شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
گریز از غرب

۱۲ اكتبر ۱۴۹۲ م زمانی كه عقربه های ساعت ۲ نیمه شب را نشان می داد، كریستف كلمب به جزیره باهاما قدم گذاشت و چند سال پس از آن، او در سال ۱۵۰۲ م در چهارمین سفر خود آب های حوزه نیكاراگوئه را درنوردید و درست از همین زمان بود كه سرنوشت آمریكای جنوبی با اروپا و جهان غرب گره خورد.
پس از كشف كریستف كلمب، پرتغالی ها و اسپانیایی ها، آمریكای جنوبی را محل تاخت و تاز خود قرار دادند و از این طریق سود كلانی به چنگ آوردند. سیر استعماری اروپایی ها در آمریكای لاتین تا سال ۱۸۰۷ م زمانی كه «سیمون بولیوار» ظهور كرد، ادامه یافت. فقط پس از انقلاب استقلال طلبانه بولیوار بود كه مردمان ونزوئلا، كلمبیا، اكوادور، پرو، پاناما و بولیوی، طعم استقلال را چشیدند، اما سرنوشت سایر ملت های آمریكای لاتین همچنان زیر سیطره نفوذ اروپایی ها باقی ماند.
در سال ۱۸۲۳ م ایالات متحده، دكترین مونروئه را مطرح و برای پیاده كردن آن در منطقه تبلیغات فراوان كرد. اصلی ترین مسأله ای كه در دكترین مونروئه مطرح شد، این بود كه: «به عنوان قاعده ای كه حقوق و منافع ایالات متحده را دربردارد، قاره آمریكا از این پس نباید به عنوان هدفی استعماری به وسیله قدرت های اروپایی درنظر گرفته شود.»
دكترین مونروئه به ظاهر به نفع ملت های آمریكای لاتین بود اما در پس آن، اهداف استعماری خود ایالات متحده نهفته بود. به هر صورت نخستین گام برای اجرای دكترین مونروئه در آمریكای لاتین درسال ۱۸۹۸ یعنی زمانی كه كوبایی ها برای كسب استقلال خود ضداسپانیایی ها انقلاب كردند، برداشته شد. در این انقلاب ایالات متحده بر ضد اروپا و به یاری كوبایی ها آمد و سرانجام كوبا ۲۰ می ۱۹۰۲ م استقلال خود را به دست آورد، اما واقعیت آن بود كه كوبایی ها رها شده از چنگ اروپا تا سال ۱۹۳۰ م زیر استعمار جدیدی به اسم ایالات متحده قرار گرفت. ایالات متحده همین سیاست را در مورد دیگر كشورهای آمریكای لاتین نیز پیاده كرد و سرانجام آمریكای لاتین به استقلالی نسبی از اروپا دست یافت.
اما اندكی پس از آنكه اروپایی ها، منطقه را ترك كردند حالا نوبت آمریكا بود كه بر منابع این سرزمین دست بیندازد و ثروت غنی آن را غارت كند و لازمه این كار هم دخالت مستقیم در طراحی نظام های سیاسی كشورهای این منطقه از جهان بود.
این سیاست پیچیده حداقل برای آن دسته از كشورهای آمریكای لاتین كه حضور انقلابی «سیمون بولیوار» را تجربه كرده بودند، تحمل ناپذیر بود . پیشگام نهضت رهایی آمریكای لاتین كشوری بود به رهبری یك چریك ، كسی كه حاضر نبود لباس چریكی را از تن خود در آورد. او فیدل كاستروی كوبا بود . كاسترو به همراه یاران از جان گذشته اش توانست در مبارزه ای طولانی دست آمریكا را از سیاست و اقتصاد كوبا كوتاه كند.
پس از كوبا ، نوبت نیكاراگوئه بود تا با انقلاب ساندنیستی به رهبری «دانیل اورتگا» ، راه جدایی از آمریكا را پیش بگیرد به این صورت هرچه زمان پیش رفت ، موج استقلال طلبی و شور انقلاب در ژرفای جوامع آمریكای لاتین افزونتر شد تا جایی كه پروسه استقلال طلبی كشورهای مهم برزیل، ونزوئلا، شیلی و ... را فرا گرفت. تا امروز كه دیگر باید آمریكای لاتین را سرزمینی دانست كه در آن اندیشه استقلال خواهی به مسیری برگشت ناپذیر مبدل شده و گویی آنجا سرزمینی است كه خاك آن بذر سیاستهای متضاد با منافع آمریكا تولید می كند .
آخرین كشوری كه در آمریكای لاتین در جهت مخالف سیاست های آمریكا گام برداشت «اكوادور» است . كشور كوچكی در غرب آمریكای جنوبی با ۱۳/۵ میلیون نفر جمعیت. اكوادوری ها در انتخابات ۲۶ نوامبر ۲۰۰۶ م رئیس جمهوری جوانی با نام «رافائل كوره آ» را انتخاب كردند . در مراسم تحلیف او كه ۱۵ ژانویه در «كیوتو» برگزار شد. یكی از میهمانان ویژه «رافائل كوره آ» دكتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری كشورمان بود .
او در این مراسم، استقبالی با شكوه از میهمان ایرانی خود داشت ، تا اثبات كندكه فصل جدیدی درروابط ایران با كشورهای آمریكای لاتین گشوده شده است.
● كاراكاس، زادگاه انقلاب نوین
در میان كشورهای آمریكای لاتین كه در ۱۵ سال اخیر به سوی استقلال این سرزمین خیز برداشته اند ، نام ونزوئلا بیش از همه می درخشد. هوگو چاوز اكنون با تكیه بر میراث عظیم مبارزات رهبران پیشین این كشور در صف نخست مقابله با آمریكا ایستاده است. به طوری كه ونزوئلا نخستین بار سال ۱۵۲۲ ، مستعمره امپراتوری اسپانیا شد و سیصد سال بعد از این ماجرا یعنی ۱۸۱۱ ، در پی استقلال خود برآمد وسرانجام در ۵ جولای این سال طعم استقلال را چشید اما استقلال واقعی این كشور ۲۴ ژوئن ۱۸۲۱ ، با انقلاب سیمون بولیوار تحقق یافت.
با وجود انقلاب بولیواری نفوذ آمریكا بر ونزوئلا به دلیل حضور مافیایی كمپانی های اقتصادی و نفتی آمریكا در صنعت این كشور، تا ده ها سال پس از آن ادامه داشت تا آن كه «هوگو چاوز» در سال ۱۹۸۳ م جنبش انقلاب بولیواری خود را به راه انداخت و فعالیت سیاسی اش را در دوران ریاست جمهوری «كارلوس آندره پرز» ادامه داد. چاوز برای رسیدن به رهبری امور چند رقیب را پشت سر نهاد. او پس از «كارلوس آندره پرز»، «رامون خوزه والاسكوئز» كه یك نویسنده بود، حكومت را به دست گرفت و بعد از والاسكوئز نیز «رافائل كالدرا رودریگوز» بر مسند ریاست جمهوری نشست. سرانجام در فوریه ۱۹۹۹م «هوگو چاوز» به عنوان رئیس جمهوری ونزوئلا انتخاب شد.
به قدرت رسیدن سیاستمدار سرخپوش و میانسال كاراكاس، زنگ خطر بزرگ برای كاخ سفید بود. چاوز، سیاستی كاملاً استقلال طلبانه و در تضاد با آمریكا نه فقط در ونزوئلا كه برای كل آمریكای لاتین جست وجو می كرد.
به همین جهت نیز آمریكا یك بار در سال ۲۰۰۲ م با حمایت از برخی نظامیان ونزوئلا، سعی در براندازی حكومت او كرد، اما ۲ روز و چند ساعت بعد، چاوز با حمایت های مردمی، دیگر بار كنترل اوضاع ونزوئلا را به دست گرفت.این پیروزی در واقع از میان بردن همه پل های امید كاخ سفید بود.
جورج بوش كه به یك رویارویی همه جانبه با چاوز كشیده شده بود این بازی سخت را باخت و حال زمینه برای برداشتن گام های بعدی چاوز مهیا بود، او كه در مقام رئیس جمهوری ونزوئلا انقلابی نوین حركت ها را پیش گرفته است از ملی كردن صنایع گوناگون ونزوئلا از جمله نفت و گاز خبر داد.
چاوز در سال های ۲۰۰۴ تا ،۲۰۰۶ كوشید تا دیپلماسی خارجی ونزوئلا را فعال تر كند. او می دانست آمریكا در همه سال ها سعی در منزوی كردن این كشور داشته است براین اساس، چاوز در چند سال ریاست خود، سعی كرد در كنار توجه به رشد اقتصادی داخلی خود كه در سال ۲۰۰۵م نسبت به سال های قبل ۹/۳ درصد رشد داشت، روابط خارجی كشور را نیز سامان دهد. رهبر بی قرار ونزوئلا تلاش كرد، رهبری آمریكای جنوبی را به دست گیرد و حداقل در حكم برادر بزرگتر زنجیره كشورهای انقلابی آمریكا لاتین ظاهر شود. چاوز البته نیم نگاهی هم به كشورهای دیگر دنیا داشت. از جمله كشورهایی كه چاوز تلاش كرد، روابط خارجی و اقتصادی خود را با آن گسترش دهد جمهوری اسلامی ایران است.
● سنگ بنای یك اتحاد سیاسی
چاوز از جایگاه ایران و دامنه تأثیر دیپلماسی تهران در معادله سیاست جهانی باخبر بود. به همین دلیل بار نخست در ،۲۰۰۱ یعنی زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی به ایران آمد. او دستاورد سفر خود را «آماده سازی جاده صلح، عدالت، توانایی و برنامه ریزی برای قرن بیست و یكم» توصیف كرد. خاتمی، نیز در سال ۲۰۰۵م در پاسخ به سفر چاوز به ونزوئلا سفر كرد. به این ترتیب آهنگ همكاری دو كشور مخالف ورقیب آمریكا شتاب گرفت. ماه می ۲۰۰۶ یعنی اردیبهشت ماه سال جاری، چاوز كه خود دیدگاه هایی مثبت نسبت به استفاده از انرژی هسته ای صلح آمیز دارد به حمایت از ایران در مقابل غرب برخاست. او در موضع گیری های خود در سازمان ملل كه بوش را به خشم آورد، برخورداری از انرژی هسته ای را حق ایران و هر كشور دیگری دانست و درست در اوج فشار محافل غربی بر ایران، در ماه جولای برای دیدار با دكتر محمود احمدی نژاد وارد ایران شد.
این سخن ترجیع بند رهبر انقلابی ونزوئلا در تهران و كاراكاس بود كه: ونزوئلا تحت هر شرایطی دركنار ایران، خواهدایستاد.
او همچنین علاقه شخصی خود به احمدی نژاد را بی پروا ابراز كرد و گفت: به شدت تحت تأثیر خردمندی و قدرت وی قرارگرفتم. رسانه ها آن روز این عبارات چاوز را برصدر مطالب نشاندند كه خطاب به رئیس جمهوری كشورمان گفت: برای همیشه با شما و ایران خواهیم بود، تا زمانی كه متحد باشیم، خواهیم توانست امپریالیسم را شكست دهیم، اما اگر جدا باشیم، آنها خواهندتوانست ما را از سرراه خود بردارند.
رهبر ونزوئلا با شدت گرفتن تهدیدهای آمریكا بر ضد ایران، بخشی از وعده های خویش را جامه عمل پوشاند. او در دیدار از ایران به جمع دانشجویان دانشگاه تهران رفت تا از این تریبون قدرتمند اعلام كند: اگر آمریكا و تسلط خود بر جهان موفق شود. انسانیت از میان خواهدرفت. بنابراین ما باید برای حفظ انسانیت به امپراتوری آمریكا، پایان بخشیم.
مناسبات تهران و كاراكاس می رفت تا شكل و شمایل همكاری استراتژیك مانند تهران و دمشق را پیداكند.
«چاوز» و «احمدی نژاد» قرار یك دیدار مهم را در تهران گذاشتند و درنتیجه آن، شنبه ۱۳ ژانویه احمدی نژاد و هیأت همراهش، وارد كاراكاس شدند.
اما رؤسای ایران و ونزوئلا به عنوان نمایندگان دو حوزه استراتژیك آمریكای لاتین و خاورمیانه، اهداف دیگری در ذهن داشتند. آنها طرح ایجاد یك بلوك همكاری منطقه ای را مهیا كرده بودند، طراحی كه درواقع برآن بود تا حلقه های جدیدی از دولت ها و كشورهای بریده از عصر امپریالیسم را گردآورد. این طرح در سفر جدید احمدی نژاد شكل ملموسی پیداكرد. كاراكاس در آغاز سال نو میلادی برای استقبال ویژه از متحد جدید خود، مهیاشده بود، همه اعضای كابینه چاوز به قصد خوشامدگویی و برای استقبال از رئیس جمهوری ایران به فرودگاه كاراكاس رفتند.
چند ساعت بعد، «هوگوچاوز و محمود احمدی نژاد» مذاكرات تاریخی خود برای ایجاد جبهه مشترك بر ضد واشنگتن را آغاز كردند.
اغلب رسانه ها و محافل خبری به ویژه تریبون های خبری آمریكا، نتایج این گفت وگوی حساس را به ارزیابی نشستند. میان تهران و كاراكاس توافق نامه های مهمی ردوبدل شد.
اتفاق جدید این سفر آن بود كه احمدی نژاد و چاوز علاوه بر پیمان های سیاسی، قراردادهای اقتصادی مهمی را امضا كردند كه هركدام منشأ یك تحول بود.
ازجمله می توان به كمك ایران به ونزوئلا برای ساخت كارخانه های متعدد در كشورهای آمریكای لاتین اشاره كرد. رقم این قراردادها به ۲ میلیارد دلار می رسد.
بی بی سی نیز در یكی از گزارش هایش از آغاز دگرگونی در مناسبات اقتصادی دو ناحیه بزرگ خاورمیانه خبر داد. این منبع در مرور اهداف سفر احمدی نژاد، تعاملات دو كشور در زمینه نفت را امری حیاتی خواند. برای نخستین بار «احمدی نژاد» و «چاوز» حول راه های تأثیرگذاشتن بر قیمت نفت به تبادل نظر پرداختند و از آنجا كه هر دو كشور جزو اعضای بزرگ اوپك به شمار می آیند، در گفت وگوهای خود به این توافق رسیدند كه عرضه نفت خام به میزانی بیش از حد افزایش یافته است و اوپك باید برای متضرر نشدن اعضای خود، مانع سقوط بهای نفت شود. علاوه بر این رؤسای جمهور دو كشور تصمیم گرفتند از كشورهای عضو اوپك بخواهند، تولید نفت خود را كاهش دهند و به این طریق مانع سقوط بیشتر بهای نفت شوند. توافق مهم دیگر آنان قرار همكاری دو كشور در زمینه استفاده از انرژی هسته ای صلح آمیز بود. رسانه های غربی از این توافق به عنوان یارگیری تهران یاد كردند، چنانكه این موافقتنامه واكنش بوش را به همراه داشت.
چاوز در تكمیل این رشته از همكاری خود با ایران بی درنگ طرح ساخت نیروگاه های هسته ای را به اجرا گذاشت، تصمیمی كه یك كابوس برای كاخ سفید بود.
● روابطی تحت تعقیب محافل غرب
سفر ۳ ماه بعد جورج بوش رئیس جمهوری آمریكا پس از سفر رئیس جمهوری ایران به سرزمین های انقلابی آمریكای لاتین، واقعیت های تازه ای را آشكار ساخت، كشورهای منطقه با تظاهرات و خشم از رئیس كاخ سفید استقبال كردند این در حالی بود كه دیدارهای هیأت ایرانی علاوه بر دولتمردان با واكنش مثبت همه محافل فرهنگی واقتصادی این كشورها همراه شده بود و تهران از زمانی به آینده مناسبات نوین خود با این منطقه امیدوار شد كه بازتاب اجتماعی این دیدارها را دریافت كرد. خاطره تصاویر نصب شده بر در و دیوار كاراكاس كه «احمدی نژاد» و «چاوز» را در حالی كه دست می دادند و لبخند می زدند، نشان می داد و نیز پخش تصاویر دیدارهای احمدی نژاد و چاوز، كه هنوز از برنامه های تلویزیونی این كشور كنار نرفته است.
در هر حال محافل غربی و آمریكایی با نگاه موشكافانه، توافقنامه های امضا شده میان رؤسای جمهوری كشورهای ایران و ونزوئلا را تعقیب می كنند. روزی نیست كه رسانه های آمریكایی در تحلیل روابط و همكاری «احمدی نژاد» و «هوگو چاوز» تعابیری مانند: دشمنان مشترك بوش یا حكمرانان حیات خلوت سابق آمریكا را به كار بزند. برای این دسته از محافل، توافقات «احمدی نژاد» و «چاوز» در مورد بالا بردن بهای نفت و تداوم رایزنی در مورد انرژی هسته ای از بیشترین درجه اهمیت برخوردار است.
بنفشه غلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست