیر.

حواست را جمع كن. تمام افكار دیگر را از سر دور كن. بگذار دنیایی كه تو را احاطه كرده در پس ابر نهان شود. از آن سو، مثل همیشه تلویزیون روشن است، پس بهتر است در را ببندی. فوراً به همه بگو: «نه، نمی‌خواهم تلویزیون تماشا كنم!» اگر صدایت را نمی‌شنوند بلندتر بگو: «دارم كتاب می‌خوانم، نمی‌خواهم كسی مزاحم شود.» با این سر و صداها شاید حرف‌هایت را نشنیده باشند: بلندتر بگو، فریاد بزن: «دارم داستان جدید ایتالو كالوینو را می‌خوانم!» یا اگر ترجیح می‌دهی، هیچ نگو، امیدوار باشیم كه تو را به حال خود بگذارند.

راحت‌ترین حالت را انتخاب كن: نشسته، لمیده، چمباته،‌ درازكش، به پشت خوابیده، به پهلو خوابیده، دمرو، توی مبل، نیمكت، مبل متحرك، راحتی، عسلی، یا توی یك ننو، اگر داشته باشی و البته یا روی تخت یا توی تخت. حتی می‌توانی در یك حركت یوگا، سرت را زمین بگذاری و البته كتاب را هم وارونه بگیری…»

به تدریج در می‌یابی كه كالوینو در این كتابش لحنی منحصر به فرد دارد. اما گویی نویسنده از پیش این را حدس می‌زند: «و حالا تو آماده‌ای كه اولین خطوط صفحات را بخوانی. منتظری تا لحن آشنای نویسنده را پیدا كنی.

نه، تو آن را پیدا نخواهی كرد، اصلاً چه كسی گفته كه این نویسنده لحن آشنایی دارد؟ همه می‌دانند كه: این نویسنده همیشه از این كتاب تا آن كتاب كلی تغییر پیدا می‌كند. و دقیقاً هم به همین دلیل است كه او را می‌شناسند. اما واقعاً به نظر می‌رسد كه این یك كتاب، هیچ ارتباطی با باقی كارهایش ندارد. حداقل تا آنجایی كه تو یادت است.»

فریدون حیدری ملك میان



همچنین مشاهده کنید