دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

پرواز بی پایان سیمرغ


پرواز بی پایان سیمرغ

به مناسبت بیست و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم فجر

جشنواره بین المللی فیلم فجر، امسال بیست و هشتمین دوره خود را برگزار می کند. آیا این جشنواره با قدمت بیش از ربع قرن توانسته است به اهداف خود دست یابد؟ آیا توانسته از پتانسیل خود برای تاثیرگذاری روی تولیدات سینمایی کشور،هم شان انقلاب اسلامی بهره بگیرد؟ هر ساله همزمان با برگزاری این جشنواره، این گونه پرسشها در مقابل ما مطرح می شوند.

اگر در سا لهای ابتدایی پس از انقلاب، دلیل نبود فعالیتهای فرهنگی و نیز مشخصات جشنواره ها، این جشنواره تنها محل تمرکز و تجمع فعالیتهای فیلمسازی در کشور ما بود، اکنون با وجود تنوع جشنواره ها، حضورهای خارجی، جشن خانه سینما و... این جشنواره قرار است با چه اهدافی برگزار شود؟ به هر حال باید به این پرسشها اندیشید. آیا جشنواره فیلم فجر قرار است ویترین تولیدات همان سال سینمای ایران باشد؟ با فرض قبول این حالت که نمی توان نام جشنواره بر آن نهاد. بویژه اینکه به صورت رقابتی و با الگوگیری از جشنواره های خارجی برگزار می شود.

از الگوگیری صحبت کردیم. اکنون پرسش دیگری را مطرح می کنیم؛

اساسا این جشنواره، از الگوی کدام جشنواره رایج جهان پیروی می کند؟ جشنواره های اروپایی؟ هفته فیلمها؟ اسکار؟ کن؟ معرفی فیلمسازان متفاوت؟ عرضه همه موجودی یک سینما؟ (پس بخش میهمان و مسابقه و دیگر بخشها چه معنایی دارد؟) آیا حضور در جشنواره (و احیانا کسب جایزه) به فروش فیلم کمک می کند؟ (مرور صاحبان جایزه ها و فروش آنها در اکرانهای عمومی، همیشه خلاف این را ثابت کرده است!) آیا قرار است جشنواره فیلم فجر محل اعلام سیاستگذاری ها و خواسته های مسئولین دولتی در باره سینما باشد؟ (خواسته ها و جهت گیری هایی که در برگزیده کردن یا نادیده گرفتن فیلمها و آدمها نمود می یابد.) گرچه بنا به یک سنت، همیشه داوران از استقلال رای و عدم تحمیل مسئولین جشنواره سخن گفته اند؛ اما بدیهی است که نتایج هر ساله جشنواره، تابعی از نگاه مسئولین سینمایی وقت بوده است. (از آنجایی که این جشنواره در هر حال یک جشنواره رسمی دولتی است، وجود چنین وضعیتی نه مثبت و نه منفی تلقی می شود. مهم آن است که آیا حمایتها و سیاستهای حمایتی، همسو با خواسته های ارزشی، مردمی و نرم فرهنگی جامعه هست یا خیر؟) به عنوان مثال همه پیش از آغاز جشنواره با مرور فیلمها، اسامی سازندگان و خلاصه داستان می دانستند فیلمهایی که در گروه معناگرا قرار می گیرند، جایزه خواهند گرفت. این امر رخ داد و هیچ کس هم شگفت زده نشد!

جشن خانه سینما اکنون در کنار جشنواره فیلم فجر، برگزار می شود. گر چه در سالهای گذشته، صحبتهایی می شد مبنی بر اینکه قرار است در راستای وعده سپردن کار سینما به سینماگران، جشن خانه سینما جایگزین جشنواره فجر شود، اما این امر هیچ گاه رخ نداد. حضور مسئولین سینمایی و نمایندگانشان در بخشهای مدیریتی خانه سینما، سبب شد که جشن خانه سینما، در نهایت به جشنی برای یک روز تبدیل شود و جشنواره فجر جایگاه اصلی اش را حفظ کند. جالب آنکه در هر دو مورد، تاکید داوران بر «توجه صرف بر ابعاد تکنیکی و هنری فیلمها»ست. اما نتایج تفاوت دارد!

سوالات مطرح شده در باره چرایی جشنواره فیلم فجر هر سال تکرار می شوند و هیچ گاه پاسخی نیافته اند. فقط گویا قرار است این جشنواره بنا به یک سنت، برگزار شود و همیشه هم، همه باشند. اینکه چرا حرفه ای نمی شود، اینکه چرا مانند هر جشنواره دیگری، با تعداد فیلم محدود - ولی جدی - برگزار نمی شود؛ بیشتر ریشه در عادت مسئولین دارد. آنها نمی توانند تصور کنند که می شود جشنواره ای حرفه ای، جدی و جمع و جور داشت.

● به یاد گذشته

در هر دوره برگزاری جشنواره شاهد حس نگاه به گذشته حاضرین هستیم. وقتی به هم می رسند و می گویند که جشنواره شور و حال گذشته را ندارد، اما مصادیق دقیقی برای این امر نشان نمی دهند. دلیل این امر چیست؟ نخست باید در نظر گرفت که برخلاف دوره های دو دهه نخست جشنواره، شرط اکران، حضور در جشنواره نیست. به دیگر سخن، الزامی برای حضور در جشنواره وجود ندارد. بنابر این برنامه ریزی گروه فیلمساز، بر اساس آماده سازی فیلم برای اوایل بهمن ماه صورت نمی گیرد. از سویی بسیاری فیلمسازان حالا دیگر به خوبی با فرمولهای جوایز جشنواره آشنا شده اند. آنها می دانند که حضور در جشنواره تاثیری در موفقیت و مطرح شدن فیلمشان ندارد. بسیاری از فیلمهای سینمایی بدنه، راه خود را می روند. آنها فقط به اکران، زمان و سالن مناسب فکر می کنند تا سرمایه شان را به همراه سود برگرداند. به نظر می رسد حالا زمانی است که (مانند جشنواره تئاتر فجر) بحث رقابتی بودن یا نبودن را باید مطرح کرد. با حذف جوایز می شود از حرف و حدیثهای حاشیه ای کاست و فرصت مساعد تری را برای برپایی یک جشنواره حرفه ای تر ایجاد کرد. بدیهی است که حذف رقابت، حذف انگیزه ها نخواهد بود. به دیگر سخن باید انگیزه های دیگری را جایگزین جوایز کرد. اگر زمانی گروهی از فیلمسازان با مشاهده برگزیدگان جشنواره می کوشیدند فیلمهایی از همان جنس بسازند تا مورد توجه قرار گیرند؛ امروزه چنین نیست. فیلمسازان سینمای بدنه، بدون توجه به جوایز و جشنواره فقط به اکران و مخاطب عام توجه دارند. جشنواره ای سازان هم که سالهاست به پیروی از کیارستمی هیچ تمایلی برای حضور در جشنواره فیلم فجر ندارند. همچنین به نظر می رسد که سیاستهای حاکم بر نظام دولتی سینما

(از جمله حمایت از جریان سینمای معناگرا) فقط شامل بخشی از فیلمسازان می شود و بقیه نه حمایتی می شوند و نه اصلا تمایلی دارند که وارد این عرصه شوند.

● بخش بین الملل

بخش بین الملل جشنواره از سه فعالیت نمایش فیلمهای خارجی، حضور میهمانان و تشکیل بازار فیلم برخوردار است. نمایش فیلمهای خارجی نیز شامل جشنواره جشنواره ها، مرور آثار یک فیلمساز و بخش ویژه است. به نظر می رسد که بخشهایی چون جشنواره جشنواره ها را اگر به زمان دیگری جز جشنواره موکول کنیم، امکان استفاده بیشتری برای مخاطب این فیلمها (یعنی تماشاگر خاص، جدی و اهل فن) ایجاد می شود. در شرایط فعلی امکان همزمان تماشای این فیلمها و نیز پیگیری بخشهای دیگر (بویژه سینمای ایران) وجود ندارد. همین وضعیت در باره بخشهای «جلوه های ویژه بصری» و سینمای صامت وجود دارد.

بخش هایی که می شد به طول سینما موکول کرد تا به افزایش سطح سواد عمومی سینما بینجامد. لیکن در شرایط کنونی، نه به چشم می آیند و نه فرصتی برای انعکاس و بحث و فحص در باره آنها در نشریات یا نشستها پیش می آید. در حالی که در شکل کنونی، حجم زیاد انرژی، نیرو و هزینه فقط صرف این شده که تعداد معدودی تماشاگر، فیلمهای تهیه شده را تماشا کنند و دیگر هیچ. این وضعیت در مورد فیلمهای مستند و کوتاه نیز وجود دارد.

در مورد رقابتی بودن بخش بین المللی نیز جای تامل وجود دارد. هنوز برآوردی ندیده ایم که دادن جوایز به فلان فیلمساز یا بازیگر خارجی چه تاثیری روی روند فعالیت وی داشته است. هنوز خاطره اهدای جایزه بهترین بازیگر به جک نیکلسون در یکی از دوره های پیشین در خاطرها مانده است که اصلا معلوم نشد اساسا آیا او از این جایزه با خبر شده یا نه و جایزه اش چه شد و قرار بود چگونه به دست او برسد؟ حضور چند فیلم ایرانی در این بخش که معمولا چند جایزه نیز سهم آنهاست، ارزش جوایز این بخش را کم می کند. با توجه به اینکه برخی از این فیلمها (با لحاظ کردن جوایزی که می گیرند) در بخش مسابقه سینمای ایران کمتر مطرح می شوند، این تناقض را ایجاد می کند که چگونه است فیلمی در رقابت با فیلمهای خارجی جایزه می گیرد ولی در مقایسه با فیلمهای داخلی، دارای اررزش کمتری شناخته می شود؟ (اگر معیارهای داوری را فقط بحثهای تکنیکی و هنری بدانیم!) به نظر می رسد انتخاب حضور فیلمهای ایرانی فقط در یک بخش، می تواند به عنوان یک گزینه، مورد توجه مسئولین جشنواره قرار گیرد.

یکی دیگر از برنامه های بخش بین الملل، حضور میهمانان خارجی است. با مرور فهرست میهمانان، متوجه مرغوبیت این بخش می شویم. اما باید پرسید که تا به حال چه برآوردی از تاثیر حضور آنها در جشنواره داریم؟ چه بخشی در ارشاد یا فارابی بررسی کرده است که حضور اینها (فراتر از یک تبلیغ) چه تاثیری بر سینمای ما داشته است؟ آیا به انتقال تجربه ای ختم شده است؟ آیا میهمانان در بازگشت به بازتاب جشنواره، سینما و ایران پرداخته اند؟ (بدیهی است که منظور، تبلیغ و مثبت بینی مطلق نیست.) حضور آنها چه قدر به توجه بازارهای جهانی فیلم به سینمای ایران کمک کرده است؟ نگرانی ما از آنجاست که به نظر می رسد برخی از این حضور ها فقط در چارچوب بده بستانهای فردی و در نهایت فواید شخصی صورت می گیرد. ارائه گزارشی از بازتاب حضور این میهمانان (اگر چنین بررسی ای انجام شده باشد) می تواند به رفع شبهات کمک کند.

● بازار فیلم

بازار فیلم جشنواره با وجود محدود بودن، می تواند از بخشهای اساسی جشنواره تلقی شود. اگر در سالهای پیشین، این بازار فقط محل عرضه فیلمهای ایرانی بود، چند سال است که جایی برای عرضه و حضور فیلمهای خارجی نیز ایجاد شده است. این امر می تواند به رونق و تنوع این بازار بیفزاید. عرضه فیلمهای خارجی فرصت مناسبی برای تلویزیون، شبکه ویدئویی و اکران سینمای ایران ایجاد می کند. این بازار می تواند از صرف هزینه های گزاف حضور نمایندگان این نهادها برای تهیه فیلم خارجی مورد نیاز بکاهد. در باره تاثیرات این بازار نیز آمار روشنی در دست نیست. تلویزیون، نظام مستقل خرید فیلم خود را دارد و فیلمهای خارجی اکران شده در سینما نیز (که بحث مفصلی دارند) استفاده مناسبی از این بازار نکرده اند.

می ماند بخش فروش فیلمهای ایرانی به خریداران خارجی که در باره آن نیز بدون در اختیار داشتن آمار نمی توان ارزیابی ای داشت تا دریافت که هزینه گزاف برگزاری این بازار و دعوت پخش کنندگان خارجی و ایجاد شرایط ملاقاتها چه قدر از لحاظ اقتصادی به صرفه بوده است؟ نکته مثبت این بازار، آن است که پیش از این، برپایی بازار فیلم فقط به خاطر جلب توجه مدیران جشنواره های فیلم بویژه کن بود. بنابر این کالاهای عرضه شده نیز به همان فیلمهای جشنواره ای محدود می شد، اما اکنون با نگاه به طیف پخش کننده های دعوت شده به نظر می رسد که حضور در بخشهای عمومی تر از جمله آسیا، مورد نظر مسئولین بازار قرار گرفته است. همچنین این بازار قابلیت زیادی دارد تا زمینه ساز ساخت تولیدات مشترک با دیگر کشورها باشد. بدیهی است این تولیدات در نهایت باید به ساخت سینمایی فرهنگی و مردم گرا ختم شود. ساخت فیلمهای جشنواره ای که فقط منافع فردی فیلمساز یا تهیه کننده خصوصی را تامین می کند (تاثیرات منفی آن بر تماشاگر خارجی جای خود را دارد)، هیچ گاه نباید محور حمایتهای این بازار قرار گیرد. آن فیلمسازان می باید ارتباطات خود را از مسیر های فردی و با صرف هزینه های شخصی، ایجاد کنند.

نکته دیگر آن است که حضور در عرصه بازار جهانی فیلم و سهم طلبی، نیازمند جهانی فکر کردن است. به هر حال اگر رقابت با سینمای هالیوود، اکنون محال تلقی می شود، اما هستند بسیاری بازارهای بالقوه در آسیا، آفریقا و بخشهایی از اروپا که می توانند سهم بسیار بهتری را نصیب سینمای ایران نمایند. مشارکت دولت از حرکتهای بنیادین (و نه مقطعی)، تشکیل نهادی با هدف صرف عرضه سینمای ایران در بازار های خارجی (بدون وجود نظام بوروکراتیک معمول دولتی) و زمینه سازی حضور بخش خصوصی در بلند مدت، راهکارهایی هستند که می توانند بازار فیلم جشنواره فیلم فجر را در نهایت به اهداف خود نزدیک کنند. در کنار این بازار، توجه به بخشهای پژوهشی مسئله مانند شناخت نگاه، سلیقه و ذائقه تماشاگر فرامرزی (آن گونه که در سینمای هالیوود یا هند وجود دارد) ضروری است.

● اطلاع رسانی

جشنواره ،هر سال از یک نظام ساده اطلاع رسانی استفاده می کند. در بولتن روزانه هیچ خبری فراتر از روزنامه ها نمی توان یافت. خبری که بتوان فقط در آنجا یافت. در حالی که هدف اولیه یک بولتن روزانه، نخست اطلاع رسانی است و از آنجایی که نزدیکترین نشریه به ستاد برگزاری جشنواره است، می تواند از این امکان ویژه به بهترین شکل ممکن بهره بگیرد. در حالی که چنین نیست. جای این اطلاع رسانی را نقد و گزارش نشست و مقالات کلی گرفته است. مقالاتی که با معنی بولتن اطلاع رسانی روزانه سازگار نیستند. از آنجایی که نقدها محدود به استفاده از یک مورد می شود و نیز فضای محافظه کارانه یک بولتن، معمولا سبب می شود در نهایت خواننده یک نقد خنثی باشیم که می کوشد به نحوی به فیلم بپردازد که به کسی برنخورد! اگر به سایت جشنواره نگاه کنید، جز همان شناسنامه عوامل و خلاصه داستان معمول (که در کاتالوگها تکرار شده) چیز دیگری از اطلاع رسانی نمی بینید. به عنوان مثال اگر تمام نشریات و کتابچه ها و سایت جشنواره را مرور کنید، نمی توانید دریابید که مثلا وضعیت فلان فیلم با شایعه توقیف چگونه است.

گرچه می شود این کمبود را به عدم اطلاع رسانی بسیاری فیلمسازان در باره پروژه هایی که پشت سر می گذارند، دانست. اما به هر حال توقع از یک بولتن روزانه، چیزی جز این نیست. همچنین در این بولتن هیچ اطلاع رسانی در باره حرف و حدیثهای جشنواره (از جمله اکران یا عدم اکران فیلمها) وجود ندارد که بشود صرفا در همین بولتن آن را یافت. خلاصه آنکه با نخواندن آن دچار هیچ خلا اطلاعاتی نمی شویم. این سخنها را نمی توان به معنای در نظر نگرفتن گرافیک جذاب یا پرباری عکس یا زحمات آدمهای دست اندرکار این بولتن دانست. بحث در آن است که این بولتن و موارد منتشر شده مشابه نیز دچار آفت تکراری کاری شده اند و تمامی تلاشها در نهایت به هدف اصلی یعنی خبررسانی منجر نمی شود. (این معضل اکنون گریبانگیر صفحات سینمایی نشریات و سایتهای سینمایی ما نیز شده است که جای بحث آن، در اینجا نیست.)

● سینمای رسانه ها

در شرایط کنونی، به نظر من بهتر است به فکر حذف نشستهای نقد و بررسی فیلمها در جشنواره بود. چرا که این نشستها، نه تنها تاثیری بر سینما و جشنواره ندارند بلکه فاصله بین سانس فیلمها را زیاد می کند و این وقت زیادی از حاضران در سینمای رسانه ها تلف می کند. شکل فعلی برگزاری نشستهای حضوری، هیچ گاه ثمری نه برای فیلمساز و نه برای منتقدان به همراه نداشته و در نتیجه، فقط به تنشها، سوء تفاهمات و کدورتها بین اهالی رسانه و فیلمسازان می انجامد. در جشنواره، فیلمسازان همراه با عوامل خود حضور می یابند که فقط خسته نباشید و تعریف بشنوند و فرصتی داشته باشند تا مشکلات طول ساخت فیلم را مطرح کنند. ضمن آنکه فضای پر استرس و پر تنش جشنواره فیلم فجر، اجازه نمی دهد که یک گفتمان منطقی بین فیلمساز و اهالی رسانه شکل بگیرد. شاید به همین دلیل هم باشد که منتقدان با تجربه، حاضر نیستند در این فضا از فیلمسازان سوالی کنند یا نظراتشان را بیان نمایند. بنابر این، جلسه نقد و بررسی فیلم، به نشستی برای حاشیه روی و مطرح کردن تنشهای فردی بدل می شود. نکته جالب اینجاست که بیشتر حاضران در جلسه نقد و بررسی هم، بیش از آنکه علاقه مند به شنیدن بحثهای بی نتیجه باشند، مجبورند در سالن بنشینند تا فیلم بعدی شروع شود!

به نظر من این گونه جلسات کاملا باید حذف شود و برپایی آن به فرصت مناسبتری مانند زمان اکران عمومی فیلمها منتقل شود تا در فضایی آرا متر بتوان جلسه ای قابل استفاده را برگزار کرد. نکته دیگر آن است که انتقال بحثهای مطروحه در نشست فیلمها به مطبوعات هیچ خاصیتی برای مخاطبان رسانه ها ندارد، چون آنها امکان دیدن فیلم را نداشته اند، بنابر این به طور خلاصه و جسته گریخته با یک سری حرفها رو به رو می شوند و چون فیلم را ندیده اند، نمی توانند استفاده لازمه را داشته باشند و قطعا در زمان اکران و پس از دیدن خود فیلم، آنها می توانند از چنین جلساتی بهتر استفاده کنند. در حال حاضر برگزاری نشستها به امری داخلی بین اهالی سینما تبدیل شده که هیچ کارکردی ندارد جز افزایش برخی سوء تفاهمها!

● حضور خبرنگاران

هیچ جشنواره ای بدون حضور اهالی رسانه بازتابی پیدا نمی کند. جشنواره ها نیاز دارند تا از حضور مطبوعات بهره بگیرند. طبیعی است که منظور، حضور بخشی از اهالی رسانه است که به طور مشخص در بخشهای سینمایی فعالیت می کنند، گر چه در هیچ سالی جشنواره فیلم فجر این امر را رعایت نکرده و هر ساله، شاهد انبوه جمعیت در سینمای رسانه های گروهی بود ه ایم. راه حل این مشکل کهنه، بسیار ساده است و بارها از سوی مطبوعاتیها مطرح شده است. اما از آنجایی که در هیچ سالی مدیران جشنواره توجه به این راه حل نداشته اند، ترجیح می دهم آنها را تکرار نکنم!

و دیگر موارد انتخاب فیلم محبوب تماشاگرها (که به دلیل پراکندگی نمایشها و تفاوت تماشاگر و نبود یک مکانیسم علمی،

هیچ گاه قابل اعتنا نیست) نیز از دیگر مواردی است که در جشنواره های فجر، قابل ذکر هستند. در باره مکانیسم انتخاب فیلم برگزیده تماشاگر می توان جداگانه صحبت کرد. همین طور نشستهای نقد فیلمها که کمتر از نقد جدی در آن اثر می یابیم و با حرفها و سوال و جوابهای تعارفی یا با تمرین خبرنگارهای نورسیده سپری می شود و از هدف اصلی جلسات که تعامل جدی، صریح و علمی اهل رسانه و فیلمسازان است، فرسنگها فاصله دارد.