یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سال از مرگ نیما گذشت


سال از مرگ نیما گذشت

امروز چهل و هشتمین سالمرگ «نیمایوشیج» پدر شعر نوی فارسی است «علی اسفندیاری» یا «علی اسفندیاری نوری» مشهور به «نیما یوشیج» در روز ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشیدی در دهکده یوش استان مازندران دیده به جهان گشود

امروز چهل و هشتمین سالمرگ «نیمایوشیج» پدر شعر نوی فارسی است.

«علی اسفندیاری» یا «علی اسفندیاری نوری» مشهور به «نیما یوشیج» در روز ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشیدی در دهکده یوش استان مازندران دیده به جهان گشود.

پدرش «ابراهیم خان اعظام السلطنه» متعلق به خانواده ای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گله داری مشغول بود. پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسب سواری را به وی آموخت. نیما تا سن دوازده سالگی در دل طبیعت زندگی کرد.

نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت. دوازده ساله بود که به همراه خانواده به تهران رفت و در مدرسه عالی «سن لویی» مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچه ها کناره گیری می کرد و به گفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار می کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلم هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.

پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن لویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد. بیکاری وی باعث شد تا افکار گوناگون به ذهنش هجوم آورد از جمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود.

نیمایوشیج در جوانی عاشق دختری شد، اما به دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند. پس از این شکست او خواستگار دختری روستایی به نام صفورا شد و می خواست با او ازدواج کند اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید. بنابراین عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت.

سرانجام در ۳۱ سالگی با عالیه جهانگیر ازدواج کرد تا به گفته خود از افکار پریشان رهایی یابد.همسر وی عالیه جهانگیر فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود. حاصل این ازدواج که تا پایان عمر دوام یافت فرزند پسری بود به نام «شراگیم» که اکنون در آمریکا زندگی می کند.

درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت. در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد. وی که در این زمان به دلیل بی کاری خانه نشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی می اندیشید اما چیزی منتشر نمی کرد.

در سال ۱۳۰۷خورشیدی محل کار عالیه جهانگیر همسر نیما به آمل انتقال پیدا کرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در این جا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش می کرد که چرا درآمدی ندارد.

علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود. او با همین نام شعرهای خود را امضا می کرد. در نخستین سال های صدور شناسنامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است.

نیما در سال ۱۳۰۷ منظومه «قصه رنگ پریده» را که یک سال پیش سروده بود در هفته نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند.این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.

نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسه های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه هایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت.

منظومه «قصه رنگ پریده» در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است. بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس «افسانه» را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگرگونه دارد.

انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت. «ای شب» نیز در هفته نامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.

خانه پدری نیمایوشیج واقع در یوش، بنایی است که قدمت آن به دوره قاجار می رسد. این بنا از سوی سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده است و حفاظت می شود. بازدید از خانه نیما برای عموم آزاد است.

نیما در ۱۳دی ۱۳۳۸درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانه اش در یوش منتقل کردند. مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجت الزمان اسفندیاری (درگذشته به تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶) و مزار «سیروس طاهباز» در میان حیاط جای گرفته است.

نیمایوشیج با مجموعه تاثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود. تمام جریان های اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود.

● آثار او عبارتند از:

«قصه رنگ پریده»، «منظومه نیما»، «خانواده سرباز»، «ای شب»، «افسانه»، «مانلی»، «افسانه و رباعیات»، «ماخ اولا»، «شعر من»، «شهر شب و شهر صبح»، «ناقوس قلم انداز»، «فریاد های دیگر و عنکبوت رنگ»، «آب در خوابگه مورچگان»، «مانلی و خانه سریویلی»،

«کندوهای شکسته» (داستان)، «آهو و پرنده ها» (شعر و قصه برای کودکان)، «توکایی در قفس» (شعر و قصه برای کودکان).

از او آثار تحقیقی، نامه ها و یادداشت هایی نیز بجا مانده اند که عبارتند از:

«دونامه»، «ارزش احساسات»، «تعریف و تبصره و یادداشت های دیگر»، «دنیا خانه من است»، «نامه های نیما به همسرش - عالیه جهانگیر»، «حرف های همسایه»، «کشتی توفان»، «مجموعه کامل اشعار»(تدوین توسط سیروس طاهباز).



همچنین مشاهده کنید