جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
اسلام لیبرال چشم اندازها و چالش ها
![اسلام لیبرال چشم اندازها و چالش ها](/web/imgs/16/152/jbyw81.jpeg)
مولف معتقد است که یک گروه بانفوذ و در حال رشدی در اسلام خاورمیانه وجود دارد که طرفدار راهحلهای لیبرال برای مسائل و مشکلات مذهبی و اجتماعی است. پروفسور کورزمن رویکردهای متفاوت این متفکران و دلایل ظهور این مکتب فکری را در سالهای اخیر ترسیم میکند. برای مقالات دیگر در زمینه مباحث سیاسی در اسلام رجوع کنید به ایمانوئل سیوان «چرا اسلامگرایان رادیکال کنترل حکومت را در دست ندارند»، مجله مریا، جلد ۲، شماره ۲ (مارس ۱۹۹۸) و نیز علیرضا ابوطالبی «اسلام، اسلامگرایان و دموکراسی»، مجله مریا جلد ۳، شماره ۱ (مارس ۱۹۹۹).
اگر چه کانون توجه پژوهش و برداشت عمومی در غرب راجع به اندیشه و جنبشهای اسلامی رادیکال بوده، اما بسیاری از مسلمانان طرفدار اصولی هستند که میتوان آنها را مشترکا تحت عنوان «اسلام لیبرال» توصیف کرد. این تعبیر به آن تفسیرهایی از اسلام اشاره دارد که توجه خاصی به موضوعاتی نظیر دموکراسی، جدایی دین از درگیر شدن در مسائل سیاسی، حقوق زنان، آزادی اندیشه، و ترفیع پیشرفت بشر دارد. در هر صورت، استدلال این است که مسلمانان و خود مذهب از اصلاحات و جامعه بازتر سود خواهند برد.(۱) این ایستارها با ایستارهای لیبرالیسم در فرهنگهای دیگر و نیز ایستارهای لیبرال در کیشهای مذهبی مختلف مطابقت دارد. کاملا امکان دارد که این گرایشها در آینده بر اهمیتشان بیشتر افزوده شود، و احتمالا حتی به جریانی مسلط در سالهای آتی بدل شوند. چنین روندی به دلیل وجود عوامل داخلی، فرآیند مدرنسازی و توسعه در جوامع اسلامی، و دلایلی مشابه آنچه که چنین تحولی را در غرب موجب شد، احتمالا اتفاق میافتد.
● الگوهای اسلام لیبرال
لیبرالیسم در جهان اسلام و لیبرالیسم در غرب عناصر مشترکی دارند اما دقیقا یک چیز نیستند. برای مثال آنها هر دو ممکن است از همزیستی مذاهب مختلف حمایت کنند، اما در این باره راههای متفاوتی را طی میکنند. درون این گفتمان اسلامی، سه رویکرد عمده وجود دارد که من آنها ر اینگونه نامگذاری میکنم: ۱-«شریعت لیبرال» ۲- «شریعت صامت» ۳- «شریعت تفسیری».
شریعت بدنه هدایتی و سنت اسلامی است که از زمان پیامبر اسلام در قرن هفتم میلادی در عربستان به ارث گذاشته شده است.
شریعت لیبرال استدلال میکند که وحی الهی و اعمال و رفتار پیامبر حاکی از آن است که مسلمانان باید مواضعی لیبرال در پیش بگیرند. برای مثال علی بولا (ترکیه، متولد ۱۹۵۱) از سوره کافرون آیه ۶ قرآن نقل قول میآورد: «اینک شما را دین شما و مرا دین من». او پیشتر میرود و به جزئیات بیشتر میپردازد و «منشور مدینه» را پیمانی میداند که توسط پیامبر اسلام با اقوام یهودی مدینه در اوایل ظهور اسلام امضاء شد. او مینویسد: «مساله و مشکل فوری آن روز پایان دادن به نزاعها و یافتن صورتبندیای بود که در آن تمام طرفها بر اساس اصول عدالت، راستی و صداقت با یکدیگر همزیستی داشته باشند. از این نظر منشور، تاریخی و نویددهنده عصری تازه است. پروژهای مبتنی بر صداقت و راستی، و از حیث احترام به قانون ایدهال، با هدف استقرار صلح و ثبات واقعی در میان مردم اتفاق نمیافتد مگر اینکه بر پایه پیمانی بین گروهای مختلف (مذهبی، حقوقی، فلسفی، سیاسی و غیره) استوار باشد. این یعنی تنوع و چندسانی نیرومند درعین وحدت و یگانگی». (ص ۱۷۴-۱۷۰).
چاندرا مظفر (مالزی، متولد ۱۹۴۷) از سوره حجرات آیه ۱۳ قرآن نقل قول میآورد: « هان ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را به هیات اقوام و قبایل درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید». (ص ۱۵۷). محمد طالبی (تونس، متولد ۱۹۲۱) از سوره مائده آیه ۴۸ قرآن نقل قول میآورد: «بر هر قومی شریعت و طریقهای مقرر داشتیم و اگر خدا میخواست همه را یک امت میگردانید». (ص۱۶۴). اشکال خصمانه و تبعیضآمیز روابط میانمذهبی، از نظر این الگو غیر اسلامی است. به تعبیر صبحی مهمسنی (لبنان، متولد ۱۹۱۱) «هیچگونه تبعیضی بر اساس مذهب در نظام اسلامی نمیتواند وجود داشته باشد». (ص۲۳).
رویکرد دوم یعنی «شریعت صامت» بر آن است که همزیستی، ضروری شریعت نیست اما مورد پذیرش است. این رویکرد استدلال میکند که شریعت در باب برخی مسائل و موضوعات صامت است نه به خاطر اینکه وحی الهی ناقص یا دارای کاستی بوده بلکه به دلیل اینکه وحی تعمدا برخی موضوعات خاص را به خود بشر واگذار کرده است.
برای مثال همایون کبیر (هند ۱۹۶۹-۱۹۰۶) استدلال میکند که رسوم و سنتهای حاکم در دوره صدر اسلام به طور خود به خود برای دورههای بعدی مناسب نیست و کاربرد ندارد. او مینویسد: «همزمان با گسترش و بسط امپراتوری اسلامی در مناطق وسیعی از آسیا، و مسلمان شدن مردمان بسیاری که بسیار با یکدیگر متفاوت بودند، وضعیت و شرایط تغییر میکرد. بسیاری از مشکلات عملی بوجود میآمدند و متفکران سیاسی مسلمان مجبور بودند تا برای اتباع غیر مسلمان خود در ممالک اسلامی چارهاندیشی کنند. (برای مثال در هند امروز) مسلمانان اجبار و زور را در امور مذهبی محکوم کرده و پذیرفتهاند که مذاهب مختلف باید مورد احترام شایسته قرار بگیرند». (ص ۱۴۸ و ۱۵۲).
سید وحیدالدین (هند، متولد ۱۹۰۹) به همان آیة قرآن که محمد طالبی توجه دارد اشاره میکند: «در یک جامعه پلورالیستی و چندمذهبی هیچ کاری بهتر از تفکر و تعمق در باب دیدگاه قرآن راجع به نزاعهای بشری نیست: «بر هر قومی شریعت و طریقهای مقرر داشتیم و اگر خدا میخواست همه را یک امت میگردانید. (سوره مائده آیه ۴۸). اما وحیدالدین این آیه را در بستر نیازهای دائما در حال تغییر جامعة در حال تحول اسلامی تفسیر میکند. او مینویسد: آخر قرن بیستم دورهای است «که مسلمانان دیدگاه مذهبی کاملا ایستایی را اتخاذ کردهاند. اشتغال فکری آنها به موضوعاتی که دارای اهمیت اساسی نیستند، آنها را نه تنها در گفتگوی بینمذهبی بلکه در گفتگوی بین نیروهای اسلامی نیز سازشناپذیر ساخته است». (ص ۲۳-۲۲).
همین طور عبدالرحمن وحید (اندونزی، متولد ۱۹۴۰)، رهبر بزرگترین سازمان اسلامی جهان رسما اعلام میکند که قانون اساسی ۱۹۴۵ اندونزی برای محیط به خصوص چند فرهنگی اندونزی معاصر از یک دولت منحصرا اسلامی مناسبتر است. او مینویسد: «برای مقاومت در برابر بدتر شدن روابط بین مذاهب و آیینهای مختلف در اندونزی به گامهایی نیاز داریم که باید برداشته شوند»، و اولین گام این است که از از آزادیهای دموکراتیک دفاع کنیم. «اول از همه، تلاشها برای اعاده نگرش احترام متقابل در میان مردم آیینهای مختلف باید بر اساس اصول حقوق بنیادی آزادی بیان (حتی برای گروههای اقلیت بسیار کوچک)، حاکمیت قانون و برابری در برابر قانون اساسی استوار باشد».(۳)
رویکرد نخست اسلام لیبرال بر آن است که خود شریعت به دموکراسی امر میکند اما رویکرد دوم معتقد است شریعت دموکراسی را روا دانسته و میپذیرد. رویکرد سومی نیز وجود دارد که با دو رویکرد نخست مخالف است. این رویکرد عبارت است از «اسلام تفسیری». از نظر این دیدگاه، خود دین آسمانی و مقدس است، اما تفسیر آن بوسیله انسان صورت میگیرد و این جهانی است». (عبدالکریم سروش، ایران، متولد ۱۹۴۵) (ص ۲۴۶): «نص خوداتکا نیست، و معنی خود را بر شانههایش حمل نمیکند، بلکه زیر بار تئوری قرار دارد، تفسیرش سیال است، پیشفرضها در اینجا نیز مانند دیگر حوزههای شناخت فعالانه تاثیرگذار هستند. متون مذهبی مستثنی نیستند. بنابراین تفسیر آنها بر حسب پیشفرضهای از پیش موجود و/یا پرسشهای مورد پژوهش و جستجو قابل قبض و بسط است. ما وحی را در آینه تفسیر میبینیم، تقریبا همانطور که یک دانشمند واقعی خلقت را در آینه طبیعت میبیند بنابراین راه برای دموکراسی مذهبی و اتحاد و یکپارچگی استعلایی مذهبی که در پلورالسیم مذهبی مورد تاکید قرار میگیرند، هموار خواهد شد. (ص ۲۵۱-۲۴۵)
فرید اسحاق (آفریقای جنوبی متولد ۱۹۵۹) عباراتی از علی ابن ابی طالب چهارمین خلیفه مسلمین و داماد پیامبر نقل قول میآورد: «این قرآن است، با خطوطی مستقیم بین سطوح (و مزین) نگاشته شده است، با زبان سخن نمیگوید بلکه نیاز به تفسیر دارد و مفسران آن مردم هستند». اسحاق این عبارات را به واژگان امروزین برمیگرداند: «هر مفسری با نوعی پیشفهم از پرسشهایی که متن آنها را -با وجود صامت بودن- آماده و مهیا کرده است، وارد فرآیند تفسیر میشود و برداشتهای خاصی را به عنوان پیشفرضهای تفسیرش با خود به همراه دارد». پیشفهمهای اسحاق از مبارزه مذهب مختلف علیه نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی ناشی میشود. او استدلال میکند که این مسئولیت با روح اسلام نخستین طنیندار میشود، زمانی که الهیات در حال ظهور پلورالیسم مذهبی واقعا به گونهای آزادمنشی وابستگی بسیار داشت».(۴)
به همین سیاق، حسن حنفی (مصر، متولد ۱۹۳۵) مینویسد: «هیچ تفسیر واحدی از یک متن وجود ندارد، بلکه تفسیرهای زیادی وجود دارند که تفاوت در فهم را در بین مفسران مختلف آشکار میکنند. تفسیر یک متن اساسا کثرتگرایانه است. متن صرفا ابزاری برای بیان علایق و حتی احساسات انسان است. اختلاف در تفسیر اساسا اختلافی سیاسیـاجتماعی است و نه تئوریکی. تئوری در واقع صرفا پوششی شناختشناسانه است. هر تفسیری نمایانگر وابستگیهای سیاسیـاجتماعی مفسر است».(ص ۲۶)
امینا ودود محسن (ایالات متحده، متولد ۱۹۵۲) به همین روش استدلال میکند که «زمانی که یک خواننده منفرد با یک جهانبینی و زمینه پیشینی خاص (بستر زبانی و فرهنگیای که متن در آن خوانده میشود) ادعا میکند که قرائت او تنها قرائت ممکن یا مجاز است، خوانندگان مقیم در بسترهای دیگر را از امکان برقراری رابطه خاص خود با متن باز میدارد».(ص۱۳۰)
عبدالهی النعیم (سودان، متولد ۱۹۴۶) میگوید: «اصلا چنین چیزی قابل قبول نیست که قائل باشیم تنها یک فهم ممکن و معتبر از قرآن و یا برداشت از اسلام وجود دارد، برای اینکه هر کدام از تفاسیر متاثر از جهتگیریهای فردی و جمعی مسلمانان هستند ».(۵)
این رویکرد سوم بر آن است که تنوع مذهبی نه فقط در میان جوامع مذهبی بلکه در خود اسلام نیز اجتنابناپذیر است.
● موقعیت اجتماعی اسلام لیبرال
تعداد کمی، اگر نگوییم هیچکدام، از نویسندگانی که در بالا از آنها نام بردیم آثار و نوشتههای یکدیگر را خواندهاند. این مواضع لیبرال به نظر میرسد به طور مستقل در سراسر جهان اسلام در حال نمایان شدن است. این پیدایش همزمان به دلیل وقوع سه چرخش تاریخی در چند دهه گذشته صورت گرفته است.
● آموزش عالی در حال گسترش
آموزش عالی گسترده، دانش مذهبی را از انحصار نهادهای مذهبی سنتی خارج کرده است. میلیونها خودآموخته هماکنون به متون و شروح و تفاسیر دسترسی دارند، کسانی که غیر روحانی و دارای آموزشهای سکولار هستند. مهندسانی نظیر محمد شهرور (سوریه، متولد ۱۹۳۸) و مهدی بازرگان (ایران، ۱۹۹۵-۱۹۰۷)، فیلسوفانی چون محمد ارکون (الجزایرـفرانسه، متولد ۱۹۲۸) و راشد الغنوشی (تونس، متولد ۱۹۴۱)، جامعهشناسانی همچون علی شریعتی (ایران، متولد ۱۹۷۷-۱۹۳۳) و چاندرا مظفر (مالزی، متولد ۱۹۴۷).
برای مثال، فاطمه مرنیسی (مراکش، متولد ۱۹۴۰) که بیشتر در زمینه جامعهشناسی آموزش دیده تا الهیات، این حدیث منتسب به پیامبر را که «آنانی که امور خود را به زنان واگذار میکنند، هرگز روی آسایش و نیکبختی را نخواهند دید!» مورد بررسی و بازبینی قرار میدهد. او بسیاری از منابع قدیمی را مورد کنکاش قرار داده و به این نتیجه میرسد که این حدیث را ابوبکرا (وفات، حدودا ۶۷۱) جعل کرده است. بردهزادهای که توسط پیامبر اسلام آزاد شد، رشد کرد و به موقعیت اجتماعی بالایی در شهر بصره دست یافت. او تنها منبع این حدیث است و آن را بیست و پنج سال بعد از فوت پیامبر اسلام نقل کرده است. مرنیسی معتقد است که این حدیث، با اینکه در مجموعه احادیث محمد ابن اسمائیل بخاری، که در جهان اسلام موثق و به طور گسترده به آن استناد میشود، آمده اما به دو دلیل مشکوک و مورد تردید است.
نخست اینکه با در نظر گرفتن شرایط و زمینه این حدیث، به نظر میرسد که ابوبکرا به خاطر نفع شخصی خود این حدیث را نقل کرده است. او در آن هنگام سعی داشته تا زندگی خود را بعد از واقعه جنگ جمل (دسامبر ۶۵۶) نجات دهد، زمانی که به قول مرنیسی «تمام کسانی که پیوستن به دارو و دسته علی را انتخاب نکرده بودند، مجبور بودند تا عملشان را توجیه کنند. این مساله میتواند روشن کند که چرا مردی چون ابوبکرا نیازمند توسل به سنتهای مناسب و سودمند میشود، سابقه او اصلا رضایتبخش نبود چه اینکه او از شرکت در جنگ داخلی امتناع کرده بود. ...(اگر چه) بسیاری از صحابه و ساکنان بصره در این نزاع بیطرفی اختیار کردند اما تنها ابوبکرا آن را با توسل به این واقعیت که یکی از طرفین منازعه زن بوده، توجیه میکند». (ص ۱۱۷-۱۱۶).
دوم اینکه ابوبکرا زمانی به خاطر دادن شهادت دروغ در محضر دادگاهی شلاق خورده بود. بر اساس قواعد حاکم بر علم حدیث که توسط امام مالک ابن انس (۷۹۶-۷۱۰)، یکی از بنیانگذاران علم حدیث ارائه شده، دروغگویی، راوی حدیث را فاقد صلاحیت میکند و از اعتبار میاندازد. «اگر از اصول فقهی مالک پیروی میکنیم، باید ابوبکرا را راوی و منبع حدیث محسوب نکنیم. (ص ۱۱۹)
بنابراین در جهان سیدیرامها و دسترسی جهانی به اینترنت، هر کسی با داشتن سواد عربی و یک کامپیوتر شخصی، مانند مرنیسی، میتواند در باب منابع و مآخذ حقوق اسلامی تحقیق و پژوهش کند و تفاسیر حاکم و مسلط را مورد تردید قرار دهد.
● ارتباطات بینالمللی توسعه یافته
تکنولوژیهای ارتباطات بینالمللی ـ روزنامهها، خطوط تلگرافی، تجارت بینالمللی ـ همچنین رادیو، تلویزیون، تلفن و ابنترنت، دارند افراد فرهیخته و تحصیل کرده در سراسر جهان را بسیار به یکدیگر مرتبط و نزدیک میکنند. ایدههای لیبرالیسم غربی، مانند دیگر انگارههای غربی نظیر ناسیونالیسم، در سراسر جهان وارد منازل مردم شدهاند. برای مثال مردم در گابن کشوری در آفریقای غربی سقوط کمونیسم در اروپای شرقی را شاهد بودند و خودشان خواهان استقرار دموکراسی شدند، و دیکتاتور آن کشور را وادار کردند تا به طرز استهزاءآمیزی اظهار نظر کند که «بادی از شرق (یعنی بلوک کمونیستی شرق) در حال تکان دادن درختان نارگیل است». (۶)
اما مثالی دیگر: نورچولیشمجید (اندونزی، متولد ۱۹۳۹) با نقل قولی از قاضی مشهور آمریکایی اولیور وندل هولمز (۱۸۹۴-۱۸۰۹) از آزادی اندیشه دفاع میکند. هولمز میگوید: «طلب خیر نهایی از طریق مبادله آزاد اندیشهها بهتر حاصل میشود ـیعنی بهترین آزمون حقیقت عبارت است قدرت و توان اندیشه در پذیراندن خود در بازار رقابت ». مجید پیشتر میرود و میگوید: «در میان آزادیهای فردی، آزادی اندیشه و بیان دارای بیشترین ارزش و اهمیت هستند. ما باید اعتقادی راسخ و محکم داشته باشیم که تمام ایدهها و قالبهای اندیشه، هر قدر هم عجیب و غریب به نظر آیند، این ارزش و اهمیت را دارند که به بیان درآیند. به هیچ وجه نادر نیستند ایدهها و اندیشههایی که در ابتدا به طور کلی کاذب به نظر میرسند اما بعدها معلوم میشود که صادق هستند. بعلاوه در مواجهه و رویارویی ایدهها و اندیشهها، حتی لغزشها و اشتباهات نیز میتوانند بسیار سودمند باشند، به دلیل اینکه موجب میشوند تا حقیقت خود را به بیان درآورد و تبدیل به نیرویی قوی و نیرومند شود. احتمالا این تنها یک عبارت کوچک و ساده نبود که پیامبر ما فرمود اختلاف در اندیشه در میان این امت نشانه رحمت (خداوند) است». (ص۲۸۷)
یک مثال دیگر در مورد اینکه چگونه تکنولوژی دارد در جهان اسلام تغییر و تحول ایجاد میکند عبارت است از عملکرد فوقالعاده و شگرف اینترنت در خصوص بازداشت معاون سابق نخستوزیر مالزی، انور ابراهیم (متولد ۱۹۴۷)، کسی که گذرش از یک مبارز جوان اسلامگرا به سوی یک اطلاحطلب لیبرال همزمان بود با استفاده روزافزونش از نقلقولهایی از ویلیام شکسپیر و دیگر منابع و مراجع میانـفرهنگی. کار سیاسی ابراهیم همراه با اسلامگرایی فرقهای، که مالزیاییهای چینی را سپر بلا قرار میداد، آغاز شد. در سالهای اخیر، ابراهیم چه در مالزی و چه در سطح جهانی به طرفدار صریح و بیپرده همزیستی مذاهب مختلف بدل شده بود. «تجربه اسلام معاصر در آسیای حنوب شرقی چیزهای زیادی نه تنها برای مسلمانان نواحی و مناطق دیگر، بلکه احتمالا برای کل جهان دارد. به دلیل این واقعیت که مسلمانان متدین آسیای جنوب شرقی اعمال مذهبی خود را در بستر یک جهان واقعا چند فرهنگی انجام میدهند. به خصوص در مالزی، یک فرد مسلمان هرگز از حضور افرادی دیگر با مذاهب دیگر، در کنار خود به عنوان دوستان، همقطاران، همکاران، شرکا و حتی رقبا ناآگاه نیست». (۷)
طرفداران حرکت اصلاحی ابراهیم از طریق وبسایتها در سطح بینالمللی اثر گذاشتند. از جمله این وبسایتها عبارت بودند از:
▪ http://members.tripod.com/~Anwar-Ibrahim
▪ http://www.anwaribrahim۱.com
▪ http://members.xoom.com/Gerakan
▪ http://members.easyspace.com/reformasi
▪ http://www.reformasi.com
و وبسایت رسمی همسر ابراهیم:
▪ http://www.anwaribrahim.org
برخی از این سایتها در طی دو الی سه ماه صدها هزار مراجعه کننده ثبت کردند. همینطور یکی از این سایتهای پر سر و صدای طرفدار ابراهیم به زبان انگلیسی ناسلیس مینویسد: «به Js reformasi online خوش آمدید، سایت ستمدیدگان و مظلومان!! به نام خداوند بخشنده و مهربان».
برخی کشورها، مانند عربستان سعودی و ایران، تلاش کردهاند از ورود ایدههای خارجی به کشورهای خود جلوگیری کنند، دقیقا به خاطر اینکه آنها از این چنین تعاملات بین فرهنگی هراس دارند. اما مسدود کردن ایدههای خارجی، به قول وودرو ویلسون رئیس جمهور اسبق ایالات متحده « مانند این است که برای مهار سیلی عظیم از جارو استفاده کنیم».(۸) کشورهای اندکی قادر خواهند بود تا این نحو جاروب کردن را برای مدتی طولانی ادامه دهند.
● شکست رژیمهای اسلامی
عامل سوم در ظهور اسلام لیبرال، شکست ایدئولوژیهای بدیل است. به خصوص، یک احساس روبه رشدی مبنی بر اینکه رژیمهای اسلامی نتوانستهاند به وعدههای خود جامعه عمل بپوشانند به چشم میخورد. برای مثال سودان و پاکستان ثایت کردهاند که بعد از فرآیند اسلامی کردن حکومت، فسادشان به هیچ وجه کمتر از سابق نبوده است. حکومت طالبان در افغانستان بسیاری از مسلمانان را وحشتزده میکند.(۹)
اما مایه ناامیدی و سرخوردگی شماره یک مسلمانان «بنیادگرا»، مورد ایران است. انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ امیدواریهای فراوانی را در میان اسلامگرایان در مالزی، آفریقا و سراسر جهان اسلام بوجود آورد. ایران سرمش حرکتهای اسلامگرایانه شد. برای نخستین بار بعد از قرن هفدهم، یک جامعه واقعا اسلامی داشت شکل میگرفت. اما دیدن اینکه این رویا به تحقق نپیوست برای این مردم امیدوار بسیار دردناک بوده است.
نمونههای زیادی از این سرخوردگی دردناک و نتیجه لیبرال ناشی از آن را میتوان نشان داد. عبدالکریم سروش، کسی که با دل و جان طرفدار جمهوری اسلامی در سالهای اولیه وقوع آن بود. سروش در بازسازی انقلابی دانشگاهها در ایران، که به نام پاکسازی ایدئولوژیکی عذر بسیاری از اساتید شایسته را خواستند، فعالانه سهیم بود. اما با وجود این حمایت قرص و محکم از جمهوری اسلامی سرانجام به آن مظنون شد. در اواسط دهه ۱۹۸۰ او دیگر شروع کرده بود به فاصله گرفتن از کمیتههای رسمیای که قبلا در آنجاها کار میکرد. در اواخر دهه ۱۹۸۰ به این درک رسید که جمهوری اسلامی به وجود آورنده دوران جدیدی از عدالت و راستی نیست. سروش شروع کرد به انتقاد از حکومت و خواستار تفسیر مجدد حقوق اسلامی، و آزادیهای دانشگاهی و فکری شد. مواردی که در اوایل دهه ۱۹۸۰ در زمان بازسازی دانشگاهها که خود او در آن مشارکت داشت، مورد بیتوجهی قرار گرفته بودند. این مسائل همراه با معلومات فراوان و تحسینبرانگیز و استعداد و قوه بیانش در حضور جمع، سروش را به یکی از مشهورترین سخنرانان در ایران در اوایل دهه ۱۹۹۰ تبدیل کرد. او در مساجد و دانشگاهها همچنین در رادیو و در اغلب مواقع برای مخاطبان زیادی سخنرانی میکرد. طبیعتا حکومت ایران کارهای او را تهدید تلقی کرده و لذا سروش از آن زمان به بعد از انجام سخنرانی عمومی در ایران ممنوع شد. اکنون اجازه مسافرت گرفته و در بیرون از ایران برای مخاطبان بینالمللی، عمدتا اروپایی و آمریکای شمالی سخنرانیهایش را برگزار میکند و بر مشترک بودن دیدگاهایش با تفاسیر غربی از مذهب تاکید میکند. اما دردسر عدول سروش از جمهوری اسلامی و سردخوردگیاش ظاهرا آنقدر شدید هست که او دیگر تقریبا نمیتواند به امید و آرزوهای سابقش بپردازد. سروش در مصاحبههای خود انکار میکند که طرفدار و حامی نهاد انقلاب فرهنگی در ایران بوده و یا اینکه در بازسازی دانشگاهها نقشی فعال داشته است.(۱۰) جمهوری اسلامی در ایران نه تنها ظهور ایدههای لیبرال را نشان میدهد، بلکه احتمالا ایدهالها و آرمانهای اسلامگرایان را از خاطر محو میکند.
● چالشهای روبروی اسلام لیبرال
اگر چه مسلمانانی هستند که با لیبرالهای غرب وجوه و ملاحظات مشترک دارند، اما اسلام لیبرال فاقد کسانی که آن را کمارزش جلوه میدهند نیست. برخی ادعا میکنند که اسلام لیبرال غیراصیل و نامعتبر است، به عبارت دیگر ابداع غرب است و لذا سنتهای «واقعی» اسلامی را منعکس نمیکند. «جنبشهای اصالتطلب» در سطح جهانی در ربع آخر قرن بیستم در حال افزایش بودهاند، از جنبشهای اصالتطلب مذهبی نظیر اسلامگرایی، یا بی.جی.پی. حزب ملیگرای هندو در هند گرفته تا جنبشهای اصالتطلب قومی نظیر خصومتهای قبیلهای که منجر به قتلعامهای وحشتناکی در آفریقای مرکزی شده است. تاکید و پافشاری بر اصالت فقط محدود به جهان اسلام نیست.
یکی از خصایص بسیار مهم این توجه دوباره به اصالت عبارت است از این ایده که میتوان فرهنگی اختیار کرد و دور آن دیوار کشید، و اینکه فرهنگ را میتوان به مثابه یک هستی مجزا، جدا از فرهنگهای دیگر و با مرزهای کاملا مشخص تعریف کرد. اما در عمل این مرزها به ندرت دقیق و مشخص هستند. برای مثال در ازبکستان حکومت اصرار دارد که عید نوروز ابداع آسیای مرکزی است نه ایران ـگویی که اگر اعمال و رفتار فرهنگی از جایی دیگر وارد شده باشند، دارای ارزش کمتری خواهند بود.
جنبه کماهمیتتر این نیاز روزافزون برای مالکیت فرهنگی غوغا و هیاهوی انتقادها علیه اوضاع، یا اشخاصی است که به اندازه کافی اصیل نیستند. منتقدان مدعیاند که چون اسلام لیبرال ملاحظات مشترکی با لیبرالیسم غربی دارد، پس حتما نباید تفسیر معتبری از مذهب باشد ـ اگر x غربی است، پس نمیتواند اسلامی باشد. این نوع مخالفت، تاریخ شگرف وامگرفتنها و تاثیرات فرهنگی را که از مرزهای پنداری در طول قرنها درگذشته است، نادیده میانگارد.
اگر اتهام اول این است که اسلام لیبرال اصیل نیست، و از این رو امری نادرست است، اتهام دوم استدلال میکند که اسلام لیبرال را، درست یا نادرست، نباید رواداشته و تحمل کرد. برای نمونه، جی ایتون، یک مسلمان بریتانیایی، مسلمان لیبرال را «عمو تام»ها میخواند. (۱۱) («عمو تام» واژهای است تمسخرآمیز که توسط آمریکاییان سیاهپوست برای توصیف فرد سیاهپوستی که رفتاری چاکرمابانه نسبت به سفیدپوستان دارد، استعمال میشود». اساسا، ایتون داشتن ملاحظات لیبرالی را خیانت و در تضاد با آرمان اسلام میداند. بنابر نظر ایتون نه تنها این ملاحظات نادرستند، بلکه درست یا غلط، پیش کشیدن این ملاحظات و علایق آشکارا جهان اسلام را در مواجهه با غرب تضعیف میکند. این درست شبیه یک تیم ورزشی است، که در آن هر طرف خواهان وفاداری و تبعیت اعضایش است و هر نوع انتقاد از درون را، خودنکوهی، به منزله کمک و همدستی با تیم مقابل میبیند.
در ایران برای مثال ، به دلیل وجود احساس در محاصره و تحت فشار بودن توسط خارجیان به خصوص آمریکا، خصومت و دشمنی به حدی قوی است که برای بقا، بازیگران سیاسی باید ثابت کنند که نسبت به «شیطان بزرگ» با «ملایمت» رفتار نمیکنند.(۱۲) سیاستمداران ایرانی که علاقمند مذاکره با غرب هستند، یا خواهان برپایی دموکراسی و رعایت حقوق بشر و مسائلی از این دست هستند، بیدرنگ توسط مخالفان سیاسی خود به «نرمخویی در برابر شیطان» متهم میشوند. این مساله آنقدر شایع و آسیبزننده به علایق و ملاحظات لیبرالی است که حتی رئیس جمهور میانهرو ایران محمد خاتمی در طی مبارزه انتخاباتیاش در سال ۱۹۹۷، و احتمالا به خاطر در امان ماندن از چنین انتقادات مشابهی، وارد فرآیند لیبرالـکوبی شد. وی در سخنرانی خود در دانشگاه تهران در چهارم می بر ایدههای لیبرالی چون «حکومت باید برای مردم محیطی آرام فراهم کند تا آنها بتوانند عقاید خود را درباره مسائل داخلی و امور اقتصادی بیان کنند» و اینکه «ما باید راجع به غرب که بنیان همه تغییر و دگرگونیهاست، مطالعه و تحقیق کنیم»، تاکید کرد. اما همزمان برخی از مخالفان لیبرال را متهم به «افتادن در دامن بیگانگان» کرد، حزب سیاسی آنان را نامشروع دانست و اعلام کرد که آنها «به داخل جامعه تعلق» ندارند .(۱۳)
با این حال جهل و نادانی غرب چالش دیگری را پیش روی اسلام لیبرال گذاشته است. برای قرنها، غرب تصویری از اسلام به عنوان «دیگری» برساخته و آن را با عجیب و غریبترین عناصر آن یکسان پنداشته است. دین اسلام با تعصب و جزمیت برابر شمرده شده، مثل آنچه که در محمد یا افراطگرایی ولتر(۱۷۴۵) آورده شده است. اقتدار سیاسی اسلام با استبداد و خودکامگی یکی تصور شده است، همان طور که عبارت تعمدا حشوآمیز منتسکیو یعنی «استبداد شرقی» نشان میدهد. سنت اسلامی با عقبماندگی و بدوی بودن برابر دانسته شده که نظیر آن در خطابه ارنست رنان در کولژدوفرانس (۱۸۶۲) مشاهده میشود: «اسلام کاملا نقطه مقابل اروپا است، اسلام یعنی تحقیر و زبونی دانش، یعنی سرکوب جامعه مدنی، یعنی جهالت رقتانگیز روح نژاد سامی، اسلام محدود کننده ذهن انسان است، ذهن انسان را به روی همه ایدههای دلپسند، هر احساس ناب، هر تحقیق و کنکاش عقلانی میبندد، به دلیل اینکه همواره یک حشو قبیح باقی بماند: خدا، خدا است».(۱۴)
بر کنار از هر گونه تعصب، غربیان باید تمایزات درون جنبشهای اسلامی را بهتر درک کنند. یک نمونه عبارت است از آنچه که در الجزایر اتفاق افتاد. جبهه نجات اسلامی، به دو دسته لیبرال و رادیکال منشعب شده بود. در طی انتخابات اواخر سال ۱۹۹۱ و اوایل ۱۹۹۲، جناح لیبرال در موقعیت برتر قرار داشت، رهبرانش در حال تنظیم سیاست گروه بودند، کاندیداهایش در تلاش برای کسب مناصب بودند، و به طور کلی این جناح شانس زیادی داشت تا در نهایت قدرت را بدست بگیرد.
عباس مدنی رهبر جناح لیبرال با هدف از بین بردن ترس مردم الجزایر و غربیان از اهداف و مقاصد جبهه نجات اسلامی، بیانههایی صادر کرد و اظهار داشت که: «تکثرگرایی ضامن غنای فرهنگی است، تنوع و اختلاف لازمه توسعه است. ما مسلمان هستیم، اما خود اسلام نیستم. ما مذهب را در انحصار خود نمیخواهیم. دموکراسی آن طور که ما میفهمیم عبارت است از تکثرگرایی، انتخاب و آزادی».(۱۶) جبهه نجات اسلامی در مرحله اول انتخابات ۱۹۹۱، هشتاد و یک درصد آراء را به خود اختصاص داد و در حالی که در ژانویه ۱۹۹۲ یعنی مرحله دوم انتخابات همه چیز آماده و مهیا بود تا نتیجه دور نخست تکرار شود، ارتش الجزایر با حمایت فرانسه و ایالات متحده، انتخابات را تعطیل، جبهه نجات اسلامی را محکوم و رهبرانش را دستگیر کرد. نتیجه این شد که جناح لیبرال در جنبش اسلامی به خاطر ارائه طرح «تلاش برای کسب پیروزی از طریق قواعد دموکراسی» کاملا بیاعتبار شد. جناح رادیکال قبول عام یافت و حتی دست به قتل و ترور فعالان اسلامگرای لیبرالی زد که مخالف تروریسم بودند، افرادی چون محمد سعید و عبدالرزاق رجم که در سال ۱۹۹۵ به قتل رسیدند. عدم توانایی غرب در قبول این نکته که ممکن است چیزی تحت عنوان اسلام لیبرال وجود داشته باشد، حاکی از یک پیشگویی ناگزیرساز است.
● نتیجه بحث
شمار روزافزونی از مسلمانان هستند که وجوه مشترکی با لیبرالیسم غربی دارند، یکی از این وجوه مشترک، همزیستی مسالمتآمیز مذاهب مختلف در کنار یکدیگر است. سه رویکرد اسلامی در این زمینه وجود دارد و با وجودی که هنوز دیدگاههای اقلیت بسیار کمی را در بر میگیرد، اما به نظر میرسد رو به رشد بوده است. در رویکرد «شریعت لیبرال» متفکران اسلامی اساس استدلال خود را بر پایه احکام و فرامین قرآن و سنتهای سالهای نخست اسلام قرار میدهند.
متفکران اسلامی با ارائه استدلالی که میتوان آن را «شریعت صامت» خواند، استدلال میکنند که شریعت در مورد برخی مسائل سخنی ندارد ـ نه به خاطر اینکه وحی الهی ناقص یا ناکامل است، بلکه به این دلیل که این قبیل مسائل و موضوعات تعمدا به خود بشر واگذار شده است.
رویکرد سوم عبارت است «شریعت تفسیری». در این رویکرد متفکرمان اسلامی استدلال میکنند که کلام وحی، مقدس و آسمانی است اما تفسیر از آن بر عهده انسان، ابطالپذیر و به طور اجتنابناپذیر چند گونه است.
این رویکردهای لیبرال نسبت به همزیستی مذاهب مختلف به دلیل سه چرخش تاریخی ربع آخر قرن بیستم رخ نموده است: افزایش آموزش عالی سکولار در جهان اسلام که انحصار روحانیون بر گفتمان مذهبی را از بین برده است، رشد ارتباطات بینالمللی که مسلمانان تحصیل کرده و فرهیخته را بیشتر از هر زمان از هنجارها و نهادهای غرب آگاه کرده است، و شکست رژیمهای اسلامی در ارائه بدیلی جذاب و گیرا.
این رویکردهای لیبرال با چالشهای جدی مواجه هستند، از جمله این چالشها میتوان از اتهام خیانت و عدم اصالت، همچنین جهل و بیاطلاعی غرب از وجود و اهمیت این مجادله در درون جهان اسلام نام برد.
* چارلز کورزمن در دانشگاه کورالینای شمالی جامعهشناسی تدریس میکند و مولف کتاب «اسلام لیبرال» است: یک کتاب مرجع (انتشارات دانشگاه اکسقورد، ۱۹۹۸).
نویسنده: چارلز کورزمن
مترجم: مهدی حجت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست