پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
کارنامه نور

گرفتاریهای ملل مسلم را از زبان اهالی هر مملکتشنیده و در راه حل مشکلات آنان از هیچگونه اقدامی فروگذار نکنید . برای فقرا و مستمندان کشورهای اسلامی فکری کنید . برای آزادی سرزمین اسلامی فلسطین از چنگال صهیونیسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت چارهاندیشی کنید. از مساعدت و همکاری با مردان فداکاری که در راه آزادی فلسطین مبارزه میکنند غفلت نورزید ... این اختلافات سران کشورهای اسلامی است که مشکله فلسطین را بوجود آورده، نمیگذارد حل شود ... . آثار شوم استعمار در این مملکت از سایر ممالک اسلامی بیشتر به چشم میخورد . اسرائیل که امروز دشمن شناخته شده اسلام و مسلمانها است و مدتهاست که با ملل مسلم در حال جنگ است، به دست دولتخبیث ایران، در تمام شئون اقتصادی، نظامی و سیاسی دخالت دارد و باید گفت ایران به صورت پایگاه نظامی اسرائیل و در واقع آمریکا درآمده است ... با بهانههای بیاساس به دانشگاهها حمله میکنند و جوانان ارجمند را از دانشگاه به زندان و سربازخانه میکشانند . من این اعمال چنگیزی و قرون وسطایی را شدیدا تقبیح میکنم و اطمینان دارم که دانشجویان غیور و وطنخواه هرگز عقبنشینی نکرده، تسلیم نمیشوند ...
دستگاه جبار صدها میلیون تومان از سرمایه این مملکت را صرف جشنهای ننگین میکند ... اساسا اسلام با اساس شاهنشاهی مخالف است . هرکس سیره رسول الله را در وضع حکومت ملاحظه کند، میفهمد اسلام آمده است این کاخهای ظلم شاهنشاهی را خراب کند . شاهنشاهی کثیفترین و ننگینترین نمونه ارتجاع است . (۱)
سخنان آتشین و هوشمندانه بالا، پارههایی از اعلامیه امام خمینی خطاب به زائران بیت الله الحرام در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹/۱۳۹۰ه . ق است . این دست اقدامات این اعلامیه و دهها سخنرانی، پیام، موضعگیری و هشدارهای شفاهی و کتبی، آغاز مبارزه امام بود با جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، پایان این مبارزه، سربلندی مبارزان طرفدار امام بود و سرافکندگی دربار شاهنشاهی . شاه، به رغم تلاشهای فراوان و هزینه مبالغ هنگفت، هرگز نتوانست از این جشنها بهرهبرداری سیاسی کند و بر استحکام پایههای کومتخود بیفزاید . بدین ترتیب، امید در دل، مبارزان مسلمان فزونی گرفت و در مقابل، شعلههای خشم و کینه رژیم نیز چنان افروخت که کشور را مبدل به میدان زد و خوردهای بسیاری کرد . (۲)
● سپاه دین، نغمه ناموزون
در اواسط ماه آبان سال ۱۳۵۰، شاه در تکمیل مواد انقلاب سفید خود، فرمان تشکیل سپاه دین را صادر کرد . چند روز پس از این فرمان ملوکانه! امام خمینی موضع بسیار روشنگرانهای گرفت که در بی اثر کردن این توطئه مرموز و عوامفریبانه، نقش اساسی داشت .
انگیزه و برنامه استراتژیک دربار، در ماجرای این سازمان نوبنیاد، به سیاستهای کلان رژیم باز میگشت .
سال ۵۰، آغاز سالهای درآمدهای کلان نفتی برای ایران و دیگر کشورهای منطقه بود . شاه به ثبات خود میاندیشید و در پی نفوذ بیشتر در میان مردم بود . جشنهای ۲۵۰۰ ساله و موضعگیریهای شجاعانه امام در برابر آن، فاصله شاه را از مردم، بسیار بیشتر از قبل کرده بود . بدین رو شاه در این اندیشه به سر میبرد که این فاصله را کمتر کند و در عین حال، انحرافی را نیز در مسیر اسلامگرایی مردم پدید آورد . بنابراین دو هدف عمده شاه از این برنامه انحرافی، بدین قرارند:
۱) کاستن از فاصله خود با مردم;
۲) حکومتی کردن تبلیغ دین و هدایت مجالس مذهبی و مساجد به سوی اهداف شاهنشاهی .
درباریان بسیار دوست میداشتند که چنین وانمایند که با دین مشکلی ندارند; تا آنجا که حتی میتوان میان جشنهای شاهنشاهی و پروژه مسجدسازی، ارتباط برقرار کرد! چنان که اسدالله علم در طی یک مصاحبه فرمایشی، گفت: "از پولی که مردم به طیب خاطر برای برگزاری این آیین باشکوه (جشنها) پرداخته بودند، مبلغی هم زیاد آمده که اعلیحضرت همایونی امر فرمودند آن را صرف ساختن یک مسجد بزرگ و با شکوه اسلامی بکنیم!
آرمان و آرزوی شاه آن بود که هم خود را به نوعی و با لطایف الحیل به کوروش و داریوش وصل کند و جایگاه و پایگاه مناسبی در میان مسلمانان کشور خود بیابد . او در مصاحبه، به اوریانا فالاچی، خبرنگار ایتالیایی سخنانی گفته بود که وی در کتاب "مصاحبه با تاریخ "چنین گزارش میکند:
از یک سو بر این اعتقاد بود که روح داریوش کبیر در او حلول کرده است و خداوند او را به این دنیا فرستاده است تا شاهنشاهی از دست رفته کوروش را از نو زنده کند و از سوی دیگر خود را فردی مذهبی معرفی میکرد که الهاماتی به او میشود و پیامهایی دریافت میکند . حتی دوبار حضرت قائم (ع) را دیده است، نه در خواب و رویا، بلکه در واقعیت . (۳)
شاه به انگیزه فریب مردم و ارتباط دادن خود و رژیمش به دین و دیانت، سپاه دین را مامور کرد که به شهرها و روستاها بروند و نوعی از تبلیغات اسلامی را راه بیندازند . اما به حتم او هدفی جز این نداشت که روحانیت اصیل و مبارز را با نوعی رقیب مواجه کند و آنان را از تکتازی در میدان تبلیغ دین، بیرون آورد .
بیش و پیش از همه امام خمینی در مقابل این توطئه خطرناک، موضع میگیرند و در پیامی به ملت ایران مینویسند:
"نغمه سپاه دین در شرایطی ساز میشود که دستگاه جبار هر روز، ضربههای پیگیری به پیکره اسلام وارد میکند و دست جنایتکار اسرائیل را در تمام شئون اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران باز گذاشته است ... آنها در تجربههای طولانی خود فهمیدند که علمای معظم اسلام و وعاظ محترم با مجاهدت پیگیر خود، ملتها را به نفع اسلام و قرآن سوق داده، هیچگاه با تهدید و تطمیع به نفع دستگاه جبار و اجانب چپاولگر قدمی بر نداشتهاند و با کمال قدرت پستهای خود را حفظ کرده و مساجد و مجامع را در خدمت قرآن کریم و اسلام عزیز در دست دارند و اگر چند نفر معمم بیحیثیت و از خدا بیخبر، به نفع دستگاه جبار قدمی بردارد، مطرود جامعه علمیه و جوامع اسلامی است . لهذا این نقشه خطرناک را کشیدهاند تا به خیال باطل خود، دست علمای اعلام و مبلغین را کوتاه کرده، اسلام را به وسیله عمال خود بازیچه قرار دهند و اساس دیانت را برچینند تا به مقصد خود که قبضه کردن تمام ذخایر کشور استبرسند و ملت مسلم را عقب مانده و استعمار زده نگه دارند ... این جانب به ملت محترم ایران، اعلام خطر میکنم که اگر خدای نخواسته، ایادی اجانب و دشمنان اسلام در این مقصد شوم و کمرشکن توفیق پیدا کنند، اولا علمای اعلام و وعاظ و مروجین اسلام را کنار زده، ثانیا اسلام و احکام آسمانی آن را محو و نابود میکنند . (۴) "
تیز هوشی و قوت قلب و شجاعتبیمانند امام خمینی در آن دوران، موجب گشت که این توطئه بسیار خطرناک افشا و خنثی شود . امام خمینی به درستی دریافته بود که این برنامه نوبنیاد منحرف، با دیگر توطئههای شاهنشاهی، بسیار فرق میکند و اگر به توفیق برسد، خطر جدی و مهلکی برای "تبلیغ دینی" فراهم خواهد کرد . بدین رو تاکید میکنند که: "خطر این سپاه نامیمون که باید در خدمت استعمار، جمیع حقایق اسلام را به نفع آنها توجیه و تاویل کند، بزرگترین خطری است که مسلمین و در راس آنها علمای اعلام با آن مواجه شدهاند" . (۵) پادزهری که امام برای این سم مهلک تجویز میکنند، هجوم جوانان به مساجد و اظهار تنفر از دین حکومتی است:
اینک بر مسلمین غیور و بخصوص نسل جوان روشنفکر است که با کمال جدیت از این نغمه ناموزون خانمانسوز، اظهار تنفر کنند و مساجد و محافل دینی را هرچه بیشتر گرم کنند و علاقه خود را به اسلام و علمای اعلام و وعاظ و خطبای محترم - امتبرکاتهم - بیش از پیش ابراز نمایند، و با این اظهار علاقه، مشتی محکم به دهان عمال استعمار - خذلهم الله - بکوبند . (۶)
این ماجرا، فرصت مناسبی را نیز پیش آورد تا رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، ناخرسندی خود را از گروه "روحانی نمایان" ابراز کند . امام آنان را "معممین ساختگی"و "ماموران سازمانهای فاسد" خواندند و از این رهگذر، مرز روشن، میان اسلام محمدی و اسلام اموی را بیان کردند . ایشان، در نامهای خطاب به دانشجویان خارج از کشور و روحانیون حوزههای علمیه، گروه روحانینما را "خطرناکترین دشمن اسلام و مسلمین" شمرده، یادآور شدند که: "به دست آنها نقشههای شوم دشمنان دیرینه اسلام و دست نشاندگان استعمار پیاده و اجرا میگردد . "و آنان "به جای بیان احکام قرآن و حقایق اسلام، بلندگوهایی برای اجرای مقاصد شوم ضد اسلامی دستگاه خود فروخته هستند و این روحانی نمایان تمام حیثیات اسلام و روحانیت را در هم میشکنند . " (۷)
امام نیک میدانست که متولیان مذهب درباری، بزرگترین مانع بر سر راه اسلام انقلابی و اصیل است و پروژه استعماری "سپاه دین" میتوانست این گروه از روحانیون فاسد و درباری را انسجام بخشیده، به فعالیتهای بازدارنده وا دارد . بدین رو، با تمام قوا و با صریحترین بیانات با آن به مخالفت پرداخته، از این رهگذر، نفرت خود را از این دست روحانیان، ابراز میکند . در این گونه افشاگریها، روی سخن امام بیشتر جوانان و روشنفکران جامعه آن روز ایران بودند; زیرا جوانان و عقیده صاف و بیآلایش آنان، بیشترین لطمه را از روحانیان مذهب درباری میخورد .
● وجوهات سیاسی
از حوادث مهم دیگر این سال (۱۳۵۰) فتوای انقلابی امام مبنی بر جواز هزینه کردن سهم امام (ع) برای خانوادههای زندانیان سیاسی است . در روز ۲۶ آبان سال ۱۳۵۰، امام اجازه صرف ثلثسهم امام (ع) را برای کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی، صادر کردند . ولی در همین سال از تایید سازمان مجاهدین خلق خودداری فرمودند . کسانی که از نزدیک با ایشان مراوده، گفتگو و موانست داشتند، به خوبی میدانستند که امام خمینی به هیچ روی، مایل به تقویت و توسعه سازمان مجاهدین خلق نبودند . این موضع امام برای بسیاری از جوانان پنهان مانده بود و کسانی هم که از نظر ایشان آگاه بودند، گاه علت آن را نمیدانستند . اما چنان که نزدیکان امام خبر میدادند، ایشان به دو جهت، در آن سالها، پیوستن به سازمان را تایید نمیکردند و هرگونه نسبتی را میان خود و آن سازمان، شدیدا نفی میفرمودند: دلیل نخست، افکار و اندیشههای التقاطی آنان بود که منشا تفسیرهای غلط و قرائتهای ناموزون از اسلام شده بود . علت دیگر مخالفت امام با سازمان، مشی مسلحانه آنان در مواجهه با رژیم بود . به گفته یکی از نویسندگان: "امام به همان اندازه که به آینده دانشجویان مسلمان متعهد، امیدوار بودند، از انحرافات و التقاطات فکری احتمالی آنان نیز بیم داشتند . در سال ۵۰ که گروهی از اعضای اصلی سازمان مجاهدین، برای دیدار با امام و کسب موافقت ایشان با اصول نظری خود و تایید مبارزه مسلحانهای که در پیش گرفته بودند، نزدشان رفتند، امام با آغوش باز آنها را به حضور پذیرفتند و اجازه دادند تا در چند جلسه نظراتشان را بیان کنند . گرچه به گفته یکی از شاهدان عینی، آنان فقط دو تا از کتابهای دینی - فلسفی خود را به نظر ایشان رساندند، ولی امام با مطالعه همان دو کتاب و استماع گفتههایشان، به مبانی فکری آنها پی بردند و با وجود این که نامههای تاییدآمیزی از سوی چند تن از علمای مبارز ایران به همراه داشتند، حاضر به تایید مرام و راه و رسمشان نشد; زیرا بر این باور بودند که اینها به معاد اعتقادی ندارند و آن را سیر تکاملی همین جهان میدانند و برای توجیه نظرات خود به آیاتی از قرآن کریم و عباراتی از نهجالبلاغه تمسک میجویند و حال آنکه تعبدی به آنها ندارند و از این رو در پایان به آنها گفتند: من [شما را] تایید نمیتوانم بکنم . شما [همچنین] معتقد به مبارزه مسلحانه هستید; الان وقتش نیست . پیروز نخواهید شد . " (۸)
با وجود این، امام از اظهارنظر خود در مجامع عمومی و سیاسی کشور خودداری کردند تا رژیم نتواند از چنین اختلافاتی سؤاستفاده کند و در صفوف ملت رخنه افکند . اما سکوت امام برای ملت، حامل پیامهای روشنی بود; زیرا همگان میدانستند که امام با آن همه مخالفتبا رژیم شاه، وقتی از سازمانی که علیه رژیم فعالیت مسلحانه میکند، سخنی نمیگوید و تایید نمیکند، بدان معناست که با آنان توافق در مشی سیاسی و فکری ندارد; اگرچه برای جلوگیری از استفادههای فرصتطلبانه شاه، سکوت میکند . در ایران، تمام امید امام به کسانی همچون شهید مطهری بود که با ژرفایی که در اندیشه و عمل دادند، بتوانند جوانان روشنفکر و تحصیل کرده را در مسیر دین و دینداری نگه دارند و پاسبان مرزهای اندیشه دینی باشند . بدین رو، ضمن تقویت کلامی و روحی آنان، هماره خطر التقاط و الحاد را گوشزد میکردند و جوانان را به آمیزش با روحانیون فاضل و انقلابی میخواندند . (۹)
● دفاع از حقوق مهاجران
در دوران اقامت امام در عراق، چندین بار میان ایشان و حکومت وقت عراق، مشاجراتی درگرفت در نیمه دوم سال ۱۳۵۰، کومتبعثی، ایرانیان مقیم آن کشور را به شدت تحت فشار قرار داده بود واز هرگونه عمل ضد انسانی، ابایی نداشت .
به رغم آنکه امام خمینی در عراق، تبعیدی محسوب میشد، از اعتراض شدید به بعضیها خودداری نکرد و طی تلگرافی در دوم دیماه ۱۳۵۰، به رئیس جمهور عراق، هشدار داد که دست از اعمال خلاف انسانی خود بردارد . رئیس جمهور عراق به هشدار امام اعتنایی نکرد و به شیوه جنایتکارانه خود با ایرانیان مهاجر، ادامه داد . بدین رو، امام عزم خود را برای خروج از عراق و سکونت در لبنان اعلام کردند . در آن روزها، امام گاه و بیگاه در این باره با اطرافیان و شاگردان خود سخن میگفت تا به تدریج اذهان طلاب را برای هجرت خود به لبنان آماده کند . ولی رژیم بعثی عراق که از آثار این مهاجرت ناخواسته، به خوبی آگاه بود . با خروج امام از عراق مخالفت کرد . بدین ترتیب امام از همه توان و امکانات خود برای کم کردن فشار از روی مهاجران ایرانی سود جست; اگرچه نتیجه آن سالها بعد ظاهر شد .
● جنگ چهارم اعراب و اسرائیل
ملت اسلام تا این جرثومه فساد (اسرائیل) را از بن نکنند، روی خوش نمیبینند و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین (پهلوی) است، روی آزادی را نخواهد دید . (۱۰)
هشدارهای بالا، جملاتی از پیام امام خمینی به ملت ایران در ۲۲ مهر سال ۱۳۵۲، یعنی یک هفته پس از شروع جنگ چهارم اعراب و اسرائیل، میباشد .
پس از جنگ ۱۹۶۷ که میان اعراب و اسرائیل درگرفت و به پیروزی اسرائیل انجامید، غرور ملتهای عرب، سخت جریحهدار شد و تا سالها، وضعیت نه جنگ و نه صلح بر آنان حاکم بود . در ۱۴ مهرسال ۵۲، جنگ چهارم اعراب و اسرائیل با هجوم غافلگیرانه ارتشهای مصر و سوریه به مواضع اسرائیل در صحرای سینا و بلندیهای جولان آغاز شد . . در این جنگ برخلاف سه جنگ پیشین که ارتشهای کشورهای عربی، غافلگیر شده، شکستهای سختی را متحمل شدند، پیروزیهای مهمی نصیب مصر و سوریه شد . پس از شروع جنگ، بلافاصله بسیاری از کشورهای عرب، حمایتخود را از کشورهای درگیر در جنگ اعلام کردند . برخی از آنها با اعزام تیپهای نظامی به مصر و سوریه، به یاری آنها شتافتند و کشورهای نفتخیز عرب نیز، صدور نفتخود را به کشورهای حامی اسرائیل قطع کردند .
این جنگ موجی از شادی واحساس غرور در میان مسلمانان جهان برانگیخت . در روز پس از شروع جنگ، امام پیام مهمی به دول و ملل اسلامی فرستادند . (۱۱) در این پیام، کشورهای مهاجم به اسرائیل، به توکل برخدا توصیه میشوند و امام خمینی پشتیبانی خود و امت اسلام را از آنان ، اعلام میکند . در این پیام، امام از رژیم شاهنشاهی ایران میخواهد که "تجاوزات غیر انسانی اسرائیل" را محکوم کند و حتی میافزاید: "اگر دولتی در این امر حیاتی که برای اسلام پیش آمده، کوتاهی کرد، بر دیگر دولتهای اسلامی لازم است که با توبیخ و تهدید و قطع روابط او را وادار به همراهی نمایند . " (۱۲)
امام به خوبی میدانست که شاه ایران، هرگز به خود اجازه نخواهد داد که اسرائیل را محکوم و تهدید به قطع روابط کند; اما این فشار سیاسی، موجب گشت که رژیم شاه در کانون توجه بینالملل قرار گیرد و همگان در انتظار محکومیت اسرائیل و حمایت اعراب، از سوی ایران بودند . همین فضا و انتظار جهانی، لطمات بسیاری بر استراتژیهای شاه زد و او را واداشت که درباره اسرائیل، به پنهان کاری و لاپوشانی، روی آورد; گرچه پس از مدتی دوباره به حمایتها و همکاریهای آشکار روی آورد .
در طول جنگ که کشورهای عربی، صدور نفت را به اسرائیل تحریم کرده بودند، شاه از فرصت پیش آمده استفاده میکند و با افزایش ناگهانی تولید نفت، کمبود نفت امریکا و کشورهای اروپایی را تامین مینماید و همچنان به صدور نفتبه اسرائیل ادامه میدهد . شاه حتی از محکومیت لفظی اسرائیل نیز خودداری میکند و بدین رو، امام خمینی در پیام دیگری به همین مناسبت، سختبر رژیم پهلوی میتازد:
چرا رژیم ایران در این امر حیاتی که برای مسلمین پیش آمده، بیتفاوت است و یا از اسرائیل طرفداری میکند و با اینکه اکثریت قریب به اتفاق دولتهای اسلامی و بسیاری از دولتهای غیراسلامی، از اعراب در حال جنگ پشتیبانی کردهاند، دولت ایران و شاه بیحیثیت، روی سرسپردگی به امریکا و اظهار تبعیت هرچه بیشتر، به ظاهر ساکت و در واقع به طرفداری از اسرائیل میکنند؟ (۱۳)
در همین پیام، امام خمینی نسبتبه توطئههای احتمالی شاه علیه کشورهای عرب مسلمان هشدار میدهد:
"من بیم آن دارم که میلیاردها دلار اسلحهای را که از اربابان جهانخوار خود خریداری نموده و با خرید آن، ایران را به ورشکستگی کشانده، اکنون به اسرائیل بفرستد . من خوف آن دارم که ارتش ایران را با مهماتی که به قیمت قحطی و گرسنگی و بالاخره خون مردم محروم ایران به دست آورده، مجبور کند که قلوب گرم و پراحساس مجاهدین را هدف قرار دهد . " (۱۴)
واریز کردن پولهای هنگفت نفتبه جیب کمپانیهای نفتی بیگانه و حمایت از اسرائیل در بدترین شرایطی که برای اسرائیل پیش آمده بود و خودداری از همدلی و همراهی با ملل مسلمان در جنگ با اسرائیل و جاهطلبیهای دیوانهوار و چندین علت دیگر، موجب گشت که امریکا و دیگر دول اروپایی، نقش ژاندارمی منطقه را برای او رقم بزنند و بدین وسیله، نشان افتخار خدمتبه بیگانگان را بر سینه او بنشانند . .
از آن پس شاه خود را مستظهر به دلارهای نفتی و حمایتهای بیدریغ کشورهای بزرگ غربی میدید و راه را چنان در پیش روی خود هموار یافته بود که دستبه اقدامات دیوانهواری زد; از جمله تشکیل حزب دولتی رستاخیز و تغیر تاریخ هجری و منع ورود دختران محجبه به دانشگاه و ... که درپی شرح برخی از آنها خواهد بود .
● حزب رستاخیز
آغاز دهه پنجاه، پایان ناکامیهای خاندان پهلوی، به نظر میرسید . جنگ اعراب با اسرائیل، تحریمهای نفتی و حوادث پی در پی سیاسی و نظامی در سطح جهان، قیمت نفت را به چهار برابر، افزایش داد . این ثروت کلان، حرص شاه ایران را پاسخگو نبود و او را برای سرمایهگذاریهای زنجیرهای آمادهتر کرد . نویسندگان کتاب "مطالعات روستایی در ایران" پارهای از درآمدهای غیر نفتی شاه را چنین میشمارند:
- فروش املاک غصبی پدر;
- سرمایهگذاری در صنایع، بانکداری، حمل و نقل، هتل، کازینو و ...
- تمام درآمدهای حاصل از بانک عمران;
- موسسه دارو پخش;
- کارخانه سیمان فارس;
- کارخانه قند فریمان;
- کارخانه شکر قهستان;
- کارخانه شکر اهواز;
- کارخانه قند پارس;
- شرکتسهامی بیمه ایران;
- شرکت نفتکش ملی و حمل و نقل خلیج;
- کارخانه ایرانیت;
- کارخانه بی - اف گودریچ ... (۱۵)
علاوه بر او، خاندان و اعضای وابسته به او، هر یک به تنها صاحب سرمایهها و صنایع بسیاری بودند و حتی به گفته برخی از آگاهان به امور دربار، ثروت اشرف، خواهر شاه، بیش از او بوده است . (۱۶) امام عمده در آمدهای او، همان درآمد حاصل از فروش نفتبود که هرگز به جیب صاحبان اصلیاش، یعنی ملت، نرفت; بلکه پس از قرار گرفتن در حسابهای شخصی شاه و خانواده زراندوزش، صرف خرید اسلحه و تجهیزات نظامی شد .
در اوایل دهه پنجاه، شاه ایران به مرتبهای از ثروت و زراندوزی، رسیده بود که فقط با پادشاه عربستان و یا بزرگترین سرمایهداران امریکایی، قابل قیاس بود . امام خمینی در اعلامیهای که در سال ۵۲ خطاب به علما و خطبای ایران صادر کردند، اشارات روشن و افشاگرانهای نسبتبه وضعیت اقتصادی کشور و اوضاع مالی شاه، ثبت کردند . (۱۷)
در بعد سیاسی و ثبات پایههای حکومتی نیز، شاه احساس قدرت میکرد . جنبش مسلحانه، به شکست انجامیده بود . قیامهای مردم در فرصتهای متعدد، به ویژه در سالگردهای ۱۵ خرداد، سرکوب میشد و مخالفان سیاسی، کاملا قلع و قمع شده بودند . فضای سیاسی کشور، به طرز فجیعی بسته و خاموش بود . دو حزب فرمایشی "ایران نوین" و "مردم" با دامن زدن به نزاعهای ساختگی و بیاثر، هرازگاه نمایشی از فضای باز سیاسی کشور را اجرا میکردند; اما آنان نیز به انحلال خود خواسته رای دادند و کشور را به کلی از هرگونه صدای اعتراض - هر چند نمایشی - خالی کردند .
در روزهای پایانی سال ۵۳، شاه که خود را در اوج قدرت نظامی، سیاسی و حتی فرهنگی میدید، طی یک سخنرانی، تاسیس حزب "رستاخیز" را اعلام کرد .
اهداف شاه از تاسیس این حزب حکومتی، متعدد و در خور تامل است . این حزب میتوانست، یکی از خاکریزهای دفاع از موجودیت رژیم باشد و در سازماندهی به هواداران مزدور یا غافل رژیم، خدمات شایانی ارائه دهد . همچنین حزب رستاخیز، وظیفه توجیه و مشروعیتبخشی به نظام سلطنتی را برعهده داشت و با تشکیل جلسات باصطلاح علمی و آکادمی، در مشروع و مقبول نشان دادن رژیم خاندان پهلوی میکوشید .
بدینترتیب، حزب رستاخیز برای شاه و وابستگان او، اهمیتبسزا و فراوانی یافت; به طوری که شاه در یکی از مصاحبههای خود، در همان روزها گفت: "کسانی که در این حزب وارد نشوند، به معنی آن است که علاقهای به کشور خود ندارند و میتوانند گذرنامه گرفته و از کشور خارج شوند . " (۱۸)
موضوعاتی که در کانون توجه و تلاشهای حزب رستاخیز قرار داشت، عبارت بودند از:
۱) تقویت و توجیه ارکان نظام شاهنشاهی;
۲) قانون اساسی;
۳) انقلاب شاه و ملت .
رضا بابایی
یادداشتها:
۱ . حمید روحانی، نهضت امام خمینی (قم، دارالفکر) ص۶۹۹ . برخی از عبارات این اعلامیه روشنگرانه، از بیم مخالفتحکومت عربستان با پخش آن در ایام حج، حذف شد .
۲ . پیش از این درباره این جشنها، سخن گفتهایم .
۳ . فالاچی، مصاحبه با تاریخ، بخش سانسور شده، تهران نشر آواز، ۱۳۵۷، ص۳، به نقل از زندگینامه امام خمینی، محمد حسن رجبی، ص۳۰۶ .
۴ . صحیفه امام، جلد ۲، ص۳۹۷ .
۵ . همان .
۶ . همان، ج۲، ص۳۹۸ .
۷ . همان، ص ۴۸۳ .
۸ . به نقل از حجهٔ الاسلام دعایی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۶ تیرماه ۱۳۵۹، شماره ۳۱۷ . نیز ر . ک: تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج۲، ص۲۰ - ۲۱۹ . (به نقل از: رجبی، زندگینامه امام خمینی، ص۳۱۰) .
۹ . چنین شیوهها و ظرافتهایی که امام در آن سالها به کار میبستند، همچنان میتواند الگو و سیره امروزین ما باشد .
۱۰ . صحیفه امام، ج۳، ص۷ .
۱۱ . محمدحسن رجبی، زندگینامه امام خمینی، ص۳۲۱ .
۱۲ . صحیفه امام، ج۳، ص۲ .
۱۳ . همان، ج۳، ص۶ به بعد .
۱۴ . همان، ص۷ .
۱۵ . گروه نویسندگان، مطالعات روستایی در ایران، ص۱۴ .
۱۶ . ر . ک: احسان نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین .
۱۷ . ر . ک: صحیفه امام، ج۲، ص ۴۸۲و ۴۸۳ . پیام امام خمینی به علما و وعاظ و امت مسلمان ایران در مورد نقشههای دستگاه جبار برای محو اسلام و قرآن .
۱۸ . "کوثر، شرح وقایع انقلاب اسلامی"، ج۱، ص۲۷۳ .
۱۹ . صحیفه امام، ج۳، ص۷۱ .
۲۰ . همان .
۲۱ . ر . ک: جزوه "زندگینامه اجمالی امام خمینی"، تهیه و تنظیم: واحد تحقیقات موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی، ص۱۱۵ .
۲۲ . حمید انصاری، حدیثبیداری، ص۹۳ .
۲۳ . صحیفه امام، ج۳، ص۱۰۰و۱۰۱ .
۲۴ . همان .
۲۵ . همان، ص۱۱۴ .
۲۶ . محمدحسن رجبی، زندگینامه سیاسی امام، ص۳۴۶ .
۲۷ . از ظهور تا سقوط ، ص۲۱۲ .
۲۸ . همان .
۲۹ . صحیفه امام، ج۳، ص۱۷۹ . این پیام به مناسبت عیدفطر در تاریخ مهر ۱۳۵۵/شوال ۱۳۹۶ خطاب به عموم مسلمین و دانشجویان داخل و خارج از کشور صادر شد . درباره فاصله هفت ماهه میان اصل ماجرا و نامه امام (ره) برخی گمانه زنیهای درخور تاملی کردهاند . . ر . ک: رجبی، همان، ص۳۴۹ .
۳۰ . در چنین مواقعی امام از مردم سایر کشورهای اسلامی میخواستند که به کمک برادران و خواهران خود در لبنان بیایند .
۳۱ . کوثر، ج ۱، ص۲۷۳ و روزنامه کیهان، ۸/۱۲/۵۷ . .
۳۲ . دائرهٔ المعارف تشیع، ج۷، ذیل مدخل "خمینی" ص۲۶۹ .
۳۳ . رجبی، زندگینامه سیاسی امام خمینی، ص۴ - ۳۵۳ .
۳۴ . ر . ک: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، ص۳۰۴ .
۳۵ . حدیثبیداری، ص۹۵ - ۹۴ .
۳۶ . صحیفه امام، ج۳، ص۲۱۰ .
۳۷ . صحیفه امام، ج۳، ص۲۰۷ .
۳۸ . ر . ک: خاطرات آیتالله پسندیده، به کوشش مرادینیا، ص ۳ - ۵۲ .
۳۹ . ر . ک: ستاره صبح انقلاب، روحالله حسینیان، ص ۱۵ - ۱۴ . همچنین در مجله حوزه، ش ۸۲ - ۸۱، شرحی از تالیفات چهلگانه او آمده است .
۴۰ . ر . ک: مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳، ص ۲۹ .
۴۱ . ر . ک: مجله حضور، ش ۲۱، ص ۲۴۸ - ۲۴۷ .
۴۲ . ر . ک: راز طوفان، ص ۷ - ۲۵۶ .
۴۳ . ر . ک: مجله یاد، ش ۱۲ .
۴۴ . برای آشنایی بیشتر با نقش عوامل شتابزا در انقلاب، رجوع کنید به: چالمرز جانسون، تحول انقلابی، ترجمه حمید الیاسی، ص ۱۰۳ و مصطفی ملکوتیان، سیری در نظریههای انقلاب، چاپ دوم، فصل هفتم .
۴۵ . ر . ک: نیکی کدی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه گواهی، ص ۴۱۴ .
۴۶ . ر . ک: افراسیابی، ایران و تاریخ، ص ۵۱۹ .
۴۷ . ر . ک: علیرضا زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ص ۳۸۱ .
۴۸ . صحیفه نور، ج ۲، ص ۳۹ .
۴۹ . سیر این وقایع را با نقل جزئیات آنها، در کتاب "کوثر، شرح وقایع انقلاب اسلامی"، مجلدات ۳ - ۱، بخوانید .
۵۰ . ر . ک: تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ج ۲، ص ۹۲ - ۹۱ .
۵۱ . ر . ک: ساواک و روحانیت، همان، ص ۲۲۷ و ابراهیم یزدی، آخرین تلاشها در آخرین روزها، ص ۲۵ .
۵۲ . حمید انصاری، حدیثبیداری، ص ۱۰۰ .
۵۳ . ر . ک: عصر پهلوی به روایت اسناد، ص ۳۸۹ .
۵۴ . ر . ک: کوثر، شرح وقایع انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۵۳۲ .
۵۵ . ر . ک: همان، ج ۱، ص ۴۳۴ .
۵۶ . همان، ص ۴۳۴ .
۵۷ . حدیثبیداری، ص ۱۰۱ .
۵۸ . ر . ک: پاسخ به تاریخ، ص ۳۶۴ - ۳۵۰ .
۵۹ . ماموریت در تهران، خاطرات ژنرال هایزر، به نقل از حدیثبیداری، ص ۱۰۲ .
۶۰ . ر . ک: کوثر، شرح وقایع انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۵۸۱ و ج ۳، ص ۵۴۵ .
۶۱ . حدیثبیداری، ص ۷ - ۱۰۶ .
۶۲ . کوثر، ج ۳، ص ۱۸ - ۴۷ .
۶۳ . حدیثبیداری، ص ۱۱۰ - ۱۰۹ .
۶۴ . ر . ک: کوثر، شرح وقایع انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۶۱ - ۳۵۱ .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست