یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بازگشت به حقیقت


بازگشت به حقیقت

نگاهی به نمایش ” تا اشکستان” نوشته و کار ”حمید حرا”

نمایش "... تا اشکستان"یک اثر نمایشی مذهبی است که به تاریخ شیعه از منظر چند مسیحی دلبسته به موعود مسیح می‌پردازد. هدف از ارائه این منظرگاه روایت مظلومانه خاندان پیامبر (ص) است که در دسیسه دنیاطلبان گرفتار می‌آیند.

متاسفانه در اکثر آثار مذهبی که به برهه‌های تاریخ شیعه و زندگی اهل بیت پیامبر پرداخته می‌شود، از مقوله تئاتر، گریزی به روضه‌خوانی، نوحه‌سرایی و تعزیه زده می‌شود و این همان مسیر انحرافی است که تئاتر بودن این گونه نمایش‌ها را زیر سوال می‌برد. البته این رویکرد به دلیل برخورداری رابطه حسی است و به اصطلاح اشک گرفتن از مخاطب ملاک و معیار جذب است. غافل از این که جذب مخاطب از طریق روضه‌خوانی و نوحه‌سرایی دو مقوله جداگانه است که جا و مکان دیگری را می‌طلبد که علی القاعده چنین چیزی هم موجود است. یعنی سالن تئاتر برای ارائه نمایش مذهبی با تمام اصول و قواعد خاص خود است. متاسفانه استفاده از عناصر دیگر آن هم در شکل افراطی‌اش سامانه شکل اصلی را که همانا تئاتر است، از بین می‌برد.

● بازگشت به حقیقت

در نمایش «... تا اشکستان» یک صومعه را می‌بینیم و تعدادی مسیحی مومن که شیث – یک مومن وارسته- از آنان می‌خواهد که همچنان بر این ایمان تاکید داشته باشند و از گرویدن به دین اسلام که دیگر دین‌ها را تهدید می‌کند، پرهیز کنند. در آنجا یوحنا کشیش و راهب بزرگی است که شبانه روزی وقت خود را در اتاق مطالعه می‌گذراند تا به راز خاتم پیامبران پی ببرد. شیث هم قرار است که به هند برود تا در آنجا در دیدار با یک صوفی بزرگ از راز این پیامبر سر درآورد. اما یوحنا به این قضیه رسیده که پیامبر اسلام آخرین فرستاده خداست؛ اما شیث از او می‌خواهد از رفتن به سوی این پیامبر جلوگیری کند تا او برود و برگردد. شیث می‌رود و دیر می‌آید چراکه در این فاصله پیامبر به دیار باقی می‌شتابد. برخی از مسلمانان با رفتن رسول خدا، دنیازده می‌‌شوند و میان آنان اختلاف ایجاد می‌شود تا حقانیت حضرت علی(ع) و خاندان رسول خدا را پایمال کنند.

بخشی از سپاهیان اسلام برای چپاول قدرت مرزها و اردوگاه جنگی را ترک می‌کنند و اسعد خدمتکار صومعه را هم با خود می‌برند تا از او برای برخی کارها کمک بگیرند. هدف یوحنا هم از فرستادن اسعد رسیدن به این نکته است که حالا جانشین بر حق رسول خدا چه کسی است؟ او در عین حال بی‌تابانه به این نکته اشاره می‌کند که چرا او فرصت دیدار پیامبر از نزدیک را از دست داده است؟! بنابراین نمی‌خواهد از دیدار جانشین او غفلت کند. بالاخره شیث می‌رسد و بر خاتم بودن حضرت محمد(ص) از جانب آن صوفی بزرگ تأکید می‌کند. آنان شبانه می‌شتابند تا به دیدار حضرت علی(ع) که در کتاب آسمانی‌شان از او به نام ایلیا یاد شده است، بروند. غافل از اینکه مسلمانان برای بیعت گرفتن از حضرت علی به در خانه‌اش هجوم برده و فاطمه و طفل در شکمش را با لگد کوفتن بر در از بین برده‌اند. آنان حتا پای در خانه‌اش را سوزانده‌اند. با رفتن آنها از دم در، شبانه اهل بیت فاطمه را به گورستان بقیع می‌برند تا او را دور از چشم نااهلان دفن کنند. اینها وقایعی تلخ است و حتا بدون نوحه‌سرایی و روضه‌خوانی هم قابلیت اشک ریختن دارد. اما متاسفانه علاقه به تاکید بر اشک گرفتن از مخاطب مسیر اصلی نمایش را به جایی می‌برد که دیگر شمایل تئاتر ندارد.

● بازی بازیگران

”اگر جاذبه‌ای در داستان نمایش وجود دارد به واسطه مراجعه به منابع تاریخی و روایی است و البته این اتفاقات به لحاظ زمانی در مجاورت یکدیگر نبوده‌اند؛ اما به لحاظ نمایشی در پیوستار یک داستان به هم ملحق شده‌اند.“

البته در نمایش «...تا اشکستان» به دلیل نبودن بازیگران حرفه‌ای و کارآزموده بخش عمده‌ای از نمایش دچار لغزش‌ شده است. در این جمع فقط کوروش زارعی شناخته شده است که نقش یوحنا را بازی می‌کند. از جمع بازیگران ناشناخته هم علیرضا عمرانی بازیگر نقش اسعد است که بازی درخور تاملی را ارائه می‌کند. او از پس ارائه نقش یک مسیحی گوژپشت برمی‌آید که جلوتر از بقیه در پی یافتن حقانیت خانواده رسول خداست. نکته بارزی که در برجسته کردن این نقش بسیار موثر است. او در یافتن حقیقت پیش دستی می‌کند و حتا از یوحنا که وقت خود را در اتاق مطالعه سپری کرده است، جلو می‌افتد. چراکه کشف حقیقت نیاز به چشم و دل درونی دارد. این مکاشفه شهودی است که امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را بعنوان اهل بیت رسول خدا شناسایی می‌کند که بر سکوی مباهله قرار گرفته‌اند. در اینجا ایمان حقیقی و آزادی عمل در گرویدن به دین اسلام مورد توجه قرار می‌‌گیرد. حتا آنان با دیدن وضعیت اهل بیت دچار شگفتی می‌شوند چنانچه یوحنا می‌گوید: «این چه رسم است که خلایق بر خاندان پیغمبر خود روا می‌دارند؟ به خدا قسم اگر مسیح فرزندی می‌داشت، ما او را بر چشمان خود می‌نهادیم. خوانده بودم که خاندان محمد گرفتار ظلم دنیاطلبان می‌شوند، اما چه زود و نابهنگام. هنوز خاک قبرش مرطوب است که مزد او را با ظلم به دخترش داده‌اند.»

● منابع تاریخی و روایی

اگر جاذبه‌ای در داستان نمایش وجود دارد به واسطه مراجعه به منابع تاریخی و روایی است و البته این اتفاقات به لحاظ زمانی در مجاورت یکدیگر نبوده‌اند؛ اما به لحاظ نمایشی در پیوستار یک داستان به هم ملحق شده‌اند. این رفتار با توجه به تاریخی و مستند بودن ماجراها، باعث ایجاد تردید و شگفتی در اذهان می‌شود چراکه به هر تقدیر هدف عمده اثبات یک سری حقایق مذهبی و تاریخی است که خود به نوعی بیانگر تاریخ شیعه است. به هر تقدیر تحریف و جعل تاریخی در چنین روایتی حتا در حد جابه‌جایی زمان وقایع مجاز نیست. شاید هم برای گروه پرداختن به موضوع بیشتر از تاریخ روایت و وقایع مهم بوده است.

همچنین صحنه‌های کابوس یوحنا از منطق روایتی برخوردار نیست؛ چراکه به هر روی این مرد بزرگ پی به حقیقت محض برده و حتا از تردیدها و شک‌های خود عبور کرده است، بنابراین جایی برای کابوس دیدنش باقی نمی‌ماند. در این صحنه‌ها نورپردازی کاملا با اشکال مواجه می‌شوند. کابوس‌هایی که باید در فضای خوفناک‌تری اجرا شود و این نیاز به تنوع نورها و شکست‌های نوری فراوان دارد. استفاده از فلاشر هم چندان منطقی جلوه نمی‌‌کند موسیقی هم در خیلی از جاها کاربرد مناسبی ندارد و حتا می‌توان گفت ربطی به کنش‌های نمایشی موجود در صحنه‌ها ندارد. موسیقی نوحه و روضه هم در حد زیادی به خدمت گرفته شده است. می‌شد این نوع موسیقی را به حداقل رساند چراکه بار نمایشی موجود بر پایه فضای القا شده توانمندی اشک گرفتن از تماشاگران را دارد. از آن مهم‌تر فکر کردن به بطن ماجراهاست که حقایق درام را بر مخاطب آشکار ‌کند.

رضا آشفته