چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

اندیشه سیاسی در ایران


اندیشه سیاسی در ایران

اندیشه سیاسی, به گونه ای كه در این اثر بیان شده است ناشناخته ترین ناحیه در قلمرو تاریخ اندیشه در ایران است و جای شگفتی است كه به رغم بیش از یك سده ای كه از تاسیس مدرسه علوم سیاسی كشور می گذرد, اندیشه سیاسی همچون سرزمین نامكشوفی بازمانده و هنوز هیچ نوشته ای هم در این باره به زبان فارسی انتشار پیدا نكرده است

این اثر دومین ویراست نوشته‌ای است كه نزدیك به دو دهه پیش با عنوان درآمدی فلسفی برتاریخ اندیشه سیاسی در ایران انتشار یافت و از آن پس بی هیچ تصرفی در تحریر نخست به چاپ‌های متعدد رسید.

در این دو دهه،‌ نویسنده،‌ نگارش این اثر را كه بیش از دو دهه پیش از آن درباره تاریخ اندیشه سیاسی در ایران آغار كرده بود،‌ دنبال كرد و بخش‌هایی ازآن پژوهش‌ها را به ویژه دردو دفتر <زوال اندیشه سیاسی در ایران> و <نظام الملك طوسی> در دسترس خوانندگان قرار داد. درآمدی فلسفی برتاریخ اندیشه سیاسی در ایران، زمانی منتشر شد كه در زبان فارسی به جز آن چه در بخش‌هایی از كتاب اندیشه اسلا‌م سیاسی معاصر حمید عنایت آمده بود یا هیچ نوشته‌ای در این باره وجود نداشت.

اندیشه سیاسی،‌به گونه‌ای كه در این اثر بیان شده است ناشناخته‌ترین ناحیه در قلمرو تاریخ اندیشه در ایران است و جای شگفتی است كه به رغم بیش از یك سده‌ای كه از تاسیس مدرسه علوم سیاسی كشور می‌گذرد، اندیشه سیاسی همچون سرزمین‌نامكشوفی بازمانده و هنوز هیچ نوشته‌ای هم در این باره به زبان فارسی انتشار پیدا نكرده است.

در حقیقت از دو سده پیش، نخست، اسلا‌م شناسان و ایران شناسان اروپایی به اهمیت این شاخه از اندیشه ایرانی پی بردند و وجوهی از آن را مورد بررسی و مطالعه قرار دادند. افزون براین، در زمانی كه هنوز اسلوب تتبعات ادبی میان اهل ادب ایران ناشناخته بود،‌بسیاری از منابع اصلی تاریخ اندیشه سیاسی را نیز نخست همین پژوهندگان به صورت انتقادی منتشر كردند.

به عنوان مثال، اگر چه سیاستنامه خواجه نظام الملك پیوسته در ایران مورد توجه اهل ادب قرار داشت، اما تا زمانی كه سده‌ای پیش <شارل شفر> فرانسوی چاپ كمابیش منقحی از آن را منتشر و به فرانسه ترجمه كرد، به دقت مورد بررسی قرار نگرفته بود.

پس از انتشار این نخستین ویراست سیاستنامه برخی از اهل ادب ایران نیز بار دیگر همان نسخه <شفر> را انتشار دادند،‌اما تا زمانی كه چهار دهه پیش اقدم این رساله ارجمند دركتابخانه ملی تبریز به دست آمد و <هیوبرت دارك> آن را نسخه اساس ویراست جدید خود قرار داد، اهل تحقیق تصور روشنی از اندیشه سیاسی خواجه نظام الملك پیدا نكرده بودند. بدیهی است كه مورد سیاست نامه تنها یكی از رساله‌های سیاسی ایرانشهری در دوره اسلامی است: هنوز شمار رساله‌های مهمی كه به چاپ انتقادی نرسیده‌اند، اندك نیست و شگفت این كه درباره هیچ یك از رساله‌های مهم تاریخ اندیشه سیاسی پژوهشی صورت نگرفته است. آنچه درباره این رساله‌ها می‌دانیم، اشارات كم اهمیتی است كه نویسندگان تــاریــخ‌هــای ادب فــارســی از <ادوارد براون> تا <ذبیح‌الله صفا> آورده انـد كـه از نـظـر تـاریـخ اندیشه سیاسی در ایران هیچ اهمیتی ندارند. وانگهی، برخی از منابع تاریخ سیاسی در ایران در دو دهه اخیر مورد شناسایی قرار گرفته و برخی از آنها نیز به چـاپ رسـیده كه درباره این رسـالـه هـا نـیـز هنوز تحقیقی صورت نگرفته است. البته این ملاحظات درباره منابع تنها ناظر بر وجه صوری مشكل تدوین تاریخ اندیشه سیاسی ایران است: صرف شناسایی منابع و حتی چاپ و انتشار آنها را نباید با فراهم شدن مقدمات تدوین تاریخ اندیشه سیاسی اشتباه كرد.

تاریخ اندیشه، شناسایی منابع و عرضه كردن خلاصه‌ای از آن نیست. چنین كوشش هایی جسته- و - گریخته در زبان فارسی و نیز انگلیسی صورت گرفته است، چنان كه به عنوان مثال، حمید عنایت در رساله ای انگلیسی، كه به آن اشاره شد، طرحی از اندیشه سیاسی در دوره اسلامی عرضه كرده است، اما این كتاب بیشتر از آن كه تاریخی منسجم باشد، جنگی از بحث های پراكنده است كه حجاب داغ بیانیه‌ای سیاسی شده است. اندیشه سیاسی در معنای دقیق آن، صرف هر سخنی درباره خلیفه و سلطان، به ویژه در مخالفت با آنها، گفته شده باشد، نیست: بدیهی است كه هر فردی، اعم از شهروند یا رعیت، به ویژه اگر اهل نظر بوده باشد، نظری نیز درباره قدرت و حكومت دارد. آنچه در ضمن بسیاری از رساله های نویسندگان دوره اسلامی، از هر سنخی كه بوده باشد، آمده است، ارزشی بیش از بیان دیدگاهی شخصی یا عناصری از یك نظر سیاسی فاقد انسجام ندارد و تردیدی نیست كه هر بیان نظری را نمی توان اندیشه سیاسی خواند، مثلا‌ این كه فیلسوفی در جایی از رساله الهیات خود چند صفحه ای را نیز به تكرار سخنان پیشینیان درباره سیاست اختصاص داده باشد، نمی توان از اندیشه سیاسی آن فقیه و فیلسوف سخن گفت.

خواجه‌نظام الملك را از این حیث اندیشمند سیاسی می دانیم كه درباره سرشت قدرت سیاسی بحث كرده، و نهادهایی را كه این قدرت در درون آنها تولید و توزیع می شود، توضیح داده است. وانگهی، خواجه نظام الملك، نظام منسجمی از مفاهیم نهادهای سیاسی را در محدوده امكانات سنت سیاست نامه‌نویسی ایرانشهری تعریف كرده و نسبت آن مفاهیم و پیوندهای آن نهادها را نیز به گونه‌ای توضیح داده است كه ناظر بر همه عرصه‌های قدرت سیاسی باشد.

افزون بر این، در اندیشه سیاسی خواجه، قدرت سیاسی، به عنوان موضوع علم سیاست، در ناحیه‌ای مستقل از دیگر دانش‌ها تكوین پیدا می‌كند واز عـوارض آن بـحث می‌كند. راز ماندگاری سیاستنامه خـواجـه، بـه عـنـوان ارجـمـنـدتـریـن رسـالـه در سـیـاست نامه نویسی ایرانشهری، جز این نیست كه او قدرت سیاسی را در استقلال موضوع آن تعریف كرد و با تعریف مفاهیم آن موضوع نسبت ها و پیوندهای میان آن مفاهیم را نشان داد.