یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

خاموشی ستاره


خاموشی ستاره

اکبر عبدی

«اکبر عبدی» را سال‌هاست که می‌شناسیم؛ شخصی که به قول خودش تا به امروز ۶۰ فیلم سینمایی، ۱۵۰۰ دقیقه کار تلویزیونی و حدود ۲۰ تئاتر را در کارنامه‌ی خود دارد.

عبدی بازیگری را از تئاترهای آماتور آغاز کرد و بعد در تلویزیون خود را مطرح ساخت و با «اجاره‌نشین‌ها» به محبوبیت رسید، محبوبیتی که او را با بازی‌های درخشان و به‌یادماندنی‌اش در «دزد عروسک‌ها»، «مادر»، «دلشدگان»، «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما» و ... تبدیل به یک ستاره نمود؛ ستاره‌یی که در «هنرپیشه»‌ی مخملباف نقش خود را ایفا کرد، اما پس از سال‌ها محبوبیت با بازی در فیلم‌هایی چون «پنجه در خاک»، «بدلکاران» و «تارزن و تارزان» و به‌خصوص با بازی در مجموعه‌ی تلویزیونی «زیر آسمان شهر» اعتبار بازیگری‌اش را از دست داد و تا کنون هم در فیلم‌های تراز اولی شرکت نکرده است و بازی خوبی را از او ندیده‌ایم.

او سال پیش تئاتری عامه‌‌پسند را بازی و کارگردانی کرد که به‌ خاطر موضوع طنزی که داشت پرمخاطب هم شد، اما از لحاظ هنری در تئاتر هم به بن‌بست رسیده است. عبدی سال‌هاست نامزد هیچ جشنواره‌یی نشده و این نشان می‌دهد که او چه‌قدر در حرفه‌ی اصلی‌اش نزول کرده است.

هنگامی که حسین پناهی درگذشت، عبدی در سخنرانیِ صمیمی که در بزرگداشت آن مرحوم داشت حرفه‌ی بازیگری را حرفه‌یی بی‌وفا و بی‌رحم خواند؛ حرفه‌یی که در آن، همیشه در اوج بودن سخت است. او حق داشت این سخنان را درباره‌ی مرحوم پناهی بازگو کند، زیرا خود او هم این بی‌رحمی را حس کرده بود؛ بی‌رحمی که خیلی‌ها اعتقاد دارند با بازی در «اخراجی‌ها» از بین رفت و او را دوباره به عنوان یک ستاره معرفی کرد، اما محبوبیتش در اخراجی‌ها هم دیری نپایید که فراموش گردید و او مجبور به بازی در فیلم‌ متوسطی چون «گوشواره» و فیلم ضعیفی چون «هدف اصلی» شد.

به‌راستی علت خاموشی این ستاره‌ی سینما چیست؟ اکبر عبدی اصول بازیگری تئاتر، سینما و تلویزیون را به صورت تجربی کسب کرد، اصولی که اگر او از همان آغاز بر آن‌ها تسلط داشت شاید دیگر شاهد افول بازیگری با توانایی‌های او نمی‌شدیم.

او در فیلم‌های دوران اوج بازی‌اش فوق‌العاده از کارگردان خود و تجربه‌ی بازیگرانی که همبازی‌اش بودند کمک می‌‌گرفت؛ البته در مورد عوامل کمک‌کننده به او نباید نقش گریمور را هم فراموش کنیم، زیرا صورت و چهره‌ی عبدی از قابلیت بالایی برای گریم برخوردار بود و همین مسئله گریمور را در چهره‌پردازی او یاری می‌کرد و این چهره‌پردازی‌های متفاوت بود که ما هیچ‌گاه از او نقشی تکراری نمی‌دیدیم (مقایسه کنید چهره‌پردازی او را در دزد عروسک‌ها با مادر و بعد دلشدگان، آدم‌برفی و ...). اما این‌طور نیست که تنها کمک عوامل دیگر موجب شده باشد عبدی به موفقیت برسد، خلاقیت او که در آن زمان بسیار کم‌نظیر بود را نباید فراموش کرد و نادیده گرفت؛ خلاقیت در اموری همچون بازی با میمیک و بیان (به یاد بیاورید فیلم مادر ساخته‌ی مرحوم حاتمی را).

در هر حال همکاری او با کارگردانان خوب و توانا منجر به پیشرفت و ارتقای او در هنر بازیگری شده بود، اما اندک‌اندک از این همکاری‌ها کاسته شد تا جایی که دیگر پیشنهادات خوبی از کارگردانان صاحب‌ سبک و توانا به او داده نشد و همین امر باعث گردید تا او دچار بی‌رحمی شود که تا به امروز ادامه دارد. در این وضعیت نابسامان که او نیاز به یک بازی درخشان داشت، بازی در فیلم‌هایی که پیش از این به آن‌ها اشاره شد او را راضی نشان داده و این رضایت خبر از سیاست جدیدی در بازیگری عبدی می‌داد، سیاستی که بی‌رحمانه‌تر از بی‌وفایی سینما بود و موجب می‌شد تا هنر و توانایی بالای عبدی به هدر رود.

هنگامی که زندگینامه‌ی بازیگران بزرگ سینما را همچون پاچینو و نیکلسون می‌بینیم، ممکن است فاصله‌ی زمانی فیلم‌هایی که آن‌ها بازی کرده‌اند گاهی اوقات به بیش از ۳ سال هم برسد که این مسئله دو دلیل دارد: نخست این ‌که بازیگران بسیار ریزبینانه و با صبر و تحمل به پروژه‌ی پیشنهادی فکر می‌کنند و دیگر این‌ که با بازی در یک فیلم مدت‌ها پشتوانه‌ی مالی خواهند داشت و از این دغدغه به دور خواهند بود؛ دقیقاً در مواجهه با این مسایل‌ است که اکبر عبدی دچار افول شده است، مسایلی که اگر ریزبینانه‌تر به آن‌ها نگاه کنیم باعث اصلی‌اش خود عبدی نیست بلکه شرایط سینمای کشور و زندگی روزمره‌ی ماست.

کاش می‌شد چنین بازیگران توانایی را که دچار این‌ گونه مشکلات هستند حمایت کرد تا با دقت درباره‌ی پروژه‌های خود تصمیم‌گیری کنند و ما آن‌ها را همیشه در اوج ببینیم! به امید آن روز ...

سید سعید هاشم زاده



همچنین مشاهده کنید