شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
از غدیر سیاست تا حکمت ولایت

● فلسفه سیاسی اسلام
وقتی از «فلسفه سیاسی اسلام» سخن به میان میآید، بحث از فلسفه و نوع بینش اسلامی است. و در حقیقت فلسفه سیاسی اسلام، جزئی از نظام فلسفی و جهانبینی اسلامی محسوب میشود. دانشمندان اسلامی در علومی چند مبانی نظری و عملی نظام فلسفی اسلام را تبیین کردهاند که میتوان «فلسفه»، «کلام»، «عرفان»، «اخلاق» و «فقه» را در این ردیف قرار داد. فلسفه، کلام و عرفان نظری، مبانی عقلی و تئوریهای اسلامی را ارائه میدهند، تئوریهایی که خود علاوه بر عقل از قرآن و سنت اخذ شدهاند و اگر این دو را از آن حذف کنیم نامیدن عنوان اسلامی بر آن شایسته نیست. همچنین عرفان عملی، حکمت عملی، سیاست مدن و فقه اسلامی نیز مبانی عملی فلسفه سیاسی اسلام را تشریح میکنند. «آراء اهل المدینه الفاضله»، «السیاسه المدینه»، «التنبیه علی سبل السعاده» از فارابی و «سیاسیات شفا» از ابنسینا در فلسفه، «الشافی فی الامامه» از سید مرتضی «تجرید الاعتقاد» از خواجه نصیر الدین طوسی و شروح آن در علم کلام و «فصوص الحکم» فارابی و محیی الدین عربی و «مصباح الانس» شمس الدین محمد، ابن فناری از جمله کتبی هستند که مبانی نظری فلسفه سیاسی اسلام را بیان داشتهاند. «طهاره الاعراق» ابنمسکویه رازی، «اخلاق ناصری» و صدها اثر در فقه اسلامی چون «جواهر الکلام» شیخ محمد حسن نجفی و «کتاب البیع» حضرت امام خمینی (قدس سره) به اصول عملی فلسفه سیاسی اسلام پرداختهاند.
فلسفه سیاسی اسلام به گونهای که مبانی نظری و عملی آن در کتابی فراهم آمده باشد نگاشته نشده است و هر یک از اصول عقلی و نقلی آن جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است و همین امر موجب شده تا نا آشنایان به علوم اسلامی و گروههایی بسان مستشرقان و غربگرایان از وجود چنین فلسفهای اظهار بیاطلاعی کرده و منکر وجود خارجی آن شوند. ولی ناگفته پیداست که اگر مبانی نظری آن در کتابی فراهم نشده، ولی اصول عملی آن همواره با صدها و هزاران تالیف مورد بررسی قرار گرفته و بهعنوان برنامه زندگی هر یک از افراد جامعه اسلامی به اجرا گذاشته شده است البته نباید فراموش کرد که برخی از دانشمندان اسلامی با نوشتهها و خطابههای سیاسی خویش این مبانی را ولو بهصورت مختصر و بدون فصلبندی و شیوههای کلاسیک در مجموعهای فراهم ساختهاند.
باید خاطر نشان ساخت از آنجایی که به شیعه جز در موارد معدودی فرصت تشکیل حکومت داده نشده است این علم مانند دیگر علوم اسلامی رشد و بالندگی نداشته است ولی چون برادران اهل سنت زمان بیشتری بر مسند حکومت تکیه نمودهاند، کتابهایی در این زمینه نگاشته و به آن نظم بیشتری بخشیدهاند. «الاحکام السلطانیه» مارودی از این نوع است.
● محور وحدت امت اسلامی
با همه اختلافاتی که در تعریف جامعه از سوی جامعهشناسان روی داده است، ضابطه «حکومت واحد و استقلال سیاسی» برای وحدت یک جامعه، با ارزش و معتبر تلقی شده است و از آنجایی که قرآن کریم این حکومت و استقلال سیاسی را از آن پیامبران خدا میداند، همواره حاکمان زر و زور و تزویر با آنان به مقابله برخاستهاند. در عصر نبوی-صلیالله علیه وآله-مخالفت قریش و مشرکان عربستان و در عصر علوی، مخالفت معاویه و اصحاب جمل و نهروان و در عصر حسنین - علیهما السلام - مخالفت زمامداران و سیاستبازان اموی با دین و اسلام تضعیف دین را به همراه داشت. معاویه و خلفایی بسان او با تکیه بر خلافت اسلامی، سلطنت استبدادی خویش را پیش میبردند و چون توان آن را نداشتند که با صراحت با دین اسلام به مقابله برخیزند با منع تدوین حدیث و سب اهل بیت عصمت و طهارت به مخالفت با اسلام پرداختند. حال آنکه ولای اهل بیت از سوی پیامبر - صلی الله علیه و آله - سفارش شده بود و این خاص مکتب تشیع نبود.
● غدیر و فلسفه سیاسی اسلام
خداوند متعال بهعنوان تنها قانونگذاری که با شناخت کامل انسان - مخلوق خویش - پیامبران الهی را بهسوی مردم فرستاد تا «دین خدا» و برنامههای سعادتبخش آن را به انسان ابلاغ کنند. برای تداوم رهبری الهی امت اسلامی نیز امامانی انتخاب فرمود و بهوسیله رسول خویش به مردم شناساند تا پس از وی رهبری او را گردن نهند. در فلسفه سیاسی اسلام چند مسئله بهعنوان اصل شناخته شدهاند:
۱) اهمیت زندگی اجتماعی،
۲) ضرورت وجود قانون،
۳) واضع قانون و
۴) مجری قانون.
اهمیت زندگی اجتماعی و ضرورت قانون برای اداره جامعه از جمله امور بدیهی است که تمامی انسانها بر آن واقفند. مسئلهای که نظام های فلسفی را دچار اختلاف کرده و بعضی از آنان را به انحراف کشانده، اصل قانونگذاری برای اداره نظام اجتماعی است. هرچند خود بشر به نقصان خویش در قانونگذاری واقف است. لیکن همواره بر آن اصرار ورزیده و با حکومت های ناپایدار خویش انسانها را از سعادت حقیقی و هدف زندگی دور ساخته و در منجلاب شهوات فرو برده است. از آنجایی که انسان موجودی دارای ابعاد گوناگون است و درصدد تکامل و سعادت جاودانی و هر چند ازلی نیست، موجودی ابدی است و باید در این دنیا سعادت اخروی خویش را تامین کند. قانونگذاری باید برای وی تعیین برنامه کند که شناخت کامل از انسان داشته باشد و با بینیازی و بیغرضی که در خویش دارد، قوانین را بر وفق سعادت و خوشبختی انسان وضع کند. چنین کسی جز خداوند متعال نیست. «مجری قانون» نیز باید کسی باشد که علاوه بر آگاهی به قانون بر تمایلات خویش مسلط باشد و با شجاعت و حسن مدیریتی که دارد در جامعه، حکومتبهپا دارد و جلوی تخلفات را گرفته و از بروز هرج و مرج و پایمال شدن حقوق ضعیفان جلوگیری کند. این شخص جز فرد معصوم کسی دیگر نیست که از دیدگاه مسلمانان حضرت رسول اکرم - صلیالله علیه و آله و سلم - است و از نظر شیعه امامیه، ۱۲ امام معصوم - علیهم السلام - نیز در این ردیف قرار دارند و در صورت عدم معصوم و غیبت وی، بنا بر دستوری که از جانب پیشوایان دینی صادر شده، دینشناسان متعهد - فقیهان با تقوا - این مسئولیتخطیر را بر عهده دارند.
● غدیر و اصل امامت و ولایت
در زمان حضرت امام خمینی - سلام الله علیه - با ژرفنگری خاص به تدریس حکومت اسلامی پرداخته و منصب ولایت فقیه را که در امتداد فلسفه امامت جای دارد عنوان کرده و این اصل را که از اصول به فروع تنزل کرده بود، به جایگاه خود بازمیگرداند. پس از انقلاب اسلامی تئوری ولایت فقیه در جامعه به صورت فراگیر در جهان شیعه و حوزههای علمیه مطرح میشود. مردم به پیروی از رهبر و امام خویش با انقلاب اسلامی فرزند علی - علیه السلام - را به حکومتبر میگزینند و مدینه فاضله قرآنی و شهر آرمانی غدیر بعد از گذشتسالیانی طولانی عینیت مییابد. حضرت امام - قدس سره - با الهام از بینش قرآنی و پیام غدیر، ولایت فقیه را اینگونه بیان میدارند: «اسلام بنیانگذار حکومتی است که در آن نه شیوه استبداد حاکم است که آرا و تمایلات نفسانی یک تن را بر سراسر جامعه تحمیل کند و نه شیوه مشروطه و جمهوری که متکی بر قوانینی باشد که گروهی از افراد جامعه برای تمامی آن وضع کنند، بلکه «حکومت اسلامی» نظامی است ملهم و منبعث از وحی الهی که در تمام زمینهها از قانون الهی مدد میگیرد و هیچ یک از زمامداران و سرپرستان امور جامعه را حق استبداد رای نیست.
تمام برنامههایی که در زمینه زمامداری جامعه و شئون و لوازم آن جهت رفع نیازهای مردم به اجرا در میآید، باید براساس قوانین الهی باشد. این اصل کلی حتی در مورد اطاعت از زمامداران و متصدیان امر حکومت نیز جاری و ساری است.» این نکته را بیفزاییم که حاکم جامعه اسلامی میتواند در موضوعات، بنابر مصالح کلی مسلمانان یا بر طبق مصالح افراد حوزه حکومتخود عمل کند، این اختیار هرگز استبداد به رای نیست، بلکه در این امر مصلحت اسلام و مسلمین منظور شده است. پس، اندیشه حاکم جامعه اسلامی نیز همچون عمل او تابع مصالح اسلام و مسلمین است. احکام اسلامی، اعم از قوانین اقتصادی و سیاسی و حقوقی تا روز قیامتباقی و لازمالاجراست. هیچ یک از احکام الهی نسخ نشده و از بین نرفته است. این بقا و دوام همیشگی احکام، نظامی را ایجاب میکند که اعتبار و سیادت این احکام را تضمین کرده، عهدهدار اجرای آنها شود، چه اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی امکانپذیر نیست. در غیر این صورت، جامعه مسلما به سوی هرج و مرج رفته، اختلال و بینظمی بر همه امور آن مستولی خواهد شد. علاوه بر آن حفظ مرزهای کشور اسلامی از هجوم بیگانگان و جلوگیری از تسلط تجاوزگران بر آن عقلا و شرعا واجب است. تحقق این امر نیز، جز با تشکیل حکومت اسلامی میسر نیست و بین زمان حضور و غیبت امام فرقی نمیکند. آنچه برشمردیم جزو بدیهیترین نیازهای مسلمانان است و از حکمتبه دور است.
سیدعلیرضا سیدکباری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست