شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

صلح پارسی در مسیر جاده ابریشم


صلح پارسی در مسیر جاده ابریشم

همنوایان صلح

حتی داشتن رویای ایده کنسرتی در طول مسیر جاده ابریشم و پایان یافتن در پکن هم‌زمان با شروع مسابقات جهانی المپیک جالب و شادی‌آور است، چه برسد به اجرای چنین برنامه‌ای در واقعیت. داریوش خواجه‌نوری به همراه برادرش و با همراهی اساتید و بزرگان جهانی موسیقی نواحی و سنتی ایران می‌خواهند چنین کاری را انجام دهند.

آنها گروهی با نام «همنوایان صلح» را تشکیل داده‌اند و اهداف جهانی را در سر دارند. گروهی در تبلیغ صلح با موسیقی پاپ، ‌Spaece rock، فلامینکو، تلفیقی و سنتی،‌ محلی ایران. در بروشور کنسرت آنها آمده: «بیایید جهان را به محلی تبدیل کنیم که عشق و دوستی و صلح در آن و دل‌ها حکم‌فرما باشد». این گزارش در حین یک هفته تمرین گروه و در دو روز متفاوت تمرین گروه غربی و سنتی که تقسیم‌بندی کرده‌‌اند، تهیه شده است. آنها می‌خواهند در اولین پایتخت جاده ابریشم اولین قدم محکم جهانی شدنشان را بردارند.

● گفت‌وگو با داریوش خواجه نوری

▪ فتح دیوار چین با گیتار و دوتار و سه تار

- واقعاً چنین برنامه‌ای در طول مسیر جاده ابریشم اجرا خواهد شد یا مثل خیلی از ایده‌های خوب بعد از مدتی فراموش می‌شود؟

مطمئناً اجرا خواهیم کرد. اگر کار را جدی نگیری کار هم تو را جدی نمی‌گیرد. کنسرت تهران در ایران اولین قدم این برنامه است. الان گروه برنامه‌ریزی و کنسرت‌گذار بسیار خوب و عالی تا به امروز عمل کرده است. دیروز بود که با هم جلسه داشتیم و من مجوز اجرا در کشورهایی مثل تاجیکستان، قزاقزستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکمنستان را به همراه اجرای در چین و شهر پکن را هم‌زمان با بازی‌های المپیک‌ جهانی دیدم. الان ما حمایت سازمان‌هایی جهانی مثل یونسکو و سازمان ملله را به عنوان حامی این حرکت صلح‌طلبانه و مبلغ صلح به همراه نامه‌هایشان داریم.

- ایده ترکیب سازهایی مثل گیتار، سه تار و دوتار با سازهایی مکمل مثل دف و درام و ... از کجا آمد؟

از وجه مشترکی که این سه ساز دارند. به هر حال اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم همه این سازها مال خودمان است، حتی گیتاری که امروزه به اشتباه آن را سازی غربی می‌‌دانند. بنابراین تمام اینها سازهایی ایرانی‌اند و مردم هم با وجود اطلاعات کمی که درباره بعضی از آنها مثل گیتار دارند (از همان زاویه ایرانی بودنش) با آنها بسیار خوب ابراز احساسات می‌کنند و راحت هستند. مثلاً چرا مردم ما با سبک فلامینکو خیلی راحت هستند ولی به سبک‌هایی مثل جاز و بلوز چنین حسی را ندارند؟ ‌فقط و فقط به این دلیل که موسیقی فلامینکو به موسیقی ایران نزدیک است و ریشه در فرهنگ و خون مردمان ما دارد.

درباره موسیقی نواحی هم چنین حسی دقیقاً وجود دارد. شاید باورت نشود، در کنسرت سال گذشته بعد از آوازخوانی عبدالله امینی مردم چه عکس‌العملی نشان دادند. قطعه‌ای که او در آن آواز خواند تنها قطعه‌ای بود که مردم بلند شدند و جیغ و داد کردند و کلی برایش دست زدند.

اتفاقی که حتی در قسمت اوج اجرای فلامینکو هم نیفتاد. به دلیل تشابهات فرهنگی و حسی سبک‌های فلامینکو نواحی و اصیل که همگی سبک‌هایی با ریشه هستند این سه ساز را با هم تلفیق کردیم.

- قبل از گفت‌وگو درباره توانایی بالای افرادی مثل عبدالله امینی و حسین سمندری و ناشناخته بودنشان می‌گفتی. با وجود این که کسی این افراد را نمی‌شناسد، آنها را از کجا پیدا کردی؟

منظورم از نظر ناشناخته بودن در ایران بود وگرنه در همه دنیا این افراد را می‌شناسند. تأسف من از مهجور ماندن این اساتید است. مثلاً بزرگواران و اساتید جهانی موسیقی نواحی ایران اکثراً در جایی زندگی می‌کنند که حتی تلفن و راه برای دسترسی بهشان وجود ندارد. مثلاً استاد عبدالله امینی سال گذشته در فرانسه جایزه جهانی موسیقی گرفت، ولی واقعاً در ایران چقدر می‌شناسندش و چقدر ارزش جهانی این استاد شناسانده و حفظ می‌شود.

یا همین استاد حسین سمندری را همه دنیا می‌شناسند. منوئین از بزرگ‌ترین ویولنیست‌های جهان درباره او گفته که حاضر است همه زندگی و دنیایش را بدهد ولی فقط دست‌های حسین سمندری را داشته باشد. یا فردی مثل اخوان‌ثالث چهار شعر درباره موسیقی و نوازندگی و دست‌های این استاد دارد. ما کجای موسیقی هستیم و جهان کجا؟ این اساتید واقعاً بدون تکرار‌ند ولی چند نفر از ما می‌شماسیمشان.

● پشت صحنه تمرین گروه غربی

▪ قرار بود تمرین ساعت هشت صبح شروع شود، ولی تا ساعت ۱۵/۹ هنوز خبری نشده است.

▪ داریوش خواجه‌نوری شدیداً سرما خورده است. چشمان قرمز و عرق کردن‌های مداوم و صدای سرماخورده‌اش هم همین را می‌گویند، اما او با همان صدای سرماخورده می‌خواند تا تمرین از ریتم نیفتد.

▪ تمرین شروع شده، همه آمده‌اند، غیر از بابک ریاحی‌پور. وقتی خبر آمدنش می‌رسد قرار می‌شود همه سر به سرش بگذارند و اذیتش کنند. در را که باز می‌کند، سر و صداها و اعتراض‌ها شروع می‌شود و همه وانمود می‌کنند که منتظر او برای شروع تمرین بوده‌اند و او هم باور می‌کند.

▪ در سالن تمرین ۳۰ متری جایی برای نشستن نیست. زیر باندها نشسته‌ام و در حال کر شدن هستم.

▪ شهرزاد سخن‌سنج، سارا نائینی و کیانا کیارس هم‌خوان‌های گروه هستند. نوبت هم‌خوانی که می‌شود، کیانا کیارس بلندتر و بالاتر از دیگران می‌خواند. ظاهراً او می‌خواهد صدایش بیشتر از دیگران شنیده شود، شوخی‌های اعضای گروه این را می‌گوید.

▪ درشان آناند نوازنده طبلای سازهای کوبه‌ای و طبلا امروز آخر خسته و خواب‌آلوده است. خمیازه‌های مداوم و چشمان پف کرده‌اش از بی‌خوابی‌اش خبر می‌دهند.

▪ داریوش خواجه‌نوری سرماخوردگی‌اش ظاهراً برطرف شده، چون هنگام خواندن آهنگ مرغ زخمی مدام لبخند می‌زند و شنگول است و بی‌حالی اول تمرین را ندارد.

▪ هنگام گرفتن عکس‌های گروهی، اعضای گروه هر کاری را که می‌توانند انجام می‌دهند تا عجیب‌ترین حالت‌ها را به خودشان بگیرند. می‌خواهند خستگی‌ تمرین را هنگام عکاسی در کنند. بابک ریاحی‌پور عکس خودش را در مانیتور دوربین حجت سپهوند می‌بیند و از او می‌خواهد که عکسش را برای تبلیغ کاشت مو استفاده کند. همه می‌خندند و سر به سرش می‌گذارند.

● تمرین گروه سنتی و تلفیقی

▪ از نظر بدقولی حاضر شدن بر سر تمرین در عرض این یک هفته هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده است. باز هم تمرینی که باید ساعت هشت شروع می‌شد این بار تا یک ربع به ۱۰ شروع نشده است.

▪ سرماخوردگی داریوش خواجه‌نوری (خواننده گروه) هیچ فرقی برای بهتر شدن نکرده است و حتی تجویزهای مختلف اعضای گروه هم حال او را در عرض یک هفته بهتر نکرده است.

▪ جلال ذوالفنون در گوشه‌ای برای نوازندگان سازهای دیگر در حال بداهه‌نوازی با سه‌تار معروفش است. آهنگ که تمام می‌شود، می‌گوید کاش عکس و پوسترهایمان هم به خوبی ساز‌هایمان بود و همه می‌خندند.

صحبت از مهجوریت و سادگی بزرگان موسیقی نواحی می‌شود. جلال ذوالفنون می‌گوید یکی از بزرگان دوتار در جشنواره پاریس مقام ‌آورد و از او دعوت کردند به مدت شش ماه در دانشگاه موسیقی تدریس کند و او هم در جواب با همان لهجه خاص و با سادگی گفت: «الان وقت برداشت سیب‌زمینی‌هایمان است. باید برگردم تا خراب نشوند. دست تنهام، نمی‌توانم اینجا بمانم.»

▪ محمدعلی خواجه‌نوری هنگام هم‌نوازی گیتار فلامینکواش با سه‌تار جلال ذوالفنون چنان حس می‌گیرد و جذب آهنگ می‌شود که اگر ناخودآگاه از روی صندلی‌اش بلند شود و ایستاده ساز بزند، تعجب نمی‌کنم.

▪ دختر امین‌الله رشیدی از چهره‌های مطرح موسیقی اصیل هم به عنوان هم‌خوان جلال ذوالفنون در قطعات سنتی حضور دارد و انصافاً عالی می‌خواند.

▪ در تمام طول‌ تمرین جلال ذوالفنون چشمانش را بسته و غرق آهنگ‌هاست.

▪ نوازنده هندی امشب بسیار سرحال است.

▪ نوازندگان و خواننده سازهای محلی ساکت نشسته‌اند. بعد از یک ساعتی که نوبت اجرای آهنگ و خواندنشان می‌شود، فضای تمرین عوض می‌شود و با شروع خواندن عبدالله امینی لبخند رضایت و ذوق‌ در چهره همه اعضای گروه مشخص است. شعری درباره صلح با زبانی محلی و آواز و صدایی خارق‌العاده.

▪ جلال ذوالفنون می‌خواهد که فضای کافی برای نشان دادن حال و هوای محلی ساز دوتار در اجرای نوازنده محلی در اختیار نوازنده قرار بگیرد.

▪ ساعت دو نیمه شب است و من هنوز مصاحبه‌ام را نگرفته‌ام. فکر رساندن مطلب برای فردا صبح دیوانه‌ام می‌کند.

● گفت‌وگو با جلال ذوالفنون

▪ موسیقیدانان موسیقی اصیل بی‌سوادند

شاید رک‌ترین استاد موسیقی اصیل ایران باشد. مطرح‌ترین نوازنده سه‌تار موسیقی اصیل در سن و سالی بالای ۷۰ سالگی با انرژی تمام در دفاع از هویت و تبلیغ موسیقی اصیل ایرانی است. چند ماه قبل بود که او اعتراضاتی را به یکی از بزرگان آواز ایران کرد، اعتراضاتی که نشان از آگاهی و تسلط او در موسیقی اصیل ایران داشت. او طرح‌های زیادی برای رونق دادن به موسیقی اصیل ایران دارد و حتی شهامت تلفیق سه‌تار و گیتار با همه تعصب اساتید موسیقی اصیل بر روی سازهای موسیقی اصیل را به خود داده است.

- با همه تعصبی که اساتید موسیقی اصیل به این موسیقی دارند، چطور حضور در چنین برنامه‌ای را با سازهایی که عده‌ای آنها را دشمن موسیقی اصیل می‌دانند قبول کردید؟

یک نکته را باید روشن کرد. وقتی صحبت از گیتار می‌شود، ذهن مردم عمدتاً روی موسیقی پاپ می‌رود. در صورتی که گیتار سبک‌های متفاوتی دارد. کاری را که در حال حاضر من انجام می‌دهم، تلفیق سه‌تار با سبک فلامینکوی ساز گیتار است.

همان طور که می‌‌دانید، گیتار در حقیقت سازی ایرانی است و توسط ابوالحسن زریاب در اوایل ورود اسلام به ایران، به آندلس منتقل شده و در آنجا پایه‌های موسیقی اصیل اسپانیا را تحت تأثیر قرار داده است. در واقع این موسیقی که ما اجرا می‌کنیم اجرای موسیقی شرقی و در حقیقت ایرانی است و هم‌نشینی دو ساز ایرانی است که با هم فامیل‌اند و بعد از سال‌ها همدیگر را پیدا کرده‌اند.

- پس تعصبی‌ مثل اکثر اساتید موسیقی ایران روی تلفیق سبک‌های مختلف موسیقی ندارید؟

ما اگر می‌خواهیم موسیقی‌مان پیشرفت کند باید به دنبال واقعیت‌ها باشیم. الان موسیقیدانان ما سواد و مطالعه ندارند. مطالعه جهانی ادبیات، موسیقی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فرهنگ و... در بین آنها زیر صفر است. به همین دلیل هم محدود شده و عقب‌مانده‌اند.

- با این وضعیت آینده موسیقی اصیل را چطور می‌بینید؟

با همه حرف‌هایی که گفتیم ولی به آینده خوشبینم. در چند سال اخیر موسیقی اصیل ایرانی در حال سکوت به سر می‌برد، سکوتی که مثبت است و در جوامع فرهنگی برای رسیدن به پیشرفت و خیزی دوباره پیش می‌آید.

- شما از معدود اساتیدی بودید که بحث نوآوری در موسیقی اصیل را مطرح کردید که البته تعدادی از اساتید هم با آن مخالفند، هنوز هم سر حرفتان هستید؟

البته. ما باید اول هدف را پیدا کنیم. موسیقی ما باید ببینیم بستر حرکت و هدفش چه چیزی است. مسیر حرکت موسیقی ما باید به دنبال موسیقی هند باشد.

ـ چرا هند؟

ما دو ویژگی بزرگ و مشترک با موسیقی هند داریم. موسیقی هردویمان یک صدایی است و پلی‌فونی (چندصدایی) نیست. ضمن این‌که هر دو بداهه‌نوازی داریم. ما باید مثل موسیقی هند به بداهه‌نوازی گروهی برسیم. البته شاید این برای بسیاری از ایرانی‌ها قابل هضم نباشد ولی برای پیشرفت مجبوریم این کار را بکنیم. ما ۷۰ سال دنبال موسیقی کلاسیک رفته‌ایم و نتیجه هم نگرفته‌ایم و این وضعیت امروز موسیقی ماست. باید تغییر رویه بدهیم. وقتی در جهت بداهه‌نوازی گروهی رفتیم آن وقت به نوآوری هم می‌رسیم.

- از گروهتان چه خبر؟

گروه ذوالفنون در حال انجام کارهای جدیدی است که هدفش بستر و فرهنگ‌سازی است. من معتقدم جایگاه بسیاری از موزیسین‌های مطرح امروز اینجایی نیست که امروز روی آن ایستاده‌اند. ما با عده‌‌ای جوان باسواد و با انگیزه که شاید اسم مطرحی هم ندارند می‌خواهیم کارهای بزرگی برای موسیقی اصیل و شناساندن آن بکنیم.

- شما چند وقت پیش در یادداشتی که بازتاب زیادی هم داشت یکی از بزرگان آواز (شجریان) درباره حرف‌هایی که زده بود به نوعی محاکمه کردید. با چه اعتقادی چنین کاری‌ کردید؟

من معتقدم که بت‌ها را باید شکست و هر کس به اندازه لیاقتش باید بالا برود و جایگاه به‌دست بیاورد. مردم باید بدانند که بت‌های موسیقی هم شکننده‌‌اند و باید گاهی به آنها تلنگر زد. این هم برای آن هنرمندان موسیقی مفید است و هم برای آینده موسیقی.

نویسنده : رسول ترابی



همچنین مشاهده کنید