یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ضرورت و اهمیت مدیریت از نظر اسلام


ضرورت و اهمیت مدیریت از نظر اسلام

انسان از آغاز پیدایش خود و تا جائی كه تاریخ مدون او نشان می دهد زندگی خود را به صورت دسته جمعی و گروهی داشته است كه لازمه آن تقسیم كار و مسئولیت و درجه بندی نقش افراد در گروه می باشد , و اگر مفهوم رهبری و مدیریت را به صورت نسبی بپذیریم هر نوع تقسیم وظائف , بین گروهی از مجموعه انسانها , مبین نوعی تقسیم بندی اهمیت افراد در گروه و در نتیجه نشان دهنده نوعی طبقه بندی مدیریت یا رهبری است

● مقدمه:

انسان از آغاز پیدایش خود و تا جائی كه تاریخ مدون او نشان می دهد زندگی خود را به صورت دسته جمعی و گروهی داشته است كه لازمه آن تقسیم كار و مسئولیت و درجه بندی نقش افراد در گروه می باشد ،‌و اگر مفهوم رهبری و مدیریت را به صورت نسبی بپذیریم هر نوع تقسیم وظائف ، بین گروهی از مجموعه انسانها ، مبین نوعی تقسیم بندی اهمیت افراد در گروه و در نتیجه نشان دهنده نوعی طبقه بندی مدیریت یا رهبری است. این مفهوم از آنجا نتیجه می شود كه امروز در تعریف مدیریت یا رهبری گفته اند كه در هر مجموعه ای از انسانها موضوع بودن یا نبودن رهبر یا مدیر مطرح نیست بلكه موضوع میزان درجه تاثیر آن است چرا كه مدیریت عبارت از تاثیری است كه یك فرد در یك مجموعه روی سایر افراد می گذارد لذا در آن مجموعه هر كس به نسبت تاثیری كه روی افراد دارد و نقشی كه بعهده می گیرد به همان نسبت نقش مدیریت را ایفا كرده است.

در بحث مربوط به مدیریت گاهی مدیریت را به مفهوم خاص مدیریت سازمانها كه امروز در كتب مربوط به مدیریت مطرح است گرفته اند و گاهی به مفهوم عام آن كه شامل رهبری و هدایت در هر سطح و برای هر مجموعه ای از انسانها می گردد.

از نظر لغت ، كلمه مدیر از مصدر اداره است (‌مدیر به معنای اداره كننده ، اسم فاعل است مانند مقیم كه به معنای اقامت كننده می باشد ) . كلمات مدیر ، مدیریت و اداره در اصل از ماده دور گرفته شده كه مصدر آن دوران یعنی گردیدن است. بدین ترتیب مدیر به معنای گرداننده می باشد.

در صورتی كه مدیریت را به معنای گرداندن بگیریم شامل هر نوع مدیریت در هر سطح می گردد و آنوقت می توان مفاهیمی چون رهبری ، هدایت ، و امامت را نیز از موارد شمول آن دانست.

همه مكتبها اعم از مكتبهای مدیریت ( مكتب كلاسیك ، مكتب روابط انسانی ، مكتب سیستم های اجتماعی ، و ...) یا مكتبهای فلسفی و اجتماعی اذعان دارند كه بشر برای ادامه حیات اجتماعی خود و رشد تعالی زندگی نیازمند رهبران و مدیران است.

اختلافاتی كه در مكتب های مختلف در این مورد وجود دارد مربوط به نیاز خصوصیات رهبران و نحوه گزینش آنها می باشد. تاریخ بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت و نقش رهبران و مدیران را ترسیم كرده است ، به طوری كه برخی از مورخین و نویسندگان تمام پیروزی ها و شكست ها ف سازندگی ها و ویرانگریها و بالاخره سعادت و شقاوت بشر را در طول تاریخ مرهون رهبری های صحیح یا ناصحیح دانسته اند و هیچ عاملی را چون مدیریت و رهبری برای سعادت و تعالی انسان موثر و نافذ نمی دانند.

در اسلام مدیریت و رهبری به عنوان یك اصل ضروری و اجتناب ناپذیر برای ادامه حیات انسان بحساب آمده است. قرآن و احادیث و روایات اسلامی ، رهبری را در دو جهت الهی و شیطانی مورد بحث قرار داده اند و سرنوشت انسان را با میزان اطاعت از رهبرانی كه آن ها را بسوی حق و حقیقت دعوت كرده اند و یا آنان را به سوی دوزخ و شقاوت می خوانند وابسته می دانند.

● ضرورت و اهمیت مدیریت:

برای نشان دادن اهمیت رهبری و مدیریت از نظر اسلام به ترتیب آیات یا روایاتی كه در این زمینه جمع آوری شده است ذیلاً مطرح و در هر مورد در صورت لزوم توضیح داده می شود.

۱) قرآن – سوره نازعات آیه ۵

فالمدت برات امراً

«پس سوگند به تدبیركنندگان كارها»

خداوند در این آیه به فرشتگان اداره كننده كارها سوگند یاد می كند ، خداوند خود نیز مدیر است همانطور كه در دعای جوشن كبیر بند ۲۵ آمده است.

اللهم انی اسئلك باسمك یا مصوریا مقدریا مدبر...

«خدایا از تو درخواست می كنم بنام تو ای صورت آفرین ، ای تقدیر كننده ، ای تدبیر كننده ...»

بدین تریب ملاحظه می شود كه اولاً تدبیر یكی از خصوصیات احدیت است ثانیاً آنقدر این امر مهم است كه خداوند به تدبیركنندگان سوگند یاد می كند و تدبیر در امر یعنی به عاقبت كار نگاه كردن ،معنی لغوی تدبیر پشت سرگذاشتن چیزی است.

۲) قرآن – سوره بقره آیه ۳۰

و اذ قال ربك للملائكه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا...

« و هنگامیكه پروردگار تو به ملائكه گفت هر آینه در زمین خلیفه ای قرار خواهم داد گفتند...»

این آیه نشان می دهد كه خداوند اولین انسانی را كه خلق نمود به عنوان خلیفه خود در روی زمین قرار داد وبه عبارت دیگر رهبری و هدایت آنقدر مهم است كه قبل از شروع زندگی بشر در زمین ، خداوند حضرت آدم را به عنوان خلیفه الله كه بصورت رهبر و حجت خدا و پیغمبر است می فرستد در حالی كه مسیر عادی تكامل ایجاب می كرد كه گروهی از انسانها بیایند و پس از طی مراحل ترقی و تكامل ، از میان آنها یكی به مرحله نبوت و پیغمبری برسد.

قرآن در حقیقت نشان می دهد كه اولین انسانی كه پا به عرصه وجود می گذارد عنوان خلیفه خدا ، پیغمبر خدا و حجت خدا را دارد و كلمه جاعل ( اسم فاعل ) بیان كننده این موضوع است كه هیچگاه انسان در روی زمین بدون حجت و رهبر نخواهد بود.

۳)در قرآن كلمه امام بصورت مفرد و جمع در موارد زیادی بكار رفته است كه به معنای رهبر می باشد اما این كلمه در هر دو جهت هدایت و ضلالت كاربرد دارد.

در آیات زیر امام به عنوان هادی برای هدایت بشر بسوی خدا و سعادت می باشد.

۱) آیه ۷۳ از سوره انبیاء می فرماید:

و جعلنا هم ائمه یهدون بامرنا

« ما آنها را پیشوایان هادی به امر خودمان قرار دادیم»

۲) آیه ۵ سوره قصص:

و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین

و می خواهیم بر مستضعفین زمین منت بگذاریم و آنها را رهبران و وارثان قرار دهیم.

۳) آیه ۱۲۴ سوره بقره:

و اذ ابئلی ابراهیم ربه بكلمات فانهمن قال انی جاعلك للناس اماماً

وچون خدا ابراهیم را به اموری آزمایش كرد و از عهده آنها برآمد خدا به او گفت كه من ترا رهبر و پیشوا قرار می دهم.

۴) آیه ۷۴ سوره فرقان:

والذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا وذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماماً

و كسانیكه می گویند خدایا به ما همسرانی و فرزندانی عطا كن كه روشنی چشم ما باشد و ما را برای پرهیزكاران پیشوا و رهبر قرارده.

در حالی كه در آیات زیر امام را به عنوان رهبری كه پیروان خود را به سوی ظلمت و آتش می كشاند معرفی می‌نمایند.

(۱) سوره قصص آیه ۴۱

و جعلنا هم ائمه یدعون الی النار

« و قراردادیم برای آنها پیشوایانی كه آنها را به سوی آتش می خوانند.»

(۲) سوره توبه آیه ۱۲

فقاتلوا ائمه الكفر انهم لا ایمان لهم لعلهم ینتهون

«پس پیشوایان كفر را بكشید كه آنها را عهد و سوگند استواری نیست. باشد كه دست بردارند.»

۴) حدیثی است كه شیعه وسنی آن را از امام علی بن موسی الرضا (ع) نقل می كنند كه حضرت در تفسیر آیه ۷۱ سوره اسراء می فرماید:

یدعی كل اناس بامام زمانهم و كتاب ربهم و سنه نبیهم

«در آن روز هر قومی همراه اما زمانشان و كتاب پروردگارشان و سنت پیامبرشان خوانده می شوند.»

۵) باز از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود:

الا تحمدون الله اذا كان یوم القیامه قدعا كل قوم الی من یتولوئه و دعانا الی رسول الله و فرعنهم الینا فالی این ترون یذهب بكم الی الجنه و رب الكعبه قالها ثلاثا

«آیا شما حمد و سپاس خدا را بجا نمی آورید؟»هنگامی كه روز قیامت می شود خداوند هر گروهی را یا كسی را با كسی كه ولایت او را پذیرفته می خواند، ما را همراه پیامبر (ص) و شما را همراه ما ، فكر می كنید در این حال شما را به كجا می برند، به خداوند كعبه به سوی بهشت – سه بار امام این جمله را تكرار كرد.»

در این روایت همانطور كه ملاحظه می شود آنقدر به امام یا رهبر اهمیت داده شده است كه سرنوشت مردم با امام و رهبر آنها گره خورده است. این بدین معنی است كه رهبران و مدیران جامعه آنقدر روی افراد اثر می گذارند كه به هر سو بخواهند آنها را می كشانند و لذا دارای سرنوشت مشتركی می گردند.

۶) از پیامبر اكرم (ص) نقل شده است كه :

من مات بغیر امام مات مئیته جاهلیه

« كسی كه بدون امام و رهبر از دنیا برود مرگ او مرگ جاهلیت است.»

این روایت اهمیتی را كه اسلام برای وجود امام و ضرورت رهبری قائل است نشان می دهد و اینكه بدون رهبری ومدیریت امكان نجات و هدایت نیست و مرگ آنها را مرگ جاهلیت قبل از اسلام می داند.

۷) علی علیه السلام خطاب به كمیل می فرماید:

الهم قلبی لا تخلو الارض من قائم لله بحجه اما ظاهراً مشهوراً‌و اما خائفا مغموراً لئلاً یبطل حجج الله و بیناته.

« آری بخدا سوگند زمین هرگز خالی از حجت نیست ، خواه ظاهر و آشكار باشد یا ترسان و پنهان تا نشانه های الهی و دلائل فرمان او از میان نرود.»

این گفتار علی علیه السلام نشان می دهد كه وجود رهبری و امامت اعم از آنكه بر حسب شرایط زمان و مكان آشكار یا پنهان باشد امری حتمی و لازم است و بدون آن امكان هدایت انسان برای رسیدن به سر منزل مقصود نیست.

۸) امام علی بن موسی الرضا (ع) می فرماید:

انا لانجد فرقه من الفرق و لامله من الملل تقو و عاشو الا بقیم و رئیس لما لابد لهم فیه فی امر الذین والدنیا.

« در مطالعه احوال بشر هیچ گروه و ملتی را نمی یابیم كه در زندگی موفق و پایدار باشد مگر بوجود مدیر و سرپرستی كه امور مادی و معنوی آنرا مدیریت نماید.»

شاید هیچ مكتبی با این روشنی اهمیت رهبری و مدیریت را بیان نكرده باشد كه موفقیت و پایداری یك ملت را در امور مادی و معنوی مرهون آن بداند.

۹) از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود:

لایستغنی اهل كل بلد عن ثلاثه یفزع الیه امر دنیاهم و آخرتعم فان عدموا ذالك كانوا همجا:

فقیه عالم ورع

و امیر خیر مطاع

و طبیب بصیر ثقه

مردم هر اجتماع از سه گروه بی نیاز نیستند ، تا امور دنیا و آخرت خود را بوسیله آن سه دسته انجام دهند و هرگاه اجتماع فاقد آن سه باشد افراد آن جامعه بصورت حیوانات ضعیفی درخواهند آمد.

۱) فقیهی آگاه و پرهیزگار

۲) مدیری خیرخواه و مسلط

۳) پزشكی صادق در كار و مورد اعتماد

۱۰) پیامبر اكرم تا جائی مدیریت را مورد توجه قرار می دهد كه اعلام می كند در مسافرت چنانچه تعداد مسافران به سه نفر برسد یك نفر از آنها لازم است مسئولیت گروه را بپذیرد. والا در انجام كارها و برنامه ها خلل ایجاد خواهد شد.

قال النبی (ص): اذا كان ثلاثه فی سفر فلیومروا احدهم

«پیامبر اكرم (ص) فرمودند: هر گاه در مسافرت تعداد مسافران به سه نفر رسید باید یكی از آنها مدیریت گروه را مسئول شود.»

۱۱) از حضرت صادق ( ع) نقل شده است كه فرمود:

لو بقیت الارض بغیر امام لساخت

« هرگاه زمین بدون امام باشد از بین می رود.»

این روایت ضمن اینكه از لزوم شجره طیبه امامت سخن می گوید ، زمین ( زندگی ، انسان ) را بدون رهبر وامام قابل دوام نمی داند.

۱۲) امام سجاد (ع) در رساله حقوق می فرماید:

و حقوق رعیتك ثلاثه اوجبها غلبك حق رعیتك بالسلطان ثم حق رعیتك بالعلم ، فان الجاهل رعیه العالم ، و حق رعیتك بالملك من الازواج و ما ملكت من الایمان

« و حقوق زیردستان و آنانكه تحت رهبری تو هستند نیز برسه قسم است ، واجب ترین آنها حق كسانی است كه تو عهده دار اداره آنان هستی ، بعد حق كسانی است كه تو عهده دار امور تربیتی و پرورش آنهاهستی چرا كه جاهل زیر دست عالم است و باید تحت رهبری او قرار گیرد و سپس حق كسانی است كه تو سرپرست آنان بوده و عهده دار تمثیت امور مالی و اقتصادیشان هستی و رفتار و خواست تو ، در آنها تاثیر دارد همانند همسر و زیردستان»

۱۳) علی علیه السلام نظر خوارج را مبنی بر اینكه حكومت و مدیریت مربوط به خداوند است و بشر نمی تواند حكمی را صادرنماید نظری غلط و انحرافی می داند و در مقابل بیان آنها « لا حكم الا لله » «نیست حكمی مگر از جانب خدا » عبارت زیبای زیر را بیان می كند:

كلمه حق یراد بها الباطل نعم انه لا حكم الا لله ولكن هولاء یقولون امره الا لله و انه لابد للناس من امیر براوفاجر یعمل فی امرته المومن و یستمتع فیا الكافر...»

سخن حقی است كه از آن اراده باطل می شود ، آری نیست حكمی مگر از جانب خدا ولیكن خوارج می گویند امارت و ریاست مخصوص خداوند است ، و حال آنكه ناچار برای مردم امیری لازم است خواه نیكوكار یا بدكار باشد ، مومن در امارت و حكومت او به طاعت مشغول است و كافر بهره خود را می یابد:

بدین ترتیب لزوم رهبر و مدیر را برای جامعه اعلام می كند خواه این مدیر صالح باشد یا فاجر چرا كه جامعه بدون رهبری و مدیریت امكان ادامه حیات حتی برای كوتاه مدت را ندارد.

● خلاصه و نتیجه گیری

اختلاف مكاتب گوناگون در ارتباط با مدیریت معمولاً بر سر شیوه های مدیریت است نه لزوم آن و موارد نادری به چشم می خورد كه اصل وجود مدیریت و رهبری را مورد انكار یا تردید قرار دهند معهذا چه در مكاتب مادی و چه در مكتب اسلام این موارد نادر با تفكر عدم نیاز به حكومت و حكم توسط بشرگاهی منشاء مشكلات و گرفتاریهایی شده اند. اسلام بعنوان یك مكتب پویا لزوم مدیریت و رهبری را به صورت قاطع و همه جانبه ای مورد تاكید قرار می دهد كه در این مقاله استنادات قرآنی و روایتی آن را مورد توجه قراردادیم.

شایان ذكر است كه كلمه امام كه در این مقاله مورد استفاده قرار گرفته است مفهومی وسیعتر و جامعتر از مدیر و رهبر را دارا است ولی به لحاظ ارتباط موضوع تنها بعد رهبری و مدیریت آن در این مقاله مورد استفاده قرار گرفت و توضیح و تفسیر جامع آن نیاز به بحث مستقل و جداگانه ای دارد.

اكنون كه لزوم مدیریت و رهبری اعم از اسلامی یا غیر اسلامی برای ادامه حیات یك جامعه ضروری است ، شركت آحاد مردم در انتخاب مدیران و رهبران و نشان دادن حساسیت نسبت به عملكرد آنها یك وظیفه اسلامی است چرا كه رها كردن آن و بی تفاوت بودن نسبت به آن میدان را به دست مخالفین و معاندین می سپارد.

محمد رضا لایق



همچنین مشاهده کنید