جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
معماری فلسفی شرق دور
![معماری فلسفی شرق دور](/web/imgs/16/146/lbtjn1.jpeg)
● چین:
از میان تمدنهای بزرگ غیرغربی، تمدن چین نخستین تمدنی بود كه اروپائیان با آن آشنا شدند و آن را ارزیابی كردند. ولی فقط در پنجاه و اندی سال گذشتهٔ اخیر است كه دستآوردهای هنر و ادبیات چینی بتدریج بر جهان خارج آشكار شده و منظماً مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ با وجود این، بسیاری از كسانی كه امروزه به دامنه و پیوستگی تمدن چین پی بردهاند و بر زیبائی چشمگیر هنر این سرزمین صحه میگذارند، هنوز از پیچیدگی این دو شاخه فعالیت معنوی چینیان اطلاع كافی به دست نیاوردهاند.
چین، كشوری پهناور با اوضاع گوناگون جغرافیائی و مساحتی معادل مساحت ایالات متحده است. با آنكه دامنهٔ تفاوتهای زبانی مردم چین بسیار زیاد است و در بسیاری از نقاط، زبان مردم نقاط دیگر برای مردم دیگر نقاط مفهوم نیست، زبان مكتوب این ملت در سراسر چین یكشكل برای همگان قابل فهم بوده است. این عامل،انسانهائی هزاران كیلومتر دور از همدیگر را قادر ساخت كه سنتهای ادبی، فلسفی، و مذهبی مشترك خود را زنده نگهدارند و تقویت كنند، همین وجه اشتراك و یكنواختی را میتوان در شیوههای بیان هنری نیز مشاهده كرد، زیرا تغییرات در شكلهای هنر چین، در همهٔ دورهها، بجز دوران پیش از تاریخ، بسیار اندك است.
درك اولیهٔ نقاشی چین در بیان موضوعات، تدریجاً در اثر تحولات اخیر هنرهای غربی، طی هزاران سال گذشته، برای ذهن غربی آسانتر شده است. دامنهٔ آگاهی غربیان از تفاوتهای بنیادی بین هنر غیردینی چین با هنر سنتی و هنر دوران پیش از هنر نوین در غرب كه زائیدهٔ تفاوتهای موجود میان فلسفههای طبیعت و انسان در دو فرهنگ مزبور است نیز بسی گسترش یافته است.
● جایگاه انسان در جهانبینی چینی:
در نظر چینیها انسان بر طبیعت مسلط نیست، بلكه بخشی از آن است و مانند همهٔ موجودات دیگر به فعل و انفعالات آن واكنش نشان میدهد، معنی شادمان و سعادتمند زیستن، همآهنگ بودن با طبیعت است؛ معنی نقاش بودن، تبدیل شدن به ابزاری است كه طبیعت با استفاده از آن خود را بر انسان مینمایاند. كار نقاش، بیان پیوستگیاش به موج زندگی و همآهنگیاش با همهٔ آن چیزهائی است كه در رشد و تغییرند؛ به گفتهٔ دیگر، بیان خصلتی شخصی است كه در اثر نظارهٔ طبیعت پالایش یافته است.
گذشته از این، چون طبیعت با معیارهای زمان و مكان اندازهگیری و طبقهبندی نمیشود، نقاشی چینی هم آن را به قابهای پرسپكتیو یا رنگهای سیر و روشن محدود نمیسازد، او نمیكوشد تا با استفاده از چنین وسیلهای شكلهای طبیعی را تكثیر و تثبیت كند. تقارن موجود در موجودات رشد یابنده، حركات بیپایان و درهم طبیعت، بیپایانی حوادث آسمانی، همگی با محدود شدن به یك قاب چهارگوشه، خطوط راست و خشك، آغاز و پایان، مانعهالجمعند. شكل ظاهر، همیشه با گذر هنرمند از درون آن تغییر شكل مییابد؛ همچنان كه هنر او بیان كلی تجربهاش از طبیعت است خود او نیز بخشی از بیان كلی هنرش میشود.
● معماری
دربارهٔ معماری چین كمتر سخنی گفته شده یا مطلبی نوشته شده است و علتش شاید این باشد كه ساختمانهای اندكی از روزگاران گذشته بر جا ماندهاند یا سبك معماری چین طی سدههای گذشته دچار تحولات چشمگیر نشده است. ساختمان در چین امروز، دقیقاً شبیه نمونهٔ اولیهٔ آن در هزاران سال پیش است. به بیان دقیقتر، نیمرخ مسلط بر سقف ـ كه بخش بزرگی از خصوصیات معماری چینی از آن سرچشمه میگیرد ـ احتمالاً به دورهٔ «چو» یا «شانگ» مربوط میشود.
معماری بودائی، شكل خاصی از ساختمانسازی را به نام «پاگودا» به معماری جهان عرضه كرد كه در نظر بعضیها به نماد كشور چین تبدیل شده است.
● هنرهای ژاپنی و نقش انكارناپذیر سنت در آن:
هنرهای ژاپنی بهطور كلی با هنرهای هندی و چینی تفاوت دارند (اگر بتوان چین و هند را بهعنوان دو قطب بزرگ و مهم هنری در آسیا معرفی كرد)؛ به این صورت كه نه پیوستگی و استمرار سبكهای هندی را دارند، نه تنوع گسترده هنرهای چینی را. مسیر تكامل هنری ژاپن تحت تأثیر یك سلسله عوامل پراكندهٔ خارجی بوده است. لیكن صرفنظر از اینكه شكلها و سبكهای جدیدی چه اثر عمیقی بر هنرهای این سرزمین داشتهاند، سنتهای بومی همواره خودنمائی كردهاند. به همین علت، الگوی هنری ژاپن با توالی همآهنگ دورههای مشخص عاریتگیری، جذب و بازگشت به الگوهای بومی شكل گرفت.
● معماری مسكن:
مسكن ژاپنی تقریباً همیشه، ارتباطی فشرده با زمین اطرافش دارد و در هر جا كه میسر باشد، در داخل یك باغ حصاربندی شده با پرچینهای خیزرانی قرار داده شده است كه فینفسه زیبائیآفرین است. بدین ترتیب، حتی در شلوغترین محیطها، گونهای احساس خلوت و صمیمیت به ساكنانش القا میكند.
![معماری فلسفی شرق دور](/web/imgs/16/146/lbtjn2.jpeg)
ساختمان خانه از چند تیر عمودی تشكیل شده كه بام را روی خود نگه میدارد. دیوارها به جای آنكه نقش نگهدارنده داشته باشند به صورت تیغههائی چوبی درآمدهاند و به گونهای كشوئی حركت میكنند.
در معماری مسكن ژاپنی، فضا را چیزی پیوسته ولی قابل تقسیم به اجزای همآهنگ در نظر میگیرند. این تصور، تئوری معماری غربی را دچار تحولی انقلابی كرد.
نینا شاهرخی
پینوشت:
گاردنر، هلن. هنر در گذر زمان، مترجم: محمدتقی فرامرزی، چاپ چهارم، انتشارات نقش جهان.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست