چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
ورزش درمانـی چـرا چقـدر چگونـه
دکتر جاسپر اسمیت در مرکز تحقیقاتی خود در دالاس آمریکا، پروژهای را کلید زده که برای خیلیها عجیب و نامانوس به نظر میرسد...
او برای درمان اختلالهای اضطرابی و خلقی شیوهای را به کار میبرد که نه هزینهای دارد و نه عوارضی. آمریکاییها سالانه ۱۰ میلیارد دلار از درآمد خود را صرف شرکتهای سازنده قرصهای ضدافسردگی میکنند. در کنار مصرف این قرصها، البته بیمار باید با عوارضی همچون اختلالهای خواب، افزایش وزن، لرزش دست و نهایتا مشکلهای گوارشی هم کنار بیاید. به هر حال درمان جدید و جذاب روانشناس آمریکایی چیزی نیست جر ورزشکردن!
اینکه ورزش و تحرک فیزیکی برای سلامت جسم و روان مفید است، یافته تازهای محسوب نمیشود. یک مطالعه میدانی گسترده در خلال سالهای دهه ۷۰ نشان داد افسردگی میان شهروندان آمریکایی که ورزش میکنند نه تنها پایینتر است بلکه در آینده نیز احتمال ابتلا به افسردگی در این افراد پایینتر خواهد بود. در سال ۱۹۹۹ هم یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه دوک پس از یک کارآزمایی بالینی نشان داد بالغان افسردهای که در کلاسهای آیروبیک شرکت میکنند همانقدر به سمت بهبود پیش میروند که مصرفکنندگان سرترالین. زولفت یا همان سرترالین تا سال ۲۰۰۶ سالانه ۳ میلیارد دلار به جیب شرکت پفیزر سرازیر میکرد. پفیزر تا سال ۲۰۰۶ میلادی امتیاز انحصاری تولید این داروی ضدافسردگی را در جهان از آن خود داشت.
مطالعههای پیدرپی باز هم روی این نتایج صحه گذاشتند. آنهایی که در برنامه روزانه خود نرمشهای آیروبیک را جای داده بودند همانند آنهایی که دارو مصرف میکردند در مقایسه با مصرفکنندگان دارونماها از نظر وضعیت روحی، شرایط بهتری داشتند اما یک جای کار همیشه ایراد داشت. کمتر کسی حتی بعد از مشاهده معجزه ورزش، تمریناتش را ادامه میداد.
به همین دلیل همواره مطالعههای دامنهدار با یک محدودیت مواجه بودهاند و آن افرادی هستند که مطالعه را با کنار گذاشتن تمرینهای منظم ترک میکنند. این رفتار از نظر منطقی آدم را به تعجب وامیدارد. درست مثل احساسی که دکتر اسمیت دارد. استادیار دپارتمان روانشناسی دانشگاه متودیست جنوبی میگوید: «من واقعا شگفتزده میشوم وقتی میبینم مردم حتی پس از اثبات تاثیر ورزش باز هم از این فضا فاصله میگیرند.» بیولوژیستهای مولکولی و نورولوژیستها در سالهای اخیر تلاش کردهاند تا از مکانیسم تاثیر ورزش بر افسردگی آگاه شوند. به اعتقاد آنها ورزش در بهبود وضعیت روحی ما همان راهی را میرود که داروهای ضدافسردگی طی میکنند. اگرچه سازوکار اصلی اثر درمانی ورزش مشخص نیست ولی به نظر میرسد که ترشح برخی مواد (مثل آندروفین، دوپامین، سروتونین و نوراپینفرین) با ورزش کردن در بدن بیشتر میشود و این مساله به بهبود روحیه کمک میکند.
از سوی دیگر نتایج یک تحقیق روی مدلهای حیوانی نشان داده است که در میمونها افزایش فعالیت فیزیکی، تولید یک فاکتور نوروپپتیدی به نام (BDNF) را در مغز زیاد میکند. این ماده موجب رشد و استحکام سلولهای مغزی میشود. مطالعات دیگری نشان داده است که BDNF موجب ترمیم آتروفی در مغز افراد افسرده میشود. البته بدیهی است که این ترمیم موجب کاهش علایم افسردگی خواهد شد.
علاوه بر این پروفسور فیلیپ هولمس از دانشگاه جورجیا و همکارانش نشان دادهاند که ورزش پس از چند هفته میتواند یک ژن خاص را برای ساختن بیشتر گالانین فعال کند. گالانین یک ناقل عصبی پپتیدی است که سطح نورواپینفرین را تعدیل میکند. به عبارت دیگر ورزش به مرور زمان موجب میشود تا مغز ما در برابر عوامل بیرونی استرسزا، واکنش کمتری از خود نشان دهد. اگر خوب به اطرافمان نگاه کنیم متوجه میشویم که بسیاری از محرکهای استرسزا اطرافمان را احاطه کردهاند و اگر به طریقی بتوانیم واکنش مغزی خود را نسبت به آنها تعدیل کنیم بار زیادی از فشار روحی که روزانه بر ما وارد میشود، کاسته خواهد شد. بخش مهمی از این محرکهای استرسزای روزانه موارد بیضرری چون دیر آمدن بر سر قرار، گم کردن دسته کلید یا جاگذاشتن مدارک کاری را شامل میشوند.
ورزش کردن باعث میشود توجه بیمار از نگرانیها و سایر مسایل ناراحتکننده به نکات دیگر برگردانده شود و به علاوه به بهبود اعتماد به نفس کمک میکند. این مسایل هم میتواند به کاهش افسردگی بینجامد.
دکتر اسمیت استراتژی درمان افسردگی با استفاده از ورزش را مبتنی بر ۲ فایده اصلی میداند. اول آنکه ورزش کردن نه تنها آن بار منفیای که جامعه روی داروهای افسردگی را ندارد، بلکه عملی تحسینبرانگیز هم به شمار میآید.
دوم آنکه تاثیر ورزش روی کاهش افسردگی به مراتب زودتر از بقیه تاثیرات آن همچون کاهش وزن و سلامت قلبی عروقی ظاهر میشود.
دکتر اسمیت به بیماران خود توصیه میکند هفتهای ۵ نوبت و به مدت ۳۰ دقیقه به ورزش سبکی چون پیادهروی و دوچرخهسواری بپردازند یا آنکه ۳ نوبت در هفته ورزشهای هوازی با شدت بیشتر را انجام دهند. با وجود این خود او هم اذعان میدارد که نمیتوان گفت این مقدار کافی است یا آنکه بیشتر از آن دیگر فایدهای ندارد. از طرف دیگر هنوز معلوم نیست ورزشهای بیهوازی چون وزنهبرداری هم میتوانند موثر واقع شوند یا خیر.
سرانجام آنکه استفاده درمانی از ورزش در موارد شدید افسردگی عملا در بسیاری از افراد قابلاجرا نیست.
با این حال همچنان تا رسیدن به ورزش به عنوان یک شیوه درمانی استاندارد و پذیرفتهشده راه زیادی باقی است. مطالعهها تا امروز حداکثر روی جمعیتی ۲۰۰ نفره انجام شدهاند و از طرفی بسیاری از سوالات همچنان بیجوابند. چقدر ورزش کافی است؟ برای چه مدت؟ چقدر بس است؟ شاید لازم است در مورد ورزش هم سازمان غذا و داروی آمریکا به میدان بیاید.
منبع: Time
ترجمه: یاشا نهرینی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا مجلس مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی دولت سیزدهم خلیج فارس دولت لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
روز معلم سلامت حج تمتع تهران هواشناسی قوه قضاییه شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش دستگیری فضای مجازی شورای شهر تهران
بانک مرکزی دلار ارز خودرو قیمت دلار قیمت طلا ایران خودرو قیمت خودرو سایپا مالیات بازار خودرو تورم
سریال تلویزیون سینمای ایران سینما نون خ موسیقی تئاتر کتاب فیلم دفاع مقدس رسانه ملی
اسرائیل جنگ غزه رژیم صهیونیستی غزه فلسطین نوار غزه حماس عربستان یمن نتانیاهو ترکیه افغانستان
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان بایرن مونیخ تراکتور باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی تبلیغات ناسا اینستاگرام اپل فناوری همراه اول آیفون گوگل
داروخانه مسمومیت دیابت قهوه کاهش وزن بارداری خواب سلامت روان آلزایمر