دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بحران انرژی هسته ای و جمهوری اسلامی


بحران انرژی هسته ای و جمهوری اسلامی

تردیدی نیست که در جمهوری اسلامی به دلیل گرایش قاطع مردم به اسلام و وقوع انقلاب اسلامی, دین و مفاهیم دینی در سیاست جایگاه ویژه ای داشته و دارد

از آنجا که صف آرایی جدیدی در صحنه بین المللی علیه منافع این ملت شکل گرفته و عامل مذهب بار دیگر می رود تا قدرت خود را در مقاومت، بسیج، اراده و برنامه ریزی ملت ایران به آزمایش بگذارد، بی مناسبت نیست که مقاطعی را که در تاریخ اسلام نقطه عطف و با اهمیت محسوب گردیده را به صورت بسیار گذرا مورد بررسی قرار دهیم:

۱ محاصره مسلمانان در شعب ابی طالب؛ شورای امنیت آن زمان برای تسلیم اراده ملت مسلمان تحریم هایی را بر آن ها اعمال کرد. در این دوران مسلمانان محکوم به پذیرش قواید و مقررات قدرت هژمون گردیده و پیشرفت و بروز ظاهری اسلام متوقف گردید.

۲ صلح حدیبیه؛ در این مرحله مسلمانان به دلیل عدم وجود قدرت تعیین کننده مجبور به پذیرش صلح شدند و از گسترش و توسعه باز ماندند.

۳ غزوه احد؛ در این جنگ که بیشترین خسارات انسانی به لشکر اسلام وارد شد و نیروهای درگیر تا مرحله نابودی کامل پیش رفتند.

۴ فتح مکه؛ نیروهای مسلمان با داشتن قدرت اقتصادی و نظامی و سیاسی لازم پیروزی چشمگیری را به خود اختصاص دادند و گسترش اسلام به سوی ایران و رم آغاز گردید.

۵ فوت پیامبر و شورای ثقیفه؛ اولین شکست سیاسی شیعه که نتوانست نظر افراد ذینفوذ و ساختار سیاسی موجود را به نفع خود جلب کند.

۶ انتخاب حضرت علی(ع) به عنوان خلیفه؛ پیروزی سیاسی شیعه

۷ جنگ صفین؛ شکست دیپلماتیک نظامی شیعه از قدرت فراگیر وقت

۸ صلح امام حسن(ع)؛ نتیجه عدم توانایی شیعه به تشکیل یک انسجام تیوریک در مجموعه مسلمانان

۹ عاشورا؛ مقابله تمامیت اسلام با تمامیت کفر و شکست نظامی قطعی شیعه و آغاز فصلی جدید در مبارزات سیاسی اجتماعی و فرهنگی

۱۰ حکومت های شیعی؛ حکومت هایی که به نام حمایت از اهل بیت تشکیل شدند از جمله صفویان در ایران و فاطمیان در مصر نمودی از استفاده روحانیت شیعه از قدرت با واسطه برای توسعه تفکر و نفوذ عقیده

۱۱ انقلاب اسلامی ایران؛اولین نمود منسجم تیوریک سیاسی شیعه و جهان اسلام برای کسب قدرت سیاسی که با مخالفت و عدم علاقه غرب به رهبری آمریکا در مرحله اول و سپس شوروی در مراحل بعدی روبرو شد. اگرچه هر یک به دلیل عدم شناخت اولیه از ماهیت آن سعی در به کارگیری ابزاری از آن به صورت دیگری داشتند.

۱۲ جنگ ایران و عراق؛ تعبیری از امام خمینی برای این جنگ که امروز تمامی کفر در مقابل تمامی اسلام ایستاده است . به عبارت دیگر ایتلاف کلیه قدرت های جهانی به صورت آشکار و پنهان علیه این انقلاب و رهبری آن و تصمیم قاطع به جلوگیری از دستاوردهای آشکار برای انقلاب اسلامی که نهایتاً باید گفت که در محدوده جنگ توانستند خسارات بسیار زیادی بر ایران وارد آورند، و قدرت نظامی ایران را که می توانست عاملی برای تحکیم سیاست ها باشد را کاهش دادند.

۱۳ فوت امام خمینی؛ مارگارت تاچر طی مصاحبه ای در آن روز گفت: با مرگ خمینی بنیادگرایی اسلامی مرد . اما چنین نشد و بیداری اسلامی از ایران گذر کرد و هم اکنون قدرت در حال رشد جهان سیاست با هر نوع شاخصی که در نظر بگیریم است.

با این مقدمه و تاریخ به ارزیابی شرایط ناشی از قطعنامه فوریه ۲۰۰۶ شورای حکام که دومین صف آرایی کشورهای پرقدرت جهان علیه یکی از سیاست های جمهوری اسلامی ایران است می پردازیم. با این نگرش که هر شکست دلایلی دارد و باید با آسیب شناسی آن ها را مورد بررسی قرار داد و برطرف نمود و هر پیروزی عواملی دارد که باید آن ها را تقویت کرد و در نظر داشت که اگر عوامل لازم برای پیروزی به بلوغ خود نرسد آن پیروزی محقق نخواهد شد.

در فاصله سپتامبر ۲۰۰۵ تا فوریه ۲۰۰۶ در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی دو قطعنامه علیه ایران صادر شد که اگرچه در ماهیت همان جلوگیری از فعالیت های هسته ای ایران را دنبال می کرد اما در ظاهر تهدیدهای بیشتری را متوجه جمهوری اسلامی نموده و به اصطلاح شرایطی را آماده می کرد که ایران به عنوان اخلال گر عرصه امنیت بین المللی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع گردد. قطعاً این دو بیانیه و همگونی نظرات چین و روسیه با کشورهای غربی و آمریکا برای ایران پیروزی محسوب نمی شود و بررسی نقاط ضعف سیاست خارجی و علت عدم دستیابی به اهداف مشخص شده حتماً باید در دستور کار قرار گیرد.

●جبهه مخالف ما چه می گوید

آن ها می گویند مخالف استفاده از تکنولوژی اتمی برای مقاصد صلح آمیز نیستند. امّا ایران اعتبار امنیتی قابل قبول برای داشتن چنین تکنولوژی حساسی ندارد. صاحب نظران و روشنفکران عمده آمریکایی و اروپایی طی یک بیانیه سرگشاده برای تأثیرگذاری بر جامعه روشنفکر جهانی نظرات خود را این گونه دسته بندی کرده اند:

با توجه به سوابق مخفی کاری ایران در برنامه هسته ای خود، اگر ایران اجازه یابد که به تکنولوژی غنی سازی، حتی تحت کنترل بازرسان بین المللی، دست یابد کار پرخطری خواهد بود. زیرا ایران یک گام کوتاه تا دستیابی به تسلیحات اتمی فاصله دارد و پس از اینکه ظرفیت خود را تکمیل کرد از مقررات NPT خارج و به بازرسان نیز دستور خواهد داد از ایران خارج شوند. ایران مسلح به تکنولوژی تسلیحات اتمی بسیار خطرناک و بی ثبات کننده است و باعث خواهد شد که کشورهایی چون عربستان، مصر و ترکیه (نظریه پردازان اسراییلی می گویند حتی الجزایر و دوباره لیبی) به روند دستیابی به تسلیحات اتمی بپیوندند.

ایران اتمی سیاست خارجی تهاجمی تر اتخاذ خواهد کرد و از گروه های تروریستی حمایت نموده و حتی احتمال تجاوز نظامی به کشورهای همسایه خود را نیز در سر خواهد داشت و در نهایت تنها مقررات خلع سلاح کنونی (NPT) در معرض خطر جدی نابودی قرار می گیرد.

صاحبنظران فوق معتقدند که آمریکا و اروپا می بایست در یک اتحاد کاملاً مشخص به دنبال جلب نظر چین و روسیه باشند اما اگر این توافق صورت نگرفت موضوع تحریم ایران باید با همکاری ژاپن پیگیری شود. ایران باید در صورت دست زدن به غنی سازی یا خروج از پروتکل الحاقی و یا خروج از NPT مورد تحریم قرار گیرد. (نامه ۶۰ روشنفکر اروپایی و آمریکایی در فوریه ۲۰۰۶)

این تعابیر عیناً در نامه سرگشاده سه وزیر خارجه آلمان فرانسه و انگلستان که در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۵ در مطبوعات بین المللی انتشار یافت آورده شده است. آن ها می گویند: اگر ایران اجازه یابد که به این تکنولوژی دست پیدا کند، آسیای مرکزی و خاورمیانه که مناطق پرتحول جهان محسوب می شوند بی ثبات خواهند شد و کشورهای دیگر نیز در رقابت با ایران سعی می کنند تا به چنین تکنولوژی دست یابند و مقررات (NPT) صدمه خورده و هدف خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی که ما همگی به آن اعتقاد داریم کم رنگ خواهد شد.

آژانس بین المللی انرژی از سال ۲۰۰۲ تا سپتامبر ۲۰۰۵ شش قطعنامه متوالی با اجماع صادر نمود که همگی از ایران خواسته اند هر نوع فعالیت اتمی خود را متوقف کند. در سپتامبر ۲۰۰۵ اجماع در قطعنامه ها شکسته شد و در ۲۴ سپتامبر قطعنامه ای با همان محتوای سابق اما این بار با ۲۲ رأی موافق و ۱۲ رأی ممتنع و یک رأی مخالف تصویب شد. اهمیت این قطعنامه در آنجا بود که روسیه و چین رأی ممتنع و هند به آن رأی مثبت داد.

در فوریه ۲۰۰۶ بار دیگر قطعنامه ای با ۲۷ رأی موافق و ۵ رأی ممتنع و ۳ رأی مخالف تصویب شد. نکته حایز اهمیت در این قطعنامه آن بود که چین و روسیه که وزرای خارجه آن ها در اجلاسی در لندن به همراه قدرت های غربی توافق کرده بودند که در قطعنامه فوریه آژانس از وضعیت ممتنع به موافق قطعنامه تغییر موقعیت دهند چنین کردند و ایران که احتمال کمی می داد این دو کشور با قدرت های غربی همراهی کنند و روی حمایت آن ها حساب باز کرده بود با شرایط جدیدتری مواجه شد.

محتوای همه این قطعنامه ها بدون ورود به جزییات آن در واقع درخواست از ایران برای متوقّف ساختن و صرف نظر از کلیه فعالیت های هسته ای خود حتی آن ها که در چارچوب مقررات NPT و پروتکل الحاقی مشروع و قانونی هستند، است. با این حساب بار دیگر جمهوری اسلامی به دلیل پیگیری یک مشی استقلال طلبانه، با مخالفت اکثریت کشورهای قدرتمند جهان مواجه شده است، و اگر کشوری نیز با سیاست ایران موافق یا با آن مخالفتی نداشته باشد به دلیل فشار همان کشورهای ذینفوذ مجبور به سکوت یا همراهی با سیاست آن ها می شود. و این تعبیری است از نظام بین الملل.

●نظام بین المللی

از آنجا که در بسیاری اوقات نظراتی در مورد احتمال و نحوه همراهی روسیه و چین و هند با ایران در مقابل خواست و اراده آمریکا ارایه می شود مناسب است قدری به نظام بین الملل و این مفهوم که در عصر حاضر روابط بین کشورها بر چه مبنایی استوار است و قدرت در جهان چگونه توزیع شده است پرداخته شود، اما قبل از ورود به بحث تیوریک گزیده مقاله ای از روزنامه نوویه وریبا چاپ مسکو مورخ ۱۷ ژانویه ۱۹۰۴ از نظرتان می گذرد.

دولتین روس و انگلیس در چین و عثمانی و در ایران رقابت دارند و منافع طرفین در ممالک مزبور مخالف یکدیگر است. اما در چین و در عثمانی این رقابت به سختی نخواهد انجامید به دلیل اینکه در چین منافع روسیه منحصر است به ممالک شمالی چین و حال آنکه منافع انگلیس محدود است به ممالک جنوبی چین. پس مخاطره انحطاط از این جهت در میان نیست، در مملکت عثمانی هم دولت انگلیس که نفوذ قدیم خود را ندارد بلکه آن نفوذ از انگلیس به آلمان منتقل گردیده و در آسیای صغیر آلمان با ما (روس) طرف خواهد بود نه انگلیس. اما مسیله ایران از این قرار نیست. در مدت قرون متمادیه اهتمامات کثیره دولت روس همیشه مصروف بوده است به اینکه از راهی به دریای محیط برسد. یکی از نتایج پیشرفت روس در آسیای مرکزی این است که ایران به کلی تحت نفوذ همسایه شمالی خود آمده است و به این وسیله ممکن شده است که دولت روس راهی به خلیج فارس یعنی به اقیانوس هند به هم برساند. مسیله ایران برای دولت روس مهم ترین مسیله خواهد بود و در این باب هیچ گذشتی جایز نیست و مادامی که این مسیله حل نگردد دولت روس به هیچ وجه نمی تواند اتفاق و اتحادی با انگلیس به هم برساند. دولت روس هیچ ضرری برای هندوستان نخواهد داشت و منافع دولتین روس و انگلیس به قدری با هم مخالف نیست که نتوانند اتفاق به هم برسانند و دولت انگلیس به خوبی می تواند در مسیله ایران گذشت نماید. بزرگترین دشمن انگلیس دولت روس نیست بلکه آلمان است. در هر مسیله که دولت آلمان غلبه بر انگلیس نماید این علیه نظرهای روس خواهد بود. اتفاق روس و انگلیس اسباب تسهیل پیشرفت روس در ایران گردیده و از طرف دیگر انگلیس قادر بر مقاومت آلمان خواهد شد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.