شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

معیار مصرف صحیح از نگاه اسلام


معیار مصرف صحیح از نگاه اسلام

در مقاله حاضر نویسنده با تبیین جنبه های مثبت و منفی مصرف, در مورد ویژگی های اعتدال گرایی و پرهیز از افراط و تفریط در مصرف که از آن به اسراف و خساست تعبیر می شود سخن گفته و پیرامون نگاه دین به مقوله الگوی مصرف و معیار صحیح مصرف توضیح داده که با هم آن را از نظر می گذرانیم

در مقاله حاضر نویسنده با تبیین جنبه های مثبت و منفی مصرف، در مورد ویژگی های اعتدال گرایی و پرهیز از افراط و تفریط در مصرف که از آن به اسراف و خساست تعبیر می شود سخن گفته و پیرامون نگاه دین به مقوله: الگوی مصرف و معیار صحیح مصرف توضیح داده که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● پرهیز از افراط و تفریط در مصرف

برای اصلاح الگوی مصرف باید همه جنبه های مثبت و منفی مصرف مورد توجه قرار گیرد. هر چند که بازخوانی همه جنبه ها حتی جنبه های مصرف معنوی به غیر از امور اقتصادی و مادی مانند مصرف عمر و اتلاف وقت و تباهی آن با خوشگذرانی و شب نشینی و ولگردی های مدرن به شیوه وبگردی بی هدف، در این نوشتار کوتاه ممکن نیست ولی می توان به حوزه های مصرف در حوزه امور مادی و اقتصادی بیش تر پرداخت. از این رو لازم است برای تبیین درست الگوی مصرف و اجرای طرح ها و برنامه های در راستای اصلاح الگوهای نادرست مصرف، همه جنبه ها و ابعاد مسئله واکاوی شود

به عبارت دیگر همان گونه که باید جنبه های صحیح مصرف هر چیزی دانسته شود، شیوه ها و روش های نادرست آن نیز باید معرفی شود تا شخص و یا جامعه از افراط به سوی تفریط نگراید و از دام اسراف و تبذیر به سمت بخل و خساست نلغزد؛ زیرا همان اندازه که اسراف و تبذیر، رفتاری ضد ارزشی و هنجاری است و خداوند این گونه اشخاص را دوست ندارد و آنان را به عذاب و توبیخ و سرزنش می گیرد؛ همان اندازه نیز افتادن در دام خساست و بخل نیز زشت و ناهنجار است و بیانگر رفتار و اخلاقی ضد ارزشی و مصداقی از مصادیق کفران نعمت است؛ زیرا کفران نعمت می تواند به ریخت و پاش و ولخرجی و یا به شکل عدم بهره گیری درست از نعمتی برای تعالی و تکامل شخصی و جمعی بشر باشد که این خود بدتر از استفاده نادرست از چیزی است.

باتوجه به این که هرگونه مصرفی در مسیر افراط و تفریط به عنوان شیوه رفتاری ناهنجار تلقی می شود، برای ارایه و اصلاح الگوی صحیح مصرف لازم است تا این جنبه از مصرف نیز شناسایی و معرفی شود. بسیار دیده شده است که برخی ها صرفه جویی را مساوی با مصرف نکردن گرفته اند؛ این معنا از سوی کسانی به کار می رود که ریشه هایی از خساست و بخل در بینش و نگرش آنان وجود دارد.

● جنبه های مثبت و منفی مصرف

مصرف به معنای استفاده و استعمال و به کاربردن چیزی است. خداوند در آیات بسیاری به این معنا توجه داده که همه آن چه را آفریده است، مسخر انسان قرار داده تا افزون بر این که خود، از آن استفاده می کند تا به کمال مطلق خویش دست یابد، چیزهایی که به تسخیر خویش گرفته را نیز به حکم خلافت الهی و ربوبی، به کمال خود برساند. از این رو همه موجودات، مأمور می شوند تا به انسان به عنوان خلیفه و تسخیر کننده خویش سجده کنند بدین ترتیب انسان مسجود همگان و حتی فرشتگان قرار گرفت.

براین اساس می توان گفت که مصرف هر چیزی به معنای بهره گیری از آن در راستای تکامل دو سویه انسان و آن چیز است. در حقیقت هر تصرف و مصرفی که انسان می کند، تغییراتی مهم و ماهوی در خود و دیگر چیزها پدید می آورد. این تصرفات می بایست هدفمند و براساس فلسفه آفرینش باشد.

بنابراین اگر تصرف به گونه ای باشد که عامل و ابزار تعالی و تکامل شخص و یا چیز نباشد تصرفی باطل و نادرست است؛ چنان که عدم تصرف و وانهادن امر و چیزی به حال خود نیز به جهت آن که در مسیر کمالی نیست، باطل و نادرست تلقی می شود.

از این اسراف و تبذیر و اتراف به معنای کاربرد نادرست و بی جای چیزهای مادی و معنوی در مسیر غیر کمالی، از نظر آموزه های وحیانی اسلام به عنوان امری مذموم تلقی و معرفی شده است؛ چنان که خساست و بخل نیز به معنای عدم بهره گیری چیز در مسیر کمالی، باطل و منفی می باشد.

از نظر اسلام همان گونه که «مصرف گرایی» یا «مصرف زدگی» به معنای مصرف نادرست در مسیر افراط گرایی، امری نادرست و ناهنجار تلقی می شود؛ هم چنین خساست و بخل در مصرف نیز امری باطل و ناهنجار است.

● اعتدال گرایی، معیار مصرف صحیح

اسلام نه تنها نظام آفرینش را بر پایه عدالت و اعتدال می داند، بلکه از مومنان می خواهد که در همه امور خویش اعتدال، عدالت، میانه روی و اقتصاد را رعایت کنند. ازاین رو در حوزه مصرف نیز اصل و اساس، باید اعتدال و میانه روی باشد. اصولا اقتصاد در زبان عربی به معنای میانه روی و اعتدال است و به حالت و صفتی گفته می شود که شخص میان درآمد و هزینه خویش رعایت تناسب را بکند. لذا عنوان فعالیت هایی که مربوط به تولید و مبادله و مصرف است، اقتصاد نامیده شده است تا به این روش، اعتدال و میانه روی در این حوزه را به مردم گوشزد و تلقین نماید.

● اسراف، اتراف و تبذیر

از نظر اسلام دو سوی اعتدال یعنی افراط و تفریط به عنوان رفتاری نادرست و باطل تفسیر و تعبیر شده و هرگونه اسراف و تبذیر ممنوع گردیده است.

اسراف به معنای زیاده روی حوزه های مختلف مادی و معنوی را در بر می گیرد؛ چنانکه خداوند در آیه ۱۴۷ آل عمران از زبان گنهکاران می فرماید: و اسرافنا فی امرنا. یعنی در کار خود اسراف کردیم و... و نیز در آیه ۳۹ سوره زمر می فرماید: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم؛ بگو ای بندگان من که بر نفس خود اسراف ورزیدید.

ولی این واژه در حوزه اقتصاد همان معنای خرج کردن بیرون از حد و اندازه را می دهد که نوعی اتلاف و تباه کردن مال و ثروت در زندگی شخص یا دیگری می باشد.

رفتار افراطی دیگر، رفتار تبذیری است که در فارسی به آن ولخرجی، ریخت و پاش می گویند؛ زیرا تبذیر از ماده بذر به معنای پخش کردن گرفته شده است که در عمل اقتصادی به معنای هزینه یا انفاق کردن مال در جایی که سزاوار نباشد و یا خرج کردن بی حساب و کتاب است.

تبذیر در کشاورزی آن است که کشاورز بیرون از حد و اندازه نیاز، بذر را در کشتزار بپاشد، بی آن که این بذر زیاد، تاثیری در محصول داشته باشد بلکه ممکن است نتیجه عکس داده شود و انبوه بذر موجب تباهی همه کشت شود. بنابراین پاشیدن و ریخت و پاش اموال و ثروت نیز به همین سبک و سیاق، بدون ضوابط و مقررات خاص و بیرون از اندازه نگه داشتن، «تبذیر» و عملی ناهنجار و بیهوده است.

اتراف نیز عمل و رفتار اقتصادی است که از سوی برخی از سرمایه داران و ثروتمندان انجام می شود. به این معنا که مال و ثروت زیاد، آنان را به رفتار ضد اخلاقی و هنجاری می کشاند. البته اتراف، ارتباط مستقیمی به مصرف ندارد بلکه ویژگی اخلاقی و رفتار اجتماعی است؛ زیرا شخص مترف، به سبب رفاه و آسایش زیاد، با مردم رفتاری متکبرانه و تفاخری و تبختری دارد و در حوزه عمل اجتماعی تعادل رفتاری و شخصیتی خویش را از دست می دهد. از این رو می توان گفت که با بحث موردنظر ما ارتباطی ندارد.

البته اسراف هر چند بار اقتصادی دارد و در برخی از کاربردها و استعمال های قرآنی مربوط به مصرف زدگی و زیاده روی در خرج کردن است، ولی در بسیاری از کاربردهای قرآنی به مسایل غیر اقتصادی ناظر می باشد. از این رو می توان گفت که در بیشتر آیات، پدیده «اسراف» ناظر به امور غیر اقتصادی و در معنای معنوی و نفسانی و روحی و رفتاری به کار رفته است.

با این همه از جمله کاربردهای قرآنی آن افراط گرایی در حوزه مصرف وانفاق است که مساله ای اقتصادی می باشد. قرطبی در تفسیر واژه اسراف گفته است: الافراط فی الشیء و مجاوزه الحد؛اسراف، افراط و زیاده روی در چیزی و گذشتن از حد است. (تفسیر قرطبی - ذیل آیه ۱۴۷ سوره آل عمران - دارالکاتب العرب للطباعه و النشر - ۱۳۸۷ ق - ج ۴)

در همین معنا از پیامبر اسلام(ص) این دعا روایت شده که به امر معنوی مربوط می شود. آن حضرت (ص) می فرماید: اللهم اغفر لی خطئیتی و جهلی و اسرافی فی امری و ما انت اعلم به منی؛ بار خدایا بیامرز و ببخش خطای من و ناآگاهیم را و تجاوز از کارم را و هر آنچه که تو نسبت به آن از من داناتری. (صحیح مسلم)

سوی دیگر افراط گرایی و دوری از مسیر اعتدال و میانه روی، بخل و خساست و تنگ گرفتن است. این معنا در زبان عربی با واژگانی چون بخل و خساست ومقتر بیان شده است. مقتر به معنی کم کننده و تنگ گیرنده، سخت گیر در معیشت و زندگی است که تقریبا مترادف معنای خسیس است هر چند که تفاوت های معناداری میان بخیل و خسیس و مقتر وجود دارد. در ادبیات عربی فرد مقتر کسی است که کمتر از مقدار لازم و مورد نیاز استفاده می کند و برخود و خانواده اش سخت می گیرد.

خداوند همان گونه که از اسراف و تبذیر نهی کرده، از رفتارهای سخت گیرانه بر خود و دیگری چون خساست و بخل نیز باز داشته است. در آیه ۲۹ سوره اسراء به افراط و تفریط در حوزه انفاق گری اشاره می کند و خطاب به پیامبرش (ص) می فرماید: و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا؛ نه دست خویش از روی خست به گردن ببند و نه به سخاوت یکباره بگشای که در هر دو حال ملامت زده و حسرت خورده بنشینی.

● ماجرای ثعلبه، عبرتی برای زیاده خواهان

خداوند درباره بخل یعنی سوی تفریط اسراف می فرماید: فلما آتاهم من فضله بخلوا به وتولوا و هم معرضون؛ پس چون از فضل خویش به آنان بخشید، بدان بخل ورزیدند، و به حال اعراض روی برتافتند. (توبه آیه۷۶)

در بیان شان نزول این آیه آمده است: در میان مفسران معروف است که این آیات درباره یکی از انصار به نام «ثعلبه بن حاطب» نازل شده است. او که مردی فقیر بود و مرتب به مسجد پیامبر(ص) می آمد، اصرار داشت که پیامبر دعا کند تا خداوند مال فراوانی به او بدهد!، پیامبر به او فرمود:«قلیل تؤدی شکره خیر من کثیر لا تطیقه»، مقدار کمی که حقش را بتوانی ادا کنی، بهتر از مقدار زیادی است که توانایی ادای حقش را نداشته باشی. آیا بهتر نیست که تو به پیامبر خدا تاسی جویی و به زندگی ساده بسازی؟ ولی ثعلبه دست بردار نبود، و سرانجام به پیامبر عرض کرد به خدایی که ترا به حق فرستاده سوگند یاد می کنم، اگر خداوند ثروتی به من عنایت کند تمام حقوق آن را می پردازم. پیامبر برای او دعا کرد. چیزی نگذشت که پسر عموی ثروتمندی داشت از دنیا رفت و ثروت سرشاری به او رسید، و گوسفندی خرید و با زاد و ولد آن چنان زیاد شدند که نگاهداری آنها در مدینه ممکن نبود، ناچار به آبادیهای اطرف مدینه روی آورد و آن چنان مشغول زندگی مادی شد که در جماعت و حتی نماز جمعه نیز شرکت نمی کرد.

پس از مدتی پیامبر مامور جمع آوری زکات را نزد او فرستاد، تا زکات اموال او را بگیرد، ولی این مرد کم ظرفیت و تازه به نوا رسیده و بخیل، از پرداخت حق الهی خودداری کرد و نه تنها خودداری کرد، بلکه به اصل تشریع این حکم نیز اعتراض نمود و گفت: این حکم برادر «جزیه» است یعنی ما مسلمان شده ایم که از پرداخت جزیه معاف باشیم و با پرداخت زکات، چه فرقی میان ما و غیر مسلمانان باقی می ماند؟!

دنیا پرستی اجازه بیان حقیقت و اظهار حق به او نمیداد، بهر حال هنگامی که پیامبر سخن او را شنید فرمود: وای بر ثعلبه ای و ای بر ثعلبه! و در این هنگام آیات فوق نازل شد.

انسان بخیل نه خود می خورد و نه دیگری، بلکه آن را گندیده می کند و در نهایت دورریز می شود و به اصطلاح سگ خور می کند. از این رو، خداوند کسانی که نعمت های الهی را انباشت می کنند و با تکاثر و کنز کردن آن اجازه بهره برداری و مصرف درست و مناسب آن را نمی دهند، سرزنش می کند و درباره بخیلان می فرماید: و لا یحسبن الذین یبخلون بما اتاهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامه ولله میراث السماوات و الارض و الله بما تعملون خبیر؛ آنان که در نعمتی که خدا به آنها عطا کرده است بخل می ورزند، مپندارند که در بخل ورزیدن برایشان خیر است نه، شر است در روز قیامت آنچه را که در بخشیدنش بخل می ورزیدند، چون طوقی به گردنشان خواهند آویخت، و از آن خداست میراث آسمانها و زمین و او به هر کاری که می کنید آگاه است. (آل عمران آیه ۱۸۰)

آیات بسیار دیگری در این باره وارد شده که می توان به آیه ۳۷ سوره نساء و ۶۹ و ۷۶ سوره توبه و ۳۸ سوره محمد(ص) و ۲۴ سوره حدید اشاره کرد که در آن رفتار تفریطی بخیلان نسبت به مصرف نادرست مال و انباشته کردن آن، مورد سرزنش قرارگرفته است.

● فضیلت میانه روی

در مقابل، هرگونه رفتار میانه روی و مقتصدانه مورد تشویق قرارگرفته و با سخنان زیبا ستوده شده است. (مائده آیه ۶۶ و لقمان آیه ۳۲ و فاطر آیه ۳۲)

از جمله واژگانی که اعتدال و میانه روی را تایید و تشویق می کند، واژه مقدر است که در روایات به معنای اقتصاد و میانه روی به کار رفته است. مقدر در حقیقت میانه رو و کسی است که آینده نگری می کند و تمام آنچه را که به دست آورده انفاق و هزینه نمی کند، بلکه مقداری از آن را برای زمان حاجت نگه می دارد. این واژه در کاربردهای روایی معنای ایجابی و مثبت محض داشته و به معنای اعتدال و میانه روی در حوزه اقتصادی است. (شرح نهج البلاغه - محمدجواد مغنیه -ج ۴-ص ۲۳۷)

امیرمومنان در بیان معیار و ملاک اقتصادی به تبیین مصرف درست و مناسب اشاره می کند و می فرماید: کن سمحا و لا تکن مبذرا و کن مقدرا و لا تکن مقترا؛ یعنی بخشنده باش ولی نه به حد اسراف و میانه رو باش و سخت گیر مباش (نهج البلاغه - سخنان قصار)

در آیات قرآنی برای بیان مفهوم اعتدال و میانه روی در مصرف، واژه قوام به کار رفته است. قرآن بیان می کند که مومن و نیز امت اسلامی، امتی است که بر اعتدال و قوام می باشد. از جمله این آیات می توان به آیه ۳۴و ۱۳۵ سوره نساء و نیز آیه ۸ سوره مائده و ۶۷ سوره فرقان اشاره کرد. خداوند در آیه اخیر می فرماید: و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما؛ و آنان که چون هزینه می کنند اسراف نمی کنند و خست نمی ورزند بلکه میان این دو، راه اعتدال را برمی گزینند.

از حضرت امام صادق (ع) در تفسیر مفهوم این آیه، روایت شده که آن حضرت(ع) نخست مشتی سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این همان اقتدار و سخت گیری است. سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روی زمین ریخت و فرمود: این اسراف است. بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود به گونه ای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش باقی ماند و فرمود این همان قوام است.( یکصد موضوع اخلاقی - ص ۳۷۸ و نیز راه روشن - به کوشش م.ر. جویباری و جمعی از نویسندگان - موسسه قرآن و نهج البلاغه - قم ۱۳۸۴ - ص ۵۸)

● نتیجه گیری:

از آموزه های وحیانی قرآن و سنت و سیره معصومان(ع) برمی آید هرگونه خروج از حدود اعتدال و میانه روی و گرایش به دو سوی افراط و تفریط در مصرف به معنای خروج از صراط مستقیم دست یابی به کمال و تقرب الی الله است. از این رو، در تبیین معیار الگوهای صحیح و مناسب مصرف باید به گونه ای اندیشه شود که به دور از هرگونه گرایش به سوی اسراف و تبذیر یا بخل و خساست باشد. برنامه ریزان و مدیران در همه سطوح عالی و میانی تصمیم گیری و تصمیم سازی و اجرایی می بایست به این ملاک ها و معیارهای درست مصرف توجه کرده و از گرایش به افراط و تفریط پرهیز نمایند. تبیین الگوی صحیح، زمانی شدنی است که شناخت کاملی نسبت به این مسایل پدید آید. پس از تبیین الگوی صحیح مصرف است که می توان دست به اصلاحات در الگوهای مصرف زد و به سوی اهداف تمدن اسلامی در جهان معاصر حرکت کرد.

رحمان شریف زاده



همچنین مشاهده کنید